علی خالع قسم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: عالمان مسلمان' به ' ')
خط ۲۸: خط ۲۸:


  [[رده: عالمان]]
  [[رده: عالمان]]
[[رده: عالمان مسلمان]]


[[رده: تصوف]]
[[رده: تصوف]]

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۴

علی خالع قسم (متوفی ۵۲۹ هجری قمری) پیشوا و دانشمندی از سرزمین حضرموت است.[۱] در بسیاری از مناطق شناخته شده و به دلیل تلاش‌های اصلاح‌گرایانه و تقوا و ورعی که داشت بسیار مورد احترام حاکمان بود.[۲] به مناسبت شهرش قسم از توابع حضرموت به «خالع قسم» لقب گرفت. او اولین نفر از خانواده باعلوی بود که در سال ۵۲۱ ه.ق در شهر تریم ساکن شد و اولین نفر بود که از آنها در آنجا به خاک سپرده شد.[۳]

نسب

علی بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد‌الباقر بن علی زین‌العابدین بن الحسین بن علی بن أبی‌طالب، و علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و اله و سلم است.

او سیزدهمین نوه پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم است.

تولد و تربیت

او در شهر بیت جبیر معروف به شهر علویین در جنوب تریم در حضرموت که دره‌ای پهناور و پر از آب و رودخانه بود به دنیا آمد. او در آن‌جا بزرگ شد و قرآن را حفظ کرد و از محضر پدرش دانش آموخت. او با اعضای خانواده‌اش به شهر تریم مکرراً برای آماده‌سازی نقل مکان به آنجا می‌رفت و سپس در سال ۵۲۱ ه.ق به همراه پسر عموهایش آل بصری و آل جدید به آنجا نقل مکان کرد. او اولین کسی بود که از سادات آل بنی علوی تریم را برای زندگی خود و فرزندانش برگزید.[۴] با سکونت او در شهر تریم، علویان پس از ۲۰۰ سال از انزوای در حضرموت بیرون آمد. با مهاجرت علوییون به تریم فضای علمی مرحله جدیدی را در تریم آغاز کرد و مدرسه‌های علمی، مجالس حدیث شکوفا شدند و مردم تریم گرد این محافل و سادات علوی جمع می‌شدند[۵].

فعالیت‌ها

او در نزدیکی تریم قطعه زمینی را به قیمت 20000 دینار خرید، و نسبت به زمینی که پدربزرگش احمد بن عیسی در بصره داشت، آن را «قسم» نامید و در آن نخل کاشت و خانه‌ای ساخت و سپس گروهی از مردم اطراف خانه‌اش خانه ساختند تا اینکه به یک شهر یک‌پارچه تبدیل شد، ازین رو به او «خالع قسم»، یعنی کسی که قسم را کاشت گفتند. خانه‌اش که او ساخته بود و چاهی که حفر کرده و بقیه درختان نخلی که قبلاً کاشته بود، تا به امروز هنوز موجود است.[۶] به خاطر ارزشمندی و جایگاه بلند مردمی و معنوی علی بن علوی، نزد جامعه بسیار مورد احترام بود و این روستا نیز مورد احترام بزرگان و ملوک بود و به احترام او در امور آن دخالت نمی‌کردند. او علاوه بر تأسیس روستای قسم، مسجد القوم (آل احمد) که اکنون به (مسجد باعلوی) معروف است را تأسیس کرد. این مسجد بین سال ۵۲۱ ه.ق که سال انتقال او به تریم بود تا سال ۵۲۹ ه.ق که سال وفات او می‌باشد، ساخته شده است.[۷]

فرزندان

پسران او عبارتند از: محمد صاحب مرباط که او نسل فراوانی دارد، عبدالله و حسین که نسلی از ایشان به جا نمانده است.[۸]

وفات

او در سال ۵۲۹ ه.ق درگذشت و در گورستان زنبل تریم به خاک سپرده شد. او اولین نفر از خانواده باعلوی است که در تریم به خاک سپرده شد.[۹]

منابع

الشلی, محمد بن أبی‌بکر (1402 هـ). المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل أبی علوی (PDF). الجزء الثانی (الطبعة الثانیة). صفحة 500.

جمل اللیل, یوسف بن عبدالله (1423 هـ). الشجرة الزکیة فی الأنساب وسیر آل بیت النبوة. الجزء الأول. الریاض، السعودیة: مکتبة جل المعرفة. صفحة 635.

پانویس

  1. الأهدل, حسین بن عبدالرحمن. تحفة الزمن فی تاریخ سادات الیمن. الجزء الثانی. أبوظبی، الإمارات العربیة المتحدة: المجمع الثقافی. صفحة 428.
  2. الجندی, محمد بن یوسف (1416 هـ). السلوک فی طبقات العلماء والملوک (PDF). الجزء الثانی. صنعاء، الیمن: مکتبة الإرشاد. صفحة 463.
  3. الشرجی, أحمد بن أحمد (1406 هـ). طبقات الخواص أهل الصدق والإخلاص. صنعاء، الیمن: الدار الیمنیة. صفحة 223.
  4. الحبشی, أحمد بن زین. شرح العینیة. سنغافورة: مطبعة کرجای المحدودة. صفحة 144.
  5. بلفقیه, علوی بن محمد بن أحمد (1415 هـ). من أعقاب البضعة المحمدیة الطاهرة. الجزء الأول. المدینة المنورة، السعودیة: دار المهاجر. صفحة 107.
  6. المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهیرة (PDF). الجزء الأول. جدة، السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 70. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 2 ینایر 2020.
  7. الحامد, صالح بن علی (1423 هـ). تاریخ حضرموت (PDF). الجزء الثانی. صنعاء، الیمن: مکتبة الإرشاد. صفحة 459. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 31 مایو 2019.
  8. خرد, محمد بن علی (2002). غرر البهاءالضوی ودرر الجمال البدیع البهی. القاهرة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث. صفحة 169.
  9. الحبشی, عیدروس بن عمر (1430 هـ). عقد الیواقیت الجوهریة. الجزء الثانی. تریم، الیمن: دار العلم والدعوة. صفحة 1106.