وحیانی بودن قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی « <sub> <div class="wikiInfo"> {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | |- !عنوان مقاله!! data-type="au...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
از جمله اموری که می توان انرا بعنوان یکی از مبانی در تفسیرقران کریم قرار داد  اثبات وحیانی بودن ان می باشد . دلیل اهمیت این امر ان است که هدف اساسی در تفسیر قران ، تبیین کلام خداوند و معارفی است که بوسیله وحی بر پیامبر ص نازل شده است ازاینرو اثبات وحیانی بودن ان امری ضروری خواهد بود .
از جمله اموری که می توان انرا بعنوان یکی از مبانی در تفسیرقران کریم قرار داد  اثبات وحیانی بودن ان می باشد . دلیل اهمیت این امر ان است که هدف اساسی در تفسیر قران ، تبیین کلام خداوند و معارفی است که بوسیله وحی بر پیامبر ص نازل شده است ازاینرو اثبات وحیانی بودن ان امری ضروری خواهد بود .


دراین راستا می گوئیم :   
دراین راستا می گوئیم :  
 
   
اندیشه ارتباط پیامی خداوند با بشر و چگونگی ان از مباحث عمیق و پیچیده ای است که همیشه در بین اندیشمندان مطرح بوده است هر چند اصل وحی بر انبیای الهی از امور قطعی و مورد اتفاق پیروان مکاتب توحیدی بوده ولی در تحلیل ماهیت ان دیدگاههای متفاوتی وجود دارد .
اندیشه ارتباط پیامی خداوند با بشر و چگونگی ان از مباحث عمیق و پیچیده ای است که همیشه در بین اندیشمندان مطرح بوده است هر چند اصل وحی بر انبیای الهی از امور قطعی و مورد اتفاق پیروان مکاتب توحیدی بوده ولی در تحلیل ماهیت ان دیدگاههای متفاوتی وجود دارد .
باید اذعان کرد برخی از تفاسیری که در این زمینه دیده می شود انچنان از حقیقت فاصله دارد که صاحبانش را تا مرز انکار وحی الهی نیز وادار ساخته است .
باید اذعان کرد برخی از تفاسیری که در این زمینه دیده می شود انچنان از حقیقت فاصله دارد که صاحبانش را تا مرز انکار وحی الهی نیز وادار ساخته است .
بطور کلی دودیدگاه در زمینه نزول قران در بین اندیشمندان مسلمان وجود دارد :  
بطور کلی دودیدگاه در زمینه نزول قران در بین اندیشمندان مسلمان وجود دارد :  
الف – دیدگاه اکثریت قریب به کل : طبق این دیدگاه که قاطبه مسلمانان نیزبا ان هماهنگ می باشند قران کلام الهی است بدین معنا که الفاظ و معانی ان از نزد خدای متعال بر قلب مقدس پیامبر ص نازل و پیامبر نیز انرا بدون هیچ گونه دخل و تصرفی بر مردم تلاوت و قرائت نموده است. ب- دیدگاه اقلیت : صاحبان این دیدگاه که برخی از روشنفکران مذهبی می باشند معتقدند قران نوعی الهام و مکاشفه درونی پیامبر ص بوده و ارتباط مستقیم با خدا و عالم غیب ندارد . قائلین به این اندیشه هم دو گروه می باشند :
 
 
الف – دیدگاه اکثریت قریب به کل : طبق این دیدگاه که قاطبه مسلمانان نیزبا ان هماهنگ می باشند قران کلام الهی است بدین معنا که الفاظ و معانی ان از نزد خدای متعال بر قلب مقدس پیامبر ص نازل و پیامبر نیز انرا بدون هیچ گونه دخل و تصرفی بر مردم تلاوت و قرائت نموده است.
 
 
ب- دیدگاه اقلیت : صاحبان این دیدگاه که برخی از روشنفکران مذهبی می باشند معتقدند قران نوعی الهام و مکاشفه درونی پیامبر ص بوده و ارتباط مستقیم با خدا و عالم غیب ندارد .  
 
 
قائلین به این اندیشه هم دو گروه می باشند :
الف - برخی معتقدند معانی و محتوای قران از ناحیه خداوند بر قلب پیامبر ص نازل شده اما ان حضرت معانی دریافت شده را با الفاظ و ادبیات خاص عصر نزول برای مردم بیان نموده است.
الف - برخی معتقدند معانی و محتوای قران از ناحیه خداوند بر قلب پیامبر ص نازل شده اما ان حضرت معانی دریافت شده را با الفاظ و ادبیات خاص عصر نزول برای مردم بیان نموده است.
ب- عده ای دیگر معتقدند الفاظ و معانی قران تراوش فکر و قلب پیامبر بوده و ارتباطی با مبدا غیب ندارد .
 
برای تبیین و بررسی هر چه بیشتر دیدگاههای مذکور لازم است در اغاز مشخصات وحی قرانی را از نگاه قران و روایات بیان نموده و انگاه بنگریم کدامین تحلیل منبطبق با ان می باشد :   
 
مشخصات وحی قرانی از زبان قران  
ب- عده ای دیگر معتقدند الفاظ و معانی قران تراوش فکر و قلب پیامبر بوده و ارتباطی با مبدا غیب ندارد .
الف : مستقل بودن قران از شخصیت پیامبر ص   
 
 
برای تبیین و بررسی هر چه بیشتر دیدگاههای مذکور لازم است در اغاز مشخصات وحی قرانی را از نگاه قران و روایات بیان نموده و انگاه بنگریم کدامین تحلیل منبطبق با ان می باشد :  
 
   
== مشخصات وحی قرانی از زبان قران ==
 
 
=== الف : مستقل بودن قران از شخصیت پیامبر ص ===
   
مضامین بسیاری از ایات بگونه ای است که استقلال کامل قران را از حالات روحی و معنوی پیامبر ص اثبات می کند. برخی از این ایات به شرح ذیل می  باشد :  
مضامین بسیاری از ایات بگونه ای است که استقلال کامل قران را از حالات روحی و معنوی پیامبر ص اثبات می کند. برخی از این ایات به شرح ذیل می  باشد :  
1- ایاتی که در صدد تصحیح رفتار ان حضرت را در برخی از امور می باشد که از جمله انها ایاتی است که در سوره طه ، کهف ، تحریم و احزاب نازل شده است :
1- ایاتی که در صدد تصحیح رفتار ان حضرت را در برخی از امور می باشد که از جمله انها ایاتی است که در سوره طه ، کهف ، تحریم و احزاب نازل شده است :
- و لا تعجل بالقران من قبل ان یقضی الیک  وحیه و قل رب زدنی علما   
 
 
- و لا تعجل بالقران من قبل ان یقضی الیک  وحیه و قل رب زدنی علما  
 
    
در این ایه شریفه وحی الهی از پیامبر ص می خوهد که قبل از اتمام نزول قران نسبت به قرائت و حفظ ان تعجیل ننموده و استقامت لازم را در این باب داشته باشد .
در این ایه شریفه وحی الهی از پیامبر ص می خوهد که قبل از اتمام نزول قران نسبت به قرائت و حفظ ان تعجیل ننموده و استقامت لازم را در این باب داشته باشد .
در سوره قیامت نیز همین مضمون بگونه ای دیگر ذکر شده و از ان حضرت در خواست شده که به هنگام نزول قران از عجله در قرائت و تکلم بدان خودداری نموده و منتظر باشد تا بعد از اتمام نزول به قرائت  وتبلیغ ان بپردازد :  
در سوره قیامت نیز همین مضمون بگونه ای دیگر ذکر شده و از ان حضرت در خواست شده که به هنگام نزول قران از عجله در قرائت و تکلم بدان خودداری نموده و منتظر باشد تا بعد از اتمام نزول به قرائت  وتبلیغ ان بپردازد :  
لا تحرک به لسانک لتعجل به  ان علینا جمعه و قرانه   
لا تحرک به لسانک لتعجل به  ان علینا جمعه و قرانه   
- طه ما انزلنا علیک القران لتشقی   
 
از ایه فوق و برخی دیگر نظیر : لعلک باخع نفسک  -، بدست می اید که پیامبر ص از وضعیت اسفناک مردم عصر خویش بشدت رنج می برد و ارزو می کرد تمامی انان به حقایق دین ایمان بیاورند اما وحی قرانی ان حضرت را مورد تفقد و تسلی قرار داده و از او می خواهد که روحیات کفر الود و مشرکانه مردم نیاید موجب رنجش و زحمت او گردد. در رهنمودی دیگر خطاب به ان حضرت می فرماید هدایت و ضلالت دست خداست و هیچ کس حتی پیامبر ص نیز قادر نیست بدون اذن الهی کسی را هدایت کند :
 
انک لاتهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء   
- طه ما انزلنا علیک القران لتشقی  
 
   
از ایه فوق و برخی دیگر نظیر : لعلک باخع نفسک  -، بدست می اید که پیامبر ص از وضعیت اسفناک مردم عصر خویش بشدت رنج می برد و ارزو می کرد تمامی انان به حقایق دین ایمان بیاورند اما وحی قرانی ان حضرت را مورد تفقد و تسلی قرار داده و از او می خواهد که روحیات کفر الود و مشرکانه مردم نیاید موجب رنجش و زحمت او گردد.
 
 
در رهنمودی دیگر خطاب به ان حضرت می فرماید هدایت و ضلالت دست خداست و هیچ کس حتی پیامبر ص نیز قادر نیست بدون اذن الهی کسی را هدایت کند :
 
 
انک لاتهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء   
- يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاةَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ  
- يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاةَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ  
از ظاهر بلکه صراحت ایه مذکور و نیز روایاتی که ذیل ان امده است استفاده می شود که پیامبر ص در قضیه ای که بین او و برخی از همسرانش واقع گردید برخی از امور مباح و حلال را بر خود حرام نمود وحی الهی ان حضرت را نسبت بدین تصمیم مورد خطاب قرار داده و از او خواست  که رفتارش را در این زمینه اصلاح نماید.  
از ظاهر بلکه صراحت ایه مذکور و نیز روایاتی که ذیل ان امده است استفاده می شود که پیامبر ص در قضیه ای که بین او و برخی از همسرانش واقع گردید برخی از امور مباح و حلال را بر خود حرام نمود وحی الهی ان حضرت را نسبت بدین تصمیم مورد خطاب قرار داده و از او خواست  که رفتارش را در این زمینه اصلاح نماید.  
خط ۴۸: خط ۸۹:
مفاد ایه مذکور و نیز روایاتی که در زمنیه شان نزول ان امده است بدست می اید که پیامبر ص دریکی از وعده های خویش نسبت به عده ای – نمایندگان سران قریش – لحظه ای از یاد خداوند غافل شده و به انان وعده قطعی داد که روز اینده با انان ملاقات نماید .  
مفاد ایه مذکور و نیز روایاتی که در زمنیه شان نزول ان امده است بدست می اید که پیامبر ص دریکی از وعده های خویش نسبت به عده ای – نمایندگان سران قریش – لحظه ای از یاد خداوند غافل شده و به انان وعده قطعی داد که روز اینده با انان ملاقات نماید .  
ایه مذکور به حضرت متذکرمی شود که همیشه بهنگام تصمیم بر انجام هرعمل ، اراده الهی  "انشا الله" را حتما در نظر داشته و در تصمیم گیری ها خود را مستقل نبیند . بر اساس برخی روایات ، وحی قرانی به دلیل این ترک اولی مدتی به تاخیر افتاد – انقطاع وحی -  تا هشداری به پیامبر ص و مایه تنبه  برای مسلمانان باشد.
ایه مذکور به حضرت متذکرمی شود که همیشه بهنگام تصمیم بر انجام هرعمل ، اراده الهی  "انشا الله" را حتما در نظر داشته و در تصمیم گیری ها خود را مستقل نبیند . بر اساس برخی روایات ، وحی قرانی به دلیل این ترک اولی مدتی به تاخیر افتاد – انقطاع وحی -  تا هشداری به پیامبر ص و مایه تنبه  برای مسلمانان باشد.
براساس این ایات ونظائران باید گفت هرگاه قران را تجلی مکاشفات درونی پیامبر ص بدانیم لازمه اش ان است که همه ایات قران با افکار و حالات او هماهنگ باشد در حالی که این ایات حضرت را مکلف به هماهنگی خویش با وحی الهی نموده و از او می خواهد شیوه خود را در برخی از زمینه ها تصحیح کند .  
براساس این ایات ونظائران باید گفت هرگاه قران را تجلی مکاشفات درونی پیامبر ص بدانیم لازمه اش ان است که همه ایات قران با افکار و حالات او هماهنگ باشد در حالی که این ایات حضرت را مکلف به هماهنگی خویش با وحی الهی نموده و از او می خواهد شیوه خود را در برخی از زمینه ها تصحیح کند .
2-ایاتی که پیامبر ص را از هر نوع تصرف در قران مبرا داشته و حتی در این زمنینه به او هشدار می دهد نظیر :
 
  -وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آَيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآَنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ  
مفاد ایه شریفه این است که مشرکان از پیامبر ص خواستند قرانی غیر از قران موجود برای انان حاضر نماید. پیامبرص  در برابر چنین خواسته ای فرمود : من در زمینه نزول قران تبعیت محض از وحی الهی داشته و از نزد خویش اختیاری ندارم بنابر این وحی قرانی تابع حالات افکار و روحیات پیامبر نبوده و هرنوع تصرف در ایات از ناحیه حضرتش  
2-ایاتی که به پیامبر هشدار نسبت به هر نوع تصرفی در قران را می دهد :
ناممکن می باشد .   
 
- وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ (
 
- فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ  
-وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آَيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآَنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ  
 
مفاد ایه شریفه این است که مشرکان از پیامبر ص خواستند قرانی غیر از قران موجود برای انان حاضر نماید.  
 
پیامبرص  در برابر چنین خواسته ای فرمود : من در زمینه نزول قران تبعیت محض از وحی الهی داشته و از نزد خویش اختیاری ندارم بنابر این وحی قرانی تابع حالات افکار و روحیات پیامبر نبوده و هرنوع تصرف در ایات از ناحیه حضرتش ناممکن می باشد .   
 
 
- وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ  
 
 
در این ایه نیز می بینیم که از پیامبر ص با تعابیر تند و هشدار دهنده می خواهد مبادا در بیان ایات الهی از نزد خود تصرفی نموده و کلماتی را از نزد خود به خداوند نسبت دهد که در این صورت هیچ مانعی او را از قهر و غضب الهی باز نخواهد داشت .
در این ایه نیز می بینیم که از پیامبر ص با تعابیر تند و هشدار دهنده می خواهد مبادا در بیان ایات الهی از نزد خود تصرفی نموده و کلماتی را از نزد خود به خداوند نسبت دهد که در این صورت هیچ مانعی او را از قهر و غضب الهی باز نخواهد داشت .
- وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا  
- وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا  
در این ایه طی هشداری سخت به پیامبر ص متذکر شده است  که مشرکین نزدیک بود که ان حضرت را وادار نمایند کلماتی را از نزد خود به خداوند نسبت داده و وحی الهی را با گفتارش خلط نماید که در این صورت صیانت و استقلال قران مخدوش می گردید اما نصرت و عنایت الهی ان حضرت را از چنین خطری حفظ نمود.  
 
3- تحدی قران در عجز بشرازمقابله به مثل ان :  
 
در این ایه طی هشداری سخت به پیامبر ص متذکر شده است  که مشرکین نزدیک بود که ان حضرت را وادار نمایند کلماتی را از نزد خود به خداوند نسبت داده و وحی الهی را با گفتارش خلط نماید که در این صورت صیانت و استقلال قران مخدوش می گردید اما نصرت و عنایت الهی ان حضرت را از چنین خطری حفظ نمود.  
 
 
=== 3- تحدی قران در عجز بشرازمقابله به مثل ان : ===
در ایات متعددی از بشر خواسته شده است که اگر در الهی بودن قران و بشری نبودن ان تردید دارند می بایست بتوانند سوره ای نظیر سوره های قرانی بیاورند :
در ایات متعددی از بشر خواسته شده است که اگر در الهی بودن قران و بشری نبودن ان تردید دارند می بایست بتوانند سوره ای نظیر سوره های قرانی بیاورند :
وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ وان کنتم.  
 
واژه های لم تفعلوا ، لن تفعلوا ، فاتوا بسوره در ایه مذکور مبین ان است که در بین انسانها کسی قادر نیست سوره ای نظیرسوره ای از قران بیاورد؛ بنابراین هر گاه قران را محصول تجربه دینی و مکاشفه درونی پیامبر ص بدانیم  طبعا می بایست چنین تجربه ای برای سایر انسانها نیز ممکن باشد و تحدی قران چنین قابلیتی را از تمام انسانها سلب می کند.  
 
  4-انتظار شدید نزول وحی و عدم نزول ان  
وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ وان کنتم.  
 
 
واژه های لم تفعلوا ، لن تفعلوا ، فاتوا بسوره در ایه مذکور مبین ان است که در بین انسانها کسی قادر نیست سوره ای نظیرسوره ای از قران بیاورد؛  
 
 
بنابراین هر گاه قران را محصول تجربه دینی و مکاشفه درونی پیامبر ص بدانیم  طبعا می بایست چنین تجربه ای برای سایر انسانها نیز ممکن باشد و تحدی قران چنین قابلیتی را از تمام انسانها سلب می کند.  
 
 
  === 4-انتظار شدید نزول وحی و عدم نزول ان ===
از برخی ایات و روایات فهمیده می شود گاه پیامبر و مسلمانان بشدت در انتظار نزول وحی بوده اند ولی به جهاتی این امر به تاخیر می افتاد . از جمله این موارد ماجرای افک و تهمتی بود که برخی از منافقان نسبت به یکی از همسران پیامبر ص مطرح کردند. شایعه مذکوربحدی بود که قران کریم در چندین  ایه -20-11 در سوره نور- انرا مطرح نموده و به مسلمانان هشدار داد  که از شایعه سازان تبعیت ننموده و از انتشار ان بدون تحقیق اجتناب ورزند .درچنین شرائطی که پیامبرص و مردم منتظر نزول ایات قرانی بودند  سر انجام ایاتی از قران  نازل گردیده و قضیه را اینگونه برهمگان روشن نمو د:  
از برخی ایات و روایات فهمیده می شود گاه پیامبر و مسلمانان بشدت در انتظار نزول وحی بوده اند ولی به جهاتی این امر به تاخیر می افتاد . از جمله این موارد ماجرای افک و تهمتی بود که برخی از منافقان نسبت به یکی از همسران پیامبر ص مطرح کردند. شایعه مذکوربحدی بود که قران کریم در چندین  ایه -20-11 در سوره نور- انرا مطرح نموده و به مسلمانان هشدار داد  که از شایعه سازان تبعیت ننموده و از انتشار ان بدون تحقیق اجتناب ورزند .درچنین شرائطی که پیامبرص و مردم منتظر نزول ایات قرانی بودند  سر انجام ایاتی از قران  نازل گردیده و قضیه را اینگونه برهمگان روشن نمو د:  
ا ِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ َوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ َوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ...  
ا ِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ َوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ َوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ...  
خط ۷۰: خط ۱۳۷:
باید گفت هر گاه قران جز وحی الهی می بود و سر چشمه ای جز عالم غیب داشت ترس منافقین از نزول ایاتی که اسرار درونی شان را هویدا سازد بیجا بود چون انان می دانستند که مسلمانان از نیات درونی شان نااگاه بوده و تنها واهمه شان این بود که وحی الهی از ماهیت و مقاصد منافقانه شان پرده بردارد .
باید گفت هر گاه قران جز وحی الهی می بود و سر چشمه ای جز عالم غیب داشت ترس منافقین از نزول ایاتی که اسرار درونی شان را هویدا سازد بیجا بود چون انان می دانستند که مسلمانان از نیات درونی شان نااگاه بوده و تنها واهمه شان این بود که وحی الهی از ماهیت و مقاصد منافقانه شان پرده بردارد .
نتیجه : از مجموع ایاتی که تا کنون ذکر گردید هویت مستقل قران از شخصیت علمی و معنوی پیامبر ص روشن  گردید .انان که قران را تجلی مکاشفات درونی پیامبر ص دانسته و ان را تالیف بشری چون پیامبر ص می دانند باید در برابر این ایات پاسخ دهند که چگونه گفتارشان با چنین ایاتی قابل جمع است.   
نتیجه : از مجموع ایاتی که تا کنون ذکر گردید هویت مستقل قران از شخصیت علمی و معنوی پیامبر ص روشن  گردید .انان که قران را تجلی مکاشفات درونی پیامبر ص دانسته و ان را تالیف بشری چون پیامبر ص می دانند باید در برابر این ایات پاسخ دهند که چگونه گفتارشان با چنین ایاتی قابل جمع است.   
ب- استقلال قران از فرهنگی عصر نزول  
 
هر چند در برخی از ایات قران نشانه هائی از فرهنگ عصر بعثت دیده می شود نظیر : اذا المووده سئلت  یا افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت ...اما بسیاری از ایات قران نه تنها سنخیتی با فرهنگ ان عصر نداشته بلکه در تضاد کامل با ان می باشد بگونه ای که بسیاری از ایات برای مردم ان عصر قابل درک نبوده و در اعصار بعدی برخی از حقایق ان اشکار شده است. در اینجا بعنوان نمونه برخی از ایات را که بیانگر استقلال قران از فرهنگ رائج ان عصر می باشد  ذکر می کنیم :  
 
== ب- استقلال قران از فرهنگی عصر نزول ==
 
 
هر چند در برخی از ایات قران نشانه هائی از فرهنگ عصر بعثت دیده می شود نظیر : اذا المووده سئلت  یا افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت ...اما بسیاری از ایات قران نه تنها سنخیتی با فرهنگ ان عصر نداشته بلکه در تضاد کامل با ان می باشد بگونه ای که بسیاری از ایات برای مردم ان عصر قابل درک نبوده و در اعصار بعدی برخی از حقایق ان اشکار شده است.
 
در اینجا بعنوان نمونه برخی از ایات را که بیانگر استقلال قران از فرهنگ رائج ان عصر می باشد  ذکر می کنیم :  
 
 
1-ایاتی که بیانگر اخبار غیبی از پیشینیا ن می باشد : تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ  
1-ایاتی که بیانگر اخبار غیبی از پیشینیا ن می باشد : تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ  
این ایه که ذیل برخی از قصص انبیا سلف بیان شده مبین ان است که پیامبر ص و مردم عصر نزول قران قبل از بیان این قصص از مجرای  وحی ، اگاهی از انها نداشتند . بنابر این اگر قران کلام بشری چون پیامبر بود چگونه ایه مذکور، ان حضرت و تمامی قومش را نسبت به چنین اخباری نا اگاه وغیرعالم تلقی نموده است . ایا این امر نشانه هویت مستقل قران ازفرهنگ عصر نزول نیست؟
این ایه که ذیل برخی از قصص انبیا سلف بیان شده مبین ان است که پیامبر ص و مردم عصر نزول قران قبل از بیان این قصص از مجرای  وحی ، اگاهی از انها نداشتند . بنابر این اگر قران کلام بشری چون پیامبر بود چگونه ایه مذکور، ان حضرت و تمامی قومش را نسبت به چنین اخباری نا اگاه وغیرعالم تلقی نموده است . ایا این امر نشانه هویت مستقل قران ازفرهنگ عصر نزول نیست؟
نظیر ایه فوق ایه دیگری است که در سوره قصص بیان شده است : وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ  
 
 
نظیر ایه فوق ایه دیگری است که در سوره قصص بیان شده است : وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ  
 
 
می بینیم در این نوع ایات نیزاز عدم حضور پیامبرص در وقایع گذشته سخن به میان امده است. چگونه می توان از طریق مکاشفه و الهامات درونی به جزئیات اخبار صدها و هزاران سال قبل پی برده و سپس انرا برای مردم تشریح نمود؟ باید گفت این نوع  مضامین در بیشتر قصه های قرانی نظیر اصحاب کهف، انبیاءسلف و ..نیز قابل مشاهده است.  
می بینیم در این نوع ایات نیزاز عدم حضور پیامبرص در وقایع گذشته سخن به میان امده است. چگونه می توان از طریق مکاشفه و الهامات درونی به جزئیات اخبار صدها و هزاران سال قبل پی برده و سپس انرا برای مردم تشریح نمود؟ باید گفت این نوع  مضامین در بیشتر قصه های قرانی نظیر اصحاب کهف، انبیاءسلف و ..نیز قابل مشاهده است.  
2-ایاتی که در مقام بیان اوصاف ذات احدیت بوده و هرنوع شرک و نقصی را از حریم الهی دور می کند :  
2-ایاتی که در مقام بیان اوصاف ذات احدیت بوده و هرنوع شرک و نقصی را از حریم الهی دور می کند :  
شکی نیست که فرهنگ عصر جاهلیت در زمینه مبدا جهان هستی امیخته با انواع خرافات بود .انان به خدایان چوبی و سنگی معتقد بوده و شرک در ربوبیت و عبودیت بین انان رواج داشت. در چنین عصری که هیچ نوع معرفت صحیح نسبت به خدای متعال وجود نداشت ایات قران برای نخستین بار عالی ترین معارف را دراین زمینه در اختیار بشریت قرارداد. ایاتی که با عقاید شرک الود ان عصر مباینت داشته و اوصافی را برای خداوند مطرح نمود که برای مردم ان زمان تازگی داشت ،ایاتی نظیر : هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ( 22 )
شکی نیست که فرهنگ عصر جاهلیت در زمینه مبدا جهان هستی امیخته با انواع خرافات بود .انان به خدایان چوبی و سنگی معتقد بوده و شرک در ربوبیت و عبودیت بین انان رواج داشت. در چنین عصری که هیچ نوع معرفت صحیح نسبت به خدای متعال وجود نداشت ایات قران برای نخستین بار عالی ترین معارف را دراین زمینه در اختیار بشریت قرارداد. ایاتی که با عقاید شرک الود ان عصر مباینت داشته و اوصافی را برای خداوند مطرح نمود که برای مردم ان زمان تازگی داشت ،
 
 
ایاتی نظیر : هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ( 22 )
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ  
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ  
و ایه : اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ  
و ایه : اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ  
3-ایاتی که بیانگر حقایق علمی در نظام طبیعت می باشند :  
3-ایاتی که بیانگر حقایق علمی در نظام طبیعت می باشند :  
تاریخ عصر بعثت از انحطاط علمی ان دوران حکایت می کند . بشریت ان عصر بویژه در محیط نزول قران اگاهی صحیحی از قوانین حاکم بر نظام هستی نداشت .حتی در مجامع علمی ان عصر قوانینی نظیر هیئت بطلمیوس که زمین را محور عالم دانسته و به گردش کواکب دیگر در اطراف ان معتقد بود حاکمیت داشت. در چنین عصری ایات قران حقایقی به بشریت عرضه نمود که بکلی با نگرشهای ان زمان متفاوت بود ؛حقایقی نظیر کروی بودن زمین ، حرکت زمین، زوجیت تمام اشیاء...که حتی در تخیلات مردم ان عصرنیز جایگاهی نداشت و بشریت بتدریج در  حیات علمی اش به ان حقایق پی برد .در اینجا سه نمونه از معجزات علمی قران را بیان می کنیم :  
 
 
تاریخ عصر بعثت از انحطاط علمی ان دوران حکایت می کند . بشریت ان عصر بویژه در محیط نزول قران اگاهی صحیحی از قوانین حاکم بر نظام هستی نداشت .حتی در مجامع علمی ان عصر قوانینی نظیر هیئت بطلمیوس که زمین را محور عالم دانسته و به گردش کواکب دیگر در اطراف ان معتقد بود حاکمیت داشت. در چنین عصری ایات قران حقایقی به بشریت عرضه نمود که بکلی با نگرشهای ان زمان متفاوت بود ؛حقایقی نظیر کروی بودن زمین ، حرکت زمین، زوجیت تمام اشیاء...که حتی در تخیلات مردم ان عصرنیز جایگاهی نداشت و بشریت بتدریج در  حیات علمی اش به ان حقایق پی برد .
 
در اینجا سه نمونه از معجزات علمی قران را بیان می کنیم :  
 
 
1-زوجیت تمام اشیاء : وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ  
1-زوجیت تمام اشیاء : وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ  
مساله زوجیت گیاهان برای اولین بار توسط یک دانشمند سوئدی در قرن 18میلادی بیان گردید. او اظهار داشت گیاهان نیز همچون حیوانات از طریق امیزش نطفه نروماده بارور می گردند  
مساله زوجیت گیاهان برای اولین بار توسط یک دانشمند سوئدی در قرن 18میلادی بیان گردید. او اظهار داشت گیاهان نیز همچون حیوانات از طریق امیزش نطفه نروماده بارور می گردند  
باید گفت : امروزه با کشف اتم و اجزاء مختلفش – الکترون و پروتون که دارای بار الکتریسته منفی و مثبت هستند – زوجیت تمامی اشیاء نیز اثبات گردیده است.  
باید گفت : امروزه با کشف اتم و اجزاء مختلفش – الکترون و پروتون که دارای بار الکتریسته منفی و مثبت هستند – زوجیت تمامی اشیاء نیز اثبات گردیده است.  
-عمل لقاتح توسط بادها : وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ  
-عمل لقاتح توسط بادها : وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ  
ایه مذکور بیانگر ان است که برخی گیاهان و درختان جهت بارور شدن به عمل تلقیح بادها نیاز دارند. از این رو ایه مذکورمی توان اشاره  به نقش بادها در انتقال گرده های نر و بارورشدن گیاهان – گرد افشانی – ویا عمل لقاح ابرها که توسط بادها به حرکت در امده و موجب نزول باران می گردند دانست .  
ایه مذکور بیانگر ان است که برخی گیاهان و درختان جهت بارور شدن به عمل تلقیح بادها نیاز دارند. از این رو ایه مذکورمی توان اشاره  به نقش بادها در انتقال گرده های نر و بارورشدن گیاهان – گرد افشانی – ویا عمل لقاح ابرها که توسط بادها به حرکت در امده و موجب نزول باران می گردند دانست .  
گسترش زمین و اسمان
گسترش زمین و اسمان
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا   
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا   
وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ  
وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ  
ایات مذکور اشاره به گسترش جهان هستی دارد. زیرا کره زمین بر اثر جذب مواد اسمانی تدریجا بزرگتر و اسمانها نیز بر اثر سرعت کهکشانها از مرکز و دور شدن انها در حال توسعه است. یکی از دانشمندان می گوید : - نقل به مضمون – فضای جهان که از میلیاردهای کهکشان تشکیل یافته در یک حالت انبساط سریع است   
ایات مذکور اشاره به گسترش جهان هستی دارد. زیرا کره زمین بر اثر جذب مواد اسمانی تدریجا بزرگتر و اسمانها نیز بر اثر سرعت کهکشانها از مرکز و دور شدن انها در حال توسعه است.
 
 
یکی از دانشمندان می گوید : - نقل به مضمون – فضای جهان که از میلیاردهای کهکشان تشکیل یافته در یک حالت انبساط سریع است  
 
   
ایا چنین ایاتی استقلال علمی و فرهنگی قران را از عصر نزول اثبات نمی کند؟  
ایا چنین ایاتی استقلال علمی و فرهنگی قران را از عصر نزول اثبات نمی کند؟  
3-شگفتی مردم عصر پیامبر ص از نزول قران  
3-شگفتی مردم عصر پیامبر ص از نزول قران  
یکی از دلائلی که الهی بودن قران را ثابت و نگارش و تدوین انرا بدست بشر نفی می کند اعجاب مردمان ان عصر از نزول قران  : أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آَمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ  
 
 
یکی از دلائلی که الهی بودن قران را ثابت و نگارش و تدوین انرا بدست بشر نفی می کند اعجاب مردمان ان عصر از نزول قران  : أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آَمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ
 
بدیهی است مشرکین بدان جهت به دیده اعجاب به قران می نگریستند که نزولش را از ناحیه خداوند تلقی می کردند. برای انان تصور اینکه خداوند با بشری مثل انان سخن بگوید بسیار دشوار بود از این رو به تکذیب یا تشکیک نسبت به ان می پرداختند . بنابر این اگر قران نوعی مکاشفه درونی پیامبر و از سنخ شعر شاعران بود هیچگاه موجب شگفتی انان نمی شد .چون چنین امری برای انان امری عادی بوده و نظائرش را در بین خودشان مشاهده می کردند .
بدیهی است مشرکین بدان جهت به دیده اعجاب به قران می نگریستند که نزولش را از ناحیه خداوند تلقی می کردند. برای انان تصور اینکه خداوند با بشری مثل انان سخن بگوید بسیار دشوار بود از این رو به تکذیب یا تشکیک نسبت به ان می پرداختند . بنابر این اگر قران نوعی مکاشفه درونی پیامبر و از سنخ شعر شاعران بود هیچگاه موجب شگفتی انان نمی شد .چون چنین امری برای انان امری عادی بوده و نظائرش را در بین خودشان مشاهده می کردند .
ج -ایاتی که با صراحت نزول قران را به خداوند نسبت می دهد  
ج -ایاتی که با صراحت نزول قران را به خداوند نسبت می دهد  
نظیرایات  :
نظیرایات  :
  1-وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآَنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ
 
 
1-وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآَنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ
 
 
2-أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا   
2-أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا   
3- إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ( 19 ) ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ ( 20 ) مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ( 21 ) وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ ( 22 ) وَلَقَدْ رَآَهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ ( 23 )  
 
  4- وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ  
 
3- إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ( 19 ) ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ ( 20 ) مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ( 21 ) وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ ( 22 ) وَلَقَدْ رَآَهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ ( 23 )
 
   
4- وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ  
در ایات اول و دوم و چهارم به صراحت قران بعنوان کلام الهی – نه بشری – تلقی شده و در ایه سوم اوصاف رسول الهی – جبرئیل  -که وحی را به پیامبر ص ابلاغ می کند بیان گردیده است که عبارتند از: رسول کریم – ذی قوه – عند ذی العرش مکین – مطاع – امین  
در ایات اول و دوم و چهارم به صراحت قران بعنوان کلام الهی – نه بشری – تلقی شده و در ایه سوم اوصاف رسول الهی – جبرئیل  -که وحی را به پیامبر ص ابلاغ می کند بیان گردیده است که عبارتند از: رسول کریم – ذی قوه – عند ذی العرش مکین – مطاع – امین  
اخرین ویژگی جبرئیل – امین-  بیانگر ان است که او امانت الهی را بی کم و کاست به کسانی که می خواهند پیام الهی را از او دریافت کنند ابلاغ می کند.   
 
 
اخرین ویژگی جبرئیل – امین-  بیانگر ان است که او امانت الهی را بی کم و کاست به کسانی که می خواهند پیام الهی را از او دریافت کنند ابلاغ می کند.  
 
   
5-صیانت وحی از مبدا صدور تا وصول به گیرندگان ان  
5-صیانت وحی از مبدا صدور تا وصول به گیرندگان ان  
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا ( 26 ) إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ( 27 )لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا ( 28 )  
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا ( 26 ) إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ( 27 )لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا ( 28 )  
مفاد ایه شریفه فوق این است که خداوند متعال جهت صیانت وحی الهی از نفوذ شیاطین انسی و جنی ، فرشتگانی را بعنوان مراقب و محافظ رسول وحی – جبرئیل – در اطرافش قرار داده تا پیام الهی بی کم و کاست به بندگانش ابلاغ گردیده و اصالت وحی مورد خدشه قرار نگیرد .
مفاد ایه شریفه فوق این است که خداوند متعال جهت صیانت وحی الهی از نفوذ شیاطین انسی و جنی ، فرشتگانی را بعنوان مراقب و محافظ رسول وحی – جبرئیل – در اطرافش قرار داده تا پیام الهی بی کم و کاست به بندگانش ابلاغ گردیده و اصالت وحی مورد خدشه قرار نگیرد .
واژه "رصدا "در ایه مذکور به معنای مراقب و محافظ بوده و مراد از ان فرشتگانی هستند که از جهات مختلف – من بین یدیه و من خلفه – همراه رسول و  امین وحی الهی هستند.  
واژه "رصدا "در ایه مذکور به معنای مراقب و محافظ بوده و مراد از ان فرشتگانی هستند که از جهات مختلف – من بین یدیه و من خلفه – همراه رسول و  امین وحی الهی هستند.  
بنابر این اگر وحی قرانی را نوعی مکاشفه درونی پیامبر بدانیم نیازی به اینهمه فرشتگان نیست تا امین و رسول وحی را از تمام جوانب مراقبت کنند.  
بنابر این اگر وحی قرانی را نوعی مکاشفه درونی پیامبر بدانیم نیازی به اینهمه فرشتگان نیست تا امین و رسول وحی را از تمام جوانب مراقبت کنند.
 
د- در خواست معجزه  
د- در خواست معجزه  
از ایات متعدد قران کریم و نیز تاریخ حیات انبیای الهی استفاده می شود که مخالفین انبیای الهی از انان می خواستند جهت اثبات صدق در ادعای خویش مبنی بر ارتباط با عالم غیب معجزه یا امر خارق العاده ای را به انان نشان دهند نظیرمعجزاتی که از ابراهیم ع ،صالح ،هود و ...در خواست نمودند.
از ایات متعدد قران کریم و نیز تاریخ حیات انبیای الهی استفاده می شود که مخالفین انبیای الهی از انان می خواستند جهت اثبات صدق در ادعای خویش مبنی بر ارتباط با عالم غیب معجزه یا امر خارق العاده ای را به انان نشان دهند نظیرمعجزاتی که از ابراهیم ع ،صالح ،هود و ...در خواست نمودند.
در اینجا می گوئیم اگر نبوت همان کشف باطنی و محصول ریاضت های معنوی انبیای الهی بوده و وحی از درون انان تراوش نموده است در خواست معجزه از انان امری بی معنا خواهد بود.  
در اینجا می گوئیم اگر نبوت همان کشف باطنی و محصول ریاضت های معنوی انبیای الهی بوده و وحی از درون انان تراوش نموده است در خواست معجزه از انان امری بی معنا خواهد بود.  
ذ-دشمنی یهود با جبرائیل  
ذ-دشمنی یهود با جبرائیل  
از ایه شریفه 97سوره بقره استفاده می شود که یهودیان با جبرئیل که وحی قرانی را بر پیامبر ابلاغ می نمود عداوت داشتند :
از ایه شریفه 97سوره بقره استفاده می شود که یهودیان با جبرئیل که وحی قرانی را بر پیامبر ابلاغ می نمود عداوت داشتند :
قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ   
 
 
قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ   
سبب عداوت یهود با جبرئیل ان بود که از منظر انان جبرئیل همیشه دستورهای سخت نظیر جنگ و جهاد را می اورد بخلاف میکائیل که همیشه دستورهای ساده و راحت را از ناحیه خداوند نازل می کند.  
سبب عداوت یهود با جبرئیل ان بود که از منظر انان جبرئیل همیشه دستورهای سخت نظیر جنگ و جهاد را می اورد بخلاف میکائیل که همیشه دستورهای ساده و راحت را از ناحیه خداوند نازل می کند.  
نکته مهمی که از ایه مذکور در ارتباط با موضوع بدست می اید این است که یهودیان با جبرئیل به عنوان یک موجود اسمانی و غیبی که وحی الهی را نازل می کند عداوت داشتند نه با روان پاک پیامبر؛ اگرنبوت همان تجربه دینی و معنوی پیامبر ص است و جبرئیل نیز موجود خارجی نبوده و تنها در قوه خیال پیامبرص مجسم شده است عداوت یهود با چنین موجودخیالی بی معنا خواهد بود .  
نکته مهمی که از ایه مذکور در ارتباط با موضوع بدست می اید این است که یهودیان با جبرئیل به عنوان یک موجود اسمانی و غیبی که وحی الهی را نازل می کند عداوت داشتند نه با روان پاک پیامبر؛ اگرنبوت همان تجربه دینی و معنوی پیامبر ص است و جبرئیل نیز موجود خارجی نبوده و تنها در قوه خیال پیامبرص مجسم شده است عداوت یهود با چنین موجودخیالی بی معنا خواهد بود .  
مشخصات وحی قرانی از زبان روایات  
 
طبق روایات متعددی که در منابع روائی امده است پیامبر ص به هنگام نزول وحی در وضعیتی خاص قرار داشت که با حالات دیگرش کاملا متفاوت بود . گاه سنگینی نزول وحی بگونه ای بود که رخسار مبارکشان دگرگون می شد .در انیجا برخی از حالات ان حضرت را بر اساس روایت بیان می کنیم:
 
== مشخصات وحی قرانی از زبان روایات ==
 
 
طبق روایات متعددی که در منابع روائی امده است پیامبر ص به هنگام نزول وحی در وضعیتی خاص قرار داشت که با حالات دیگرش کاملا متفاوت بود . گاه سنگینی نزول وحی بگونه ای بود که رخسار مبارکشان دگرگون می شد .
 
 
در انیجا برخی از حالات ان حضرت را بر اساس روایت بیان می کنیم:
 
 
- دریافت وحی در یک گفتگوی عادی چون سخن گفتن دو مرد با هم  
- دریافت وحی در یک گفتگوی عادی چون سخن گفتن دو مرد با هم  
- شنیدن بانگ جرس و یا اوای کوبیدن دو فلز به هم ویا صدای زنبور عسل  
- شنیدن بانگ جرس و یا اوای کوبیدن دو فلز به هم ویا صدای زنبور عسل  
- در اغاز پیامبر به هنگام دریافت وحی زبان خو را تند و سریع به ایات الهی وحی شده می گرداند که دستور رسید در این کار عجله نکند .
- در اغاز پیامبر به هنگام دریافت وحی زبان خو را تند و سریع به ایات الهی وحی شده می گرداند که دستور رسید در این کار عجله نکند .
- در یافت وحی به شکل دمیدن در ذهن و عقل  
- در یافت وحی به شکل دمیدن در ذهن و عقل  
- گاهی حال التهاب و بر افروختگی داشت که برای تسکین ایشان را با اب سرد شستشو می دادند و او را می پوشاندند.  
- گاهی حال التهاب و بر افروختگی داشت که برای تسکین ایشان را با اب سرد شستشو می دادند و او را می پوشاندند.  
- یا چنان گرم می شد که عرق از سر و پیشانی مبارکش می ریخت .
- یا چنان گرم می شد که عرق از سر و پیشانی مبارکش می ریخت .
- گاهی با پارچه ای سر یا بدن را می پوشاند.
- گاهی با پارچه ای سر یا بدن را می پوشاند.
- زمانی رنگ رخسارش به قرمزی و یا کبودی می زد   
 
 
- زمانی رنگ رخسارش به قرمزی و یا کبودی می زد  
 
   
- وقتی هم خواب الوده می نمود یا به اغماء و غش دچار می شد  
- وقتی هم خواب الوده می نمود یا به اغماء و غش دچار می شد  
- هنگامی هم نگاه به اسمان و جوانب خود می دوخت و سری تکان می داد و یا سر را به پایین می انداخت.  
- هنگامی هم نگاه به اسمان و جوانب خود می دوخت و سری تکان می داد و یا سر را به پایین می انداخت.  
- گاه رنج شدیدی تحمل می کرد ولی زمانی هم سبک تربود.  
- گاه رنج شدیدی تحمل می کرد ولی زمانی هم سبک تربود.  
- وقتی چنان سنگین می شد که چارپائی که سواربود از رفتن باز می ماند و یا با زانو به پیش گردن چارپا می زد ویا زانوئی که زیر پایش قرار گرفته بود بشدت فشرده می شد.  
 
 
- وقتی چنان سنگین می شد که چارپائی که سواربود از رفتن باز می ماند و یا با زانو به پیش گردن چارپا می زد ویا زانوئی که زیر پایش قرار گرفته بود بشدت فشرده می شد.
 
- گاهی دچار سر درد می شد   
- گاهی دچار سر درد می شد   
نتیجه : ایا با وجود چنین حالات گوناگونی که پیامبر ص بهنگام دریافت وحی در ان حضرت دیده می شد چگونه می توان وحی قرانی را نوعی مکاشفه درونی دانست؟ ایا ممکن است چنین حالاتی در حالات مکاشفه بر انسان عارض شود ؟ایا چنین حالاتی حکایت از عظمت وحی و سنگینی ان که از نزد خدای متعال توسط جبرئیل یا...بر قلب مقدس پیامبر نازل می شد نمی کند؟  
 
نگاهی به گفتار قائلان به نفسی بود ن وحی قرانی  
نتیجه
برغم صدها ایه و روایتی که بر قدسی بودن قران و استقلال ان از وجود پیامبر دارد برخی همچنان قران را تبلور شخصت باطنی و معنوی پیامبر ص دانسته منشا ان را نفسی قدسی پیامبرمی دانند . هر چند گفتار کسانی که با چنین نگرشی به قران می نگرند با یکدیگر تفاوتهائی دارد اما همگی شان به رغم انکه پیامبر ص را فردی صادق می دانند در این جهت مشترکند که در وحی پیامبران هیچگونه ارتباطی بصورت مستقیم با عالم غیب وجود نداشته و قران نیز مجموعه ای از الهاماتی است که از ضمیر باطنی پیامبر به او افاضه می گردد. پیامبر نیز در اثر این الهامات درونی و باورهای باطنی اش گمان می کند که فرشته وحی براو نازل شده و ایات الهی را بر او تلاوت نموده است. طبق این دیدگاه قران نیز همانند سائر کتابهای بشری بوده و امکان بروز خطا نیز در ان وجود خواهد داشت.  
 
باید گفت نگاهی اجمالی به تاریخ صدر اسلام نشان می دهد که این نوع نگرش به قران نخستین بار توسط عده ای از مخالفین پیامبر ص مطرح گردید. یکی از ایاتی که بیانگر بشری خواندن قران توسط مخالفین پیامبر می باشد به شرح ذیل است :  
ایا با وجود چنین حالات گوناگونی که پیامبر ص بهنگام دریافت وحی در ان حضرت دیده می شد چگونه می توان وحی قرانی را نوعی مکاشفه درونی دانست؟ ایا ممکن است چنین حالاتی در حالات مکاشفه بر انسان عارض شود ؟ایا چنین حالاتی حکایت از عظمت وحی و سنگینی ان که از نزد خدای متعال توسط جبرئیل یا...بر قلب مقدس پیامبر نازل می شد نمی کند؟  
إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ ( 18 ) فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ( 19 ) ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ( 20 ) ثُمَّ نَظَرَ ( 21 ) ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ( 22 ) ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ ( 23 ) فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ ( 24 ) إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ( 25 )  
 
 
== نگاهی به گفتار قائلان به نفسی بود ن وحی قرانی ==
 
 
برغم صدها ایه و روایتی که بر قدسی بودن قران و استقلال ان از وجود پیامبر دارد برخی همچنان قران را تبلور شخصت باطنی و معنوی پیامبر ص دانسته منشا ان را نفسی قدسی پیامبرمی دانند .  
 
 
هر چند گفتار کسانی که با چنین نگرشی به قران می نگرند با یکدیگر تفاوتهائی دارد اما همگی شان به رغم انکه پیامبر ص را فردی صادق می دانند در این جهت مشترکند که در وحی پیامبران هیچگونه ارتباطی بصورت مستقیم با عالم غیب وجود نداشته و قران نیز مجموعه ای از الهاماتی است که از ضمیر باطنی پیامبر به او افاضه می گردد.
 
 
پیامبر نیز در اثر این الهامات درونی و باورهای باطنی اش گمان می کند که فرشته وحی براو نازل شده و ایات الهی را بر او تلاوت نموده است. طبق این دیدگاه قران نیز همانند سائر کتابهای بشری بوده و امکان بروز خطا نیز در ان وجود خواهد داشت.  
 
 
باید گفت نگاهی اجمالی به تاریخ صدر اسلام نشان می دهد که این نوع نگرش به قران نخستین بار توسط عده ای از مخالفین پیامبر ص مطرح گردید.
 
 
یکی از ایاتی که بیانگر بشری خواندن قران توسط مخالفین پیامبر می باشد به شرح ذیل است :  
إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ ( 18 ) فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ( 19 ) ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ( 20 ) ثُمَّ نَظَرَ ( 21 ) ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ( 22 ) ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ ( 23 ) فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ ( 24 ) إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ( 25 )
 
در این ایه شریفه که مربوط به یکی از نقشه های شوم دشمنان در بی اعتبار نمودن قران بعنوان وحی الهی است از شخص ولیدبن مغیره مخزومی یاد شده است که بعد از تفکر زیاد و طرح های گوناگون سر انجام به این نتیجه رسید که قران را سخن بشری همانند خود و پیامبر را نیزساحری همانند ساحران که با گفتار و کردارشان مردم را می فریبد بنامد.  
در این ایه شریفه که مربوط به یکی از نقشه های شوم دشمنان در بی اعتبار نمودن قران بعنوان وحی الهی است از شخص ولیدبن مغیره مخزومی یاد شده است که بعد از تفکر زیاد و طرح های گوناگون سر انجام به این نتیجه رسید که قران را سخن بشری همانند خود و پیامبر را نیزساحری همانند ساحران که با گفتار و کردارشان مردم را می فریبد بنامد.  
تاکیدات مکرر قران در اهمیت نقشه شوم این شخص شاید به دلیل تاثیر زیادی بود که این طرح در گمراهی مردم داشت : فقتل کیف قدر ثم قتل کیف قدر  
 
 
تاکیدات مکرر قران در اهمیت نقشه شوم این شخص شاید به دلیل تاثیر زیادی بود که این طرح در گمراهی مردم داشت : فقتل کیف قدر ثم قتل کیف قدر
 
باید گفت متاسفانه شبیه این نوع  نگرش در اعصار بعد به شکلهای گوناگون در بین برخی از اندیشمندان مطرح گردیده است. در عصر حاضر نیز همین نگاه توسط عده ای از روشنفکران مسلمان اظهار شده است.
باید گفت متاسفانه شبیه این نوع  نگرش در اعصار بعد به شکلهای گوناگون در بین برخی از اندیشمندان مطرح گردیده است. در عصر حاضر نیز همین نگاه توسط عده ای از روشنفکران مسلمان اظهار شده است.
بنابر نقل صاحب تفسیر المنار در عصر اخیر این دیدگاه توسط خاور شناس معروف : مونتیه بیان گردید و انگاه توسط امیل درمنگام پژوهشگر فرانسوی در کتاب زندگی محمد ص شرح و بسط یافت   
 
 
بنابر نقل صاحب تفسیر المنار در عصر اخیر این دیدگاه توسط خاور شناس معروف : مونتیه بیان گردید و انگاه توسط امیل درمنگام پژوهشگر فرانسوی در کتاب زندگی محمد ص شرح و بسط یافت   
 
 
مولف کتاب بسط تجربه نبوی که از طرفداران جدی این نظریه است در این رابطه می نویسد :  
مولف کتاب بسط تجربه نبوی که از طرفداران جدی این نظریه است در این رابطه می نویسد :  
...شاعر با شاعری شاعرتر می شود و سخنران با سخنرانی سخنرانتر و این امر در هر تجربه ا ی جاری است ...پیامبر ص نیز که همه سرمایه اش شخصتش بود این شخصیت محل و موجد و قابل و فاعل تجارب دینی و وحیی بود و بسطی که در شخصیت او می افتاد  به بسط تجربه –وبالعکس- منتهی می شد و لذا وحی تابع او بود نه او تابع وحی . .... و به حکم "وما رمیت اذرمیت و لکن الله رمی" کلامش حق بود؛ او نه تابع جبرئیل که جبرئیل تابع او بود و ملک را او نازل می کرد و در جائی هم که می خواست و می توانست از او در می گذشت   
...شاعر با شاعری شاعرتر می شود و سخنران با سخنرانی سخنرانتر و این امر در هر تجربه ا ی جاری است ...پیامبر ص نیز که همه سرمایه اش شخصتش بود این شخصیت محل و موجد و قابل و فاعل تجارب دینی و وحیی بود و بسطی که در شخصیت او می افتاد  به بسط تجربه –وبالعکس- منتهی می شد و لذا وحی تابع او بود نه او تابع وحی . .... و به حکم "وما رمیت اذرمیت و لکن الله رمی" کلامش حق بود؛ او نه تابع جبرئیل که جبرئیل تابع او بود و ملک را او نازل می کرد و در جائی هم که می خواست و می توانست از او در می گذشت   
ایشان در مصاحبه اش با رادیو هلند می گوید :  
ایشان در مصاحبه اش با رادیو هلند می گوید :  
وحی الهام است ؛ این همان تجربه ای است که شاعران و عارفان دارند هر چند پیامبراین را در سطح بالاتری تجربه می کنند. در روزگار مدرن ما وحی را با استفاده از استعاره شعر می فهمیم چنانکه یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است وحی بالاترین درجه شعر است   
وحی الهام است ؛ این همان تجربه ای است که شاعران و عارفان دارند هر چند پیامبراین را در سطح بالاتری تجربه می کنند. در روزگار مدرن ما وحی را با استفاده از استعاره شعر می فهمیم چنانکه یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است وحی بالاترین درجه شعر است   
در ادامه همین مصاحبه امده است :  
در ادامه همین مصاحبه امده است :  
پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است اما در واقع یا حتی بالاتر از ان در همان حال شخص پیامبر همه چیز است :افریننده و تولید کننده؛ بحث در باره این که این الهام از درون است یا از بیرون حقیقتا اینجا موضوعیتی ندارد چون در سطح وحی تفاوت و تمایزی میان درون و برون نیست   
پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است اما در واقع یا حتی بالاتر از ان در همان حال شخص پیامبر همه چیز است :افریننده و تولید کننده؛ بحث در باره این که این الهام از درون است یا از بیرون حقیقتا اینجا موضوعیتی ندارد چون در سطح وحی تفاوت و تمایزی میان درون و برون نیست  
 
   
امیل در منگام فرانسوی نیز دیدگاهش در باره پیامبرص چنین است :  
امیل در منگام فرانسوی نیز دیدگاهش در باره پیامبرص چنین است :  
عقل درونی محمد و یا به تعبیر امروز شخصیت باطنی او به بی پایگی شرک پی برده بود . اوبرای رسیدن به مقام نبوت به پرستش خدا پرداخت و در غار حرا برای عبادت خلوت نمود و در انجا ایمان و وجدان او به درجه ای بلند رسید و افق افکارش وسیع و دید بصیرتش دو چندان شد. در این مرحله انچنان نیرومند شد که برای هدایت مردم شایستگی پیدا کرد او پیوسته در فکر و اندیشه بود تا انگاه که یقین کرد : این همان پیامبری می باشد که خداوند او را برای هدایت بشربر انگیخته است. این اگاهیها بر او چنان وانمود می شد که از اسمان بر او نازل می شود و این خطاب را خداوند بوسیله جبرئیل برای او می فرستد   
 
 
عقل درونی محمد و یا به تعبیر امروز شخصیت باطنی او به بی پایگی شرک پی برده بود . اوبرای رسیدن به مقام نبوت به پرستش خدا پرداخت و در غار حرا برای عبادت خلوت نمود و در انجا ایمان و وجدان او به درجه ای بلند رسید و افق افکارش وسیع و دید بصیرتش دو چندان شد.
 
 
در این مرحله انچنان نیرومند شد که برای هدایت مردم شایستگی پیدا کرد او پیوسته در فکر و اندیشه بود تا انگاه که یقین کرد : این همان پیامبری می باشد که خداوند او را برای هدایت بشربر انگیخته است. این اگاهیها بر او چنان وانمود می شد که از اسمان بر او نازل می شود و این خطاب را خداوند بوسیله جبرئیل برای او می فرستد   
 
 
فرید وجدی نیز در دائره المعارفش همین عقیده را از منظر اندیشمندان غربی نسبت به مطلق وحی و پیامهای الهی به پیامبران بیان می کند   
فرید وجدی نیز در دائره المعارفش همین عقیده را از منظر اندیشمندان غربی نسبت به مطلق وحی و پیامهای الهی به پیامبران بیان می کند   
منشا پیدایش دیدگاه قائلین به وحی نفسی  
 
 
== منشا پیدایش دیدگاه قائلین به وحی نفسی ==
 
 
به نظر می رسد برخی از عواملی که منشا گرایش عده ای به چنین نگرشی در زمینه وحی قرانی گردیده  و انهمه دلائل قرانی و روائی روشن در نفی وحی نفسی از منظرشان نادیده گرفته شده است عبارت است از :  
به نظر می رسد برخی از عواملی که منشا گرایش عده ای به چنین نگرشی در زمینه وحی قرانی گردیده  و انهمه دلائل قرانی و روائی روشن در نفی وحی نفسی از منظرشان نادیده گرفته شده است عبارت است از :  
الف – عجز از حل شبهه در کیفیت تکلم الهی با بشر :
 
از جمله سئوالاتی که همیشه برای متفکرین در ادیان الهی مطرح بوده است این است که چگونه ممکن است بشر مادی و محدود با خداوندی که منزه از ماده و مادیات است ارتباط کلامی برقرار کند؟ بعلاوه انکه انسان به دلیل انکه موجودی حادث است چگونه ممکن است خداوند قدیم با او تکلم نماید ؟
 
مولف کتاب بسط تجربه نبوی بعد از بیان تفسیری که ازوحی بیان گردید می گوید :...به اشاره بگویم که کلام باری را عین کلام پیامبر دانستن بهترین راه برای حل مشکلات کلامی تکلم باری است   
=== الف – عجز از حل شبهه در کیفیت تکلم الهی با بشر : ===
 
 
از جمله سئوالاتی که همیشه برای متفکرین در ادیان الهی مطرح بوده است این است که چگونه ممکن است بشر مادی و محدود با خداوندی که منزه از ماده و مادیات است ارتباط کلامی برقرار کند؟ بعلاوه انکه انسان به دلیل انکه موجودی حادث است چگونه ممکن است خداوند قدیم با او تکلم نماید ؟
 
 
مولف کتاب بسط تجربه نبوی بعد از بیان تفسیری که ازوحی بیان گردید می گوید :...به اشاره بگویم که کلام باری را عین کلام پیامبر دانستن بهترین راه برای حل مشکلات کلامی تکلم باری است  
 
   
پاسخ : هر چند پاسخ تفصیلی مساله فوق نیاز به گفتار مستقلی دارد اما در اینجا اجمالا می گوئیم :  
پاسخ : هر چند پاسخ تفصیلی مساله فوق نیاز به گفتار مستقلی دارد اما در اینجا اجمالا می گوئیم :  
اولا ناتوانی از درک کیفیت ارتباط کلامی خداوند با بشر دلیل نفی ان نمی شود .
اولا ناتوانی از درک کیفیت ارتباط کلامی خداوند با بشر دلیل نفی ان نمی شود .
ثانیا قائلین به این دیدگاه در زمنیه خلقت موجودات طبیعی چه می گویند؟ چگونه خدائی که مجرد از ماده است هر لحظه در امر خلق و ایجاد موجودات مادی است کل یوم هو فی شان ؟ ایا باران که پدیده ای مادی و حادث است چگونه بوسیله خداوند متعال که که مسبب الاسباب است نازل می شود ؟ ایا برای خداوند ممکن نیست ارتباط کلامی با بشر بر قرارنموده و پیامش رااز طریق فرشتگانش به پیامبران ابلاع کند ؟
ثانیا قائلین به این دیدگاه در زمنیه خلقت موجودات طبیعی چه می گویند؟ چگونه خدائی که مجرد از ماده است هر لحظه در امر خلق و ایجاد موجودات مادی است کل یوم هو فی شان ؟ ایا باران که پدیده ای مادی و حادث است چگونه بوسیله خداوند متعال که که مسبب الاسباب است نازل می شود ؟ ایا برای خداوند ممکن نیست ارتباط کلامی با بشر بر قرارنموده و پیامش رااز طریق فرشتگانش به پیامبران ابلاع کند ؟
ب- عجز از حل تعارض ظاهری برخی ایات با مسائل علمی
 
این گروه به دلیل تاثیر پذیری از گسترش روز افزون علوم تجربی و تعارض بدوی برخی از قوانین ان با ظواهر برخی از ایات ، قران را تراوش فکر پیامبر ص دانسته تابه قول خود این مشکل را نیز حل کنند و بگویند : قسمت خطاهای قران و ایات معارض با اصول علمی مربوط به طبیعت بشری بودن پیامبر بوده و بخش های متعالی و غیر معارض قران نشات گرفته از تخیلات واقع بینانه ان حضرت می باشد  
 
فرید وجدی بعد از بیان تفسیر روشنفکران غربی از وحی پیامبران بگونه ای که گذشت می گوید :  
=== ب- عجز از حل تعارض ظاهری برخی ایات با مسائل علمی ===
 
 
این گروه به دلیل تاثیر پذیری از گسترش روز افزون علوم تجربی و تعارض بدوی برخی از قوانین ان با ظواهر برخی از ایات ، قران را تراوش فکر پیامبر ص دانسته تابه قول خود این مشکل را نیز حل کنند و بگویند : قسمت خطاهای قران و ایات معارض با اصول علمی مربوط به طبیعت بشری بودن پیامبر بوده و بخش های متعالی و غیر معارض قران نشات گرفته از تخیلات واقع بینانه ان حضرت می باشد
 
 
فرید وجدی بعد از بیان تفسیر روشنفکران غربی از وحی پیامبران بگونه ای که گذشت می گوید :  
 
 
....با این تفسیر - وحی تجلی الهامات درونی انبیاء است- مشکل محتوای کتب مقدس و ارتباط ان با علوم روز نیز به خوبی توجیه و تبیین و نسبت تحریف به متون مقدس نیز بر طرف می شود چرا که کتب مقدس حاصل خود اگاهی های درونی هر پیامبر است و حاصل ان بی تردید درست است اما گاه معارف والای باطنی و درونی با معارف نادرست شخصیت معمولی و عادی انها امیخته می شود در نتیجه در متون دینی که محصول وحی درونی پیامبرا است مطالب ناصحیح  در کنار مفاهیم بسیار ارزشمند و پیشرفته ای که بشر تا ان هنگام انها را نشناخته بود عجین شده است   
....با این تفسیر - وحی تجلی الهامات درونی انبیاء است- مشکل محتوای کتب مقدس و ارتباط ان با علوم روز نیز به خوبی توجیه و تبیین و نسبت تحریف به متون مقدس نیز بر طرف می شود چرا که کتب مقدس حاصل خود اگاهی های درونی هر پیامبر است و حاصل ان بی تردید درست است اما گاه معارف والای باطنی و درونی با معارف نادرست شخصیت معمولی و عادی انها امیخته می شود در نتیجه در متون دینی که محصول وحی درونی پیامبرا است مطالب ناصحیح  در کنار مفاهیم بسیار ارزشمند و پیشرفته ای که بشر تا ان هنگام انها را نشناخته بود عجین شده است   
اقای دکتر سروش نیز به عالمان دین توصیه می کند که از روشی که دانشمندان مسیحی در حل تعارض علم بامحتوای متون مقدس پیموده اند برای حل تعارض ایات قران با اصول علمی بهره گیرند :  
 
در خصوص تعارض ظواهر قران با علم ...تنها اظهار شگفتی می کنم از اینکه روحانیت مسلمان و شیعه گوئی هیچ پندی و درسی از تجربه های کلیسا نمی خواهد بیاموزد و درست همان سخن ها را که کلیسا در مقابل کپرنیک و گالیله گفته بود تکرار می کند و باز هم انها را بدیع و گره گشا می داند و دمی نمی اندیشد که بانیان نخستین دیر است که ان شیوه های سترون را ترک گفته اند و تن به قبض و بسط ها و پیچش ها و چرخش های عنیف و عظیم در فهم – هرمنوتیک – صحف مقدس داده اند . انها هم یک چند به سازگاری علم حقیقی و وحی حقیقی دل خوش کردند ...اما با همه زیرکی ناکام ماندند. منصفانه تسلیم مشکل شدند و راهی تازه پیش گرفتند و در ساختار تئولوژی و دین شناسی طرحی نو در افکندند. درک خود از خدا ، از وحی، از متن ، از علم ...را نو کردند و از ان چالش مهیب نیرومندتر بیرون جستند  . حجم ادبیات و مکتوبات مربوط به تعارض علم و وحی اکنون سربه فلک می ساید و من در عجبم از اینکه سهم ما از این خوان گسترده نواله یی چنین اندک است   
 
نقد و بررسی  
اقای دکتر سروش نیز به عالمان دین توصیه می کند که از روشی که دانشمندان مسیحی در حل تعارض علم بامحتوای متون مقدس پیموده اند برای حل تعارض ایات قران با اصول علمی بهره گیرند :
 
در خصوص تعارض ظواهر قران با علم ...تنها اظهار شگفتی می کنم از اینکه روحانیت مسلمان و شیعه گوئی هیچ پندی و درسی از تجربه های کلیسا نمی خواهد بیاموزد و درست همان سخن ها را که کلیسا در مقابل کپرنیک و گالیله گفته بود تکرار می کند و باز هم انها را بدیع و گره گشا می داند و دمی نمی اندیشد که بانیان نخستین دیر است که ان شیوه های سترون را ترک گفته اند و تن به قبض و بسط ها و پیچش ها و چرخش های عنیف و عظیم در فهم – هرمنوتیک – صحف مقدس داده اند .  
 
 
انها هم یک چند به سازگاری علم حقیقی و وحی حقیقی دل خوش کردند ...اما با همه زیرکی ناکام ماندند. منصفانه تسلیم مشکل شدند و راهی تازه پیش گرفتند و در ساختار تئولوژی و دین شناسی طرحی نو در افکندند. درک خود از خدا ، از وحی، از متن ، از علم ...را نو کردند و از ان چالش مهیب نیرومندتر بیرون جستند  . حجم ادبیات و مکتوبات مربوط به تعارض علم و وحی اکنون سربه فلک می ساید و من در عجبم از اینکه سهم ما از این خوان گسترده نواله یی چنین اندک است   
 
 
=== نقد و بررسی ===
 
 
در نقد گفتار فوق  به اختصار می گوئیم :  
در نقد گفتار فوق  به اختصار می گوئیم :  
اولا مقایسه بین قران و متون انجیل و تورات – عهدین – مقایسه ای ناصواب و به اصطلاح قیاس مع الفارق است ؛ در عهدین مطالبی یافت می شود که مخالف احکام قطعی عقل بوده  در حالی که قران عاری از چنین امری است.
اولا مقایسه بین قران و متون انجیل و تورات – عهدین – مقایسه ای ناصواب و به اصطلاح قیاس مع الفارق است ؛ در عهدین مطالبی یافت می شود که مخالف احکام قطعی عقل بوده  در حالی که قران عاری از چنین امری است.
   ثانیا در مواردی که به ظاهر تعارضی بین برخی ایات و مسائل علمی  می باشد در حقیقت تعارض بین نوعی فهم از قران با مسائل علمی است نه اینکه خطا در وحی الهی باشد . بعنوان مثال اگرطبق نظر برخی مفسران گذشته، هفت اسمان بر تئوری های هیئت بطلمیوس تطبیق گردیده است در حقیقت خطا در فهم ان مفسرین صورت گرفته است نه اینکه مراد واقعی خداوند از از السماوات السبع ، تئوری های مذکور باشد.
   ثانیا در مواردی که به ظاهر تعارضی بین برخی ایات و مسائل علمی  می باشد در حقیقت تعارض بین نوعی فهم از قران با مسائل علمی است نه اینکه خطا در وحی الهی باشد . بعنوان مثال اگرطبق نظر برخی مفسران گذشته، هفت اسمان بر تئوری های هیئت بطلمیوس تطبیق گردیده است در حقیقت خطا در فهم ان مفسرین صورت گرفته است نه اینکه مراد واقعی خداوند از از السماوات السبع ، تئوری های مذکور باشد.
بعلاوه انکه مسائل علمی از انرو که مبتنی بر اساس استقراء و تجربه می باشد خاصیت ابطال پذیری داشته و از قطعیت برخوردار نمی باشند  .
بعلاوه انکه مسائل علمی از انرو که مبتنی بر اساس استقراء و تجربه می باشد خاصیت ابطال پذیری داشته و از قطعیت برخوردار نمی باشند  .
در پایان این فصل  به کسانی که مدعی پیروی از اسلام بوده اما  وحی قرانی را نشات گرفته از شخصیت باطنی پیامبر ص دانسته و ارتباط مستقیم انرا با عالم غیب و مبدا انکار می کنند می گوئیم  :  
در پایان این فصل  به کسانی که مدعی پیروی از اسلام بوده اما  وحی قرانی را نشات گرفته از شخصیت باطنی پیامبر ص دانسته و ارتباط مستقیم انرا با عالم غیب و مبدا انکار می کنند می گوئیم  :  
اولا این سخن شما مستلزم تشکیک در اصل نبوت پیامبر ص خواهد بود . چون اگر قران از قلب و اندیشه  پیامبر تراوش نموده است چه دلیلی بر صدق چنین ادعائی وجود دارد ؟ چگونه می توان اثبات نمود که پیامبر ص در گفتار خویش صادق است ؟                                                   
اولا این سخن شما مستلزم تشکیک در اصل نبوت پیامبر ص خواهد بود . چون اگر قران از قلب و اندیشه  پیامبر تراوش نموده است چه دلیلی بر صدق چنین ادعائی وجود دارد ؟ چگونه می توان اثبات نمود که پیامبر ص در گفتار خویش صادق است ؟  
 
                                                    
در حالی که  اگر- انگونه که قاطبه مسلمانان بدان معتقد هستند -  قران را کلام الهی دانسته و ان رامستقل از وجود پیامبر تلقی کنیم در اینصورت می توان ادعا نمود که قران دلیل صدق نبوت پیامبر می باشد .
در حالی که  اگر- انگونه که قاطبه مسلمانان بدان معتقد هستند -  قران را کلام الهی دانسته و ان رامستقل از وجود پیامبر تلقی کنیم در اینصورت می توان ادعا نمود که قران دلیل صدق نبوت پیامبر می باشد .
ثانیا لازمه دیدگاهتان در مساله وحی ، نفی مرجعیت قران و پیامبر ص و سلب اعتماد عمومی از این دو منبع عظیم می باشد . بشری دانستن قران و نفی عصمت از پیامبر و قابلیت تکرار پذیری تجربه نبوی برای دیگران ، زمینه را برای مخدوش نمودن اصل قران و پیامبر ص فراهم خواهد نمود ؛نظیر سرنوشتی که بعداز رنسانس بر سرمسیححیت و کلیسا وارد گردید.  
 
نتائج فصل دوم :
 
در فصل هشتم  امور ذیل مورد بحث قرار گرفت:   
ثانیا لازمه دیدگاهتان در مساله وحی ، نفی مرجعیت قران و پیامبر ص و سلب اعتماد عمومی از این دو منبع عظیم می باشد . بشری دانستن قران و نفی عصمت از پیامبر و قابلیت تکرار پذیری تجربه نبوی برای دیگران ، زمینه را برای مخدوش نمودن اصل قران و پیامبر ص فراهم خواهد نمود ؛نظیر سرنوشتی که بعداز رنسانس بر سرمسیححیت و کلیسا وارد گردید.  
 
 
== نتائج ==
 
در این مقاله امور ذیل مورد بحث قرار گرفت:  
 
    
1- دودیدگاه در زمینه نزول قران در بین اندیشمندان مسلمان وجود دارد :  
1- دودیدگاه در زمینه نزول قران در بین اندیشمندان مسلمان وجود دارد :  
الف – دیدگاه اکثریت قریب به کل : طبق این دیدگاه که قاطبه مسلمانان نیزبا ان هماهنگ می باشند قران کلام الهی است بدین معنا که الفاظ و معانی ان از نزد خدای متعال بر قلب مقدس پیامبر ص نازل و پیامبر نیز انرا بدون هیچ گونه دخل و تصرفی بر مردم تلاوت و قرائت نموده است.
 
 
الف – دیدگاه اکثریت قریب به کل : طبق این دیدگاه که قاطبه مسلمانان نیزبا ان هماهنگ می باشند قران کلام الهی است بدین معنا که الفاظ و معانی ان از نزد خدای متعال بر قلب مقدس پیامبر ص نازل و پیامبر نیز انرا بدون هیچ گونه دخل و تصرفی بر مردم تلاوت و قرائت نموده است.
 
 
  ب- دیدگاه اقلیت : صاحبان این دیدگاه که برخی از روشنفکران مذهبی می باشند معتقدند قران نوعی الهام و مکاشفه درونی پیامبر ص بوده و ارتباط مستقیم با خدا و عالم غیب ندارد .  
  ب- دیدگاه اقلیت : صاحبان این دیدگاه که برخی از روشنفکران مذهبی می باشند معتقدند قران نوعی الهام و مکاشفه درونی پیامبر ص بوده و ارتباط مستقیم با خدا و عالم غیب ندارد .  
2-مفاد  بسیاری از ایات و روایات ان است که قران کریم  ،  وجودی مستقل  از حالات روحی و معنوی پیامبر ص و نیز فرهنگ رائج عصر رسالت داشته است .  
2-مفاد  بسیاری از ایات و روایات ان است که قران کریم  ،  وجودی مستقل  از حالات روحی و معنوی پیامبر ص و نیز فرهنگ رائج عصر رسالت داشته است .  
3-برخی از عوامل  پیدایش نظریه  وحی نفسی عبارتند از : عجز از حل شبهه در کیفیت تکلم الهی با بشر ؛  عجز از حل شبهه در کیفیت تکلم الهی با بشر
3-برخی از عوامل  پیدایش نظریه  وحی نفسی عبارتند از : عجز از حل شبهه در کیفیت تکلم الهی با بشر ؛  عجز از حل شبهه در کیفیت تکلم الهی با بشر



نسخهٔ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۴۴

عنوان مقاله وحیانی بودن قرآن(قرآن کلام الهی ) زبان مقاله فارسی
نویسنده سید مصطفی حسینی رودباری


وحیانی بودن قران (قران کلام الهی )

از جمله اموری که می توان انرا بعنوان یکی از مبانی در تفسیرقران کریم قرار داد اثبات وحیانی بودن ان می باشد . دلیل اهمیت این امر ان است که هدف اساسی در تفسیر قران ، تبیین کلام خداوند و معارفی است که بوسیله وحی بر پیامبر ص نازل شده است ازاینرو اثبات وحیانی بودن ان امری ضروری خواهد بود .

دراین راستا می گوئیم :


اندیشه ارتباط پیامی خداوند با بشر و چگونگی ان از مباحث عمیق و پیچیده ای است که همیشه در بین اندیشمندان مطرح بوده است هر چند اصل وحی بر انبیای الهی از امور قطعی و مورد اتفاق پیروان مکاتب توحیدی بوده ولی در تحلیل ماهیت ان دیدگاههای متفاوتی وجود دارد .


باید اذعان کرد برخی از تفاسیری که در این زمینه دیده می شود انچنان از حقیقت فاصله دارد که صاحبانش را تا مرز انکار وحی الهی نیز وادار ساخته است .


بطور کلی دودیدگاه در زمینه نزول قران در بین اندیشمندان مسلمان وجود دارد :


الف – دیدگاه اکثریت قریب به کل : طبق این دیدگاه که قاطبه مسلمانان نیزبا ان هماهنگ می باشند قران کلام الهی است بدین معنا که الفاظ و معانی ان از نزد خدای متعال بر قلب مقدس پیامبر ص نازل و پیامبر نیز انرا بدون هیچ گونه دخل و تصرفی بر مردم تلاوت و قرائت نموده است.


ب- دیدگاه اقلیت : صاحبان این دیدگاه که برخی از روشنفکران مذهبی می باشند معتقدند قران نوعی الهام و مکاشفه درونی پیامبر ص بوده و ارتباط مستقیم با خدا و عالم غیب ندارد .


قائلین به این اندیشه هم دو گروه می باشند : الف - برخی معتقدند معانی و محتوای قران از ناحیه خداوند بر قلب پیامبر ص نازل شده اما ان حضرت معانی دریافت شده را با الفاظ و ادبیات خاص عصر نزول برای مردم بیان نموده است.


ب- عده ای دیگر معتقدند الفاظ و معانی قران تراوش فکر و قلب پیامبر بوده و ارتباطی با مبدا غیب ندارد .


برای تبیین و بررسی هر چه بیشتر دیدگاههای مذکور لازم است در اغاز مشخصات وحی قرانی را از نگاه قران و روایات بیان نموده و انگاه بنگریم کدامین تحلیل منبطبق با ان می باشد :


مشخصات وحی قرانی از زبان قران

الف : مستقل بودن قران از شخصیت پیامبر ص

مضامین بسیاری از ایات بگونه ای است که استقلال کامل قران را از حالات روحی و معنوی پیامبر ص اثبات می کند. برخی از این ایات به شرح ذیل می باشد :


1- ایاتی که در صدد تصحیح رفتار ان حضرت را در برخی از امور می باشد که از جمله انها ایاتی است که در سوره طه ، کهف ، تحریم و احزاب نازل شده است :


- و لا تعجل بالقران من قبل ان یقضی الیک وحیه و قل رب زدنی علما


در این ایه شریفه وحی الهی از پیامبر ص می خوهد که قبل از اتمام نزول قران نسبت به قرائت و حفظ ان تعجیل ننموده و استقامت لازم را در این باب داشته باشد .


در سوره قیامت نیز همین مضمون بگونه ای دیگر ذکر شده و از ان حضرت در خواست شده که به هنگام نزول قران از عجله در قرائت و تکلم بدان خودداری نموده و منتظر باشد تا بعد از اتمام نزول به قرائت وتبلیغ ان بپردازد :

لا تحرک به لسانک لتعجل به ان علینا جمعه و قرانه


- طه ما انزلنا علیک القران لتشقی


از ایه فوق و برخی دیگر نظیر : لعلک باخع نفسک -، بدست می اید که پیامبر ص از وضعیت اسفناک مردم عصر خویش بشدت رنج می برد و ارزو می کرد تمامی انان به حقایق دین ایمان بیاورند اما وحی قرانی ان حضرت را مورد تفقد و تسلی قرار داده و از او می خواهد که روحیات کفر الود و مشرکانه مردم نیاید موجب رنجش و زحمت او گردد.


در رهنمودی دیگر خطاب به ان حضرت می فرماید هدایت و ضلالت دست خداست و هیچ کس حتی پیامبر ص نیز قادر نیست بدون اذن الهی کسی را هدایت کند :


انک لاتهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء - يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاةَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ از ظاهر بلکه صراحت ایه مذکور و نیز روایاتی که ذیل ان امده است استفاده می شود که پیامبر ص در قضیه ای که بین او و برخی از همسرانش واقع گردید برخی از امور مباح و حلال را بر خود حرام نمود وحی الهی ان حضرت را نسبت بدین تصمیم مورد خطاب قرار داده و از او خواست که رفتارش را در این زمینه اصلاح نماید. - وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ... در این ایه شریفه می بینیم وحی الهی از پیامبر می خواهد از افشای خواسته اش به جهت ترس از گفتار منفی مردم واهمه نداشته و تنها از خداوند حالت خشیت داشته باشد. ایه دیگر : عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ. . از ایه فوق و نیز ایات صدر و ذیل ان بدست می اید گروهی از منافقان به بهانه های گوناگون از پیامبر می خواستند انان را از شرکت در جنگ – نبرد تبوک – معاف کند.بعد ازپذیرش عذرهای انان از ناحیه پیامبر ص ، وحی الهی ان حضرت را مورد عتاب قرار داد که خداوند تو را ببخشاید چرا به انان اذن ترک جهاد دادی ؟ اینان با عدم شرکت در جهاد بر ماهیت واقعی برهمگان روشن شده و نفاقشان افشاء می گردید . - وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا مفاد ایه مذکور و نیز روایاتی که در زمنیه شان نزول ان امده است بدست می اید که پیامبر ص دریکی از وعده های خویش نسبت به عده ای – نمایندگان سران قریش – لحظه ای از یاد خداوند غافل شده و به انان وعده قطعی داد که روز اینده با انان ملاقات نماید . ایه مذکور به حضرت متذکرمی شود که همیشه بهنگام تصمیم بر انجام هرعمل ، اراده الهی "انشا الله" را حتما در نظر داشته و در تصمیم گیری ها خود را مستقل نبیند . بر اساس برخی روایات ، وحی قرانی به دلیل این ترک اولی مدتی به تاخیر افتاد – انقطاع وحی - تا هشداری به پیامبر ص و مایه تنبه برای مسلمانان باشد. براساس این ایات ونظائران باید گفت هرگاه قران را تجلی مکاشفات درونی پیامبر ص بدانیم لازمه اش ان است که همه ایات قران با افکار و حالات او هماهنگ باشد در حالی که این ایات حضرت را مکلف به هماهنگی خویش با وحی الهی نموده و از او می خواهد شیوه خود را در برخی از زمینه ها تصحیح کند .


2-ایاتی که به پیامبر هشدار نسبت به هر نوع تصرفی در قران را می دهد :‌


-وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آَيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآَنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

مفاد ایه شریفه این است که مشرکان از پیامبر ص خواستند قرانی غیر از قران موجود برای انان حاضر نماید.

پیامبرص در برابر چنین خواسته ای فرمود : من در زمینه نزول قران تبعیت محض از وحی الهی داشته و از نزد خویش اختیاری ندارم بنابر این وحی قرانی تابع حالات افکار و روحیات پیامبر نبوده و هرنوع تصرف در ایات از ناحیه حضرتش ناممکن می باشد .


- وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ


در این ایه نیز می بینیم که از پیامبر ص با تعابیر تند و هشدار دهنده می خواهد مبادا در بیان ایات الهی از نزد خود تصرفی نموده و کلماتی را از نزد خود به خداوند نسبت دهد که در این صورت هیچ مانعی او را از قهر و غضب الهی باز نخواهد داشت .


- وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا


در این ایه طی هشداری سخت به پیامبر ص متذکر شده است که مشرکین نزدیک بود که ان حضرت را وادار نمایند کلماتی را از نزد خود به خداوند نسبت داده و وحی الهی را با گفتارش خلط نماید که در این صورت صیانت و استقلال قران مخدوش می گردید اما نصرت و عنایت الهی ان حضرت را از چنین خطری حفظ نمود.


3- تحدی قران در عجز بشرازمقابله به مثل ان :

در ایات متعددی از بشر خواسته شده است که اگر در الهی بودن قران و بشری نبودن ان تردید دارند می بایست بتوانند سوره ای نظیر سوره های قرانی بیاورند :


وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ وان کنتم.


واژه های لم تفعلوا ، لن تفعلوا ، فاتوا بسوره در ایه مذکور مبین ان است که در بین انسانها کسی قادر نیست سوره ای نظیرسوره ای از قران بیاورد؛


بنابراین هر گاه قران را محصول تجربه دینی و مکاشفه درونی پیامبر ص بدانیم طبعا می بایست چنین تجربه ای برای سایر انسانها نیز ممکن باشد و تحدی قران چنین قابلیتی را از تمام انسانها سلب می کند.


=== 4-انتظار شدید نزول وحی و عدم نزول ان ===

از برخی ایات و روایات فهمیده می شود گاه پیامبر و مسلمانان بشدت در انتظار نزول وحی بوده اند ولی به جهاتی این امر به تاخیر می افتاد . از جمله این موارد ماجرای افک و تهمتی بود که برخی از منافقان نسبت به یکی از همسران پیامبر ص مطرح کردند. شایعه مذکوربحدی بود که قران کریم در چندین ایه -20-11 در سوره نور- انرا مطرح نموده و به مسلمانان هشدار داد که از شایعه سازان تبعیت ننموده و از انتشار ان بدون تحقیق اجتناب ورزند .درچنین شرائطی که پیامبرص و مردم منتظر نزول ایات قرانی بودند سر انجام ایاتی از قران نازل گردیده و قضیه را اینگونه برهمگان روشن نمو د: ا ِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ َوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ َوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ... مورد دیگر وضعیت حاد مسلمانان در جنگ احزاب بود؛ انگاه که ترس و خوف بر مسلمانان در اثر محاصره دشمنان غالب گردید و انان هر لحظه درانتظار عنایت و مدد الهی بودند و می گفتند: متی نصر الله که ایه ذیل در چنین وضعیتی نازل شد : أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ 5- خوف منافقین از نزول ایاتی که وضعیت درونی شان را افشا کند : يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ باید گفت هر گاه قران جز وحی الهی می بود و سر چشمه ای جز عالم غیب داشت ترس منافقین از نزول ایاتی که اسرار درونی شان را هویدا سازد بیجا بود چون انان می دانستند که مسلمانان از نیات درونی شان نااگاه بوده و تنها واهمه شان این بود که وحی الهی از ماهیت و مقاصد منافقانه شان پرده بردارد . نتیجه : از مجموع ایاتی که تا کنون ذکر گردید هویت مستقل قران از شخصیت علمی و معنوی پیامبر ص روشن گردید .انان که قران را تجلی مکاشفات درونی پیامبر ص دانسته و ان را تالیف بشری چون پیامبر ص می دانند باید در برابر این ایات پاسخ دهند که چگونه گفتارشان با چنین ایاتی قابل جمع است.


ب- استقلال قران از فرهنگی عصر نزول

هر چند در برخی از ایات قران نشانه هائی از فرهنگ عصر بعثت دیده می شود نظیر : اذا المووده سئلت یا افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت ...اما بسیاری از ایات قران نه تنها سنخیتی با فرهنگ ان عصر نداشته بلکه در تضاد کامل با ان می باشد بگونه ای که بسیاری از ایات برای مردم ان عصر قابل درک نبوده و در اعصار بعدی برخی از حقایق ان اشکار شده است.

در اینجا بعنوان نمونه برخی از ایات را که بیانگر استقلال قران از فرهنگ رائج ان عصر می باشد ذکر می کنیم :


1-ایاتی که بیانگر اخبار غیبی از پیشینیا ن می باشد : تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ


این ایه که ذیل برخی از قصص انبیا سلف بیان شده مبین ان است که پیامبر ص و مردم عصر نزول قران قبل از بیان این قصص از مجرای وحی ، اگاهی از انها نداشتند . بنابر این اگر قران کلام بشری چون پیامبر بود چگونه ایه مذکور، ان حضرت و تمامی قومش را نسبت به چنین اخباری نا اگاه وغیرعالم تلقی نموده است . ایا این امر نشانه هویت مستقل قران ازفرهنگ عصر نزول نیست؟


نظیر ایه فوق ایه دیگری است که در سوره قصص بیان شده است : وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ


می بینیم در این نوع ایات نیزاز عدم حضور پیامبرص در وقایع گذشته سخن به میان امده است. چگونه می توان از طریق مکاشفه و الهامات درونی به جزئیات اخبار صدها و هزاران سال قبل پی برده و سپس انرا برای مردم تشریح نمود؟ باید گفت این نوع مضامین در بیشتر قصه های قرانی نظیر اصحاب کهف، انبیاءسلف و ..نیز قابل مشاهده است.


2-ایاتی که در مقام بیان اوصاف ذات احدیت بوده و هرنوع شرک و نقصی را از حریم الهی دور می کند : شکی نیست که فرهنگ عصر جاهلیت در زمینه مبدا جهان هستی امیخته با انواع خرافات بود .انان به خدایان چوبی و سنگی معتقد بوده و شرک در ربوبیت و عبودیت بین انان رواج داشت. در چنین عصری که هیچ نوع معرفت صحیح نسبت به خدای متعال وجود نداشت ایات قران برای نخستین بار عالی ترین معارف را دراین زمینه در اختیار بشریت قرارداد. ایاتی که با عقاید شرک الود ان عصر مباینت داشته و اوصافی را برای خداوند مطرح نمود که برای مردم ان زمان تازگی داشت ،


ایاتی نظیر : هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ( 22 ) هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ و ایه : اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ


3-ایاتی که بیانگر حقایق علمی در نظام طبیعت می باشند :


تاریخ عصر بعثت از انحطاط علمی ان دوران حکایت می کند . بشریت ان عصر بویژه در محیط نزول قران اگاهی صحیحی از قوانین حاکم بر نظام هستی نداشت .حتی در مجامع علمی ان عصر قوانینی نظیر هیئت بطلمیوس که زمین را محور عالم دانسته و به گردش کواکب دیگر در اطراف ان معتقد بود حاکمیت داشت. در چنین عصری ایات قران حقایقی به بشریت عرضه نمود که بکلی با نگرشهای ان زمان متفاوت بود ؛حقایقی نظیر کروی بودن زمین ، حرکت زمین، زوجیت تمام اشیاء...که حتی در تخیلات مردم ان عصرنیز جایگاهی نداشت و بشریت بتدریج در حیات علمی اش به ان حقایق پی برد .

در اینجا سه نمونه از معجزات علمی قران را بیان می کنیم :


1-زوجیت تمام اشیاء : وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ مساله زوجیت گیاهان برای اولین بار توسط یک دانشمند سوئدی در قرن 18میلادی بیان گردید. او اظهار داشت گیاهان نیز همچون حیوانات از طریق امیزش نطفه نروماده بارور می گردند


باید گفت : امروزه با کشف اتم و اجزاء مختلفش – الکترون و پروتون که دارای بار الکتریسته منفی و مثبت هستند – زوجیت تمامی اشیاء نیز اثبات گردیده است. -عمل لقاتح توسط بادها : وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ


ایه مذکور بیانگر ان است که برخی گیاهان و درختان جهت بارور شدن به عمل تلقیح بادها نیاز دارند. از این رو ایه مذکورمی توان اشاره به نقش بادها در انتقال گرده های نر و بارورشدن گیاهان – گرد افشانی – ویا عمل لقاح ابرها که توسط بادها به حرکت در امده و موجب نزول باران می گردند دانست .


گسترش زمین و اسمان


وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ایات مذکور اشاره به گسترش جهان هستی دارد. زیرا کره زمین بر اثر جذب مواد اسمانی تدریجا بزرگتر و اسمانها نیز بر اثر سرعت کهکشانها از مرکز و دور شدن انها در حال توسعه است.


یکی از دانشمندان می گوید : - نقل به مضمون – فضای جهان که از میلیاردهای کهکشان تشکیل یافته در یک حالت انبساط سریع است


ایا چنین ایاتی استقلال علمی و فرهنگی قران را از عصر نزول اثبات نمی کند؟


3-شگفتی مردم عصر پیامبر ص از نزول قران


یکی از دلائلی که الهی بودن قران را ثابت و نگارش و تدوین انرا بدست بشر نفی می کند اعجاب مردمان ان عصر از نزول قران  : أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آَمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ


بدیهی است مشرکین بدان جهت به دیده اعجاب به قران می نگریستند که نزولش را از ناحیه خداوند تلقی می کردند. برای انان تصور اینکه خداوند با بشری مثل انان سخن بگوید بسیار دشوار بود از این رو به تکذیب یا تشکیک نسبت به ان می پرداختند . بنابر این اگر قران نوعی مکاشفه درونی پیامبر و از سنخ شعر شاعران بود هیچگاه موجب شگفتی انان نمی شد .چون چنین امری برای انان امری عادی بوده و نظائرش را در بین خودشان مشاهده می کردند .


ج -ایاتی که با صراحت نزول قران را به خداوند نسبت می دهد نظیرایات  :


1-وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآَنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ


2-أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا


3- إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ( 19 ) ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ ( 20 ) مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ( 21 ) وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ ( 22 ) وَلَقَدْ رَآَهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ ( 23 )


4- وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ در ایات اول و دوم و چهارم به صراحت قران بعنوان کلام الهی – نه بشری – تلقی شده و در ایه سوم اوصاف رسول الهی – جبرئیل -که وحی را به پیامبر ص ابلاغ می کند بیان گردیده است که عبارتند از: رسول کریم – ذی قوه – عند ذی العرش مکین – مطاع – امین


اخرین ویژگی جبرئیل – امین- بیانگر ان است که او امانت الهی را بی کم و کاست به کسانی که می خواهند پیام الهی را از او دریافت کنند ابلاغ می کند.


5-صیانت وحی از مبدا صدور تا وصول به گیرندگان ان


عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا ( 26 ) إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ( 27 )لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا ( 28 ) مفاد ایه شریفه فوق این است که خداوند متعال جهت صیانت وحی الهی از نفوذ شیاطین انسی و جنی ، فرشتگانی را بعنوان مراقب و محافظ رسول وحی – جبرئیل – در اطرافش قرار داده تا پیام الهی بی کم و کاست به بندگانش ابلاغ گردیده و اصالت وحی مورد خدشه قرار نگیرد .


واژه "رصدا "در ایه مذکور به معنای مراقب و محافظ بوده و مراد از ان فرشتگانی هستند که از جهات مختلف – من بین یدیه و من خلفه – همراه رسول و امین وحی الهی هستند. بنابر این اگر وحی قرانی را نوعی مکاشفه درونی پیامبر بدانیم نیازی به اینهمه فرشتگان نیست تا امین و رسول وحی را از تمام جوانب مراقبت کنند.


د- در خواست معجزه


از ایات متعدد قران کریم و نیز تاریخ حیات انبیای الهی استفاده می شود که مخالفین انبیای الهی از انان می خواستند جهت اثبات صدق در ادعای خویش مبنی بر ارتباط با عالم غیب معجزه یا امر خارق العاده ای را به انان نشان دهند نظیرمعجزاتی که از ابراهیم ع ،صالح ،هود و ...در خواست نمودند. در اینجا می گوئیم اگر نبوت همان کشف باطنی و محصول ریاضت های معنوی انبیای الهی بوده و وحی از درون انان تراوش نموده است در خواست معجزه از انان امری بی معنا خواهد بود.


ذ-دشمنی یهود با جبرائیل


از ایه شریفه 97سوره بقره استفاده می شود که یهودیان با جبرئیل که وحی قرانی را بر پیامبر ابلاغ می نمود عداوت داشتند :


قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ سبب عداوت یهود با جبرئیل ان بود که از منظر انان جبرئیل همیشه دستورهای سخت نظیر جنگ و جهاد را می اورد بخلاف میکائیل که همیشه دستورهای ساده و راحت را از ناحیه خداوند نازل می کند.


نکته مهمی که از ایه مذکور در ارتباط با موضوع بدست می اید این است که یهودیان با جبرئیل به عنوان یک موجود اسمانی و غیبی که وحی الهی را نازل می کند عداوت داشتند نه با روان پاک پیامبر؛ اگرنبوت همان تجربه دینی و معنوی پیامبر ص است و جبرئیل نیز موجود خارجی نبوده و تنها در قوه خیال پیامبرص مجسم شده است عداوت یهود با چنین موجودخیالی بی معنا خواهد بود .


مشخصات وحی قرانی از زبان روایات

طبق روایات متعددی که در منابع روائی امده است پیامبر ص به هنگام نزول وحی در وضعیتی خاص قرار داشت که با حالات دیگرش کاملا متفاوت بود . گاه سنگینی نزول وحی بگونه ای بود که رخسار مبارکشان دگرگون می شد .


در انیجا برخی از حالات ان حضرت را بر اساس روایت بیان می کنیم:


- دریافت وحی در یک گفتگوی عادی چون سخن گفتن دو مرد با هم


- شنیدن بانگ جرس و یا اوای کوبیدن دو فلز به هم ویا صدای زنبور عسل


- در اغاز پیامبر به هنگام دریافت وحی زبان خو را تند و سریع به ایات الهی وحی شده می گرداند که دستور رسید در این کار عجله نکند .


- در یافت وحی به شکل دمیدن در ذهن و عقل


- گاهی حال التهاب و بر افروختگی داشت که برای تسکین ایشان را با اب سرد شستشو می دادند و او را می پوشاندند.


- یا چنان گرم می شد که عرق از سر و پیشانی مبارکش می ریخت .


- گاهی با پارچه ای سر یا بدن را می پوشاند.


- زمانی رنگ رخسارش به قرمزی و یا کبودی می زد


- وقتی هم خواب الوده می نمود یا به اغماء و غش دچار می شد


- هنگامی هم نگاه به اسمان و جوانب خود می دوخت و سری تکان می داد و یا سر را به پایین می انداخت.


- گاه رنج شدیدی تحمل می کرد ولی زمانی هم سبک تربود.


- وقتی چنان سنگین می شد که چارپائی که سواربود از رفتن باز می ماند و یا با زانو به پیش گردن چارپا می زد ویا زانوئی که زیر پایش قرار گرفته بود بشدت فشرده می شد.


- گاهی دچار سر درد می شد

نتیجه

ایا با وجود چنین حالات گوناگونی که پیامبر ص بهنگام دریافت وحی در ان حضرت دیده می شد چگونه می توان وحی قرانی را نوعی مکاشفه درونی دانست؟ ایا ممکن است چنین حالاتی در حالات مکاشفه بر انسان عارض شود ؟ایا چنین حالاتی حکایت از عظمت وحی و سنگینی ان که از نزد خدای متعال توسط جبرئیل یا...بر قلب مقدس پیامبر نازل می شد نمی کند؟


نگاهی به گفتار قائلان به نفسی بود ن وحی قرانی

برغم صدها ایه و روایتی که بر قدسی بودن قران و استقلال ان از وجود پیامبر دارد برخی همچنان قران را تبلور شخصت باطنی و معنوی پیامبر ص دانسته منشا ان را نفسی قدسی پیامبرمی دانند .


هر چند گفتار کسانی که با چنین نگرشی به قران می نگرند با یکدیگر تفاوتهائی دارد اما همگی شان به رغم انکه پیامبر ص را فردی صادق می دانند در این جهت مشترکند که در وحی پیامبران هیچگونه ارتباطی بصورت مستقیم با عالم غیب وجود نداشته و قران نیز مجموعه ای از الهاماتی است که از ضمیر باطنی پیامبر به او افاضه می گردد.


پیامبر نیز در اثر این الهامات درونی و باورهای باطنی اش گمان می کند که فرشته وحی براو نازل شده و ایات الهی را بر او تلاوت نموده است. طبق این دیدگاه قران نیز همانند سائر کتابهای بشری بوده و امکان بروز خطا نیز در ان وجود خواهد داشت.


باید گفت نگاهی اجمالی به تاریخ صدر اسلام نشان می دهد که این نوع نگرش به قران نخستین بار توسط عده ای از مخالفین پیامبر ص مطرح گردید.


یکی از ایاتی که بیانگر بشری خواندن قران توسط مخالفین پیامبر می باشد به شرح ذیل است : إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ ( 18 ) فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ( 19 ) ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ( 20 ) ثُمَّ نَظَرَ ( 21 ) ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ( 22 ) ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ ( 23 ) فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ ( 24 ) إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ( 25 )


در این ایه شریفه که مربوط به یکی از نقشه های شوم دشمنان در بی اعتبار نمودن قران بعنوان وحی الهی است از شخص ولیدبن مغیره مخزومی یاد شده است که بعد از تفکر زیاد و طرح های گوناگون سر انجام به این نتیجه رسید که قران را سخن بشری همانند خود و پیامبر را نیزساحری همانند ساحران که با گفتار و کردارشان مردم را می فریبد بنامد.


تاکیدات مکرر قران در اهمیت نقشه شوم این شخص شاید به دلیل تاثیر زیادی بود که این طرح در گمراهی مردم داشت : فقتل کیف قدر ثم قتل کیف قدر


باید گفت متاسفانه شبیه این نوع نگرش در اعصار بعد به شکلهای گوناگون در بین برخی از اندیشمندان مطرح گردیده است. در عصر حاضر نیز همین نگاه توسط عده ای از روشنفکران مسلمان اظهار شده است.


بنابر نقل صاحب تفسیر المنار در عصر اخیر این دیدگاه توسط خاور شناس معروف : مونتیه بیان گردید و انگاه توسط امیل درمنگام پژوهشگر فرانسوی در کتاب زندگی محمد ص شرح و بسط یافت


مولف کتاب بسط تجربه نبوی که از طرفداران جدی این نظریه است در این رابطه می نویسد :


...شاعر با شاعری شاعرتر می شود و سخنران با سخنرانی سخنرانتر و این امر در هر تجربه ا ی جاری است ...پیامبر ص نیز که همه سرمایه اش شخصتش بود این شخصیت محل و موجد و قابل و فاعل تجارب دینی و وحیی بود و بسطی که در شخصیت او می افتاد به بسط تجربه –وبالعکس- منتهی می شد و لذا وحی تابع او بود نه او تابع وحی . .... و به حکم "وما رمیت اذرمیت و لکن الله رمی" کلامش حق بود؛ او نه تابع جبرئیل که جبرئیل تابع او بود و ملک را او نازل می کرد و در جائی هم که می خواست و می توانست از او در می گذشت


ایشان در مصاحبه اش با رادیو هلند می گوید :


وحی الهام است ؛ این همان تجربه ای است که شاعران و عارفان دارند هر چند پیامبراین را در سطح بالاتری تجربه می کنند. در روزگار مدرن ما وحی را با استفاده از استعاره شعر می فهمیم چنانکه یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است وحی بالاترین درجه شعر است


در ادامه همین مصاحبه امده است : پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است اما در واقع یا حتی بالاتر از ان در همان حال شخص پیامبر همه چیز است :افریننده و تولید کننده؛ بحث در باره این که این الهام از درون است یا از بیرون حقیقتا اینجا موضوعیتی ندارد چون در سطح وحی تفاوت و تمایزی میان درون و برون نیست


امیل در منگام فرانسوی نیز دیدگاهش در باره پیامبرص چنین است :


عقل درونی محمد و یا به تعبیر امروز شخصیت باطنی او به بی پایگی شرک پی برده بود . اوبرای رسیدن به مقام نبوت به پرستش خدا پرداخت و در غار حرا برای عبادت خلوت نمود و در انجا ایمان و وجدان او به درجه ای بلند رسید و افق افکارش وسیع و دید بصیرتش دو چندان شد.


در این مرحله انچنان نیرومند شد که برای هدایت مردم شایستگی پیدا کرد او پیوسته در فکر و اندیشه بود تا انگاه که یقین کرد : این همان پیامبری می باشد که خداوند او را برای هدایت بشربر انگیخته است. این اگاهیها بر او چنان وانمود می شد که از اسمان بر او نازل می شود و این خطاب را خداوند بوسیله جبرئیل برای او می فرستد


فرید وجدی نیز در دائره المعارفش همین عقیده را از منظر اندیشمندان غربی نسبت به مطلق وحی و پیامهای الهی به پیامبران بیان می کند


منشا پیدایش دیدگاه قائلین به وحی نفسی

به نظر می رسد برخی از عواملی که منشا گرایش عده ای به چنین نگرشی در زمینه وحی قرانی گردیده و انهمه دلائل قرانی و روائی روشن در نفی وحی نفسی از منظرشان نادیده گرفته شده است عبارت است از :


الف – عجز از حل شبهه در کیفیت تکلم الهی با بشر :

از جمله سئوالاتی که همیشه برای متفکرین در ادیان الهی مطرح بوده است این است که چگونه ممکن است بشر مادی و محدود با خداوندی که منزه از ماده و مادیات است ارتباط کلامی برقرار کند؟ بعلاوه انکه انسان به دلیل انکه موجودی حادث است چگونه ممکن است خداوند قدیم با او تکلم نماید ؟


مولف کتاب بسط تجربه نبوی بعد از بیان تفسیری که ازوحی بیان گردید می گوید :...به اشاره بگویم که کلام باری را عین کلام پیامبر دانستن بهترین راه برای حل مشکلات کلامی تکلم باری است


پاسخ : هر چند پاسخ تفصیلی مساله فوق نیاز به گفتار مستقلی دارد اما در اینجا اجمالا می گوئیم : اولا ناتوانی از درک کیفیت ارتباط کلامی خداوند با بشر دلیل نفی ان نمی شود .


ثانیا قائلین به این دیدگاه در زمنیه خلقت موجودات طبیعی چه می گویند؟ چگونه خدائی که مجرد از ماده است هر لحظه در امر خلق و ایجاد موجودات مادی است کل یوم هو فی شان ؟ ایا باران که پدیده ای مادی و حادث است چگونه بوسیله خداوند متعال که که مسبب الاسباب است نازل می شود ؟ ایا برای خداوند ممکن نیست ارتباط کلامی با بشر بر قرارنموده و پیامش رااز طریق فرشتگانش به پیامبران ابلاع کند ؟


ب- عجز از حل تعارض ظاهری برخی ایات با مسائل علمی

این گروه به دلیل تاثیر پذیری از گسترش روز افزون علوم تجربی و تعارض بدوی برخی از قوانین ان با ظواهر برخی از ایات ، قران را تراوش فکر پیامبر ص دانسته تابه قول خود این مشکل را نیز حل کنند و بگویند : قسمت خطاهای قران و ایات معارض با اصول علمی مربوط به طبیعت بشری بودن پیامبر بوده و بخش های متعالی و غیر معارض قران نشات گرفته از تخیلات واقع بینانه ان حضرت می باشد


فرید وجدی بعد از بیان تفسیر روشنفکران غربی از وحی پیامبران بگونه ای که گذشت می گوید :


....با این تفسیر - وحی تجلی الهامات درونی انبیاء است- مشکل محتوای کتب مقدس و ارتباط ان با علوم روز نیز به خوبی توجیه و تبیین و نسبت تحریف به متون مقدس نیز بر طرف می شود چرا که کتب مقدس حاصل خود اگاهی های درونی هر پیامبر است و حاصل ان بی تردید درست است اما گاه معارف والای باطنی و درونی با معارف نادرست شخصیت معمولی و عادی انها امیخته می شود در نتیجه در متون دینی که محصول وحی درونی پیامبرا است مطالب ناصحیح در کنار مفاهیم بسیار ارزشمند و پیشرفته ای که بشر تا ان هنگام انها را نشناخته بود عجین شده است


اقای دکتر سروش نیز به عالمان دین توصیه می کند که از روشی که دانشمندان مسیحی در حل تعارض علم بامحتوای متون مقدس پیموده اند برای حل تعارض ایات قران با اصول علمی بهره گیرند :


در خصوص تعارض ظواهر قران با علم ...تنها اظهار شگفتی می کنم از اینکه روحانیت مسلمان و شیعه گوئی هیچ پندی و درسی از تجربه های کلیسا نمی خواهد بیاموزد و درست همان سخن ها را که کلیسا در مقابل کپرنیک و گالیله گفته بود تکرار می کند و باز هم انها را بدیع و گره گشا می داند و دمی نمی اندیشد که بانیان نخستین دیر است که ان شیوه های سترون را ترک گفته اند و تن به قبض و بسط ها و پیچش ها و چرخش های عنیف و عظیم در فهم – هرمنوتیک – صحف مقدس داده اند .


انها هم یک چند به سازگاری علم حقیقی و وحی حقیقی دل خوش کردند ...اما با همه زیرکی ناکام ماندند. منصفانه تسلیم مشکل شدند و راهی تازه پیش گرفتند و در ساختار تئولوژی و دین شناسی طرحی نو در افکندند. درک خود از خدا ، از وحی، از متن ، از علم ...را نو کردند و از ان چالش مهیب نیرومندتر بیرون جستند . حجم ادبیات و مکتوبات مربوط به تعارض علم و وحی اکنون سربه فلک می ساید و من در عجبم از اینکه سهم ما از این خوان گسترده نواله یی چنین اندک است


نقد و بررسی

در نقد گفتار فوق به اختصار می گوئیم : اولا مقایسه بین قران و متون انجیل و تورات – عهدین – مقایسه ای ناصواب و به اصطلاح قیاس مع الفارق است ؛ در عهدین مطالبی یافت می شود که مخالف احکام قطعی عقل بوده در حالی که قران عاری از چنین امری است.


 ثانیا در مواردی که به ظاهر تعارضی بین برخی ایات و مسائل علمی  می باشد در حقیقت تعارض بین نوعی فهم از قران با مسائل علمی است نه اینکه خطا در وحی الهی باشد . بعنوان مثال اگرطبق نظر برخی مفسران گذشته، هفت اسمان بر تئوری های هیئت بطلمیوس تطبیق گردیده است در حقیقت خطا در فهم ان مفسرین صورت گرفته است نه اینکه مراد واقعی خداوند از از السماوات السبع ، تئوری های مذکور باشد.


بعلاوه انکه مسائل علمی از انرو که مبتنی بر اساس استقراء و تجربه می باشد خاصیت ابطال پذیری داشته و از قطعیت برخوردار نمی باشند .


در پایان این فصل به کسانی که مدعی پیروی از اسلام بوده اما وحی قرانی را نشات گرفته از شخصیت باطنی پیامبر ص دانسته و ارتباط مستقیم انرا با عالم غیب و مبدا انکار می کنند می گوئیم  : اولا این سخن شما مستلزم تشکیک در اصل نبوت پیامبر ص خواهد بود . چون اگر قران از قلب و اندیشه پیامبر تراوش نموده است چه دلیلی بر صدق چنین ادعائی وجود دارد ؟ چگونه می توان اثبات نمود که پیامبر ص در گفتار خویش صادق است ؟


در حالی که اگر- انگونه که قاطبه مسلمانان بدان معتقد هستند - قران را کلام الهی دانسته و ان رامستقل از وجود پیامبر تلقی کنیم در اینصورت می توان ادعا نمود که قران دلیل صدق نبوت پیامبر می باشد .


ثانیا لازمه دیدگاهتان در مساله وحی ، نفی مرجعیت قران و پیامبر ص و سلب اعتماد عمومی از این دو منبع عظیم می باشد . بشری دانستن قران و نفی عصمت از پیامبر و قابلیت تکرار پذیری تجربه نبوی برای دیگران ، زمینه را برای مخدوش نمودن اصل قران و پیامبر ص فراهم خواهد نمود ؛نظیر سرنوشتی که بعداز رنسانس بر سرمسیححیت و کلیسا وارد گردید.


نتائج

در این مقاله امور ذیل مورد بحث قرار گرفت:


1- دودیدگاه در زمینه نزول قران در بین اندیشمندان مسلمان وجود دارد :


الف – دیدگاه اکثریت قریب به کل : طبق این دیدگاه که قاطبه مسلمانان نیزبا ان هماهنگ می باشند قران کلام الهی است بدین معنا که الفاظ و معانی ان از نزد خدای متعال بر قلب مقدس پیامبر ص نازل و پیامبر نیز انرا بدون هیچ گونه دخل و تصرفی بر مردم تلاوت و قرائت نموده است.


ب- دیدگاه اقلیت : صاحبان این دیدگاه که برخی از روشنفکران مذهبی می باشند معتقدند قران نوعی الهام و مکاشفه درونی پیامبر ص بوده و ارتباط مستقیم با خدا و عالم غیب ندارد . 


2-مفاد بسیاری از ایات و روایات ان است که قران کریم ، وجودی مستقل از حالات روحی و معنوی پیامبر ص و نیز فرهنگ رائج عصر رسالت داشته است .


3-برخی از عوامل پیدایش نظریه وحی نفسی عبارتند از : عجز از حل شبهه در کیفیت تکلم الهی با بشر ؛ عجز از حل شبهه در کیفیت تکلم الهی با بشر


منابع

پانویس

ّ ّ