باشقیرستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'روسی' به 'روسی') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
میتوان این زبان را جزو گروه [[زبان قپچاق]] و نیز گروه فرعی قپچاق - [[بلغار]] به شمار آورد. این زبان به دو بخش [[کوهستانی]] و [[استپی]] تقسیم میشود. بخش زبان کوهستانی شامل گویشهای شمال شرقی و جنوب شرقی، و استپی شامل گویشهای جنوب غربی و نواحی مرکزی است که میان آنها تفاوتهای واژگانی، آوایی و ساختاری وجود دارد. | میتوان این زبان را جزو گروه [[زبان قپچاق]] و نیز گروه فرعی قپچاق - [[بلغار]] به شمار آورد. این زبان به دو بخش [[کوهستانی]] و [[استپی]] تقسیم میشود. بخش زبان کوهستانی شامل گویشهای شمال شرقی و جنوب شرقی، و استپی شامل گویشهای جنوب غربی و نواحی مرکزی است که میان آنها تفاوتهای واژگانی، آوایی و ساختاری وجود دارد. | ||
<br> | <br> | ||
در زبان باشقیری شماری وامواژههای [[مغولی]]، [[عربی]]، [[فارسی]] و | در زبان باشقیری شماری وامواژههای [[مغولی]]، [[عربی]]، [[فارسی]] و روسی وجود دارد. به هنگام [[انقلاب روسیه]]، اقوام باشقیر و تاتار ناحیه ولگا - اورال در آستانه تبدیل به ملتی واحد با فرهنگ تاتاری قرار داشتند. | ||
<br> | <br> | ||
باشقیرها گویشی ویژه داشتند که با زبان تاتاری قدری تفاوت داشت. با اینهمه، تاتاری در حکم زبان ادبی آنها بود. هر دو قوم باشقیر و تاتار از میراث فرهنگی مشابهی برخوردار بودند. | باشقیرها گویشی ویژه داشتند که با زبان تاتاری قدری تفاوت داشت. با اینهمه، تاتاری در حکم زبان ادبی آنها بود. هر دو قوم باشقیر و تاتار از میراث فرهنگی مشابهی برخوردار بودند. |
نسخهٔ ۱۴ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۵۰
نام باشقیر در آثار مؤلفان اسلامی به گونههای مختلف باشغرد، باشجرد، بشجرد، بسجرت، باشغرت، باشقرد، بشکرد و بشخرت نیز آمده است. مساحت مساحت باشقیرستان ۶۰۰، ۱۴۳کم۲ و مرکز آن شهر اوفاست. این سرزمین در میان بخش اروپایی و آسیایی روسیه در نزدیکی کوههای اورال واقع است. نواحی غربی آن جلگهای، و نواحی شرقی آن کوهستانی است دمای این سرزمین در تابستان میان ۱۶ تا ۲۰ و در زمستان ۱۴- تا ۱۷- سانتیگراد و متوسط بارندگی ۳۰۰ تا ۶۰۰ میلیمتر در سال است. بلایا و اوفا از عمدهترین رودهای این سرزمینند.
باشقیرستان
بیش از ۴۰% اراضی باشقیرستان جنگلی است [۱] باشقیرستان شامل ۵۴ منطقه کشاورزی، ۱۷ شهر و ۴۱ شهرک است.
جمعیت شهر اوفا مرکز این جمهوری مطابق آمار ۱۹۹۱م/۱۳۷۰ش دارای ۰۰۰، ۰۹۷، ۱نفر جمعیت است و در ۵۴ و ۴۰ عرض شمالی و ۵۶ طول شرقی واقع شده است.
جمعیت
جمعیت جمهوری باشقیرستان در ۱۹۸۵م/۱۳۶۴ش بالغ بر ۰۰۰، ۸۵۸، ۳نفر بوده است که ۶۲% آن در شهرها سکنی داشتهاند.
شمار باشقیرها در این جمهوری کمتر از روسها و تاتارهاست.
در آمار ۱۹۷۰م از کل جمعیت ۰۰۰، ۸۳۳، ۳ نفری باشقیرستان، حدود ۸۹۲ هزار نفر باشقیر، ۰۰۰، ۵۴۶، ۱ نفر روس، ۹۴۵ هزار نفر تاتار و بقیه از دیگر اقوام بودهاند در ۱۹۵۹م حدود ۴/۴۲% از جمعیت باشقیرستان را روسها تشکیل میدادند که در ۱۹۷۹م به ۳/۴۰% کاهش یافت.
زبان و گویش
زبان باشقیری متعلق به گروه زبانهای ترکی است.
میتوان این زبان را جزو گروه زبان قپچاق و نیز گروه فرعی قپچاق - بلغار به شمار آورد. این زبان به دو بخش کوهستانی و استپی تقسیم میشود. بخش زبان کوهستانی شامل گویشهای شمال شرقی و جنوب شرقی، و استپی شامل گویشهای جنوب غربی و نواحی مرکزی است که میان آنها تفاوتهای واژگانی، آوایی و ساختاری وجود دارد.
در زبان باشقیری شماری وامواژههای مغولی، عربی، فارسی و روسی وجود دارد. به هنگام انقلاب روسیه، اقوام باشقیر و تاتار ناحیه ولگا - اورال در آستانه تبدیل به ملتی واحد با فرهنگ تاتاری قرار داشتند.
باشقیرها گویشی ویژه داشتند که با زبان تاتاری قدری تفاوت داشت. با اینهمه، تاتاری در حکم زبان ادبی آنها بود. هر دو قوم باشقیر و تاتار از میراث فرهنگی مشابهی برخوردار بودند.
خط و کتابت باشقیرها تا ۱۹۲۹م عربی، و از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹م لاتینی بود، و سرانجام در ۱۹۴۰م سیریلی شد.
دین و آیین باشقیرها
خدایان متعددی داشتند که ابن فضلان شمار آنان را ۱۲ نوشته است، گذشته از آن حیواناتی چون مار و بلدرچین را نیز میپرستیدند.
از اوایل سده ۴ق/۱۰م دین اسلام به منطقهای که اکنون تاتارستان نامیده میشود، راه یافت و در سدههای ۵ و ۶ق/۱۱ و ۱۲م به منطقه کنونی باشقیرستان نفوذ کرد.
در سده ۸ق/۱۴م مغولانِ فرمانروای اردوی زرین اسلام آوردند. این خود زمینه را برای گسترش اسلام فراهم آورد.
تزارهای روسیه از جمله پتر اول و الیزابت تلاش میکردند تا آیین مسیحیت ارتدکس را در سرزمینهای مسلمان نشین برقرار کنند.
این نیز سبب خشم مردم مسلمان و بروز حوادث ناگوار شد.
با این وصف، در طول سدههای ۱۰-۱۲ق/۱۶- ۱۸م گروهی از مردم باشقیرستان به مسیحیت گرویدند.
پیشینه تاریخی
در نیمه دوم هزاره نخست قم، در جنوب باشقیرستان اقوام آریایی تبار سرمت سکنی داشتند که کار عمده آنان دامپروری بود.
در هزاره نخست میلادی نفوذ کوچندگان ترک زبان به جنوب اورال آغاز گردید. اینان در پایان این هزاره در سراسر منطقه باشقیرستان پراکنده شدند و اقوام بومی را در خود مستحیل کردند.
در حدود سدههای ۹-۱۰م نخستین آگاهی مکتوب درباره باشقیرها با عنوان بسچرت پدید آمد.
نام باشقورت را پدید آمده از دو نام ترکی «باش» به معنی سر و «قورت» یعنی گرگ دانستهاند.
ابن فضلان آنان را از قبایل ترک میداند و در زمان او باشقیرها هنوز بتپرست بودهاند.
ادریسی بسجرت (باشقیر) را میان دو سرزمین بجناک و بلغار نوشته، و شامل دو بخش داخلی و خارجی از قبایل ترک نامیده است.
تشکل قومی باشقیرها را محققان در همین دوره نوشتهاند.
حمله مغول
در ۶۲۶ق/۱۲۲۹م لشکریان تاتار و مغول به باشقیرها حمله بردند که سرانجام در ۶۳۳ق/۱۲۳۶م به تبعیت باشقیرها از باتو منجر گردید و سرزمین باشقیر در محدوده قلمرو شیبان فرزند جوجی، برادر باتو قرار گرفت.
ایجاد خاننشینها
پس از سقوط اردوی زرین در نیمه دوم سده ۹ق/۱۵م در جنوب شرق باشقیرستان، چند خاننشین پدید آمد. غرب باشقیرستان تابع خاننشین تاتار، و شمال شرق آن تابع اردوی سفید سیبری شد؛ جنوبیها نیز که بیشتر باشقیرها را تشکیل میدادند، جزو اردوی نوغای (نوقای) شدند.
پس از الحاق خانات قازان به روسیه در ۹۵۹ق/۱۵۵۲م باشقیرها تابعیت روسیه را گردن نهادند [۲].
ایوان مخوف، تزار روسیه طبق وصیت نامه سال ۹۸۰ق/۱۵۷۲م فرزند خود را به فرمانروایی منطقه قازان منصوب نمود که باشقیرستان بخشی از آنجا بود.
در ۹۸۲ق/۱۵۷۴م در اوفا پادگانی نظامی استقرار یافت و این ناحیه در ۹۹۴ق/۱۵۸۶م به صورت شهری دارای اهمیت اداری درآمد.
تبعیت از روسیه
در اواخر سده ۱۶ و اوایل سده ۱۷م پس از اعلام انحلال خاننشین سیبری، منطقه باشقیرستان به تابعیت دولت روسیه درآمد، ولی این کار با مقاومتهای سختی از سوی مردم باشقیر همراه شد.
قیام و سرکوب آن
در آن زمان در جنوب و شرق باشقیرستان دامپروری، و در غرب و شمال آن، کشاورزی اقتصاد غالب بود.
در سدههای مذکور مهاجرت روستاییان روسی به باشقیرستان فزونی گرفت. اینان فراریانی بودند که برای رهایی از ستم ملاکان روسی به دیگر نواحی میگریختند.
در نیمه دوم سده ۱۷ و نیمه نخست سده ۱۸م باشقیرها برای رسیدن به آزادی به پا خاستند، ولی این قیامها از سوی دولت روسیه بیرحمانه سرکوب شد. [۳] در ۱۱۱۷ق/ ۱۷۰۵م قیام بزرگی در باشقیرستان روی داد که هدف آن جدایی از روسیه و نزدیکی با دولت عثمانی بود.
این قیام در ۱۱۲۳ق/۱۷۱۱م به شدت سرکوب شد. در سالهای ۱۱۸۷-۱۱۸۹ق/ ۱۷۷۳- ۱۷۷۵م باشقیرها به قیام قزاقها به رهبری امیلیان پوگاچف پیوستند و در پیکار روستاییان با دولت روسیه مشارکت ورزیدند، قیام به شدت سرکوب، و پوگاچف در ۱۰ ژانویه ۱۷۷۵ اعدام شد.
در دوران انقلاب ۱۹۱۷م روسیه، بهرغم نهضتی ملیتگرا که به همت مسلمانان در باشقیرستان پدید آمد، در سالهای جنگ داخلی، باشقیرستان چند بار از سوی بلشویکها و مخالفان آنها دست به دست شد. در ۲۳ مارس ۱۹۱۹م/۳ فروردین ۱۲۹۷ش باشقیرستان به عنوان نخستین جمهوری خودمختار درون اتحاد جماهیر شوروی اعلام موجودیت کرد، ولی حمله نیروهای دریا سالار کُلچاک اجرای این برنامه را بر هم زد.
سرانجام پس از ژوئن ۱۹۱۹ شهر اوفا به تصرف بلشویکها درآمد و برنامه پیوستن باشقیرستان به شوروی تحقق یافت.
کاترین دوم
تزار روسیه کوشید تا در منطقه ولگا از خطاهای اسلاف خویش پرهیز نماید؛ بنابراین، تبلیغات ضداسلامی ممنوع گردید و به مسلمانان اطراف رود ولگا، از جمله تاتارها اجازه بنای مساجد داده شد.
وی در ۱۱۹۷ق/۱۷۸۳م در اورنبورگ مرکزی دینی (اسلامی) تأسیس کرد.
پانویس