صلاح الدین ایوبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی « صلاح الدين يوسف بن ايوب بن شاذى[1] كه بعدها معروف به صلاح الدين ايوبي شد، يكي...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
صلاح الدين يوسف بن ايوب بن شاذى[1] كه بعدها معروف به صلاح الدين ايوبي شد، يكي از نامدارترين حاكمان و فرماندهان در تاريخ اسلام بوده است. او فتوحات بسياري را براي مسلمانان به دست آورد و از مرزهاي اسلامي در مقابل مسيحيان اروپايي حفاظت كرد كه در ادامه از آن بحث خواهيم كرد.
صلاح الدین یوسف بن ایوب بن شاذی [1] که بعدها معروف به صلاح الدین ایوبی شد، یکی از نامدارترین حاکمان و فرماندهان در تاریخ اسلام بوده است. او فتوحات بسیاری را برای مسلمانان به دست آورد و از مرزهای اسلامی در مقابل مسیحیان اروپایی حفاظت کرد که در ادامه از آن بحث خواهیم کرد.


نجم الدين ايوب پدر پادشاهان ايوبى در تكريت زندگي مي كرد و صلاح الدين نيز در همان شهر به دنيا آمد.[2] در اين شهر قوم كرد زندگي مي كردند و خاندان ايوبي نيز جزو قوم كرد بودند.[3] البته به جهت غلبه اي كه عربي بودن در آن زمان يافته بود، آنها كمتر به كرد بودن شناخته شده بودند و اين به اين سبب بوده كه در آن زمان نژاد غير عرب كمتر به عنوان نژاد خاص خود قدرت تركتازي داشته است.
نجم الدین ایوب پدر پادشاهان ایوبی در تکریت زندگی می‌کرد و صلاح الدین نیز در همان شهر به دنیا آمد. [2] در این شهر قوم کرد زندگی می‌کردند و خاندان ایوبی نیز جزو قوم کرد بودند. [3] البته به جهت غلبه‌ای که عربی بودن در آن زمان یافته بود، آن‌ها کمتر به کرد بودن شناخته شده بودند و این به این سبب بوده که در آن زمان نژاد غیر عرب کمتر به عنوان نژاد خاص خود قدرت ترکتازی داشته است.


نجم الدين ايوب در زمان عماد الدين زنگي حاكم شهر بعلبك بود.[4] صلاح الدين از همان اوان كودكي علاقه شديدي به يادگيري فنون جنگي، به ويژه شمشير بازي و جنگ با خنجر داشت و بالاخره در اين فنون مهارت هايي را به دست آورد. او به احتمال زياد از همان كودكي با فقه شافعي آشنا شده باشد؛ فقهي كه بعدها در ترويجش تلاش بسياري كرد.[5]
نجم الدین ایوب در زمان عماد الدین زنگی حاکم شهر بعلبک بود. [4] صلاح الدین از همان اوان کودکی علاقه شدیدی به یادگیری فنون جنگی، به ویژه شمشیر بازی و جنگ با خنجر داشت و بالاخره در این فنون مهارت‌هایی را به دست آورد. او به احتمال زیاد از همان کودکی با فقه شافعی آشنا شده باشد؛ فقهی که بعدها در ترویجش تلاش بسیاری کرد. [5]


صلاح الدين بدون شك يك سني متعصب و شافعي تمام عيار بود و وقتي كه در مصر به قدرت رسيد تمام سعي خود را در نشر اين مذهب و جايگزين كردن آن به جاي مذهب شيعه به كار گرفت كه در قسمت هاي بعدي اين مطلب را بيش تر توضيح مي دهيم.[6]
صلاح الدین بدون شک یک سنی متعصب و شافعی تمام عیار بود و وقتی که در مصر به قدرت رسید تمام سعی خود را در نشر این مذهب و جایگزین کردن آن به جای مذهب شیعه به کار گرفت که در قسمت‌های بعدی این مطلب را بیش‌تر توضیح می‌دهیم. [6]


ورود صلاح الدين به مصر و پايان حكومت فاطمي
==ورود صلاح الدین به مصر و پایان حکومت فاطمی==


مسيحيان در سال هاي ابتدايي جنگ صليبي توانسته بودند شهر هاي مسلمان نشين بسياري را فتح كنند و اين فتوحات به آنان روحيه بسيار داد تا اين كه طمع فتح قاهره، مركز دولت فاطمي را در سر بپرورانند. « ارتش بزرگ مسيحي به سمت قاهره حركت كرد و شهرهايي كه در ميان راه بود از جمله شهر بزرگ بلبيس را فتح و آنجا را غارت كرده و مردمان را نيز كشتند».[7] در نهايت آنها به قاهره رسيدند و آنجا را به محاصره خود در آوردند. اما مردم قاهره كه بيم آن داشتند فرنگي ها در قاهره نيز چنان كنند كه در بلبيس كرده بودند، به دفاع از شهر برخاستند.
مسیحیان در سال‌های ابتدایی جنگ صلیبی توانسته بودند شهرهای مسلمان نشین بسیاری را فتح کنند و این فتوحات به آنان روحیه بسیار داد تا این که طمع فتح قاهره، مرکز دولت فاطمی را در سر بپرورانند. «ارتش بزرگ مسیحی به سمت قاهره حرکت کرد و شهرهایی که در میان راه بود از جمله شهر بزرگ بلبیس را فتح و آنجا را غارت کرده و مردمان را نیز کشتند». [7] در نهایت آنها به قاهره رسیدند و آنجا را به محاصره خود در آوردند. اما مردم قاهره که بیم آن داشتند فرنگی‌ها در قاهره نیز چنان کنند که در بلبیس کرده بودند، به دفاع از شهر برخاستند.


العاضد كه به عنوان خليفه فاطمي در آنجا حكومت مي كرد از حكومت عباسي درخواست كمك كرده و از آنها تقاضا كرد براي رفع مشكل صليبيون نيروي نظامي به آنجا بفرستند. او كه خوب مي دانست بدون كمك، قدرتي براي مقابله با غربي ها ندارد، خواستار لشكر كشي اسدالدين شيركوه فرمانده بزرگ كه عموي صلاح الدين بود، شد.
العاضد که به عنوان خلیفه فاطمی در آنجا حکومت می‌کرد از حکومت عباسی درخواست کمک کرده و از آنها تقاضا کرد برای رفع مشکل صلیبیون نیروی نظامی به آنجا بفرستند. او که خوب می‌دانست بدون کمک، قدرتی برای مقابله با غربی‌ها ندارد، خواستار لشکر کشی اسدالدین شیرکوه فرمانده بزرگ که عموی صلاح الدین بود، شد.


«اسد الدين با شش هزار سپاهى عازم مصر شد و پيش از حركت، نيازهاى سپاهيان را رفع نمود و هر سوارى را بيست دينار عطا كرد. جماعتى از امرا نيز در خدمت او بودند و صلاح الدين يوسف بن ايوب به همراه پدرش ايوب برادر شيركوه او را همراهي مي كردند. چون نزديك قاهره شد فرنگي ها عقب نشيني كرده و به شهرهاي خود بازگشتند. او نيز در اواسط همان سال وارد قاهره شد. "العاضد لدين الله" خليفه فاطمي او را خلعت داد و براى او و لشكريانش مقررى معين نمود».[8]
«اسد الدین با شش هزار سپاهی عازم مصر شد و پیش از حرکت، نیازهای سپاهیان را رفع نمود و هر سواری را بیست دینار عطا کرد. جماعتی از امرا نیز در خدمت او بودند و صلاح الدین یوسف بن ایوب به همراه پدرش ایوب برادر شیرکوه او را همراهی می‌کردند. چون نزدیک قاهره شد فرنگی‌ها عقب نشینی کرده و به شهرهای خود بازگشتند. او نیز در اواسط همان سال وارد قاهره شد. "العاضد لدین الله" خلیفه فاطمی او را خلعت داد و برای او و لشکریانش مقرری معین نمود». [8]


اسد الدين بعد از مدتي كه وارد قاهره شده بود توانست به كمك فرماندهان و خواست عاضد خليفه فاطمي، وزير خليفه كه "شاور" نام داشت و به نوعي تمام امور را رياست مي كرد به قتل برساند».[9]
اسد الدین بعد از مدتی که وارد قاهره شده بود توانست به کمک فرماندهان و خواست عاضد خلیفه فاطمی، وزیر خلیفه که "شاور" نام داشت و به نوعی تمام امور را ریاست می‌کرد به قتل برساند». [9]


اسد الدين با مرگ شاور همه كاره قاهره شد و العاضد تنها نامي از خلافت را يدك مي كشيد. اما اسدالدين بعد از فتح قاهره، عمر چنداني نكرد و دو ماه بعد فوت كرد.[10] بعد از او، فرماندهانش بر سر جانشيني او اختلاف كردند تا اين كه با خواست خليفه فاطمي و همراهي بعضي از فرماندهان، صلاح الدين يوسف بن ايوب جانشين عموي خود شده و اين گونه حكومت صلاح الدين بر مصر آغاز شد.
اسد الدین با مرگ شاور همه کاره قاهره شد و العاضد تنها نامی از خلافت را یدک می‌کشید. اما اسدالدین بعد از فتح قاهره، عمر چندانی نکرد و دو ماه بعد فوت کرد. [10] بعد از او، فرماندهانش بر سر جانشینی او اختلاف کردند تا این که با خواست خلیفه فاطمی و همراهی بعضی از فرماندهان، صلاح الدین یوسف بن ایوب جانشین عموی خود شده و این گونه حکومت صلاح الدین بر مصر آغاز شد.


از عاضد نيز تنها نامي به عنوان خليفه باقي مانده بود و در امور مملكتي هيچ نقشي نداشت تا اين كه در هنگام مريضيش از حكومت كنار گذاشته شد كه تفصيل آن را در بخش حكومت فاطمي ها خواهيم آورد.
از عاضد نیز تنها نامی به عنوان خلیفه باقی مانده بود و در امور مملکتی هیچ نقشی نداشت تا این که در هنگام مریضیش از حکومت کنار گذاشته شد که تفصیل آن را در بخش حکومت فاطمی‌ها خواهیم آورد.


حكومت فاطمي ها
==حکومت فاطمی‌ها==


دولت فاطمي كه مي توان آن را دولت علوى ناميد، «دولتى بود كه دامنه كشورش پهناور و مدّت فرمانروايى  اش طولانى بود، زيرا آغاز آن در سال 296 و پايانش در سال 567 بود. اوّلين خليفه فاطمي المهدى باللّه نام داشت، وى ابو محمّد عبيد الله بن احمد بن اسماعيل ثالث بن احمد بن اسماعيل ثانى بن محمّد بن اسماعيل اعرج بن جعفر الصّادق (ع) بود. البته نسب هاي ديگري نيز براي فاطمي ها نقل شده كه در آن اختلاف وجود دارد، امّا آنچه از اين نسب هاي مختلف مسلّم است اين كه ايشان علوى و اسماعيلى هستند، و اتّصال ايشان به على (ع) صحيح و درست است».[11]
دولت فاطمی که می‌توان آن را دولت علوی نامید، «دولتی بود که دامنه کشورش پهناور و مدّت فرمانروایی‌اش طولانی بود، زیرا آغاز آن در سال 296 و پایانش در سال 567 بود. اوّلین خلیفه فاطمی المهدی باللّه نام داشت، وی ابو محمّد عبید الله بن احمد بن اسماعیل ثالث بن احمد بن اسماعیل ثانی بن محمّد بن اسماعیل اعرج بن جعفر الصّادق (ع) بود. البته نسب‌های دیگری نیز برای فاطمی‌ها نقل شده که در آن اختلاف وجود دارد، امّا آنچه از این نسب‌های مختلف مسلّم است این که ایشان علوی و اسماعیلی هستند، و اتّصال ایشان به علی (ع) صحیح و درست است». [11]


خلفاي فاطمي به نشر و گسترش شيعه در مصر همت گماردند كه خود مقاله اي ديگر مي طلبد و از وظيفه اين نوشتار خارج است. اما به ذكر همين نكته بسنده مي كنيم كه فاطمي ها نمادهاي شيعه را برافراشتند و تشيع را به عنوان مذهب رسمي مصريان مطرح كردند.
خلفای فاطمی به نشر و گسترش شیعه در مصر همت گماردند که خود مقاله‌ای دیگر می‌طلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است. اما به ذکر همین نکته بسنده می‌کنیم که فاطمی‌ها نمادهای شیعه را برافراشتند و تشیع را به عنوان مذهب رسمی مصریان مطرح کردند.


افول فاطمي ها به دليل دو ويژگي بود كه آنها در اواخر دوره خود داشتند:
افول فاطمی‌ها به دلیل دو ویژگی بود که آنها در اواخر دوره خود داشتند:


1. وزيران فاطمي قدرت فوق العاده اي پيدا كردند كه اين قدرت وزراء با تضعيف خلفاي فاطمي همراه بود.
1. وزیران فاطمی قدرت فوق العاده ای پیدا کردند که این قدرت وزراء با تضعیف خلفای فاطمی همراه بود.


2. سست شدن پايه هاي حكومت؛ بدين ترتيب كه وزيران قدرت يافته، بر سر تصاحب قدرت به كشمكش و نزاع با هم پرداختند و اين درگيري هاي داخلي قدرت حكومت را به شدت تضعيف كرد.
2. سست شدن پایه‌های حکومت؛ بدین ترتیب که وزیران قدرت یافته، بر سر تصاحب قدرت به کشمکش و نزاع با هم پرداختند و این درگیری‌های داخلی قدرت حکومت را به شدت تضعیف کرد.


العاضد آخرين حاكم فاطميون بود كه در حكمرانيش سن زيادي نداشت از اين باب بيشتر امور دولتي به دست وزيران افتاد كه يكي از مهم ترين و قدرتمند ترين آنها شخصي به نام شاور بود كه به دست اسد الدين شيركوهي كشته شد.[12]
العاضد آخرین حاکم فاطمیون بود که در حکمرانیش سن زیادی نداشت از این باب بیشتر امور دولتی به دست وزیران افتاد که یکی از مهم‌ترین و قدرتمندترین آنها شخصی به نام شاور بود که به دست اسد الدین شیرکوهی کشته شد. [12]


پس از مرگ شاور، اسد الدين امور مصر را در دست گرفت. اسدالدين كه يك سني مذهب و هم پيمان خليفه بغداد به حساب مي آمد، وزارت حكومتي را در دست گرفت كه از مروجان شيعه بوده و خود را در مقابل حكومت بغداد مي دانست و اين خود نشان از وضع اسف بار حكومت فاطمي ها مي دهد. وزارت اسد الدين به همراه سستي حاكم، موجب زمينه سازي براي پايان حكومت فاطمي ها شد. بعد از اسد الدين «صلاح الدّين بر دولت تسلّط يافت، و به هر يك از خويشان خود كه نزدش آمده بودند قطعه زمين هايي با ارزش بخشيد، و دست اطرافيان عاضد را كوتاه كرد و خود شخصاً امور حكومت را در دست گرفت. پس از چندى عاضد بيمار شد، و بيماريش رو به فزونى نهاد، و در سال 567 درگذشت. در اين وقت مردم درباره شخصى كه بايد نامش در بالاى منابر به عنوان خلافت برده شود بى رغبتى نشان دادند، تا آن كه روز جمعه فرا رسيد و مردى بالاى منبر رفته خطبه خواند، و نام المستضي ء (خليفه عباسي) را به خلافت برد و كسى به گفته او اعتراضى ننمود. از آن پس همچنان در مصر خطبه به نام عباسيان خوانده شد، و دولت فاطمي ها يكباره از سرزمين مصر برافتاد، و صلاح الدّين يوسف بن ايّوب با استقلال و بدون وجود رقيب و منازع به حكومت مصر پرداخت». [13] [14] و اين گونه حكومت فاطميان پايان يافت و صلاح الدين ايوبي حاكم بلا منازع مصر شد.
پس از مرگ شاور، اسد الدین امور مصر را در دست گرفت. اسدالدین که یک سنی مذهب و هم پیمان خلیفه بغداد به حساب می‌آمد، وزارت حکومتی را در دست گرفت که از مروجان شیعه بوده و خود را در مقابل حکومت بغداد می‌دانست و این خود نشان از وضع اسف بار حکومت فاطمی‌ها می‌دهد. وزارت اسد الدین به همراه سستی حاکم، موجب زمینه سازی برای پایان حکومت فاطمی‌ها شد. بعد از اسد الدین «صلاح الدّین بر دولت تسلّط یافت، و به هر یک از خویشان خود که نزدش آمده بودند قطعه زمین‌هایی با ارزش بخشید، و دست اطرافیان عاضد را کوتاه کرد و خود شخصاً امور حکومت را در دست گرفت. پس از چندی عاضد بیمار شد، و بیماریش رو به فزونی نهاد، و در سال 567 درگذشت. در این وقت مردم درباره شخصی که باید نامش در بالای منابر به عنوان خلافت برده شود بی رغبتی نشان دادند، تا آن که روز جمعه فرا رسید و مردی بالای منبر رفته خطبه خواند، و نام المستضی ء (خلیفه عباسی) را به خلافت برد و کسی به گفته او اعتراضی ننمود. از آن پس همچنان در مصر خطبه به نام عباسیان خوانده شد، و دولت فاطمی‌ها یکباره از سرزمین مصر برافتاد، و صلاح الدّین یوسف بن ایوب با استقلال و بدون وجود رقیب و منازع به حکومت مصر پرداخت». [13] [14] و این گونه حکومت فاطمیان پایان یافت و صلاح الدین ایوبی حاکم بلا منازع مصر شد.


صلاح الدين ايوبي و شيعيان
==صلاح الدین ایوبی و شیعیان==


حكومت هاي سني مذهب غالبا رابطه خوبي با شيعيان نداشته و معمولا با تمام تلاش سعي در از بين بردن شيعيان مي كردند. حتي در بسياري از موارد، حاكمان سني مذهب با اقليت هاي ديني همچون يهوديان و مسيحيان، رفتاري مناسب داشتند و حتي مقام هايي را به آنها مي دادند اما هرگز اين احترامات را براي شيعيان قائل نبوده و با سخت ترين شكل ممكن با آنها به مبارزه مي پرداختند. براي اين امر مي توان ادله و شواهد بسياري را ذكر كرد كه خود مجالي ديگر مي طلبد و از وظيفه اين نوشتار خارج است.
حکومت‌های سنی مذهب غالباً رابطه خوبی با شیعیان نداشته و معمولاً با تمام تلاش سعی در از بین بردن شیعیان می‌کردند. حتی در بسیاری از موارد، حاکمان سنی مذهب با اقلیت‌های دینی همچون یهودیان و مسیحیان، رفتاری مناسب داشتند و حتی مقام‌هایی را به آن‌ها می‌دادند اما هرگز این احترامات را برای شیعیان قائل نبوده و با سخت‌ترین شکل ممکن با آنها به مبارزه می‌پرداختند. برای این امر می‌توان ادله و شواهد بسیاری را ذکر کرد که خود مجالی دیگر می‌طلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است.


حكومت ايوبيان و در رأس آن صلاح الدين نيز بنابر همين سيره، تلاش هاي بسياري براي ريشه كن كردن تشيع در مصر كردند. اين تلاش ها مي توانست دلائل متفاوتي داشته باشد كه بطور قطع و يقين مهم ترين آن، دلائل مذهبي بوده است. صلاح الدين به عنوان يك شافعي تمام عيار، تحمل اقليت هايي مثل شيعه را نداشت و به نوعي مبارزه با اين اقليت را جزو وظائف ديني خود مي دانست. علاوه بر اين، دلائل سياسي نيز براي او وجود داشت؛ زيرا حكومت فاطمي، شيعه بود و صلاح الدين حكومت را از آنها گرفته بود و بالتبع شيعيان را رقيبي براي خود فرض مي كرد و احتمال بسيار مي داد كه شيعيان عليه او قيام كنند. از اين باب صلاح الدين با شيعيان به مبارزه پرداخت.
حکومت ایوبیان و در رأس آن صلاح الدین نیز بنابر همین سیره، تلاش‌های بسیاری برای ریشه کن کردن تشیع در مصر کردند. این تلاش‌ها می‌توانست دلائل متفاوتی داشته باشد که بطور قطع و یقین مهم‌ترین آن، دلائل مذهبی بوده است. صلاح الدین به عنوان یک شافعی تمام عیار، تحمل اقلیت‌هایی مثل شیعه را نداشت و به نوعی مبارزه با این اقلیت را جزو وظائف دینی خود می‌دانست. علاوه بر این، دلائل سیاسی نیز برای او وجود داشت؛ زیرا حکومت فاطمی، شیعه بود و صلاح الدین حکومت را از آنها گرفته بود و بالتبع شیعیان را رقیبی برای خود فرض می‌کرد و احتمال بسیار می‌داد که شیعیان علیه او قیام کنند. از این باب صلاح الدین با شیعیان به مبارزه پرداخت.


اما او به دليل جنگ هاي بسياري كه در خارج مصر داشت، تلاش مي كرد نيروي نظامي كمتري را در مصر مشغول كند، از اين باب بيشتر تلاش مي كرد كه مبارزه فرهنگي را در رأس امور خود قرار دهد. ما در اين جا به اختصار تعدادي از مبارزات و گاه ناجوانمردي هاي صلاح الدين در مورد شيعيان را ذكر مي كنيم:
اما او به دلیل جنگ‌های بسیاری که در خارج مصر داشت، تلاش می‌کرد نیروی نظامی کمتری را در مصر مشغول کند، از این باب بیشتر تلاش می‌کرد که مبارزه فرهنگی را در رأس امور خود قرار دهد. ما در این جا به اختصار تعدادی از مبارزات و گاه ناجوانمردی‌های صلاح الدین در مورد شیعیان را ذکر می‌کنیم:


1. مبارزه با آموزه ها و نمادهاي شيعي: صلاح الدين علماي شيعي را به انزوا كشانده و مدارس آنها را تخريب و يا تبديل به مدارس علميه سني كرد. او همچنين دستور داد كتابخانه بزرگ فاطمي ها را آتش بزنند. از همه مهم تر اين كه دستور داد تا شعائر شيعي تعطيل شود، از جمله روز عاشورا را به عنوان روز سرور و شادي اعلام كرد و با اين كار مانع برگزاري مراسم عاشورا توسط شيعيان شد.[15] او همچنين عبارت "حي علي خير العمل" را كه به عنوان يك شعار براي مذهب شيعه مطرح بود، از اذان حذف كرد. اين حادثه در دهم ذي الحجه سال 565 اتفاق افتاد.[16]
1. مبارزه با آموزه‌ها و نمادهای شیعی: صلاح الدین علمای شیعی را به انزوا کشانده و مدارس آنها را تخریب و یا تبدیل به مدارس علمیه سنی کرد. او همچنین دستور داد کتابخانه بزرگ فاطمی‌ها را آتش بزنند. از همه مهم‌تر این که دستور داد تا شعائر شیعی تعطیل شود، از جمله روز عاشورا را به عنوان روز سرور و شادی اعلام کرد و با این کار مانع برگزاری مراسم عاشورا توسط شیعیان شد. [15] او همچنین عبارت "حی علی خیر العمل" را که به عنوان یک شعار برای مذهب شیعه مطرح بود، از اذان حذف کرد. این حادثه در دهم ذی الحجه سال 565 اتفاق افتاد. [16]


2. او دستور داد تا نام خلفاي راشدين كه نمادي از اهل سنت هستند، در هرخطبه برده شود.[17]
2. او دستور داد تا نام خلفای راشدین که نمادی از اهل سنت هستند، در هرخطبه برده شود. [17]


3. تغيير قاضيان شيعي از ديگر اقدامات او در جهت محو تشيع بود.[18] او با قرار دادن قاضيان شافعي مذهب به جاي قاضي هاي شيعي تلاش كرد تا فقه شيعي را محو و فقه شافعي را در جامعه پياده كند تا مردم با اين نوع از احكام خو بگيرند.
3. تغییر قاضیان شیعی از دیگر اقدامات او در جهت محو تشیع بود. [18] او با قرار دادن قاضیان شافعی مذهب به جای قاضی‌های شیعی تلاش کرد تا فقه شیعی را محو و فقه شافعی را در جامعه پیاده کند تا مردم با این نوع از احکام خو بگیرند.


4. در بعضي از زمان ها قيام هاي شيعي در نقاط مختلف مصر به انجام مي رسيد و با اين كه صلاح الدين راه فرهنگي و ايدئولوژيكي را ترجيح مي داد، اما به مبارزه نظامي با شيعيان پرداخت. ساقط كردن و تعقيب شيعيان از كارهاي جدي زمامداران منصوب صلاح الدين بود. در عصر صلاح الدين شيعه بودن جرم محسوب مي شد و شيعيان به عنوان مجرم از سوي قاضياني كه صلاح الدين از ميان اهل سنت انتخاب كرده بود، تحت پيگرد قانوني قرار گرفتند.[19]
4. در بعضی از زمان‌ها قیام‌های شیعی در نقاط مختلف مصر به انجام می‌رسید و با این که صلاح الدین راه فرهنگی و ایدئولوژیکی را ترجیح می‌داد، اما به مبارزه نظامی با شیعیان پرداخت. ساقط کردن و تعقیب شیعیان از کارهای جدی زمامداران منصوب صلاح الدین بود. در عصر صلاح الدین شیعه بودن جرم محسوب می‌شد و شیعیان به عنوان مجرم از سوی قاضیانی که صلاح الدین از میان اهل سنت انتخاب کرده بود، تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. [19]


5. سرو سامان دادن امور اقتصادي با پر رنگي نقش حكومت: در اواخر حكومت فاطمي، اوضاع اقتصادي مردم سخت شده و مبلغ دويست هزار دينار در سال مالياتي بود كه بر عهده مردم بود. اما صلاح الدين به يكباره مردم را از پرداخت ماليات معاف كرد.[20] اين امر و نكاتي از اين دست كه تماما در دوران وزارت صلاح الدين و يا سال هاي اوليه حكومت او انجام شد، براي فراموش كردن حكومت شيعي و تفكر شيعه و وابسته كردن مردم به صلاح الدين و مذهب او انجام شده است.
5. سرو سامان دادن امور اقتصادی با پر رنگی نقش حکومت: در اواخر حکومت فاطمی، اوضاع اقتصادی مردم سخت شده و مبلغ دویست هزار دینار در سال مالیاتی بود که بر عهده مردم بود. اما صلاح الدین به یکباره مردم را از پرداخت مالیات معاف کرد. [20] این امر و نکاتی از این دست که تماماً در دوران وزارت صلاح الدین و یا سال‌های اولیه حکومت او انجام شد، برای فراموش کردن حکومت شیعی و تفکر شیعه و وابسته کردن مردم به صلاح الدین و مذهب او انجام شده است.


6. تأسيس مدارس علميه شافعي: صلاح الدين در راستاي ترويج مذهب شافعي، مدارس علمي شافعي را در مصر تاسيس كرد و از طريق اين مدارس عالمان و مبلغان شافعي بسياري را رهسپار جامعه كرد تا مذهب شافعي را ترويج كنند.[21]
6. تأسیس مدارس علمیه شافعی: صلاح الدین در راستای ترویج مذهب شافعی، مدارس علمی شافعی را در مصر تأسیس کرد و از طریق این مدارس عالمان و مبلغان شافعی بسیاری را رهسپار جامعه کرد تا مذهب شافعی را ترویج کنند. [21]


جنگ هاي صليبي و صلاح الدين
==جنگ‌های صلیبی و صلاح الدین==


جنگ هاي صليبي، به جنگ هايي كه مسيحيان عليه مسلمانان به راه انداختند گفته مي شود كه از سال 1096 م. شروع و تا دو قرن ادامه يافت[22] و در چندين مرحله انجام شد. اين دوره تاريخي به صورت مفصل توسط مورخان مورد بحث و بررسي قرار گرفته كه يكي از مفصل ترين منابع در اين بحث كتاب الكامل ابن اثير است كه تقريباً از نيمه جلد 22 تا نيمه جلد 24 اين كتاب نزديك به هفتاد درصد مطالب مربوط به جنگ هاى صليبى و صلاح الدين است.
جنگ‌های صلیبی، به جنگ‌هایی که مسیحیان علیه مسلمانان به راه انداختند گفته می‌شود که از سال 1096 م. شروع و تا دو قرن ادامه یافت [22] و در چندین مرحله انجام شد. این دوره تاریخی به صورت مفصل توسط مورخان مورد بحث و بررسی قرار گرفته که یکی از مفصل‌ترین منابع در این بحث کتاب الکامل ابن اثیر است که تقریباً از نیمه جلد 22 تا نیمه جلد 24 این کتاب نزدیک به هفتاد درصد مطالب مربوط به جنگ‌های صلیبی و صلاح الدین است.


در خلال اين جنگ ها، صلاح الدين مردان توانائى را در شهرهاي مختلف گماشت و استحكامات شهرها را تقويت  كرد تا فرنگيان نتوانند بدان نواحى دست يابند. از سوى ديگر به شهرهايى كه در شام به دست فرنگيان افتاده بود، حمله مى برد و آنها را مى گشود و فرنگيان را اسير مى كرد يا از آن نقاط مى راند. او ظرف مدتى كم تر از پنج سال شهرهاى بسيارى را تصرف كرد، اما بالاتر از همه اينها فتح بيت المقدس بود.
در خلال این جنگ‌ها، صلاح الدین مردان توانائی را در شهرهای مختلف گماشت و استحکامات شهرها را تقویت کرد تا فرنگیان نتوانند بدان نواحی دست یابند. از سوی دیگر به شهرهایی که در شام به دست فرنگیان افتاده بود، حمله می‌برد و آنها را می‌گشود و فرنگیان را اسیر می‌کرد یا از آن نقاط می راند. او ظرف مدتی کم‌تر از پنج سال شهرهای بسیاری را تصرف کرد، اما بالاتر از همه اینها فتح بیت المقدس بود.


شهر بيت المقدس به عنوان يك نقطه استراتژيك و با اهميت از نظر ديني، براي هر دو طرف مهم بود. اين شهر در جنگ اول صليبي به دست مسيحيان افتاده بود و صلاح الدين توانست آنجا را از مسيحيان پس بگيرد. او با فتح بيت المقدس و آزادي آن از دست مسيحيان، توانست براي خود شهرتي به دست آورد.
شهر بیت المقدس به عنوان یک نقطه استراتژیک و با اهمیت از نظر دینی، برای هر دو طرف مهم بود. این شهر در جنگ اول صلیبی به دست مسیحیان افتاده بود و صلاح الدین توانست آنجا را از مسیحیان پس بگیرد. او با فتح بیت المقدس و آزادی آن از دست مسیحیان، توانست برای خود شهرتی به دست آورد.


عملكرد صلاح الدين به خصوص در جنگ هاي صليبي، سبب شهرت و احترام خاص به او در ميان مسلمانان به خصوص اهل سنت شد و اكثر علما و مورخان اهل سنت نيز از او به نيكي ياد مي كنند.
عملکرد صلاح الدین به خصوص در جنگ‌های صلیبی، سبب شهرت و احترام خاص به او در میان مسلمانان به خصوص اهل سنت شد و اکثر علما و مورخان اهل سنت نیز از او به نیکی یاد می‌کنند.


البته اين شهرت و عملكرد او سبب درستي تمام اعمال او نيست، بلكه او كارهايي را نيز داشته كه اخلاقا و شرعا درست نبوده و حتي مي توان آن را قبيح دانست. يكي از اين اعمال برخورد او با شيعيان بوده كه قبلا آن را ذكر كرديم. علاوه بر اين او براي اين كه عملكرد صليبيون را بي جواب نگذارد، عملكردي مشابه آنان را انجام مي داد و به قتل و غارت هاي بسياري دست مي زد، بسياري از مردم عادي را از دم تيغ مي گذراند و اعمالي كه صليبي ها بعد از فتح شهر ها انجام مي دادند، او نيز بعد از فتح شهرها انجام مي داد. اين اعمال اگرچه در آن زمان تا حدودي عادي به حساب مي آمد، اما به هيچ وجه نمي توان آن را اسلامي دانست. در اين جا ما به ذكر چند مورد از آنها اكتفا مي كنيم:
البته این شهرت و عملکرد او سبب درستی تمام اعمال او نیست، بلکه او کارهایی را نیز داشته که اخلاقاً و شرعاً درست نبوده و حتی می‌توان آن را قبیح دانست. یکی از این اعمال برخورد او با شیعیان بوده که قبلاً آن را ذکر کردیم. علاوه بر این او برای این که عملکرد صلیبیون را بی جواب نگذارد، عملکردی مشابه آنان را انجام می‌داد و به قتل و غارت‌های بسیاری دست می‌زد، بسیاری از مردم عادی را از دم تیغ می‌گذراند و اعمالی که صلیبی‌ها بعد از فتح شهرها انجام می‌دادند، او نیز بعد از فتح شهرها انجام می‌داد. این اعمال اگرچه در آن زمان تا حدودی عادی به حساب می‌آمد، اما به هیچ وجه نمی‌توان آن را اسلامی دانست. در این جا ما به ذکر چند مورد از آنها اکتفا می‌کنیم:


«... صلاح الدين در نهر اسود اردو زد و در شهر هاي اطراف به غارت و كشتار پرداخت».[23]
«... صلاح الدین در نهر اسود اردو زد و در شهرهای اطراف به غارت و کشتار پرداخت». [23]


« صلاح الدين خود به رأس عين راند و جمعيت آن جا را پراكنده ساخت، آنگاه لشكر به ماردين برد و در آن نواحى دست به غارت و كشتار زد و باز گرديد».[24]
«صلاح الدین خود به رأس عین راند و جمعیت آن جا را پراکنده ساخت، آنگاه لشکر به ماردین برد و در آن نواحی دست به غارت و کشتار زد و باز گردید». [24]


«صلاح الدين شهر طبريه را غارت كرد و آتش زد».[25]
«صلاح الدین شهر طبریه را غارت کرد و آتش زد». [25]


مرگ صلاح الدين
==مرگ صلاح الدین==


در ماه صفر سال 589، صلاح الدين يوسف بن ايوب بن شاذى، فرمانرواى مصر و شام و جزيره و شهرهاى ديگر، در دمشق از جهان رخت بربست. سبب بيمارى او آن بود كه براى ديدار حاجيان از شهر بيرون رفته و همان روز مريض شد و دچار بيمارى حاد گرديد. هشت روز بيمار بود و سپس درگذشت.[26]
در ماه صفر سال 589، صلاح الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، فرمانروای مصر و شام و جزیره و شهرهای دیگر، در دمشق از جهان رخت بربست. سبب بیماری او آن بود که برای دیدار حاجیان از شهر بیرون رفته و همان روز مریض شد و دچار بیماری حاد گردید. هشت روز بیمار بود و سپس درگذشت. [26]

نسخهٔ ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۹

صلاح الدین یوسف بن ایوب بن شاذی [1] که بعدها معروف به صلاح الدین ایوبی شد، یکی از نامدارترین حاکمان و فرماندهان در تاریخ اسلام بوده است. او فتوحات بسیاری را برای مسلمانان به دست آورد و از مرزهای اسلامی در مقابل مسیحیان اروپایی حفاظت کرد که در ادامه از آن بحث خواهیم کرد.

نجم الدین ایوب پدر پادشاهان ایوبی در تکریت زندگی می‌کرد و صلاح الدین نیز در همان شهر به دنیا آمد. [2] در این شهر قوم کرد زندگی می‌کردند و خاندان ایوبی نیز جزو قوم کرد بودند. [3] البته به جهت غلبه‌ای که عربی بودن در آن زمان یافته بود، آن‌ها کمتر به کرد بودن شناخته شده بودند و این به این سبب بوده که در آن زمان نژاد غیر عرب کمتر به عنوان نژاد خاص خود قدرت ترکتازی داشته است.

نجم الدین ایوب در زمان عماد الدین زنگی حاکم شهر بعلبک بود. [4] صلاح الدین از همان اوان کودکی علاقه شدیدی به یادگیری فنون جنگی، به ویژه شمشیر بازی و جنگ با خنجر داشت و بالاخره در این فنون مهارت‌هایی را به دست آورد. او به احتمال زیاد از همان کودکی با فقه شافعی آشنا شده باشد؛ فقهی که بعدها در ترویجش تلاش بسیاری کرد. [5]

صلاح الدین بدون شک یک سنی متعصب و شافعی تمام عیار بود و وقتی که در مصر به قدرت رسید تمام سعی خود را در نشر این مذهب و جایگزین کردن آن به جای مذهب شیعه به کار گرفت که در قسمت‌های بعدی این مطلب را بیش‌تر توضیح می‌دهیم. [6]

ورود صلاح الدین به مصر و پایان حکومت فاطمی

مسیحیان در سال‌های ابتدایی جنگ صلیبی توانسته بودند شهرهای مسلمان نشین بسیاری را فتح کنند و این فتوحات به آنان روحیه بسیار داد تا این که طمع فتح قاهره، مرکز دولت فاطمی را در سر بپرورانند. «ارتش بزرگ مسیحی به سمت قاهره حرکت کرد و شهرهایی که در میان راه بود از جمله شهر بزرگ بلبیس را فتح و آنجا را غارت کرده و مردمان را نیز کشتند». [7] در نهایت آنها به قاهره رسیدند و آنجا را به محاصره خود در آوردند. اما مردم قاهره که بیم آن داشتند فرنگی‌ها در قاهره نیز چنان کنند که در بلبیس کرده بودند، به دفاع از شهر برخاستند.

العاضد که به عنوان خلیفه فاطمی در آنجا حکومت می‌کرد از حکومت عباسی درخواست کمک کرده و از آنها تقاضا کرد برای رفع مشکل صلیبیون نیروی نظامی به آنجا بفرستند. او که خوب می‌دانست بدون کمک، قدرتی برای مقابله با غربی‌ها ندارد، خواستار لشکر کشی اسدالدین شیرکوه فرمانده بزرگ که عموی صلاح الدین بود، شد.

«اسد الدین با شش هزار سپاهی عازم مصر شد و پیش از حرکت، نیازهای سپاهیان را رفع نمود و هر سواری را بیست دینار عطا کرد. جماعتی از امرا نیز در خدمت او بودند و صلاح الدین یوسف بن ایوب به همراه پدرش ایوب برادر شیرکوه او را همراهی می‌کردند. چون نزدیک قاهره شد فرنگی‌ها عقب نشینی کرده و به شهرهای خود بازگشتند. او نیز در اواسط همان سال وارد قاهره شد. "العاضد لدین الله" خلیفه فاطمی او را خلعت داد و برای او و لشکریانش مقرری معین نمود». [8]

اسد الدین بعد از مدتی که وارد قاهره شده بود توانست به کمک فرماندهان و خواست عاضد خلیفه فاطمی، وزیر خلیفه که "شاور" نام داشت و به نوعی تمام امور را ریاست می‌کرد به قتل برساند». [9]

اسد الدین با مرگ شاور همه کاره قاهره شد و العاضد تنها نامی از خلافت را یدک می‌کشید. اما اسدالدین بعد از فتح قاهره، عمر چندانی نکرد و دو ماه بعد فوت کرد. [10] بعد از او، فرماندهانش بر سر جانشینی او اختلاف کردند تا این که با خواست خلیفه فاطمی و همراهی بعضی از فرماندهان، صلاح الدین یوسف بن ایوب جانشین عموی خود شده و این گونه حکومت صلاح الدین بر مصر آغاز شد.

از عاضد نیز تنها نامی به عنوان خلیفه باقی مانده بود و در امور مملکتی هیچ نقشی نداشت تا این که در هنگام مریضیش از حکومت کنار گذاشته شد که تفصیل آن را در بخش حکومت فاطمی‌ها خواهیم آورد.

حکومت فاطمی‌ها

دولت فاطمی که می‌توان آن را دولت علوی نامید، «دولتی بود که دامنه کشورش پهناور و مدّت فرمانروایی‌اش طولانی بود، زیرا آغاز آن در سال 296 و پایانش در سال 567 بود. اوّلین خلیفه فاطمی المهدی باللّه نام داشت، وی ابو محمّد عبید الله بن احمد بن اسماعیل ثالث بن احمد بن اسماعیل ثانی بن محمّد بن اسماعیل اعرج بن جعفر الصّادق (ع) بود. البته نسب‌های دیگری نیز برای فاطمی‌ها نقل شده که در آن اختلاف وجود دارد، امّا آنچه از این نسب‌های مختلف مسلّم است این که ایشان علوی و اسماعیلی هستند، و اتّصال ایشان به علی (ع) صحیح و درست است». [11]

خلفای فاطمی به نشر و گسترش شیعه در مصر همت گماردند که خود مقاله‌ای دیگر می‌طلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است. اما به ذکر همین نکته بسنده می‌کنیم که فاطمی‌ها نمادهای شیعه را برافراشتند و تشیع را به عنوان مذهب رسمی مصریان مطرح کردند.

افول فاطمی‌ها به دلیل دو ویژگی بود که آنها در اواخر دوره خود داشتند:

1. وزیران فاطمی قدرت فوق العاده ای پیدا کردند که این قدرت وزراء با تضعیف خلفای فاطمی همراه بود.

2. سست شدن پایه‌های حکومت؛ بدین ترتیب که وزیران قدرت یافته، بر سر تصاحب قدرت به کشمکش و نزاع با هم پرداختند و این درگیری‌های داخلی قدرت حکومت را به شدت تضعیف کرد.

العاضد آخرین حاکم فاطمیون بود که در حکمرانیش سن زیادی نداشت از این باب بیشتر امور دولتی به دست وزیران افتاد که یکی از مهم‌ترین و قدرتمندترین آنها شخصی به نام شاور بود که به دست اسد الدین شیرکوهی کشته شد. [12]

پس از مرگ شاور، اسد الدین امور مصر را در دست گرفت. اسدالدین که یک سنی مذهب و هم پیمان خلیفه بغداد به حساب می‌آمد، وزارت حکومتی را در دست گرفت که از مروجان شیعه بوده و خود را در مقابل حکومت بغداد می‌دانست و این خود نشان از وضع اسف بار حکومت فاطمی‌ها می‌دهد. وزارت اسد الدین به همراه سستی حاکم، موجب زمینه سازی برای پایان حکومت فاطمی‌ها شد. بعد از اسد الدین «صلاح الدّین بر دولت تسلّط یافت، و به هر یک از خویشان خود که نزدش آمده بودند قطعه زمین‌هایی با ارزش بخشید، و دست اطرافیان عاضد را کوتاه کرد و خود شخصاً امور حکومت را در دست گرفت. پس از چندی عاضد بیمار شد، و بیماریش رو به فزونی نهاد، و در سال 567 درگذشت. در این وقت مردم درباره شخصی که باید نامش در بالای منابر به عنوان خلافت برده شود بی رغبتی نشان دادند، تا آن که روز جمعه فرا رسید و مردی بالای منبر رفته خطبه خواند، و نام المستضی ء (خلیفه عباسی) را به خلافت برد و کسی به گفته او اعتراضی ننمود. از آن پس همچنان در مصر خطبه به نام عباسیان خوانده شد، و دولت فاطمی‌ها یکباره از سرزمین مصر برافتاد، و صلاح الدّین یوسف بن ایوب با استقلال و بدون وجود رقیب و منازع به حکومت مصر پرداخت». [13] [14] و این گونه حکومت فاطمیان پایان یافت و صلاح الدین ایوبی حاکم بلا منازع مصر شد.

صلاح الدین ایوبی و شیعیان

حکومت‌های سنی مذهب غالباً رابطه خوبی با شیعیان نداشته و معمولاً با تمام تلاش سعی در از بین بردن شیعیان می‌کردند. حتی در بسیاری از موارد، حاکمان سنی مذهب با اقلیت‌های دینی همچون یهودیان و مسیحیان، رفتاری مناسب داشتند و حتی مقام‌هایی را به آن‌ها می‌دادند اما هرگز این احترامات را برای شیعیان قائل نبوده و با سخت‌ترین شکل ممکن با آنها به مبارزه می‌پرداختند. برای این امر می‌توان ادله و شواهد بسیاری را ذکر کرد که خود مجالی دیگر می‌طلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است.

حکومت ایوبیان و در رأس آن صلاح الدین نیز بنابر همین سیره، تلاش‌های بسیاری برای ریشه کن کردن تشیع در مصر کردند. این تلاش‌ها می‌توانست دلائل متفاوتی داشته باشد که بطور قطع و یقین مهم‌ترین آن، دلائل مذهبی بوده است. صلاح الدین به عنوان یک شافعی تمام عیار، تحمل اقلیت‌هایی مثل شیعه را نداشت و به نوعی مبارزه با این اقلیت را جزو وظائف دینی خود می‌دانست. علاوه بر این، دلائل سیاسی نیز برای او وجود داشت؛ زیرا حکومت فاطمی، شیعه بود و صلاح الدین حکومت را از آنها گرفته بود و بالتبع شیعیان را رقیبی برای خود فرض می‌کرد و احتمال بسیار می‌داد که شیعیان علیه او قیام کنند. از این باب صلاح الدین با شیعیان به مبارزه پرداخت.

اما او به دلیل جنگ‌های بسیاری که در خارج مصر داشت، تلاش می‌کرد نیروی نظامی کمتری را در مصر مشغول کند، از این باب بیشتر تلاش می‌کرد که مبارزه فرهنگی را در رأس امور خود قرار دهد. ما در این جا به اختصار تعدادی از مبارزات و گاه ناجوانمردی‌های صلاح الدین در مورد شیعیان را ذکر می‌کنیم:

1. مبارزه با آموزه‌ها و نمادهای شیعی: صلاح الدین علمای شیعی را به انزوا کشانده و مدارس آنها را تخریب و یا تبدیل به مدارس علمیه سنی کرد. او همچنین دستور داد کتابخانه بزرگ فاطمی‌ها را آتش بزنند. از همه مهم‌تر این که دستور داد تا شعائر شیعی تعطیل شود، از جمله روز عاشورا را به عنوان روز سرور و شادی اعلام کرد و با این کار مانع برگزاری مراسم عاشورا توسط شیعیان شد. [15] او همچنین عبارت "حی علی خیر العمل" را که به عنوان یک شعار برای مذهب شیعه مطرح بود، از اذان حذف کرد. این حادثه در دهم ذی الحجه سال 565 اتفاق افتاد. [16]

2. او دستور داد تا نام خلفای راشدین که نمادی از اهل سنت هستند، در هرخطبه برده شود. [17]

3. تغییر قاضیان شیعی از دیگر اقدامات او در جهت محو تشیع بود. [18] او با قرار دادن قاضیان شافعی مذهب به جای قاضی‌های شیعی تلاش کرد تا فقه شیعی را محو و فقه شافعی را در جامعه پیاده کند تا مردم با این نوع از احکام خو بگیرند.

4. در بعضی از زمان‌ها قیام‌های شیعی در نقاط مختلف مصر به انجام می‌رسید و با این که صلاح الدین راه فرهنگی و ایدئولوژیکی را ترجیح می‌داد، اما به مبارزه نظامی با شیعیان پرداخت. ساقط کردن و تعقیب شیعیان از کارهای جدی زمامداران منصوب صلاح الدین بود. در عصر صلاح الدین شیعه بودن جرم محسوب می‌شد و شیعیان به عنوان مجرم از سوی قاضیانی که صلاح الدین از میان اهل سنت انتخاب کرده بود، تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. [19]

5. سرو سامان دادن امور اقتصادی با پر رنگی نقش حکومت: در اواخر حکومت فاطمی، اوضاع اقتصادی مردم سخت شده و مبلغ دویست هزار دینار در سال مالیاتی بود که بر عهده مردم بود. اما صلاح الدین به یکباره مردم را از پرداخت مالیات معاف کرد. [20] این امر و نکاتی از این دست که تماماً در دوران وزارت صلاح الدین و یا سال‌های اولیه حکومت او انجام شد، برای فراموش کردن حکومت شیعی و تفکر شیعه و وابسته کردن مردم به صلاح الدین و مذهب او انجام شده است.

6. تأسیس مدارس علمیه شافعی: صلاح الدین در راستای ترویج مذهب شافعی، مدارس علمی شافعی را در مصر تأسیس کرد و از طریق این مدارس عالمان و مبلغان شافعی بسیاری را رهسپار جامعه کرد تا مذهب شافعی را ترویج کنند. [21]

جنگ‌های صلیبی و صلاح الدین

جنگ‌های صلیبی، به جنگ‌هایی که مسیحیان علیه مسلمانان به راه انداختند گفته می‌شود که از سال 1096 م. شروع و تا دو قرن ادامه یافت [22] و در چندین مرحله انجام شد. این دوره تاریخی به صورت مفصل توسط مورخان مورد بحث و بررسی قرار گرفته که یکی از مفصل‌ترین منابع در این بحث کتاب الکامل ابن اثیر است که تقریباً از نیمه جلد 22 تا نیمه جلد 24 این کتاب نزدیک به هفتاد درصد مطالب مربوط به جنگ‌های صلیبی و صلاح الدین است.

در خلال این جنگ‌ها، صلاح الدین مردان توانائی را در شهرهای مختلف گماشت و استحکامات شهرها را تقویت کرد تا فرنگیان نتوانند بدان نواحی دست یابند. از سوی دیگر به شهرهایی که در شام به دست فرنگیان افتاده بود، حمله می‌برد و آنها را می‌گشود و فرنگیان را اسیر می‌کرد یا از آن نقاط می راند. او ظرف مدتی کم‌تر از پنج سال شهرهای بسیاری را تصرف کرد، اما بالاتر از همه اینها فتح بیت المقدس بود.

شهر بیت المقدس به عنوان یک نقطه استراتژیک و با اهمیت از نظر دینی، برای هر دو طرف مهم بود. این شهر در جنگ اول صلیبی به دست مسیحیان افتاده بود و صلاح الدین توانست آنجا را از مسیحیان پس بگیرد. او با فتح بیت المقدس و آزادی آن از دست مسیحیان، توانست برای خود شهرتی به دست آورد.

عملکرد صلاح الدین به خصوص در جنگ‌های صلیبی، سبب شهرت و احترام خاص به او در میان مسلمانان به خصوص اهل سنت شد و اکثر علما و مورخان اهل سنت نیز از او به نیکی یاد می‌کنند.

البته این شهرت و عملکرد او سبب درستی تمام اعمال او نیست، بلکه او کارهایی را نیز داشته که اخلاقاً و شرعاً درست نبوده و حتی می‌توان آن را قبیح دانست. یکی از این اعمال برخورد او با شیعیان بوده که قبلاً آن را ذکر کردیم. علاوه بر این او برای این که عملکرد صلیبیون را بی جواب نگذارد، عملکردی مشابه آنان را انجام می‌داد و به قتل و غارت‌های بسیاری دست می‌زد، بسیاری از مردم عادی را از دم تیغ می‌گذراند و اعمالی که صلیبی‌ها بعد از فتح شهرها انجام می‌دادند، او نیز بعد از فتح شهرها انجام می‌داد. این اعمال اگرچه در آن زمان تا حدودی عادی به حساب می‌آمد، اما به هیچ وجه نمی‌توان آن را اسلامی دانست. در این جا ما به ذکر چند مورد از آنها اکتفا می‌کنیم:

«... صلاح الدین در نهر اسود اردو زد و در شهرهای اطراف به غارت و کشتار پرداخت». [23]

«صلاح الدین خود به رأس عین راند و جمعیت آن جا را پراکنده ساخت، آنگاه لشکر به ماردین برد و در آن نواحی دست به غارت و کشتار زد و باز گردید». [24]

«صلاح الدین شهر طبریه را غارت کرد و آتش زد». [25]

مرگ صلاح الدین

در ماه صفر سال 589، صلاح الدین یوسف بن ایوب بن شاذی، فرمانروای مصر و شام و جزیره و شهرهای دیگر، در دمشق از جهان رخت بربست. سبب بیماری او آن بود که برای دیدار حاجیان از شهر بیرون رفته و همان روز مریض شد و دچار بیماری حاد گردید. هشت روز بیمار بود و سپس درگذشت. [26]