خیاطیه: تفاوت میان نسخهها
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
خياطيه شاخه ای از «[[معتزله]]» و پيرو [[ابو الحسين خياط]] اند | خياطيه شاخه ای از «[[معتزله]]» و پيرو [[ابو الحسين خياط]] اند که نام در اصل عبد الرحيم بن محمد بن عثمان مکنى به ابو الحسين بود. | ||
==موسس== | ==موسس== | ||
ابو الحسن خیاط از سران معتزله بود که در سال 300 هجرى قمری درگذشت. وی مردى [[فقيه]] بود و در رد [[ابن راوندی]] کتابی به نام «[[الانتصار]]» نوشت. این کتاب با حاشیه | ابو الحسن خیاط از سران معتزله بود که در سال 300 هجرى قمری درگذشت. وی مردى [[فقيه]] بود و در رد [[ابن راوندی]] کتابی به نام «[[الانتصار]]» نوشت. این کتاب با حاشیه دکتر [[ينبرگ]] سوئدى در سال 1925 در [[قاهره]] به طبع رسيده است. | ||
==شرح حال و عقاید== | ==شرح حال و عقاید== | ||
بغدادى مى نويسد | بغدادى مى نويسد که ابوالحسين خیاط، استاد کعبى بود و با بيشتر قدريه در گفتارهای شان شریک بود اما عقیده ای را مطرح کرد که پيش از وی کسى در باره آن چیزی نگفته بود و آن سخن او درباره معدوم است.بايد دانست که معتزله در این باره که معدوم را چه بنامند اختلاف کرده اند. بعضى گفتند که نبايد «معدوم» را معلوم مذکور دانست و شيء و ذات و جوهر و عرض بودن آن درست نيست. <ref>محمد جواد مشکور،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref> عبدالقاهر بغدادی در باره عقیده این شخصیت در تعریف جسم که با دیگر معتزلیان متفاوت است می نویسد: «نظر عبدالرحیم خیاط با بقیه معتزله درباره معدوم متفاوت است. وی می پنداشت که جسم در حال معدوم بودن جسم است و بر این امر استدلالاتی بیان کرده بود. به خیاطیه معدومیه هم گفته می شود چرا که در توصیف معدوم و دادن صفت موجود به آن ها افراط می کردند و اکثر اوصافی را که برای موجودات بوده است برای معدوم هم ثابت می کردند.<ref>محمد جواد مشکور،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref> در نتیجه این لقب لایق به حال آنان است.خياطيه را براى زياده روى در توصيف معدوم و دادن صفت موجود بدانها «معدوميه» گويند. عبدالرحیم خیاط منکر حجّیت اخبار آحاد بود. وی با انکار خبر واحد می خواست اکثر احکام شریعت را رد کند.<ref>الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص 191 </ref> وى می گفت هر وصفى که در حال حدوث جايز باشد در حال عدم نيز ثابت است.<ref>محمد جواد مشکور،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref>ابو الحسين حجت بودن اخبار آحاد را نيز انکار مى کرد و کعبى در کتابى که در پيرامون حجيت «خبر واحد» نوشته او را کافر شمرده است. ابن المرتضى او را در طبقه هشتم از معتزله آورده و می گويد ابو الحسين استاد ابو القاسم بلخى عبد الله بن احمد بود و حافظهاى شگرفت داشت و اقوال کلامى اکثر متکلمين را به خاطر سپرده بود. | ||
==ویژگی کتاب الانتصار== | ==ویژگی کتاب الانتصار== |
نسخهٔ ۳۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۴۲
خياطيه شاخه ای از «معتزله» و پيرو ابو الحسين خياط اند که نام در اصل عبد الرحيم بن محمد بن عثمان مکنى به ابو الحسين بود.
موسس
ابو الحسن خیاط از سران معتزله بود که در سال 300 هجرى قمری درگذشت. وی مردى فقيه بود و در رد ابن راوندی کتابی به نام «الانتصار» نوشت. این کتاب با حاشیه دکتر ينبرگ سوئدى در سال 1925 در قاهره به طبع رسيده است.
شرح حال و عقاید
بغدادى مى نويسد که ابوالحسين خیاط، استاد کعبى بود و با بيشتر قدريه در گفتارهای شان شریک بود اما عقیده ای را مطرح کرد که پيش از وی کسى در باره آن چیزی نگفته بود و آن سخن او درباره معدوم است.بايد دانست که معتزله در این باره که معدوم را چه بنامند اختلاف کرده اند. بعضى گفتند که نبايد «معدوم» را معلوم مذکور دانست و شيء و ذات و جوهر و عرض بودن آن درست نيست. [۱] عبدالقاهر بغدادی در باره عقیده این شخصیت در تعریف جسم که با دیگر معتزلیان متفاوت است می نویسد: «نظر عبدالرحیم خیاط با بقیه معتزله درباره معدوم متفاوت است. وی می پنداشت که جسم در حال معدوم بودن جسم است و بر این امر استدلالاتی بیان کرده بود. به خیاطیه معدومیه هم گفته می شود چرا که در توصیف معدوم و دادن صفت موجود به آن ها افراط می کردند و اکثر اوصافی را که برای موجودات بوده است برای معدوم هم ثابت می کردند.[۲] در نتیجه این لقب لایق به حال آنان است.خياطيه را براى زياده روى در توصيف معدوم و دادن صفت موجود بدانها «معدوميه» گويند. عبدالرحیم خیاط منکر حجّیت اخبار آحاد بود. وی با انکار خبر واحد می خواست اکثر احکام شریعت را رد کند.[۳] وى می گفت هر وصفى که در حال حدوث جايز باشد در حال عدم نيز ثابت است.[۴]ابو الحسين حجت بودن اخبار آحاد را نيز انکار مى کرد و کعبى در کتابى که در پيرامون حجيت «خبر واحد» نوشته او را کافر شمرده است. ابن المرتضى او را در طبقه هشتم از معتزله آورده و می گويد ابو الحسين استاد ابو القاسم بلخى عبد الله بن احمد بود و حافظهاى شگرفت داشت و اقوال کلامى اکثر متکلمين را به خاطر سپرده بود.
ویژگی کتاب الانتصار
کتاب الانتصار مربوط به ابو الحسین خیاط است و چون از کهن ترین آثار به جا مانده از معتزلیان است اهمیت فراوانی دارد.[۵] این شخصیت معتزلی در کتاب مذکور، از اعتقادات بسیاری از بزرگان معتزله در مسائلی چون «علم، قدرت و عدالت خداوند»، «وجه اعجاز قرآن»، «عصمت انبیاء»، «امامت» و «کفر یا ایمان صحابه پیامبر»؛ دفاع میکند. [۶] علاوه بر این، در بین آثار بر جای مانده از بزرگان معتزلی و غیر معتزلی، کتاب الانتصار قدیمیترین اثری است که معیار معتزلی بودن را پذیرش پنج اصل دانستهاست: توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امربه معروف و نهی از منکر.[۷] [۸]
پانویس
- ↑ محمد جواد مشکور،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190
- ↑ محمد جواد مشکور،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190
- ↑ الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص 191
- ↑ محمد جواد مشکور،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190
- ↑ جمعی از نویسندگان زیر نظر دکتر محمد فنایی اشکوری (۱۳۹۲). درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی (جلد دوم). تهران: سمت. صص. ۲۱۵
- ↑ الانتصار. ص ۳۶.
- ↑ الانتصار. ص ۱۸۸ و ۱۸۹
- ↑ بحوث فی الملل و النحل، ج ۳، ص ۲۵۰