کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:


== نظرات بزرگان در مورد تحفه اثناعشریه ==
== نظرات بزرگان در مورد تحفه اثناعشریه ==
 
[[پرونده:کتاب تحفه اثناعشریه.jpg|بی‌قاب|چپ]]
=== میر حامد حسین ===
=== میر حامد حسین ===
در این کتاب(تحفه اثناعشریه) عقاید و آرای شیعه را به طور عموم و فرقه اثناعشریه را به خصوص، در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان، به عباراتی خارج از نزاکت و کلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به شیوه کتب نوآموزان که به خطاب نزدیک تر است تا به برهان مورد حمله و اعتراض قرار داده... کتاب را مملو از افتراآت و تهمت های شنیعه ساخته است<ref>عبقات الانوار، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1198.</ref>.  
در این کتاب(تحفه اثناعشریه) عقاید و آرای شیعه را به طور عموم و فرقه اثناعشریه را به خصوص، در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان، به عباراتی خارج از نزاکت و کلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به شیوه کتب نوآموزان که به خطاب نزدیک تر است تا به برهان مورد حمله و اعتراض قرار داده... کتاب را مملو از افتراآت و تهمت های شنیعه ساخته است<ref>عبقات الانوار، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1198.</ref>.  
خط ۳۶: خط ۳۶:


== مباحث کتاب تحفه اثناعشریه ==
== مباحث کتاب تحفه اثناعشریه ==
[[پرونده:کتاب تحفه اثناعشریه.jpg|بی‌قاب|چپ]]
# درکیفیت حدوث مذهب تشیع و انشعاب آن به فرق مختلف؛
# درکیفیت حدوث مذهب تشیع و انشعاب آن به فرق مختلف؛
# در مکاید شیعه و طرق اضلال و تلبیس؛
# در مکاید شیعه و طرق اضلال و تلبیس؛

نسخهٔ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۵

عبقات الانوار (کتاب)
عبقات الانوار.jpg
نامعَبَقاتُ الاَنوار فی اِمامَة الاَئمةِ الاَطهار
پدیدآورانسيد مير حامد حسين هندى نيشابورى
زبانعربی
زبان اصلیعربی
ترجمهفارسی
موضوع(کلام)احادیث خاص (ثقلین)

عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار،کتاب عبقات الانوار میر حامد حسین پاسخی است علمی، مستند و منطقی به کتاب تحفه اثناعشریه عبد العزیز دهلوی. مولوی عبد العزیز (1159-1239ه.ق) از علمای برجسته سنی، که به تعصب شهره بود و به «سراج الهند» شهرت داشت. کتاب عبقات الانوار میر حامد حسین پاسخی است علمی، مستند و منطقی به کتاب تحفه اثناعشریه عبد العزیز دهلوی. مولوی عبد العزیز (1159-1239ه.ق) از علمای برجسته سنی، که به تعصب شهره بود و به «سراج الهند» شهرت داشت. وی در راستای تحقق اهداف بیگانگان و ایجاد شکاف در صفوف مسلمین در نیمه اول قرن سیزدهم کتاب تحفه اثناعشریه را تالیف کرد و در این کتاب با تمام توان به عقاید و آرای شیعه اتهام زد و افترا بست. وی در چاپ اول نام مستعار خود، غلام حلیم را بر آن گذارد و این نام، ماده تاریخ تولد عبدالعزیز دهلوی مؤلف کتاب است و در چاپ دوم نام اصلی خود را بر آن نهاد[۱].

نظرات بزرگان در مورد تحفه اثناعشریه

کتاب تحفه اثناعشریه.jpg

میر حامد حسین

در این کتاب(تحفه اثناعشریه) عقاید و آرای شیعه را به طور عموم و فرقه اثناعشریه را به خصوص، در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان، به عباراتی خارج از نزاکت و کلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به شیوه کتب نوآموزان که به خطاب نزدیک تر است تا به برهان مورد حمله و اعتراض قرار داده... کتاب را مملو از افتراآت و تهمت های شنیعه ساخته است[۲].

استاد محمد رضا حکیمی

وی در خصوص فرایند منفی این کتاب در جهان اسلام می نویسد: باری این کتاب(تحفه اثناعشریه) بدین گونه انتشار یافت و باعث تشتت جبهه اسلامی هند شد و در دل برادران مسلمان، نسبت به یکدیگر کینه و نفرت پدید آورد و صفای مسجد و محراب و شکوه رمضان و عاشورا را کدر ساخت و طنین با حشمت بانگ «الله اکبر» و وحدت جهت قبله را که دل دشمن را آب می کرد و جان یهود و نصارای استعمارگر را می گداخت دستخوش نابه سامانی و تزلزل ساخت. سپس برخی دیگر از جان های تاریک و ایادی شر، به گونه ای دیگر به نشر و تکثیر کتاب پرداختند[۳].

مولوی عبدالعزیز دهلوی

مولوی عبدالعزیز دهلوی حرف تازه ای برای زدن ندارد بلکه حرف های پیشینیان خود، مثل ابن تیمیه، روزبهان، جوزی[۴] و کابلی از عالمان متعصب اهل سنت را تکرار کرده است.

جالب توجه است که این کتاب کاری ابتکاری هم نبوده است و مؤلف ایراد و اشکال تازه ای بر شیعه عرضه نکرده است، بلکه ترجمه و سرقتی بوده است از تالیفی که سال ها پیش نوشته شده است؛ زیرا بنا به نگارش نویسنده نجوم السماء (ج 1، ص 352) و مؤلف کتاب عبقات الانوار (مجلد حدیث غدیر)، اصل این کتاب همان کتاب صواقع خواجه نصرالله کابلی است که عبدالعزیز آن را به (فارسی) ترجمه کرده[۵] و به نام خود به چاپ رسانده است. مولوی عبدالعزیز دهلوی کتاب تحفه اثناعشریه را با تهمت، جسارت و بسیار بی محتوا و سبک به پایان برد.

خدا گواه است هنگامی که انسان نوشته های واهی و بی بن کتاب تحفه اثناعشریه را می نگرد، می بیند که یک صدم معلومات بیکرانی که در اقیانوس میرحامد حسین موج می زند و خیزابه می گیرد، برای روشن شدن نادرستی کتاب تحفه و ضعف علمی نویسنده آن بسنده است[۶].

هم اندیشان کج اندیش خیال نگر او با پندار محکم بودن تحفه اثناعشریه سعی بر ترویج آن داشتند تا با ارائه آن ورژنی جدید از سقیفه ارائه دهند. در این راستا کتاب تحفه اثناعشریه «در سال 1227 به وسیله غلام محمدبن محیی الدین اسلمی در شهر مدارس هندوستان به عربی ترجمه شد[۷]» و از آن پس چندین بار به صورت خلاصه و ترجمه چاپ و توزیع شد. کتاب تحفه، با چاپ های متعدد، در تحریک حس بدبینی اهل سنت علیه جامعه شیعه، اختلاف در صفوف مسلمین، تیره و تار ساختن روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مسلمین تا حدودی مؤثر افتاد.

مباحث کتاب تحفه اثناعشریه

  1. درکیفیت حدوث مذهب تشیع و انشعاب آن به فرق مختلف؛
  2. در مکاید شیعه و طرق اضلال و تلبیس؛
  3. در ذکر اسلاف شیعه و علما و کتب ایشان؛
  4. در احوال اخبار شیعه و ذکر روات آن ها؛
  5. در الهیات؛
  6. در نبوات؛
  7. در امامت؛
  8. در معاد؛
  9. در مسائل فقهیه؛
  10. در مطاعن خلفای ثلاثه و ام المؤمنین و دیگر صحابه؛
  11. در خواص مذهب شیعه مشتمل بر سه فصل:
  • الف) در اوهام،
  • ب) در تعصبات،
  • ج) در هفوات؛
  1. در تولا و تبرا مشتمل بر مقدمات عشره[۸].

میرحامد حسین کیست

علامه سید میرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، متکلمی بزرگ، عالمی متبحر و نام آور و استوانه ای استوار در قرن سیزدهم به شمار می آید. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، سید محمد نامی، از علمای نیشابور، به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی به مناصب دولتی در آمدند و کم کم اهمیت پیدا کردند. یکی از احفاد سید محمد، به نام برهان الملک فرماندار صوبه اود شد... در زمان پادشاهان نیشابوری، جماعت زیادی از نیشابور و مشهد مقدس و سایر شهرهای خراسان به هندوستان رفتند و در شهر لکهنو مرکز حکومت آنان ساکن شدند. سادات نقوی تکه نیشابوری هستند در زمان پادشاهان اود به هند رفته اند. مرحوم میرحامد حسین نیشابوری، صاحب عبقات الانوار درتحت حمایت این خاندان حاکم شیعی فعالیت می کرد....[۹].

وی در پنجم محرم سال 1246هجری قمری متولد شد. نام وی سید مهدی و کنیه او ابوالظفر بود و به سید حامد حسین معروف گشت. سید میرحامد حسین نزد پدرش به فراگیری علوم و معارف اسلامی پرداخت و در پانزده سالگی پدرش را از دست داد. آن گاه ادبیات و نهج البلاغه را نزد مفتی سید محمد عباسی، مقامات حریری را از مولوی سید برکت علی صاحب فراگرفت و حکمت و فلسفه را از سید مرتضی بن سلطان العلما و سید محمد بن دلدار علی آموخت.

میرحامد حسین، عالمی پر تتبع بود و بر آثار عالمان گذشته و اخبار و روایات تسلط و در این خصوص شهرت خاصی داشت. وی پس از کسب علوم معقول و منقول عمر خویش را به بحث و پژوهش در اسرار اعتقادات دینی و حراست از ارزش های اسلام راستین و احیای فلسفه سیاسی اسلام گذراند و در این راستا آثار گرانسنگی از خود به یادگار گذارد که صاحب اعیان الشیعه (جلد 18، ص 373) آن ها را ذکر کرده است.

میرحامد حسین در هجده صفر سال 1308 هجری قمری به دعوت حق لبیک گفت و در حسینیه جناب غفران مآب مدفون شد. رحلت میرحامد حسین،جهان اسلام و تشیع خصوصا مردم مسلمان هندوستان را در سوگ خود داغدار نمود و در عزایش به سوگ نشستند. ادبا و شعرا در تمجید از شخصیت او قصیده ها سرودند و در رثای وی مرثیه های بسیاری گفتند. پدر میر حامد حسین، سید محمد قلی موسوی (م 1260ه.ق) سه فرزند به نام های سید سراج حسین (م 1282ه.ق)، سید اعجاز حسین (م 1286ه.ق) و سید حامد حسین (م 1306ه.ق) داشت. سیدناصر حسین (م 1361 ه.ق) و سید ذاکر حسین از فرزندان سید میرحامد حسین هستند. فرزندان سید محمد قلی موسوی همگان از عالمان دین و مشعل داران فرهنگ، عزت و فضیلت بودند و از خود آثار گرانسنگی به یادگار گذاردند. این خاندان بزرگ، ستارگانی درخشان در آسمان اندیشه بودند و هماره مشعل علم و تقوا و اعتقادات دینی را فروزان نگه داشتند.

علامه امینی درباره میرحامد حسین می گوید:

این سید پاک بزرگوار چونان پدر قدیس خویش، یکی از شمشیرهای آخته خداست بر سر دشمنان حق و درفش پیروزی حقیقت و دین، و آیتی بزرگ از آیات خدای سبحان است. خداوند به دست او حجت را تمام کرد و راه راست و حق را آشکار ساخت[۱۰].

عبقات الانوار

هرگاه از سوی عالمان شیعه کتابی بر رد تحفه اثناعشریه نگاشته می شد، عالمان هم اندیش مولوی عبدالعزیز و شاگردان وی در صدد پاسخ به آن بر می آمدند اما از آن جایی که کتاب عبقات الانوار میرحامد حسین از قوت بالا و منطقی محکم برخوردار بود آنان را یارای مبارزه و پاسخ نبود. «تاکنون نشنیده ام که کتابی بر رد عبقات الانوار نوشته شده باشد[۱۱]». و این بهترین دلیل بر ناتوانی و تهی بودن اندیشه آنان است.

میرحامد حسین علاوه بر مستندنویسی، آداب اسلامی را کاملا رعایت می کرد. وی با برهان، دلیل، منطق و با حلم، صبر، عدل و انصاف از عهده پاسخ صاحب تحفه اثناعشریه برآمد.

صاحب تحفه اثناعشریه بر این باور بود که دلیل شیعه بر امامت ائمه(ع) منحصر در شش آیه و دوازده حدیث نبوی می باشد. میرحامد حسین می گوید:

اقول: ان اول ما فی هذا الکلام هو: حصر «الدهلوی » الاحادیث النبویة الشریفة الدالة علی خلافة امیرالمؤمنیین(ع) و ولایة المطلقة فی «اثنی عشر حدیثا» و هذا انکار للحقیقة الراهنة ولنا ندری اهو حصر عقلی ام استقرائی؟

اما العقل، فلاسبیل له الی الحکم فی مثل هذه القضایا و البحوث، وان کان حصرا استقرائیا، فان الواقع خلاف ما زعمه، فان النصوص الواردة فی هذا المضمار تبلغ فی العدد لاضعاف المضاعفة لهذا العدد المزعوم...، کما لایخفی علی الخبیر المنصف[۱۲].

میرحامد حسین پاسخ خود را متوجه آیات و روایات مورد نظر عبدالعزیز دهلوی که در بخشی از تحفه اثناعشریه خود دلالت و سند آن ها را ضعیف دانسته بود ساخت و به همین جهت کتاب خود، عبقات الانوار را در دو منهج تنظیم و تالیف کرد.

منهج اول

وی در منهج اول به بحث و بررسی و اثبات دلالت آیاتی چند از قرآن، مانند «انما ولیکم الله » و «الیوم اکملت لکم دینکم » و... بر امامت پرداخت.

متاسفانه این مجلد تاکنون چاپ نشده است «ولی در کتابخانه مؤلف در لکهنو، و در کتابخانه مولوی سید رجبعلی خان سبحان الزمان درجکراوان و... موجود است[۱۳] ».

علامه سید علی حسینی میلانی در جلد بیستم چاپ جدید خلاصه عبقات الانوار، که نام نفحات الازهار را بر آن نهاد، به اثبات دلالت شش آیه از آیات قرآن به روش علامه میرحامد حسین پرداخت که کاری بسیار مبارک می باشد.

آیات منهج اول عبارتنداز؛

  1. انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة ویؤتون الزکوة وهم راکعون؛
  2. انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛
  3. قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی؛
  4. فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین؛
  5. انما انت منذر و لکل قوم هاد؛
  6. والسابقون السابقون اولئک المقربون.

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

  1. علامه سید علی حسینی، میلانی، خلاصه عبقات الانوار، ج 1،ص 158
  2. عبقات الانوار، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1198.
  3. محمد رضا حکیمی، میرحامد حسین، ص 118.
  4. علامه سید علی حسینی میلانی، همان، ج 1، ص 111.
  5. عبقات الانوار،حدیث ثقلین، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1198-1199.
  6. محمدرضا حکیمی، همان، ص 151.
  7. عبقات الانوار، حدیث ثقلین، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1199.
  8. همان، ص 1200.
  9. محمد رضا حکیمی، همان، ص 105، به نقل از: شهید مطهری قدس سره، خدمات متقابل اسلام و ایران.
  10. الغدیر، ج 1، ص 156 و 157.
  11. علامه سید علی حسینی میلانی، همان، ج 1، ص 128.
  12. همان، ج 6، ص 51.
  13. شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 15، ص 214.