کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
در (۳۰ آبان 1402) به اثر بیماری، در یکی از بیمارستان های کشور [[پاکستان]] درگذشت.
در (۳۰ آبان 1402) به اثر بیماری، در یکی از بیمارستان های کشور [[پاکستان]] درگذشت.


== اهل علم جادی ==
این عالم جهادی، در شهر هرات مدرسه را زیر عنوان (غیاثیه) تاسیس کرده بود و در سال‌های اخیر عمرش آنرا مدیریت و رهبری می کرد.


گفتنی است که مولوی خداداد صالح، یکی از قوماندانی های جهادی، امیر اسماعیل خان در دوران جهاد با روسیه بود، که در جریان دو دهه اخیر از چهره های نزدیک به حامد کرزی و محمداشرف غنی از روسای جمهور اسبق افغانستان در حوزه غرب کشور بود.


بعد از ظهر امروز (پنج‌شنبه، 2 آذر 1402) پیکر مولوی خداداد صالح رئیس پیشین شورای علمای حوزه غرب کشور در دارالعوم غیاثی ولایت هرات با حضور جمعیت کثیری از مردم تدفین گردید.
بعد از ظهر امروز (پنج‌شنبه، 2 آذر 1402) پیکر مولوی خداداد صالح رئیس پیشین شورای علمای حوزه غرب کشور در دارالعوم غیاثی ولایت هرات با حضور جمعیت کثیری از مردم تدفین گردید.

نسخهٔ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۵

مولوی خداداد صالح
مولوی خداداد صالح.jpg
نام کاملمولوی خداداد صالح
اطلاعات شخصی
سال تولد1331 ش، ۱۹۵۳ م، ۱۳۷۲ ق
محل تولد
محل درگذشتپاکستان
دیناسلام، اهل‌سنت
فعالیت‌هارئیس پیشین شورای علمای حوزه غرب افغانستان در دارالعوم غیاثی ولایت هرات

مولوی خداداد صالح، رئیس اسبق شورای علمای زون غرب کشور و خطیب سابق مسجد جامع بزرگ هرات بود. وی یکی از شخصیت‌های وحدت‌گرا، عالم، فاضل و دلسوز مردم بود. در (۳۰ آبان 1402) به اثر بیماری، در یکی از بیمارستان های کشور پاکستان درگذشت.

اهل علم جادی

این عالم جهادی، در شهر هرات مدرسه را زیر عنوان (غیاثیه) تاسیس کرده بود و در سال‌های اخیر عمرش آنرا مدیریت و رهبری می کرد.

گفتنی است که مولوی خداداد صالح، یکی از قوماندانی های جهادی، امیر اسماعیل خان در دوران جهاد با روسیه بود، که در جریان دو دهه اخیر از چهره های نزدیک به حامد کرزی و محمداشرف غنی از روسای جمهور اسبق افغانستان در حوزه غرب کشور بود.

بعد از ظهر امروز (پنج‌شنبه، 2 آذر 1402) پیکر مولوی خداداد صالح رئیس پیشین شورای علمای حوزه غرب کشور در دارالعوم غیاثی ولایت هرات با حضور جمعیت کثیری از مردم تدفین گردید.

در این مراسم مقامات دولتی، علما، بزرگان و جمع کثیری از مردم شرکت داشتند.

سخنرانان در مراسم تشیع، مولوی خداداد صالح را شخصیت وحدت‌گرا، عالم، فاضل و دلسوز مردم دانسته‌اند.

پیکره این شخصیت بنابر وصیت‌شان در دارالعلوم غیاثی به خاک سپرده شد.

از جمله کارهای بزرگ مولوی خداداد صالح می‌توان به تاسیس دارالعلوم غیاثی، دانشگاه غیاثی و تاسیس تلوزیون الغیاث و دیگر کارهای فرهنگی و دینی این شخصیت اشاره کرد.

آقای صالح در دوران جنگ شوری یکی از شخصیت‌های وحدت‌گرا میان فرمانده‌هان مجاهد می‌باشد و بعد از ختم جنگ در مسایل مهم میان مردم هرات میانه‌رو و عامل وحدت یاد شده است.

مولوی صالح بعد از پنج دهه کار فرهنگی و دینی در سن 71 سالگی به علت بیماری در تاریخ (1 قوس) درگذشت.

دکتر شهریاری درگذشت مولوی خداداد صالح مفتی

مولوی خداداد صالح-1.jpg

مردمی و تقریبی کشور افغانستان را تسلیت گفت

حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمید شهریاری دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی طی پیامی در گذشت شیخ‌الحدیث مرحوم حاج مولوی خداداد صالح اندیشمند و مفتی مردمی و تقریبی کشور افغانستان و مؤسس و رئیس مدرسه علمیه و دانشگاه الغیاث را تسلیت گفت.

به گزارش روابط عمومی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، متن پیام به شرح زیر است: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَهٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ

خبر درگذشت عالم، اندیشمند و مفتی مردمی و تقریبی کشور افغانستان، شیخ‌الحدیث مرحوم حاج مولوی خداداد صالح، مؤسس و رئیس مدرسه علمیه و دانشگاه الغیاث، موجب تأثر و تألم اینجانب شد.

تلاش‌ها و فعالیت‌های آن عالم عامل در دوران جهاد با شوروی که به دستگیری، حبس و شکنجه ایشان توسط دولت کمونیستی شوروی سابق منجر گردید، هرگز از یاد و خاطره ملت شریف افغانستان محو  

نخواهد شد.

خدمات ارزنده و ماندگار آن مرحوم در زمان امامت مسجد جامع شهر هرات، ریاست شورای علماء، ریاست دارالعلوم عالی غیاثیه، نظارت بر مؤسسه عالی اسلامی الغیاث، موجب ترویج روحیه وحدت بین اقوام و مذاهب افغانستان و به‌ویژه خطه عالم‌پرور هرات گردید.  مجالس درس و بحث این عالم کم‌نظیر همواره توأم با تزکیه، تهذیب و توصیه به پرهیز از تفرقه و تنازع بود. 
اینجانب ارتحال این عالم پارسا که از معتقدین وحدت اقوام و مذاهب و از مروجین روحیه اخوت و برادری در جهان اسلام بود را به محضر علماء، فرهیختگان و بزرگان اهل‌سنت و شیعه افغانستان، مردم مؤمن و شریف این کشور، شاگردان، علاقمندان و خانواده محترم آن فقید سعید، تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای ایشان علّو درجات و برای بازماندگان، صبر و عافیت مسألت دارم.

منابع


مرحوم عماری

مروری بر کارنامه مرحوم عماری از بنیانگذاران مرکز اسلامی هامبورگ

🔺 مرکز اسلامی هامبورگ امروزه یکی از مراکز مهم مسلمانان در آلمان به شمار می‌رود. هفته گذشته دکتر علی عماری از بنیانگذاران و مؤسسان این مرکز مهم دار فانی را وداع گفت و مجلس ترحیمی نیز از سوی مرکز اسلامی هامبورگ برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره این بزرگ مرد انجام شد.

🔺 علی عماری که یکی از اعضای بنیانگذار این مرکز مهم اسلامی بود، در زمان جوانی به آلمان رفت تا در این کشور به تحصیل در رشته پزشکی بپردازد. وی چند سال پس از ورود به آلمان جراح و متخصص اطفال بود و دارالترجمه ای نیز تأسیس کرد.

🔺 او نه تنها پزشک و جراح، بلکه در غسالخانه و ذبح شرعی حیوانات دستی بر آتش داشت. محور تمام فعالیت‌های دکتر عماری باورهای دینی اش بود و بر همین اساس در رشته مطالعات اسلامی دانشگاه هامبورگ هم ثبت نام کرد.


راشد الغنوشی

راشد الغنوشی رئیس پیشین مجلس نمایندگان تونس و رئیس حرکه النهضه تونس در نامه ای از زندان که توسط دخترش سمیه الغنوشی در حساب توئیتری ایکس منتشر شد نوشت: عملیات طوفان الاقصی که توسط مقاومت فلسطین در هفتم اکتبر آغاز شد، هدیه مردم غزه به امت اسلامی است.

🔸وی در دومین پیامی که از زندان می نوشت، افزود: این زندان نیروی تجدید، انگیزه، بسیج، بیداری و بیداری و شعار قهرمانی ملت است. طوفان الاقصی نشان دهنده تجدید تمدن و احیای امت اسلام است.

🔹الغنوشی در پیام خود گفت: فلسطین در کنار مسجد الاقصی مسئله محوری امت است و مسجد الاقصی مرکز حاکمیت اسلامی و میزان و نشانی سربلندی امت است. مسجدالاقصی قلب تپنده جهان اسلام است و حضور هر موجود مزاحم در قلب جهان اسلام هشدار یک خطر بزرگ است و این امر مستلزم بسیج امت برای مقابله با این تهدید وجودی است.

🔸الغنوشی با بیان اینکه آزادی فلسطین باری بر دوش جهان اسلام نیست، بلکه اهرمی برای یکپارچگی امت مسلمان است و این موضوع بیش از آنکه باری بر دوش او بگذارد، به حامل خود می گوید: موضوع آزادی فلسطین باید در کانون تحرکات جهان اسلام باقی بماند.

🔹وی ادامه داد: فلسطین آیه ای از کتاب و سوره ای از قرآن است، هر که آن را حمل کند، حامل کتاب است و هر که آن را ترک کند، کتاب را ترک کرده است.

🔸الغنوشی عملیات طوفان الاقصی را مایه برکت دانست و گفت: امروز طوفان الاقصی هدیه مردم غزه به امت اسلام است و نیروی تجدید بخش، انگیزه ساز و بیداری آفرین است. هدف آزادی فلسطین، جوانان را اعتلا می بخشد و آنها را سیاسی می کند و نسل جدید را از دغدغه های کوچک به سمت مسائل کلان امت اسلام و بشریت می کشاند.»

🔹الغنوشی روند «طوفان الاقصی» را به «طوفان نوح» تشبیه کرد که تمام جهان را زیر آب می برد و دوباره آن را بازسازی می کند تا جهان انسانیت رونق و از همه چیز پوسیده، نجات یابد.

💠 الغنوشی در پایان پیام خود گفت: این تجدید اسلام، تجدید انسانیت و نویدبخش جهانی جدید است: دنیای آزادی، عدالت، برادری و برابری.

✍️ لازم به ذکر است که الغنوشی از زمان دستگیری خود در ۱۷ آوریل سال گذشته توسط نیروهای امنیتی پس از یورش به منزلش در زندان به سر می برد تا اینکه دادگاه حکم به زندانی شدن وی بخاطر اظهارنظرهای تحریک کننده علیه امنیت تونس را داده است.



استان سیستان و بلوچستان

استان سیستان و بلوچستان در شرق جنوب شرقی ایران واقع است. این استان با حدود ۱۸۰٬۷۲۶ کیلومتر مربع وسعت، بیش از ۱۱ درصد وسعت این کشور را دربرمی‌گیرد. سیستان شامل زابل و شهرهای اطرافش است و بلوچستان دربرگیرنده بقیه شهرها از زاهدان تا چابهار می‌باشد.

سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است به ویژه بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران و آسانترین و بهترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد است.

مردم استان سیستان و بلوچستان از قومیتهای بلوچ و سیستانی می‌باشد که بلوچ ها به زبان بلوچی با لهجه های متفاوت و اغلب با مذهب تسنن و سیستانی ها به گویش پارسی سیستانی صحبت می کنند و عموماً پیرو مذهب تشیع اند. این استان بیشتر آب و هوای گرم و خشک دارد اما در عین حال از تنوع آب و هوایی و اقلیمی ویژه‌ای برخوردار است و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز در این استان پهناور به چشم می‌خورد.

زاهدان مرکز این استان است که از طریق راه‌آهن با میرجاوه پاکستان ارتباط دارد و از سوی کرمان هم به راه‌آهن سراسری ایران متصل است. به زودی قرار است خط راه‌آهنی از سوی چابهار به مشهد و از آنجا به کشورهای آسیای میانه کشیده شود که این خط آهن نقش مهمی را در توسعهٔ این استان و خاور ایران ایفا خواهد کرد.

استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوه‌های استوایی و گرمسیری) و همچنین جاذبه‌های فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای توسعه و آبادانی برخوردار است

دلیل نامگذاری

سیستان که صورت تغییر یافته سجستان یا سکستان است به معنای سرزمین قوم سکا است و بلوچستان نیز محل سکونت قوم بلوچ است.

پیش از اسلام

سرزمین اساطیری سیستان و بلوچستان از دو ناحیه شمال و جنوب تشکیل شده‌است. سیستان امروزی که قسمت شمالی استان را در برمی گیرد، در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که «اهورامزدا» آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی می‌باشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت داده‌اند. نام سیستان از نام اقوام آریایی «سکا» اخذ شده‌است. «سکاها» در حدود سال ۱۲۸ قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار یافته‌اند.

«نیمروز» نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطوره‌ای ایران چون زال، سام و رستم نسبت داده‌اند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی به شمار می‌آمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند.

اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، «یعقوب لیث» صفاری بود. همچنین یعقوب لیث صفاری پس از شکست اعراب زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور اعلام کرد بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هر یک، مدتی در این سرزمین فرمان رانده‌اند.

سر زمین سیستان دارای مکان‌های باستانی ودیدنی فراوانیست مانند کوه خواجه که نام دیگر آن به زبان پهلوی (اوشیدا) است و به معنای کوه ابدی است. این کوه تنها بلندی دشت سیستان است و مورد تقدس زرتشتیان هم قرار دارد زیرا آنان بر این باورند که پیامبر دین زرتشت از آنجا ظهور می‌کند. کوه خواجه از سه سلسله زمانی در خود آثاری بجا دارد از سه سلسله اشکانیان ساسانیان و حکومت‌های اسلامی بعد از آن.

سرزمینی که اکنون بلوچستان نام دارد، به اسم مکا «مکه» مشهور بوده که یونانی‌ها آن را «گدروزیا» نامیده اند. در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این کلمه با کلمه «مکا» کلمه‌ای پدید آمد که به مرور زمان به مکران تبدیل شد. کلمه بلوچستان نیز از زمانی به این سرزمین اطلاق شد که بلوچ‌ها در آن سکونت کردند.

در فرهنگ معین درباره قوم بلوچ آمده است:«قومی ایرانی، صحرانشین و دلیر ساکن بلوچستان، طوایف خارجی کمتر در آن ناحیه نفوذ کرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت نموده‌اند. آنان لهجه خاصی دارند که به بلوچی معروف است در تپه‌های بلوچستان آثاری به دست آمده است که تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد می‌رساند.

آنچه مسلم است، کورش هنگام لشکرکشی به هند، مکران را نیز تصرف کرد. فردوسی در شاهنامه، ازگردان بلوچ سخن گفته است یکی از وقایع مهم بلوچستان، عبور اسکندر مقدونی از این سرزمین در هنگام بازگشت از هندوستان است که در جریان آن در اثر وجود ریگ‌های روان، بیابان‌های خشک و بی‌‌آب و سرسختی مردمان این سرزمین‌، اکثر قوای خویش را از دست داد .

در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عرب‌ها فتح و یکی از سرداران عرب به عنوان حاکم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفت‌ها و جنگ‌های مردم بلوچستان با وی، سرانجام این سرزمین را ترک کرد در سال سی‌صد و چهار هجری قمری، سرزمین بلوچستان به وسیله دیلمیان فتح گردید.

در زمان حکومت سلجوقیان در کرمان، منطقه بلوچستان نیز توسط آنها اشغال و تابع کرمان شد بعد از حکومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ایران بود، اما حکومت مرکزی تسلط کاملی بر آن نداشت.

پس از اسلام

از زمان ساسانیان به بعد این سرزمین همواره جزیی از ایران محسوب می‌شد تا اینکه با دخالت بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی عملاً به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. از این به بعد بلوچستان مانند سایر ایالت‌ها و ولایت‌های کشور حکومت خانی داشت تا در سال ۱۳۰۷ ه. ش. پس از شکست دوست‌محمدخان بارکزایی قدرت حکومت مرکزی در این بخش کشور تثبیت شد.

جغرافیای استان

استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود ۱۸۷٬۵۰۲ کیلومتر مربع، پهناورترین استان ایران می‌باشد،که با قرار گرفتن در بین ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی از خطاستوا و ۵۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ، از نظر جمعیتی از کم تراکم‌ترین استان‌های کشور است.

استان سیستان و بلوچستان از دو منطقه سیستان و بلوچستان تشکیل می‌شود و از شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب بهدریای عمان و از مغرب به استان‌های کرمان و هرمزگان محدود می‌شود.

شمال استان، برآمده از آبرفتهای رودخانه هیرمند، که بزرگ‌ترین دریاچه آب شیرین جهان را در خویش جای داده‌است. کوه خواجه تنها پشتهٔ بلندی می‌باشد که در منطقه مسطح سیستان خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت سیستان که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از ۶۵ میلی متر را در سال دریافت می‌کند و میزان تبخیر در آن به بیش از ۵۰۰۰ میلی متر می‌رسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سالهایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش می‌یابد، خشکسالی‌های مخرب توسعه پیدا می‌کند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد. وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان می‌وزد در تشدید نیاز و خشکی محیط موثر است.

جنوب استان که وسعت متنوع اش را با دریای عمان گره زده‌است. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی می‌باشد. مناطق جنوبی استان با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهره‌گیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصه‌های اساسی اقلیم منطقه‌است. با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانه‌ای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از استان منابع محدود آب‌های زیر زمینی تنها امکانات تأمین آب بشمار می‌آیند. وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ۳۹۴۱ متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آورده‌است. با توجه به دوره آماری ۱۳۷۵- ۱۳۵۹ میانگین بارش سالیانه استان ۸/۱۳۹ میلی متر و میانگین دمای سالیانه ۶/۲۲ درجه سانتی گراد، می‌باشد.

شهرهای استان

آثار باستانی معروف

اقوام در سیستان و بلوچستان

لباس محلی

لباس محلی در بلوچستان بر می‌گردد به اقلیم و آب و هوای بلوچستان که حالت گرم و خشک دارد لباسشان هم را از قدیم‌الایام بیشتر برهمین اساس انتخاب کرده‌اند. پوشاک و لباس بلوچی نیز می‌تواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبار شناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده است. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخش‌هایی از خراسان (به خصوص جنوب آن)، بخش‌هایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و... از جمله نواحی هستند که مردمان ملبس به این لباس را در آن‌ها مشاهده می‌کنیم. شباهت لباس برخی دیگر از اقوام ایرانی با لباس بلوچ به دلیل ریشه‌های مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران است.

گویش سیستانی

گویش سیستانی یکی از گویش های مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم می کنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری می باشد.

این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجه های مرده ماوراءالنهری وتاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژه های مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگی های جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه ای، امری طبیعی می باشد.

سابقه تاریخی

فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کرده‌اند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده است. بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده است. اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقی‌مانده است.

یک سرود دینی به گویش سیستانی باقی‌مانده است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده می شود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده است که به هنگام روشن کردن آتشگاه ها، به آواز بلند خوانده می شده است.

خاستگاه

گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبان‌های ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند.

دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویش های سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کرده است.

نوشتار

گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگی های بارزی در رسم الخط سیستانی به چشم می خورد. تلاش های اخیری که برای یکپارچه سازی رسم الخط سیستانی انجام شده است تاکنون با بی اقبالی مواجه شده است.

گونه های زبانی

چهار گونه فرعی می توان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونه های زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی می شود.

زرگری

در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم می شود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر می شود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ می شود.

ادبی

گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل می باشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت می باشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعل هایی که تک واژ «می» دارند.

سیدی

در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده می شود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل می شود.

عربی

گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده می شود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده می شود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره می جوید.

زبان بلوچی

اولین محققی که لهجه‌های بلوچی را بیشتر بطور سیستماتیک مورد مطالعه قرارداد ویلهلم گیگر Wilhelm Geiger بود. او بلوچی را به دو لهجه اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروههای شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروههای شمالی و جنوبی که بترتیب توسط طوایف لغاری Leghلri و مری Mari نمایندگی می‌شدند تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجه‌ها به این واقعیت اشاره می‌کند که بلوچی جنوبی به میزان بالایی از زبانهای هندی همسایه لغت اقتباس می‌کند در حالیکه بلوچی شمالی بیشتر دارای لغات اقتباس شده با ریشه فارسی می‌باشد.(ترجمه و نقل از جهانی (۸۹)) یکی دیگر از محققین لهجه‌های بلوچی “سر جرج گریرسون” Sir George Grierson می‌باشد. او لهجه‌های بلوچی را به شرقی و غربی تقسیم کرد. وی معتقد بود که بلوچی غربی در محدوده حکومتی بریتانیا دارای سه لهجه می‌باشد و آنهارا بر اساس منطقه عمده‌ای که در آن صحبت می‌شوند، لهجه کراچی karلči، کیچی kیči و پنجگوری panjguri نامید.

محقق برجسته دیگری که بصورت سیستماتیک لهجه‌های بلوچی را مطالعه کرده است پروفسور جوزف الفنبین Josef Elfenbein می‌باشد، او در کتاب “زبان بلوچی، لهجه شناسی بامتن” برای نشان دادن تفاوت بین لهجه‌های مختلف، لیستی شامل آواشناسی، دستور (صرف و نحو) و لغت تهیه کرده و آنرا بعنوان معیار مقایسه شباهت‌ها و تمایز لهجه‌ها بکار برده است.

مدارس دینی

این استان، یکی از استان‌هایی است که بیشترین مدارس علوم دینی اهل‌سنت را در خود جای داده است استان سیستان و بلوچستان است. در دوران پیش از انقلاب تعداد مدارس علمیه در استان سیستان و بلوچستان محدود بوده و حداکثر از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کرد و علاقمندان به تحصیل علوم دینی برای فراگیری این علوم اغلب به کشورهای هندوستان و پاکستان مهاجرت می‌کردند. کیفیت مدارس دینی نیز به دلیل محدودیت‌های مختلف و کمبود علمای برجسته در حد پایینی بود. پیش از انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان 3 مدرسه دینی وجود داشت و اکنون 130 مدرسه دینی مخصوص برادران و 450 مدرسه دینی خواهران در استان در حال فعالیت هستند. با پیروزی انقلاب اسلامی و رشد روزافزون مدارس دینی در استان باعث شد طالبان علوم دینی از مهاجرت به کشورهای خارجی برای فراگیری علوم دینی بی‌نیاز گشته و مدارس متعددی در شهرهای مختلف استان راه‌اندازی گردید. هم اکنون تعداد مدارس دینی (مکاتب) و حوزه‌های علمیه در استان به بیش از 100واحد می‌رسد. رشد کیفی حوزه‌های علمیه باعث شده بسیاری از هموطنان اهل‌سنت از نقاط مختلف کشور و حتی کشور افغانستان و ایالت بلوچستان پاکستان برای تحصیل علوم دینی به مراکزدینی بلوچستان مراجعه کنند. تعداد محصلین علوم دینی در این استان 7000 نفر تخمین زده می‌شود، این در حالی است که رقم محصلین علوم دینی قبل از انقلاب در این استان از 300 نفر تجاوز نمی‌کرده است. هم اکنون عالی‌ترین سطوح دینی در حوزه‌های علمیه اهل‌سنت سیستان و بلوچستان تدریس می‌شود. در کنار مدارس علوم دینی اهل‌سنت در استان سیستان و بلوچستان موسسات و کانون‌های فرهنگی نیز فعال هستند. کتاب‌خانه‌های مجهز سالن‌های مطالعه خذمات بی‌نظیری را به اهل‌سنت ارائه می‌دهد.

منابع