سالم بن احمد بن جندان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۱: | ||
و اما روش نگارش او عجیب و غریب و متمایز از سایر دانشمندان است. در آن به برخی از روش های او اشاره می کنیم: | و اما روش نگارش او عجیب و غریب و متمایز از سایر دانشمندان است. در آن به برخی از روش های او اشاره می کنیم: | ||
1- به منابعی که در اختیار داشت و اسنادی که پیدا می کرد و اطلاعاتی که شفاهی به دست می آورد راضی نمی شد و گاهی خودش سفر می کرد تا منابع را ببیند؛ | |||
2- به نظر می رسد که نوشته های او نوشته های به روز است و موضوع و ورود و خروج آن منظم است. اما چون مرتب در حال نوشتن بود، بعضی نوشته هایش کامل نیست و ارجاعات او به اجزاء بعدی بی ثمر نمی رسد؛ | |||
3- بر حفظ تکیه می کرد، از این رو گاه مطالب را پس و پیش می نوشت و برخی مطالب را که در جای دیگر می آورد، در جای دیگر نمی آورد. | |||
4- بیشتر کتابهایش را ویرایش و بازنگری نکرد، بلکه پیشنویسهایی بودند که جمعآوری می کرد و دیگر به آنها مراجعه ننمود. | |||
5- در کتابت احادیث، سند آنها را ذکر می کرد؛ | |||
6- مطالب را با منابع ذکر می کرد؛ | |||
7- گاهی چیزی را که در نگاه اول اشتباهی آشکار به نظر می رسد ذکر می کرد تا خواننده از آنچه ذکر کرده تعجب کند، بنابراین با این سبک نه تنها توجه خواننده را جلب می کرد، بلکه او را نسبت به ابراز بازخورد وا می داشت. و جواب را در جای دیگری از کتابش یا در نوشته هایش توضیح می داد. | |||
=سفرهای او= | =سفرهای او= | ||
حبیب سالم بن احمد بن جندان به قصد کسب علم، جمع آوری اسناد روایات و تبلیغ دین خدا به جاهای زیادی سفر می کرد . او به شرق اندونزی به ترناتی، والو، جزایر کینگز، ماکاسار، کورونتالو، مانادو، ماناهاسا و فیلیپین رفت و آمد داشت و در تمام مناطق جزیره سولاوسی گشت و گذار کرد و در آنجا با علما که برجستهترین آنها علامه معمر السید محمد بن عبدالرحمن بن البار و معمر ارشد الطویل بود ملاقات کرد و نزد ایشان از جایگاه والایی برخوردار شد تا جایی که آن دو او را رتبه شیخ المشایخ دادند. | |||
وارد کلمنتان و برونئی شد و تمام نواحی آن را گشت و با علمای آن تماس گرفت که برجسته ترین آنها مفتی بنجرماسین علامه شیخ جمال الدین بنجری بود و به بالی و لومبوک و آن مناطق رفت و آمد می کرد و با علمای آن دیار از جمله عالامه شیخ محمد بن مصطفی العفیفی ارتباط گرفت. | |||
در سوماترا بسیار به فالمبان سفر می کرد و اهل آنجا بسیار او را دوست می داشتند. با علمای آنجا از جمله علامه شیخ عبدالله ازهری فلمبانی ارتباط گرفت. از آنجا نیز به سنگاپور رفت و مدرسه اسلامی الجنید را تاسیس کرد و در مسجد السلطان و غیر آن مجالس علمی برگزار کرد. به مالاگا نیز سفر کردو یک سال در آنجا ماند و به اطراف آن سرکشی کرد. د راین سفرها تاریخ نویس و نسب نگار سید علوی بن طاهر الحداد او را همراهی می کرد. | |||
او مورد تجلیل تاجران بزرگ حجاز مانند بن لادن، بوگشان و کاکی قرار گرفت، بنابراین بن لادن چک هایی به او داد که در آن اعداد پول مورد نیاز خود را نوشته بود، بنابراین مجموعه عظیمی از کتاب ها را خرید و به اندونزی آورد. آنها را در کتابخانه خود گنجاند. کتابهای متعددی درباره حضرموت و قبایل آن نوشت، و برای اطمینان از اسناد مطالب به حضرموت سفر کرد. | |||
به همراه شیخ محمد بن سالم بیهانی نواحی حضرموت را سیاحت کرد و با شخصیت های آنجا ارتباط گرفت و آنچه را که به چشم دیده بود تصدیق کرد. | |||
در سفرهای او مورخ بزرگ سید صالح بن علی الحمید و مورخ المعمر السید جعفر بن محمد السقاف، وزیر سابق دولت کثیری، محمد بن سالم بن حافظ و شیخ همراهی می کردند. سالم بن سعید بکیر بغیثان که در آن زمان رئیس مجلس فتوای شرعی در طارم بود و دیگران. | |||
در این سفرها جلسات علمی که در آن بحث ها و پرسش و پاسخ های علمی انجام شد برگزار می گردید. سپس با کتابهای زیادی به اندونزی بازگشت و آنها را در کتابخانهاش گنجاند. و اما در جزیره جاوه که زادگاه و موطن اوست ، در تمام نواحی آن رفت و آمد می کرد و با علمای آن تماس می گرفت که برجسته ترین آنها علامه کیاهی احمد بن حامد السواهانی و دیگران بود. و به هند و مصر و افریقا و کویت و عراق و غیره سفر کرده است، لذا با علما و ائمه آن مناطق نیز ارتباط داشت. | |||
در | |||
=نبوغ و حافظه او= | =نبوغ و حافظه او= | ||
در مورد قوت حفظ و هوش بیش از حد ایشان، همانطور که آقای ضیاء | در مورد قوت حفظ و هوش بیش از حد ایشان، همانطور که آقای ضیاء گفته است: اکثر کتابهایش را از حفظ نوشته است. وی همچنین میگوید: «در مجامع عمومی خطیب بود، در سخنانش سلیم، قوی در حافظه و حاضر جواب بود و اگر حدیث نبوی نقل می کرد، سلسله راویان را ذکر میکرد، و اگر تاریخی را ذکر می کرد، واقعه را به تفصیل بیان می کرد و اگر در تاریخ از شخصی یاد می کرد نسبش را از حفظ ذکر می کرد. | ||
بن شهاب گفت: حاج محمد رشاد به من گفت که حبیب سالم بن جندان عهد عتیق و عهد جدید را از کتاب اهل الناس حفظ کرده است و با مسیحیان مجادله می کرد. | |||
محمد شکور یعقوب و سید محمد بن علوی الحمید و از جمله حاج محمد رشاد است که از نوکران اوست و دخترانش و جمعیت کثیری است که گفته اند: هر کس نزد شیخ سالم می آمد و سؤال می کرد، او به سؤال کننده می گفت: "این کتابخانه من است." برو به گنجه فلانی و در آن به قفسه فلانی نگاه کن و بشمار، فلان کتاب از سمت راست یا چپ قفسه، و فلان کتاب را پیدا می کنی، صفحه فلان را باز کنید و به خط فلان نگاه کنید پاسخ خود را پیدا کنید. | |||
=زندگی اجتماعی= | =زندگی اجتماعی= | ||
با علما مینشست، مسئولین را راهنمایی میکرد و تذکر میداد، به پیر و جوان احترام میگذاشت، با جوانان مینشست و خود را به سطح آنان پایین میآورد، با فقرا و نیازمندان میآمیخت و با آنها محشور میشد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است. | |||
حبیب سالم عبا و عمامهاش را در میآورد و شلوار و شنل و لباس حاشیهای میپوشید تا با جوانها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران می رفت ، آنها را جمع می کرد و خدا را یادآوری می کرد، آنها را به توبه راهنمایی می کرد و پول بین آنها تقسیم می کرد و از آنها می خواست که گناه را به کسب درآمد تبدیل نکنند و به خانه های خود بازگردند. و اگر پولش تمام می شد، با گریه و هق هق به خانه اش برمی گشت تا اینکه همه در ماشینش صدای گریه او را شنیدند. و از مردم زمان خود و مصر نقل شده است که اگر در میان علما و امیران می نشست، مانند شیر بود و چون مجلس تمام شد با جوانان نشست و عمامه خود را برداشت و با جوانان سخن می گفت که آنان را خشنود می کرد و خلق و خوی و روحیات آنان به او گرایش داشت، بلکه غالباً تسلیم سطح آنان می شد و جوانان نیز او را بسیار دوست می داشتند، چنان که او آنان را دوست دارد، پس تا امروز در سال 1437 ق افراد مسن زیادی را پیدا کنید که همان جوانان بودند و اگر نزد یکی از آنان برویم و شیخ سالم را یاد کنیم، می بینیم که از حسرت و اشتیاق می گریند. | |||
اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و شوخی های او اختصاص داده است. و سفر بسیار بود برای ندای خدا و بهره و منفعت و جمع آوری اطلاعات و اسناد و روایت. مردم همه کشورهایی که او به آنجا سفر کرده است، خاطرات خوشی از او دارند. | |||
=وفات= | =وفات= |
نسخهٔ ۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۱
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۴:۲۱، ۱ دسامبر ۲۰۲۱؛
سالم بن احمد بن جندان (1324 - 1389 هجری شمسی) محدث، مورخ، نسب شناس، نویسنده و جهانگرد اندونزیایی با اصالت حضرمی است. با کسب علم از بسیاری از بزرگان زمان خود که تعداد آنها به 400 استاد رسید، عمر خود را در طلب علم، تعلیم، تبلیغ دین خدا، نوشتن و نقل روایت گذراند. در علم حدیث، روایت، رجال، تاریخ، انساب و سایر هنرهای علمی تحقیق فراوان کرد. او در برابر استعمار هلند و ژاپن ایستاد تا جایی که او را شکنجه، زندانی کردند و به او آسیب رساندند. او بیش از 150 کتاب نوشت . یک کتابخانه عالی که حاوی بسیاری از کتاب های کمیاب است ایجاد کرد. روز وفاتش توسط خیل عظیمی از مردم که بیش از نیم میلیون نفر بودند تشییع شد و راهها تا مسافتی بیش از چهار کیلومتر مملو از عزاداران بود.
نسب
سالم بن أحمد بن حسین بن صالح بن عبد الله بن جندان بن عبد الله بن عمر بن عبد الله بن شیخان بن الشیخ أبی بكر بن سالم بن عبد الله بن عبد الرحمن بن عبد الله بن عبد الرحمن السقاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن امام علی بن أبی طالب و امام علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است .
وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
تولد و تربیت
وی در روز جمعه قبل از طلوع فجر در 18 رجب 1324 هجری قمری برابر با 7 سپتامبر 1906 میلادی در شهر سرابیا به دنیا آمد و مادرش مزنه دختر علی بن مصطفی بن شیخ ابی بکر بن سالم بود. خواندن قرآن را فراگرفت و علوم منطوقی و مفهومی را نزد اعضای خانواده اش آموخت. پدرش از بزرگان صالحین زمان خود بود و علم را از علمای زمان خود مانند امام سید علی بن مصطفی فرزند شیخ ابی بکر بن سالم که پدر همسرش است و از عمویش شیخ صالح بن فارس بن الحسن باقیس و در جوانی از پدرش الحبیب الحسین بن صالح بن جندان فرا گرفت. سپس زیر نظر عالم آقا حبیب عبدالقادر بن احمد بن محمد بن علی بلفقیه به مدرسه خیریه بسربايا پیوست.
اساتید
اساتید او بسیارند او گفته است که اساتیدش حدود چهارصد نفر بوده اند. به برجسته ترین آنها اشاره می کنیم:
پدرش أحمد بن الحسین بن جندان
جدّ مادری اش علی بن مصطفى ابن الشیخ أبی بكر بن سالم
محمد بن أحمد بن محمد المحضار
أحمد بن حامد المرزوقی السواهانی
خلیل بن عبد اللطیف البنكلانی
محمد بن عبد الرحمن البار
محمد بن محمد زبارة الصنعانی
عمر حمدان المحرسی
علی بن فالح الظاهری المهنوی
أبو بكر بن محمد بن عمر السقاف
عبد الله بن صدقة دحلان
محمد عبد الحی بن عبد الكبیر الكتانی
عبد الرحمن بن عبید الله السقاف
علوی بن طاهر الحداد
عبد القادر بن أحمد بلفقیه
عبد الستار بن عبد الوهاب الصدیقی
عبد الله أزهری الفلمبانی
أرشد الطویل البنتانی
عباس بن عبد العزیز المالكی الإدریسی
عبد الله بن عبد الرحمن العطاس الجومبانی
أمة الله بنت عبد الغنی العمریة
حسینة بنت شیخ بن أحمد بافقیه
شاگردان او
تاریخ دان محمد ضیاء بن شهاب گفته: حبیب سالم در خانه خود جلسات آموزشی برای معلمان و دانش آموزان و مبلغین افتتاح کرد که آن را قصر الوافدین نامید تا مبلغان و معلمان را نسبت به روش های دعوت و اطلاعات و نکات ظریف آموزش و تبلیغ راهنمایی کند . به خواننده می گویم که در این جمله آخر تأمل کند که علما با شوق در این درس شرکت می کردند و این حکایت از اعتماد آنان به حبیب سالم و علوم و اطلاعات او دارد. همچنین حاکی از کثرت کسانی است که آن را گرفته اند، اما از اساتید خود شنیدیم که می گویند و تصدیق می کنند که در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی عالمی نیست جز این سه نفر، صلوات بر همه آنها، و آن سه نفر عبارتند از: السيد الحبيب علي بن عبد الرحمن الحبشي والسيد الحبيب علي بن حسين العطاس والسيد الحبيب سالم بن أحمد بن جندان . به عبارت دیگر عالمی در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی وجود ندارد مگر اینکه شاگرد یکی از این سه بزرگوار بوده است. برخی از شاگردان قابل توجه ایشان عبارتند از:
عبد الرحمن بن أحمد بن عبد القادر السقاف
محمد شافعی حذامی
عبد الله بن نوح
محمد ضیاء بن شهاب
عبد الله الشافعی مؤسس المدارس الشافعیة
طاهر راحلی مؤسس المدارس الطاهریة
عبد الرحمن بن عبد الله بن سالم باقادر العطاس
زین شكری الفلمبانی
عبد الله بن سعید اللحجی
محمد شكور یعقوب
محمد طیب عزی
كمال یوسف
سیف الدین أمسیر
عبد الله مختار السوكابومیوی
علی بن عبد الرحمن بن أحمد السقاف
محمد بن عبد الرحمن بن أحمد السقاف
محمد بن علوی المالكی
سالم بن عبد الله الشاطری
عمر بن حامد الجیلانی
صدور اجازه به دیگران
اساتید بزرگی هستند که از ناحیه ایشان اجازاتی داشتند و او برایشان نوشته بود، برخى از آنان عبارتند از:
سالم بن حفیظ
محمد بن سالم بن حفیظ
حسن بن محمد المشاط
محمد بن حسن بن محمد فدعق
عمر بن أحمد بن سمیط
محمد بن عوض باوزیر
محمد بن سالم البیحانی
محمد بن أحمد العجیل
محمد إبراهیم الأموی السودانی
علوی بن عباس المالكی
محمد أمین الكتبی
عبد الله بن عوض بكیر
عبد الله بن عبد الرحمن باهرمز
توثیق علما
در مورد سند و سفارش ائمه به او بسیارند و به برخی از بزرگان ایشان اشاره می کنیم:
1- محدث حجاز، شیخ عمر حمدان، او را کامل توصیف کرده، در برخی از جوازهای خود برای او به خط و مهر خود، گفته است: السید الکامل سالم بن احمد بن جندان.
2- عالم بزرگ و مورخ حجة علوی بن طاهر الحداد به خط خود در اذن خود به او چنین می فرماید: «أما بعد فقد سألني السيد العالم الفاضل الندب الملقن الملهم ذو الحفظ والبحث والتنقيب والآتي كل يوم بمبحث غريب السيد سالم بن أحمد بن جندان بن الشيخ فخر الأكارم أبي بكر بن سالم العلوي الحسيني.
3- سید علوی بن طاهر الحداد غالباً به توثیقات حبیب سالم تکیه می کرد.
4- محقق شیخ حسن المشاط گفت: و در میان اساتید من سید سالم بن احمد بن جندان الحضرمی العلوی که در جاکارتا از سرزمین جاوه زندگی می کند، است. او دارای علم و تقوای بسیار و فعال در تبلیغ دین است. او دارای سندهای روایی معتبر است که به آباء خود می رسد و در نهایت اعتبار هستند.
5- علامه شیخ عبدالله بن سعید اللحجی می گوید: و یکی از استادان من عالم چیره دست، معجزه زمان، شیخ محدث سید سالم بن احمد بن حسین بن صالح بن جندان است.
6- علامه حبیب عبدالقادر بن احمد السقاف می گوید: «سه تن از علویان در حفظ و هوش شگفتی هستند، حبیب عبدالرحمن بن عبد الله السقاف، حبیب علوی بن طاهر الحداد و حبیب سالم بن احمد بن جندان.
7- علامه و فقیه فرهیخته سید زین بن عبدالله العیدروس الصلبیه جاکارتایی می گوید: ما سادات علوی در روایت و درایت صورتمان به سمت کعبه حبیب سالم است.
بیش از صد نفر از علما که او را تتعریف و تمجید و توثیق کرده اند در کتابی مستقل گرداوری شده اند.
تالیفات
مورخ محمد ضیاء بن شهاب در تعلیقات خود بر کتاب «شمس الظهيرة» می گوید: او کتاب هایی دارد که به خط خود نوشته و غالباً حفظ کرده است. برای توضیح کتابهایش میگویم که حبیب سالم یکی از نویسندگان پر کار و پر تالیف است و علاقه زیادی به جمعآوری کتاب داشته تا حدی که کتابخانهاش پر از کتابهای کمیاب بود که از کشورهای مختلف جمع کرده بود. اما پس از مرگش کسی از آن مراقبت نکرد و از بین رفت. کتابهای زیادی در زمان حیاتش و بعد از مرگش دزدیده شد تا اینکه ما سی سال بعد از مرگش آمدیم و آنچه از آن کتابخانه باقی مانده بود را تحویل گرفتیم و الحمدلله آنچه را که از آن باقی مانده است، حفظ کردیم.
در این کتابها آنچه حبیب سالم با قلم خود نوشته است یک مجموعه تصحیح شده و پاک نویس شده است و این کم است و شاید از بیست جلد بیشتر نباشد که تعداد کمی از آنها دارای تقریض از علمای دیگر است. تعدادی نیز پیش نویس هستند ویا کامل نشده اند و یا تصحیح و پاک نویسی نشده اند که بیشتر کتابه ای به جای مانده از او از این دسته هستنداز جمله: کتاب «الخلاصة الكافية» که خود او تصریح کرده که هنوز پاک نویس نشده است و کتاب «الدر و الياقوت» و کتاب «روضة الولدان» و غیر آن که بسیارند که بیشتر در سفرهای تبلیغی نگاشته است. نوشته های او بیش از صد نگاشته است که ترکیبی از نامه ها و جزوه ها و کتاب های پر برگ می باشند که بیشتر آنها یا از بین رفته اند و یا کامل نشده اند.
برخی از تألیفات وی را که همگی نسخه های خطی و منتشر نشده است ذکر می کنیم:
«العلم الشامخ فی معجم المشایخ»
«معجم الأوادم فی الأنساب والتراجم»
«إعلام أهل الرسوخ بأنباء أعلام الشیوخ»
«درة الحجال فی أعلام الرجال»
«المشیخة الصغرى المسماة بسوابق المیدان»
«الوسیط فی ثبت المحیط»
«الفهرست الكبرى»
«منبع العیون فی رفع الأسانید إلى الفنون»
«القول المزید فی طرق الأسانید»
«العقود الدریة فی المسلسلات الفخریة»
«القول الحثیث فی أحكام العمل بالحدیث الضعیف»
«عمدة اللفاظ بذیل طبقات الحفاظ»
«إتحاف النبیل بأخبار من بجزائر الأرخبیل»
«الدر والیاقوت فی بیوتات عرب المهجر وحضرموت»
«الإقلید فی شعراء الموالید»
«ضجیج الكون من لبس البنطلون»
«المسائل البسیطة فی أحكام لبس البرنیطة»
«اللوامع البینات بأخبار من وفد على مولى عینات»
«روضة الولدان فی ثبت ابن جندان»
«الخلاصة الكافیة»
«ذكرى الحبیب فی حیاة مولى الكثیب»
«قطف الثمر فی حیاة الشیخ أبی بكر»
«نقش التابوت فی من حل من الصحابة بحضرموت»
«المسندات والوثائق فی الإجازات والطرائق»
برخی از روش های نگارش او
و اما روش نگارش او عجیب و غریب و متمایز از سایر دانشمندان است. در آن به برخی از روش های او اشاره می کنیم:
1- به منابعی که در اختیار داشت و اسنادی که پیدا می کرد و اطلاعاتی که شفاهی به دست می آورد راضی نمی شد و گاهی خودش سفر می کرد تا منابع را ببیند؛
2- به نظر می رسد که نوشته های او نوشته های به روز است و موضوع و ورود و خروج آن منظم است. اما چون مرتب در حال نوشتن بود، بعضی نوشته هایش کامل نیست و ارجاعات او به اجزاء بعدی بی ثمر نمی رسد؛
3- بر حفظ تکیه می کرد، از این رو گاه مطالب را پس و پیش می نوشت و برخی مطالب را که در جای دیگر می آورد، در جای دیگر نمی آورد.
4- بیشتر کتابهایش را ویرایش و بازنگری نکرد، بلکه پیشنویسهایی بودند که جمعآوری می کرد و دیگر به آنها مراجعه ننمود.
5- در کتابت احادیث، سند آنها را ذکر می کرد؛
6- مطالب را با منابع ذکر می کرد؛
7- گاهی چیزی را که در نگاه اول اشتباهی آشکار به نظر می رسد ذکر می کرد تا خواننده از آنچه ذکر کرده تعجب کند، بنابراین با این سبک نه تنها توجه خواننده را جلب می کرد، بلکه او را نسبت به ابراز بازخورد وا می داشت. و جواب را در جای دیگری از کتابش یا در نوشته هایش توضیح می داد.
سفرهای او
حبیب سالم بن احمد بن جندان به قصد کسب علم، جمع آوری اسناد روایات و تبلیغ دین خدا به جاهای زیادی سفر می کرد . او به شرق اندونزی به ترناتی، والو، جزایر کینگز، ماکاسار، کورونتالو، مانادو، ماناهاسا و فیلیپین رفت و آمد داشت و در تمام مناطق جزیره سولاوسی گشت و گذار کرد و در آنجا با علما که برجستهترین آنها علامه معمر السید محمد بن عبدالرحمن بن البار و معمر ارشد الطویل بود ملاقات کرد و نزد ایشان از جایگاه والایی برخوردار شد تا جایی که آن دو او را رتبه شیخ المشایخ دادند.
وارد کلمنتان و برونئی شد و تمام نواحی آن را گشت و با علمای آن تماس گرفت که برجسته ترین آنها مفتی بنجرماسین علامه شیخ جمال الدین بنجری بود و به بالی و لومبوک و آن مناطق رفت و آمد می کرد و با علمای آن دیار از جمله عالامه شیخ محمد بن مصطفی العفیفی ارتباط گرفت.
در سوماترا بسیار به فالمبان سفر می کرد و اهل آنجا بسیار او را دوست می داشتند. با علمای آنجا از جمله علامه شیخ عبدالله ازهری فلمبانی ارتباط گرفت. از آنجا نیز به سنگاپور رفت و مدرسه اسلامی الجنید را تاسیس کرد و در مسجد السلطان و غیر آن مجالس علمی برگزار کرد. به مالاگا نیز سفر کردو یک سال در آنجا ماند و به اطراف آن سرکشی کرد. د راین سفرها تاریخ نویس و نسب نگار سید علوی بن طاهر الحداد او را همراهی می کرد.
او مورد تجلیل تاجران بزرگ حجاز مانند بن لادن، بوگشان و کاکی قرار گرفت، بنابراین بن لادن چک هایی به او داد که در آن اعداد پول مورد نیاز خود را نوشته بود، بنابراین مجموعه عظیمی از کتاب ها را خرید و به اندونزی آورد. آنها را در کتابخانه خود گنجاند. کتابهای متعددی درباره حضرموت و قبایل آن نوشت، و برای اطمینان از اسناد مطالب به حضرموت سفر کرد.
به همراه شیخ محمد بن سالم بیهانی نواحی حضرموت را سیاحت کرد و با شخصیت های آنجا ارتباط گرفت و آنچه را که به چشم دیده بود تصدیق کرد.
در سفرهای او مورخ بزرگ سید صالح بن علی الحمید و مورخ المعمر السید جعفر بن محمد السقاف، وزیر سابق دولت کثیری، محمد بن سالم بن حافظ و شیخ همراهی می کردند. سالم بن سعید بکیر بغیثان که در آن زمان رئیس مجلس فتوای شرعی در طارم بود و دیگران.
در این سفرها جلسات علمی که در آن بحث ها و پرسش و پاسخ های علمی انجام شد برگزار می گردید. سپس با کتابهای زیادی به اندونزی بازگشت و آنها را در کتابخانهاش گنجاند. و اما در جزیره جاوه که زادگاه و موطن اوست ، در تمام نواحی آن رفت و آمد می کرد و با علمای آن تماس می گرفت که برجسته ترین آنها علامه کیاهی احمد بن حامد السواهانی و دیگران بود. و به هند و مصر و افریقا و کویت و عراق و غیره سفر کرده است، لذا با علما و ائمه آن مناطق نیز ارتباط داشت.
نبوغ و حافظه او
در مورد قوت حفظ و هوش بیش از حد ایشان، همانطور که آقای ضیاء گفته است: اکثر کتابهایش را از حفظ نوشته است. وی همچنین میگوید: «در مجامع عمومی خطیب بود، در سخنانش سلیم، قوی در حافظه و حاضر جواب بود و اگر حدیث نبوی نقل می کرد، سلسله راویان را ذکر میکرد، و اگر تاریخی را ذکر می کرد، واقعه را به تفصیل بیان می کرد و اگر در تاریخ از شخصی یاد می کرد نسبش را از حفظ ذکر می کرد.
بن شهاب گفت: حاج محمد رشاد به من گفت که حبیب سالم بن جندان عهد عتیق و عهد جدید را از کتاب اهل الناس حفظ کرده است و با مسیحیان مجادله می کرد.
محمد شکور یعقوب و سید محمد بن علوی الحمید و از جمله حاج محمد رشاد است که از نوکران اوست و دخترانش و جمعیت کثیری است که گفته اند: هر کس نزد شیخ سالم می آمد و سؤال می کرد، او به سؤال کننده می گفت: "این کتابخانه من است." برو به گنجه فلانی و در آن به قفسه فلانی نگاه کن و بشمار، فلان کتاب از سمت راست یا چپ قفسه، و فلان کتاب را پیدا می کنی، صفحه فلان را باز کنید و به خط فلان نگاه کنید پاسخ خود را پیدا کنید.
زندگی اجتماعی
با علما مینشست، مسئولین را راهنمایی میکرد و تذکر میداد، به پیر و جوان احترام میگذاشت، با جوانان مینشست و خود را به سطح آنان پایین میآورد، با فقرا و نیازمندان میآمیخت و با آنها محشور میشد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است.
حبیب سالم عبا و عمامهاش را در میآورد و شلوار و شنل و لباس حاشیهای میپوشید تا با جوانها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران می رفت ، آنها را جمع می کرد و خدا را یادآوری می کرد، آنها را به توبه راهنمایی می کرد و پول بین آنها تقسیم می کرد و از آنها می خواست که گناه را به کسب درآمد تبدیل نکنند و به خانه های خود بازگردند. و اگر پولش تمام می شد، با گریه و هق هق به خانه اش برمی گشت تا اینکه همه در ماشینش صدای گریه او را شنیدند. و از مردم زمان خود و مصر نقل شده است که اگر در میان علما و امیران می نشست، مانند شیر بود و چون مجلس تمام شد با جوانان نشست و عمامه خود را برداشت و با جوانان سخن می گفت که آنان را خشنود می کرد و خلق و خوی و روحیات آنان به او گرایش داشت، بلکه غالباً تسلیم سطح آنان می شد و جوانان نیز او را بسیار دوست می داشتند، چنان که او آنان را دوست دارد، پس تا امروز در سال 1437 ق افراد مسن زیادی را پیدا کنید که همان جوانان بودند و اگر نزد یکی از آنان برویم و شیخ سالم را یاد کنیم، می بینیم که از حسرت و اشتیاق می گریند.
اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و شوخی های او اختصاص داده است. و سفر بسیار بود برای ندای خدا و بهره و منفعت و جمع آوری اطلاعات و اسناد و روایت. مردم همه کشورهایی که او به آنجا سفر کرده است، خاطرات خوشی از او دارند.
وفات
وی در شب دوشنبه 16 ربیع الاول 1389 هجری قمری مصادف با اول ژوئن 1969 میلادی درگذشت و در مقبره حبیب محسن بن محمد العطاس به خاک سپرده شد. آقای محمد ضیاء بن شهاب گفت: وقتی رادیوهای محلی خبر مرگ او را اعلام کردند، جمعیت بسیاری که حدود 150 هزار نفر تخمین زده میشدند برای تشییع جنازه بیرون رفتند و خیابانها پر از جمعیت شد و حملونقل در جادهای چهار کیلومتری متوقف شد. و علما و دولتمردان در تشییع جنازه شرکت کردند.»
منابع
كتاب روضة الولدان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
الخلاصة الكافیة تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان وهو مسود بخط الحبیب عبد الله بن أحمد الهدار
مرآة الزمان فی حیاة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
شجرة أنساب آل باعلوی الكبرى
السامی فی الأسامی و غیر ذلك من كتبه تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
تعلیقات السید ضیاء بن شهاب على كتاب شمس الظهیرة الجزء 1 صفحة 297-299.
المرقاة إلى الروایة و الرواة تألیف الشیخ عبد الله بن سعید اللحجی صفحة 50-55.
الطالع السعید المنتخب من السلسلات و الأسانید تألیف السید محمد بن علوی المالكی صفحة 8.
نفحات المسك العاطری بثبت العلامة سالم بن عبد الله الشاطری صفحة 115.
كتاب سفینة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
الوثائق الموجودة فی مكتبة الفخریة لآل ابن جندان.
المدخل تألیف السید علوی بن طاهر الحداد صفحة 63 الطبعة 1971.
الثبت الكبیر للشیخ حسن المشاط صفحة 183-185.
الثناء العاطر من الأئمة الأكابر على الحبیب سالم بن جندان ذی المفاخر تألیف حفیده السید أحمد بن نوفل بن سالم بن جندان.