درآمدی بر شناخت موسیقی قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۶: خط ۵۶:
در طول تاریخ، این دو مقوله، یعنى هنر و دین، آن چنان در هم تنیده‌اند که بازشناسى و جداسازى آنها از یک‌دیگر ناممکن مى‌نماید. شاید این پیوند و پیوستگى از آن روست که دین و هنر هر دو ریشه در پنهان جان و مایه در عمق هستى انسان و جهان دارند و با گوش جان مى‌توان «فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها» <ref>روم / 30.</ref> را از آنها باز شنید. از این رو هم چنان که دین، مقدس و متعالى است، هنر نیز ریشه در قداست‌ها و تعالى‌جویى‌هاى انسان دارد و همان‌طور که دیانت بدون دستگیرى پیامبران، به کژى و کاستى مى‌گراید، هنرمندى نیز بدون رهنمود خداى هنر و هستى به بیراهه مى‌رود. از این روست که باید پیوند دو سویه دین و هنر را براى همیشه تاریخ پاس داشت و در عرصه تباهى و بى‌پناهى انسان، در پناه آن آسود، و به بلنداى کمال انسان راه جست.<br>
در طول تاریخ، این دو مقوله، یعنى هنر و دین، آن چنان در هم تنیده‌اند که بازشناسى و جداسازى آنها از یک‌دیگر ناممکن مى‌نماید. شاید این پیوند و پیوستگى از آن روست که دین و هنر هر دو ریشه در پنهان جان و مایه در عمق هستى انسان و جهان دارند و با گوش جان مى‌توان «فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها» <ref>روم / 30.</ref> را از آنها باز شنید. از این رو هم چنان که دین، مقدس و متعالى است، هنر نیز ریشه در قداست‌ها و تعالى‌جویى‌هاى انسان دارد و همان‌طور که دیانت بدون دستگیرى پیامبران، به کژى و کاستى مى‌گراید، هنرمندى نیز بدون رهنمود خداى هنر و هستى به بیراهه مى‌رود. از این روست که باید پیوند دو سویه دین و هنر را براى همیشه تاریخ پاس داشت و در عرصه تباهى و بى‌پناهى انسان، در پناه آن آسود، و به بلنداى کمال انسان راه جست.<br>
از سوى دیگر، خداوند بزرگ و خالق انسان‌ها و زیبایى‌ها، براى هدایت و سعادت انسان و گسترش کمالات و زیبایى‌هاى انسانى، قرآن را نازل فرمود.<br>
از سوى دیگر، خداوند بزرگ و خالق انسان‌ها و زیبایى‌ها، براى هدایت و سعادت انسان و گسترش کمالات و زیبایى‌هاى انسانى، قرآن را نازل فرمود.<br>
قرآن کتابى است که باطنى عمیق، ظاهرى زیبا و بیانى شیرین دارد. (کلینى، ج 4، ص 399) مشعل فروزانى است که هرگز به خاموشى نمى‌گراید و فروغ آن همواره بر تارک اعصار مى‌درخشد. تازگى‌هایش رنگ کهنگى به خود نمى‌گیرد و هر چه زمان مى‌گذرد، مفاهیم اصیل و معارف بلند آن آشکارتر مى‌شود. چه بسیار مفاهیم عمیق و اسرار علمى نهفته در آن که تنها با گذشت زمان، نمایان مى‌گردد. قرآن معجزه بى‌پایانى است که از جنبه‌هاى گوناگون، داراى اعجاز و خارق‌العادگى است. در مورد وجوه اعجاز آن، اندیشمندان گذشته و معاصر، بحث‌هاى دامنه دار و فراوانى مطرح نموده‌اند و در یک جمع‌بندى کلى، اعجاز قرآن را امروزه مى‌توان در سه بعد مهم و اساسى مطرح نمود:<br>
قرآن کتابى است که باطنى عمیق، ظاهرى زیبا و بیانى شیرین دارد.<ref>کلینى، ج 4، ص 399.</ref> مشعل فروزانى است که هرگز به خاموشى نمى‌گراید و فروغ آن همواره بر تارک اعصار مى‌درخشد. تازگى‌هایش رنگ کهنگى به خود نمى‌گیرد و هر چه زمان مى‌گذرد، مفاهیم اصیل و معارف بلند آن آشکارتر مى‌شود. چه بسیار مفاهیم عمیق و اسرار علمى نهفته در آن که تنها با گذشت زمان، نمایان مى‌گردد. قرآن معجزه بى‌پایانى است که از جنبه‌هاى گوناگون، داراى اعجاز و خارق‌العادگى است. در مورد وجوه اعجاز آن، اندیشمندان گذشته و معاصر، بحث‌هاى دامنه دار و فراوانى مطرح نموده‌اند و در یک جمع‌بندى کلى، اعجاز قرآن را امروزه مى‌توان در سه بعد مهم و اساسى مطرح نمود:<br>
1ـ اعجاز بیانى؛ 2ـ اعجاز علمى؛ 3ـ اعجاز تشریعى.<br>
1ـ اعجاز بیانى؛ 2ـ اعجاز علمى؛ 3ـ اعجاز تشریعى.<br>
از آنجا که موضوع مقاله حاضر پیرامون مسئله قرآن و هنر مى‌باشد، به تشریح و توضیح اعجاز بیانى قرآن به ویژه موسیقى قرآن پرداخته مى‌شود.<br>
از آنجا که موضوع مقاله حاضر پیرامون مسئله قرآن و هنر مى‌باشد، به تشریح و توضیح اعجاز بیانى قرآن به ویژه موسیقى قرآن پرداخته مى‌شود.<br>
خط ۶۹: خط ۶۹:
چنین تصریحاتى در مورد گزینش و چینش کلمات قرآن که آن را در حدّ اعجاز ستوده‌اند، دلالت بر این دارد که در کلمات انتخابى، چنان دقت و هنرمندى به کار رفته که از عهده و توان بشر خارج است، زیرا این‌گونه رعایت دقیق کلمات و جملات انتخابى به احاطه کامل بر ویژگى‌هاى لغت و گستردگى و فراگیرى آن و حضور ذهنى بالفعل نیاز دارد که وجود آن در افراد عادى ، معمولاً غیرممکن است.<br>
چنین تصریحاتى در مورد گزینش و چینش کلمات قرآن که آن را در حدّ اعجاز ستوده‌اند، دلالت بر این دارد که در کلمات انتخابى، چنان دقت و هنرمندى به کار رفته که از عهده و توان بشر خارج است، زیرا این‌گونه رعایت دقیق کلمات و جملات انتخابى به احاطه کامل بر ویژگى‌هاى لغت و گستردگى و فراگیرى آن و حضور ذهنى بالفعل نیاز دارد که وجود آن در افراد عادى ، معمولاً غیرممکن است.<br>
در این مورد سخنان ولید بن مغیره مخزومى که از سخنوران نامى و از سران بلند پایه و سرشناس عرب و از مخالفان سرسخت پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) به شمار مى‌رفت، قابل توجه است.وى زمانى که از کنار پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) مى‌گذشت و آیاتى چند از سوره مؤمن را که پیامبر در نماز تلاوت مى‌فرمود، شنید به سوى طایفه بنى مخزوم رهسپار شد و در مورد قرآن چنین اظهار نظر نمود: «به خدا سوگند سخنى از محمّد(صلى‌الله‌علیه‌وآله) شنیدم که نه به سخن آدمیان شبیه بود و نه به سخن جنّیان. به خدا سوگند سخن او شیرینى ویژه و زیبایى و طراوتى دارد، هم چون درختى برومند و سربرافراشته که بلنداى آن پرثمر و اثربخش و پایه آن استوار و ریشه آن مستحکم و گسترده است. همانا بر دیگر سخنان برترى دارد و سخنى برتر از آن نخواهد بود». <ref>طبرى، 1392 ق، ص 98 و ابن هشام، 1355، ص 288.</ref><br>
در این مورد سخنان ولید بن مغیره مخزومى که از سخنوران نامى و از سران بلند پایه و سرشناس عرب و از مخالفان سرسخت پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) به شمار مى‌رفت، قابل توجه است.وى زمانى که از کنار پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) مى‌گذشت و آیاتى چند از سوره مؤمن را که پیامبر در نماز تلاوت مى‌فرمود، شنید به سوى طایفه بنى مخزوم رهسپار شد و در مورد قرآن چنین اظهار نظر نمود: «به خدا سوگند سخنى از محمّد(صلى‌الله‌علیه‌وآله) شنیدم که نه به سخن آدمیان شبیه بود و نه به سخن جنّیان. به خدا سوگند سخن او شیرینى ویژه و زیبایى و طراوتى دارد، هم چون درختى برومند و سربرافراشته که بلنداى آن پرثمر و اثربخش و پایه آن استوار و ریشه آن مستحکم و گسترده است. همانا بر دیگر سخنان برترى دارد و سخنى برتر از آن نخواهد بود». <ref>طبرى، 1392 ق، ص 98 و ابن هشام، 1355، ص 288.</ref><br>
وى هم چنین در مورد جذابیت و زیبایى قرآن مى‌گوید: «آن چه فرزند ابو کبشه  مى‌گوید، به خدا نه شعر است و نه سحر و نه گزاف گویى بى‌خردان، بى‌گمان گفته او سخن خداست. ..».<br>
وى هم چنین در مورد جذابیت و زیبایى قرآن مى‌گوید: «آن چه فرزند ابو کبشه<ref>مشرکان، پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) را با این عنوان یاد مى‌کردند و او را به «ابوکبشه» نسبت مى‌دادند. او مردى از قبیله خزاعه و جدّ مادرى پیامبر بود که در دیانت با قریش مخالفت مى‌ورزید.</ref> مى‌گوید، به خدا نه شعر است و نه سحر و نه گزاف گویى بى‌خردان، بى‌گمان گفته او سخن خداست. ..».<br>
این گونه اعترافات درباره جاذبه و تأثیر قرآن از سوى مخالفان و معاندان در تاریخ فراوان آمده است که همگى دلالت بر اعجاز و بى‌مانندى قرآن دارد.
این گونه اعترافات درباره جاذبه و تأثیر قرآن از سوى مخالفان و معاندان در تاریخ فراوان آمده است که همگى دلالت بر اعجاز و بى‌مانندى قرآن دارد.
==ب) سبک و شیوه بیان:==
==ب) سبک و شیوه بیان:==
خط ۸۰: خط ۸۰:


==ج) نظم‌آهنگ یا موسیقى قرآن:==
==ج) نظم‌آهنگ یا موسیقى قرآن:==
یکى از مهم‌ترین جنبه‌هاى اعجاز بیانى قرآن، نظم‌آهنگ و موسیقى آن است. ابن خلدون در تعریف موسیقى گفته است: «موسیقى عبارت است از آهنگ دادن به اشعار موزون از راه تقطیع آوازها به نسبت‌هاى منظم معلومى که برهر آواز آن، هنگام قطع شدن، توقیع کاملى پدید مى‌آید و آن‌گاه یک نغمه (آواز خوش) تشکیل مى‌یابد، سپس این نغمه برحسب نسبت‌هاى معینى با یک‌دیگر ترکیب مى‌شوند و به سبب این تناسب که در این آوازها به وجود مى‌آید، شنیدن آنها لذّت بخش مى‌گردد.» <ref>ابن خلدون، 1375 ش، ص 844.</ref><br>
یکى از مهم‌ترین جنبه‌هاى اعجاز بیانى قرآن، نظم‌آهنگ و موسیقى آن است. ابن خلدون در تعریف موسیقى گفته است: «موسیقى عبارت است از آهنگ دادن به اشعار موزون از راه تقطیع آوازها به نسبت‌هاى منظم معلومى که برهر آواز آن، هنگام قطع شدن، توقیع <ref>توقیع یا ارتقاع، پیشین « گام » در موسیقى است که به معنى هم آهنگ ساختن آوازها است.</ref> کاملى پدید مى‌آید و آن‌گاه یک نغمه (آواز خوش) تشکیل مى‌یابد، سپس این نغمه برحسب نسبت‌هاى معینى با یک‌دیگر ترکیب مى‌شوند و به سبب این تناسب که در این آوازها به وجود مى‌آید، شنیدن آنها لذّت بخش مى‌گردد.» <ref>ابن خلدون، 1375 ش، ص 844.</ref><br>
از آنجا که موسیقى و صورت زیبا، تأثیر شگرفى در تحّول و دگرگونى روح انسان دارد، خداوند سبحان، آیات کتاب خود را با موسیقى خارق العاده و اعجازآمیزى درهم تنیده است. آهنگ کلمات و موسیقى ترکیبات قرآنى، آن چنان هماهنگ و متناسب با معانى و مقاصد آیات است و آن چنان فضایى از قداست و طهارت و شور و حرارت و جذّابیت در روح آدمى مى‌آفریند که بى‌اختیار، روح در قبضه قرآن قرار گرفته، مستانه به سیر و سلوک در فضاى ملکوتى آیات مى‌پردازد.<br>
از آنجا که موسیقى و صورت زیبا، تأثیر شگرفى در تحّول و دگرگونى روح انسان دارد، خداوند سبحان، آیات کتاب خود را با موسیقى خارق العاده و اعجازآمیزى درهم تنیده است. آهنگ کلمات و موسیقى ترکیبات قرآنى، آن چنان هماهنگ و متناسب با معانى و مقاصد آیات است و آن چنان فضایى از قداست و طهارت و شور و حرارت و جذّابیت در روح آدمى مى‌آفریند که بى‌اختیار، روح در قبضه قرآن قرار گرفته، مستانه به سیر و سلوک در فضاى ملکوتى آیات مى‌پردازد.<br>
نظم‌آهنگ واژگان قرآن، داراى نغمه‌اى دلکش و نوایى دلپذیر است که احساسات آدمى را برانگیخته و دل‌ها را شیفته خود مى‌کند. زیبایى نواى قرآن براى هر شنونده‌اى هر چند غیر عرب محسوس است. هنگام گوش جان سپردن به آواى دلنشین قرآن، نخستین چیزى که توجه انسان را جلب مى‌کند، نظام بدیع و شیواى صوتى آن است. در این نظام، حرکات و سکنات واژگان به شکلى آرایش شده است که به هنگام شنیدن، آن روح انسان متأثر مى‌گردد. این تأثیر شگرف از تلفّظ صحیح حروف و کلمات شروع شده و با رعایت آهنگ بیانى آیات ادامه یافته و با رعایت موسیقى خاصّ ترکیبات و فراز و نشیب تعبیرات دقیق و آهنگین به همراه فضاى حزن آمیز آن به اوج خود مى‌رسد. فصاحت کلمات و تعبیرات و بلاغت کلام و دقت اعجازآمیز در گزینش کلمات و جایگاه آنها در ترکیب و هماهنگى همه این‌ها با محتوا و مدلول آیات، طوفانى در روح تشنه آدمى به پا مى‌کند و کسالت و دل‌مردگى را از انسان دور مى‌کند. بى‌جهت نیست که در احادیث مکتب اهل بیت تأکید زیادى بر تلاوت آهنگین قرآن با لحن عربى وارد شده است. <br>
نظم‌آهنگ واژگان قرآن، داراى نغمه‌اى دلکش و نوایى دلپذیر است که احساسات آدمى را برانگیخته و دل‌ها را شیفته خود مى‌کند. زیبایى نواى قرآن براى هر شنونده‌اى هر چند غیر عرب محسوس است. هنگام گوش جان سپردن به آواى دلنشین قرآن، نخستین چیزى که توجه انسان را جلب مى‌کند، نظام بدیع و شیواى صوتى آن است. در این نظام، حرکات و سکنات واژگان به شکلى آرایش شده است که به هنگام شنیدن، آن روح انسان متأثر مى‌گردد. این تأثیر شگرف از تلفّظ صحیح حروف و کلمات شروع شده و با رعایت آهنگ بیانى آیات ادامه یافته و با رعایت موسیقى خاصّ ترکیبات و فراز و نشیب تعبیرات دقیق و آهنگین به همراه فضاى حزن آمیز آن به اوج خود مى‌رسد. فصاحت کلمات و تعبیرات و بلاغت کلام و دقت اعجازآمیز در گزینش کلمات و جایگاه آنها در ترکیب و هماهنگى همه این‌ها با محتوا و مدلول آیات، طوفانى در روح تشنه آدمى به پا مى‌کند و کسالت و دل‌مردگى را از انسان دور مى‌کند. بى‌جهت نیست که در احادیث مکتب اهل بیت تأکید زیادى بر تلاوت آهنگین قرآن با لحن عربى وارد شده است. <br>
خط ۸۹: خط ۸۹:
بدین سان کلام قرآن که نه به سختى سخن بدویان و نه به نرمى کلام شهریان است، بلکه آمیزه‌اى است از هر دو، صلابت اولى را دارد و لطافت دومى را. گویى شیره جان دو زبان است و نتیجه آمیختگى دو گویش.<br>
بدین سان کلام قرآن که نه به سختى سخن بدویان و نه به نرمى کلام شهریان است، بلکه آمیزه‌اى است از هر دو، صلابت اولى را دارد و لطافت دومى را. گویى شیره جان دو زبان است و نتیجه آمیختگى دو گویش.<br>
آرى! قرآن چنین جامه تازه و زیبایى به تن دارد و این پیوسته نیز در حکم صدفى است که در جان خود گوهرهاى گران‌بها داشته و مرواریدهاى ارزشمند را در آغوش مى‌گیرد. پس اگر زیبایى پوسته، تو را از گنجینه پنهان درونش باز ندارد و تازگى و شادابى، پرده راز نهفته در ماوراى خود را بر تو حایل نشود و تو پوسته را از مغز کنار بزنى و صدف را از مروارید جداسازى و از نظم و آرایش الفاظ به شکوه معانى برسى، مایه‌اى شگفت‌تر و شکوهمندتر بر تو متجلّى مى‌شود و معنایى بدیع‌تر مى‌یابى. آنجا روح و کنه قرآن است، شعله‌اى است که موسى(علیه‌السلام) را به درخت آتش در بقعه مبارکى در کرانه وادى ایمن کشانید و آن جاست که نسیم روح قدسى مى‌فرماید: «إِنِّى أَنَا اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ» <ref>قصص/30؛ معرفت، ص 382ـ381.</ref><br>
آرى! قرآن چنین جامه تازه و زیبایى به تن دارد و این پیوسته نیز در حکم صدفى است که در جان خود گوهرهاى گران‌بها داشته و مرواریدهاى ارزشمند را در آغوش مى‌گیرد. پس اگر زیبایى پوسته، تو را از گنجینه پنهان درونش باز ندارد و تازگى و شادابى، پرده راز نهفته در ماوراى خود را بر تو حایل نشود و تو پوسته را از مغز کنار بزنى و صدف را از مروارید جداسازى و از نظم و آرایش الفاظ به شکوه معانى برسى، مایه‌اى شگفت‌تر و شکوهمندتر بر تو متجلّى مى‌شود و معنایى بدیع‌تر مى‌یابى. آنجا روح و کنه قرآن است، شعله‌اى است که موسى(علیه‌السلام) را به درخت آتش در بقعه مبارکى در کرانه وادى ایمن کشانید و آن جاست که نسیم روح قدسى مى‌فرماید: «إِنِّى أَنَا اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ» <ref>قصص/30؛ معرفت، ص 382ـ381.</ref><br>
سید قطب نیز درباره موسیقى قرآن مى‌گوید: « چنین نوایى در نتیجه نظام مندى ویژه و هماهنگى حروف در یک کلمه و نیز هم‌سازى الفاظ در یک فاصله پدید آمده و از این جهت قرآن، هم ویژگى نثر و هم خصوصیات شعر را توأماً دارد، با این برترى که معانى و بیان در قرآن، آن را از قید و بندهاى قافیه و افاعیل بى‌نیاز ساخته و در عین حال شئون نظم و نثر، هر دو را دارا است. در هنگام تلاوت قرآن، آهنگ درونى آن کاملاً حس مى‌شود. این آهنگ در سوره‌هاى کوتاه با فاصله‌هاى نزدیکش و به طور کلى در تصویرها و ترسیم‌هایش بیش‌تر نمایان است و در سوره‌هاى بلند کم‌تر، اما همواره نظم‌آهنگ آن ملحوظ است. براى مثال، در سوره نجم مى‌خوانیم:<br>
سید قطب نیز درباره موسیقى قرآن مى‌گوید: « چنین نوایى در نتیجه نظام مندى ویژه و هماهنگى حروف در یک کلمه و نیز هم‌سازى الفاظ در یک فاصله پدید آمده و از این جهت قرآن، هم ویژگى نثر و هم خصوصیات شعر را توأماً دارد، با این برترى که معانى و بیان در قرآن، آن را از قید و بندهاى قافیه و افاعیل بى‌نیاز ساخته و در عین حال شئون نظم و نثر، هر دو را دارا است. در هنگام تلاوت قرآن، آهنگ درونى آن کاملاً حس مى‌شود. این آهنگ در سوره‌هاى کوتاه با فاصله‌هاى نزدیکش<ref>منظور از فاصله، کلمه آخر آیه است، مانند قافیه شعر و قرینه سجع.</ref> و به طور کلى در تصویرها و ترسیم‌هایش بیش‌تر نمایان است و در سوره‌هاى بلند کم‌تر، اما همواره نظم‌آهنگ آن ملحوظ است. براى مثال، در سوره نجم مى‌خوانیم:<br>
«وَ النَّجْمِ إِذا هَوى  ما ضَلَّ صاحِبُکمْ وَ ما غَوى  وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوى  إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْی یوحى  عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوى  ذُو مِرَّة فَاسْتَوى  وَ هُوَ بِالأُْفُقِ الأَْعْلى  ثُمَّ دَنا فَتَدَلّى  فَکانَ قابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنى  فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى  ما کذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى  أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما یرى  وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى  عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى  عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى  إِذْ یغْشَى السِّدْرَةَ ما یغْشى  ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى  لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکبْرى  أَ فَرَأَیتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى  وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الأُْخْرى  أَ لَکمُ الذَّکرُ وَ لَهُ الأُْنْثى  تِلْک إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزى» <ref>نجم / 22ـ1.</ref><br>
«وَ النَّجْمِ إِذا هَوى  ما ضَلَّ صاحِبُکمْ وَ ما غَوى  وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوى  إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْی یوحى  عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوى  ذُو مِرَّة فَاسْتَوى  وَ هُوَ بِالأُْفُقِ الأَْعْلى  ثُمَّ دَنا فَتَدَلّى  فَکانَ قابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنى  فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى  ما کذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى  أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما یرى  وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى  عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى  عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى  إِذْ یغْشَى السِّدْرَةَ ما یغْشى  ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى  لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکبْرى  أَ فَرَأَیتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى  وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الأُْخْرى  أَ لَکمُ الذَّکرُ وَ لَهُ الأُْنْثى  تِلْک إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزى» <ref>نجم / 22ـ1.</ref><br>
این فاصله‌ها، تقریباَ وزنى مساوى دارند، اما نه براساس نظام عروض عرب، و قافیه نیز در آن رعایت شده است و این هر دو به علاوه ویژگى دیگرى است که مانند وزن و قافیه ظاهر نیست و از هم‌سازى حروف واژگان و هماهنگى کلمات در درون جمله‌ها یک ریتم موسیقایى پدید آورده است. ویژگى اخیر به دلیل حسّ داخلى و ادراک موسیقایى باعث مى‌شود که میان این ریتم و ریتم دیگرى هر چند که فاصله‌ها و وزن یکى باشد، تفاوت باشد.<br>
این فاصله‌ها، تقریباَ وزنى مساوى دارند، اما نه براساس نظام عروض عرب، و قافیه نیز در آن رعایت شده است و این هر دو به علاوه ویژگى دیگرى است که مانند وزن و قافیه ظاهر نیست و از هم‌سازى حروف واژگان و هماهنگى کلمات در درون جمله‌ها یک ریتم موسیقایى پدید آورده است. ویژگى اخیر به دلیل حسّ داخلى و ادراک موسیقایى باعث مى‌شود که میان این ریتم و ریتم دیگرى هر چند که فاصله‌ها و وزن یکى باشد، تفاوت باشد.<br>
نظم‌آهنگ در این جا به پیروى از نظام موسیقایى جمله نه کوتاه است و نه بلند و طولى میانه دارد و با تکیه بر حرف «روّى» فضایى سلسله وار داستان گونه یافته است. تمام این ویژگى‌ها لمس شدنى است و در برخى فاصله‌ها بسیار نمایان‌تر؛ مانند: «أَ فَرَأَیتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى  وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الأُْخْرى» پس اگر بگوییم: «أَ فَرَأَیتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى  وَ مَناةَ الثّالِثَةَ» قافیه از دست مى‌رود و به آهنگ لطمه مى‌خورد و اگر بگوییم (أَ فَرَأَیتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى  وَ مَناةَ الأُْخْرى» وزن مختل مى‌شود. هم چنین در فرموده خداوند «أَ لَکمُ الذَّکرُ وَ لَهُ الأُْنْثى  تِلْک إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزى» اگر گفته شود: «أَ لَکمُ الذَّکرُ وَ لَهُ الأُْنْثى  تِلْک قِسْمَةٌ ضِیزى» آهنگ کلام که با کلمه «أذن» قوام یافته مختل مى‌شود. البته این سخن بدان معنا نیست که کلمه « الاخرى» یا «الثالثه» یا «أذن» حشو و زاید است و فقط براى پر کردن وزن و قافیه آمده است، نه؛ وظیفه مهم‌تر این کلمات مساعدت براى رساندن معانى است و این یکى دیگر از ویژگى‌هاى هنرى قرآن است که کلمه هم براى رساندن معنا ضرورى است و هم آهنگ را قوام مى‌بخشد و هر دوى این وظایف در یک سطح انجام مى‌گیرند و هیچ کدام بر دیگرى برترى نمى‌یابند».<br>
نظم‌آهنگ در این جا به پیروى از نظام موسیقایى جمله نه کوتاه است و نه بلند و طولى میانه دارد و با تکیه بر حرف «روّى» <ref>روّى، در اصطلاح عروض، حرف اصلى قافیه است که مدار قافیه بر آن استوار است.</ref> فضایى سلسله وار داستان گونه یافته است. تمام این ویژگى‌ها لمس شدنى است و در برخى فاصله‌ها بسیار نمایان‌تر؛ مانند: «أَ فَرَأَیتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى  وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الأُْخْرى» پس اگر بگوییم: «أَ فَرَأَیتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى  وَ مَناةَ الثّالِثَةَ» قافیه از دست مى‌رود و به آهنگ لطمه مى‌خورد و اگر بگوییم (أَ فَرَأَیتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى  وَ مَناةَ الأُْخْرى» وزن مختل مى‌شود. هم چنین در فرموده خداوند «أَ لَکمُ الذَّکرُ وَ لَهُ الأُْنْثى  تِلْک إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزى» اگر گفته شود: «أَ لَکمُ الذَّکرُ وَ لَهُ الأُْنْثى  تِلْک قِسْمَةٌ ضِیزى» آهنگ کلام که با کلمه «أذن» قوام یافته مختل مى‌شود. البته این سخن بدان معنا نیست که کلمه « الاخرى» یا «الثالثه» یا «أذن» حشو و زاید است و فقط براى پر کردن وزن و قافیه آمده است، نه؛ وظیفه مهم‌تر این کلمات مساعدت براى رساندن معانى است و این یکى دیگر از ویژگى‌هاى هنرى قرآن است که کلمه هم براى رساندن معنا ضرورى است و هم آهنگ را قوام مى‌بخشد و هر دوى این وظایف در یک سطح انجام مى‌گیرند و هیچ کدام بر دیگرى برترى نمى‌یابند».<br>
همان گونه که بیان شد، نظم‌آهنگ در آیه‌ها و فاصله‌ها، در جاى جاى کلام قرآن آشکار است. دلیل این سخن این است که اگر کلمه‌اى را که به شکلى خاص به کار رفته، به صورت قیاسى دیگر کلمه برگردانیم و یا واژه‌اى را حذف یا پس و پیش نماییم در این نظم‌آهنگ اختلال به وجود مى‌آید.<br>
همان گونه که بیان شد، نظم‌آهنگ در آیه‌ها و فاصله‌ها، در جاى جاى کلام قرآن آشکار است. دلیل این سخن این است که اگر کلمه‌اى را که به شکلى خاص به کار رفته، به صورت قیاسى دیگر کلمه برگردانیم و یا واژه‌اى را حذف یا پس و پیش نماییم در این نظم‌آهنگ اختلال به وجود مى‌آید.<br>
در ذیل به برخى از نمونه‌ها اشاره مى‌شود:<br>
در ذیل به برخى از نمونه‌ها اشاره مى‌شود:<br>
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
بـ موسیقى قرآن نظر به تحوّل روحیه در جهت هدایت و رشد ارزش‌هاى انسانى داشته و مسئولیت زا مى‌باشد، حال آنکه موسیقى فاسد نه تنها در تحوّل روحى مثبت تأثیرى ندارد، بلکه نشاط معنوى را نیز از بین مى‌برد.<br>
بـ موسیقى قرآن نظر به تحوّل روحیه در جهت هدایت و رشد ارزش‌هاى انسانى داشته و مسئولیت زا مى‌باشد، حال آنکه موسیقى فاسد نه تنها در تحوّل روحى مثبت تأثیرى ندارد، بلکه نشاط معنوى را نیز از بین مى‌برد.<br>
جـ شخصى که موسیقى از حنجره او بیرون مى‌آید اگر اهل تقوا و خشیت بوده و نشاط در عبادت داشته باشد، موسیقى‌اش ملکوتى است و اگر از تقوا و عبادت بى‌بهره باشد موسیقى‌اش مایه فساد و تباهى مى‌گردد.<br>
جـ شخصى که موسیقى از حنجره او بیرون مى‌آید اگر اهل تقوا و خشیت بوده و نشاط در عبادت داشته باشد، موسیقى‌اش ملکوتى است و اگر از تقوا و عبادت بى‌بهره باشد موسیقى‌اش مایه فساد و تباهى مى‌گردد.<br>
به هر تقدیر، قرآن کریم کتاب تفصیلى فطرت انسانى است که موسیقى آن هماهنگ با محتوایش تنظیم گشته و به زبان روح انسانىو فطرت الهى سخن مى‌گوید و نیازهاى او را پاسخ مى‌دهد. از این رو هر شخصى و لو بیگانه با مفاهیم قرآن، به واسطه موسیقى قرآن به طور غیرمستقیم از مفاهیم آن بهره‌مند مى‌شود. <ref>نقى‌پور، 1371 ش، ص 413.</ref> این موسیقى به تعبیر پیکت هال و پرفسور آربرى : «آن سمفونى غیرقابل تقلیدى است که تنها اصواتش انسان را به گریه و جذبه مى‌کشاند.» <ref>پیشین.</ref><br>
به هر تقدیر، قرآن کریم کتاب تفصیلى فطرت انسانى است که موسیقى آن هماهنگ با محتوایش تنظیم گشته و به زبان روح انسانىو فطرت الهى سخن مى‌گوید و نیازهاى او را پاسخ مى‌دهد. از این رو هر شخصى و لو بیگانه با مفاهیم قرآن، به واسطه موسیقى قرآن به طور غیرمستقیم از مفاهیم آن بهره‌مند مى‌شود. <ref>نقى‌پور، 1371 ش، ص 413.</ref> این موسیقى به تعبیر پیکت هال و پرفسور آربرى<ref>این دو جداگانه قرآن را به انگلیسى ترجمه کرده‌اند. آربرى سعى کرده است در ترجمه اش بخشى از موسیقى قرآن را جلوه‌گر سازد.</ref>: «آن سمفونى غیرقابل تقلیدى است که تنها اصواتش انسان را به گریه و جذبه مى‌کشاند.» <ref>پیشین.</ref><br>


=خواندن قرآن با آواز خوش=
=خواندن قرآن با آواز خوش=
۱٬۷۳۸

ویرایش