تصوف در تونس

از ویکی‌وحدت

تصوف در تونس ،تصوف و انواع خانقاه‌ها نقش مهمی در دستيابی به ثبات و امنيت اجتماعی به ويژه در زمان حكومت علی داشت پس از استقلال، بورقيبه سعی كرد اين رويكرد دينی را با همه عناصر خود از بين ببرد، اما موفق نشد، بنابراين وی با پيشنهاد مشاوران خود مجبور شد از روشها و خانقاه‌های صوفيانه برای مقابله با گسترش سلفی افراطی در آن زمان استفاده كند.
برنامه صوفيان به مثابه يك خروجی مذهبي معتدل برای مردم در نظر گرفته شد و صرفاً وسيله‌ای براي قدرت سياسی در نظر گرفته می‌شود، بنابراين اهداف اين برنامه با توجه به الزامات صلح و امنيت اجتماعی در نظر بورقيبه و بن علی ترسيم شد.

نقش تصوف و خانقاه در جامعه و فرهنگ تونس


روند تصوف در شمال آفريقا از قرن دوم هجری از طريق اسدبن الفورات و امام سحنون كه ريشه تفكر مذهبی خود را از شرق گرفتند و به گسترش مكتب مالكي در كل آفريقای شمالی كمك كردند، انتشار يافت. آن هنگام كه يكتا پرستان به آفريقا آمدند و مكتب مالكی زمينه‌ای بارور برای ظهور طريقت‌های تصوف كه نمايانگر تدوام آن و شكل جديدی از دينداری موازی بود. مهمترين ركن آن تسلط تصوف اهل سنت بود. اين پديده جديد در مناطق شهری و به طور كلی در ميان جمعيت روستايی رواج پيدا كرد و چيزی جز بازنمايی جديد تصوف كه توسط الغزالی در كتاب‌های مختلف خود از جمله كتاب «احياء علوم الدين منتشر» شده است نبود.
آنچه باعث گسترش و تثبيت تصوف شد، گسترش شهرت شيخ صوفی معروف به ابومدين شعيب بود كه زمينه را برای ظهور تصوف اهل سنت هموار كرد. نقل قول‌های مشهوری وجود دارد كه پيروان او ذكر كرده اند، اين نقل قولها در قالب شعارهای بيان شده است كه راحت تر به حافظه سپرده شود، و به دليل سادگی زبان و صراحت معنی به راحتی نزد اهل تصوف رواج می‌یابد.
روشن است كه اين امر تأثير مستقيمی بر قلب ساكنان روستا به ويژه كسانی كه از نآرامی و هجوم ارتشهای متجاوز، ماليات و درگيری بين قبايل و قحطی رنج ميبرند داشته است. اين افراد به كسی احتياج داشتند كه به آنها اميد به آينده را القاء كند تا اميد و مأيوس نشوند. تونس پايتخت دولت، نيمه دوم قرن هفتم هجری نيز متاثر از شيخ صوفی ابوالحسن الشاذلی است كه مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت و نقش مهمی در گسترش تصوف اهل سنت داشت. وی همچنين به ميراث ابومدين شعيب عموميت بيشتری بخشيد و موجب پذيرش از سوی اهل تونس از جمله مريدانی چون علی النفطی شد. از قرن هفتم هجری، طريقت‌های صوفيان شروع به شكل‌گيری و گسترش يافت، كه مهمترين آنها در سرزمين‌های تونس چون: القادريه- الشاذليه-العيساويه- السلاميه- العروسيه ... نشر يافت.
راه‌ها و محافل ذكر و پرستش در شهرهای تونس و دهكده‌ها به سبب اعنقاد به آن انتشار يافت و خانقاه‌هايی كه مكان ملاقات پيروان يكی از طرق اهل تصوف برای انزوا و عبادت و ذكر دعا، نزديك شدن به خدا و تمجيد از مريدی كه متعلق به آنهاست بنا شد.
لطيفه الاخضر در كتاب" الاسلام الطرقی: دراسة موقعه من المجتمع و من القضية الوطنية" بيان میدارد كه تصوف به شكل فعلی خود به عنوان يك دوره تاريخی وارد شمال آفريقا و تونس شد، كه در آن، بحث و مناقشه در سطح كل جهان اسلام بر خلاف شكوفايی آن در عصر عباسی از بين رفت. وي همچنين يادآور می‌شود كه روش الشابيه از نيمه اول قرن شانزدهم ميلادی موفق به ايجاد يك دولت در بخشي از كشور تونس بود. اين روش استقلال خود را تحميل كرد. كسانی كه اقرار كردند كه حزب گرایی بخشی اساسی در توازن سياسی و اجتماعی دولت آنها است. تصوف به صورت جداگانه در قالب شبكه‌ها آغاز شد و سپس به شكل سازمانی قوی كه براي انتقال ولايت در درون خانواده به سمت خانقاه‌ها حركت كرد تا منجر به تقاضای نقش سياسی شد. تصوفخود يك از اركان هويت در تونس به حساب می‌آيد، زيرا به اسلام غير رسمی نسبت داده شده است كه مورد استقبال و پذيرش افراد عادی قرار گرفته و اهل تصوف معتقد است كه برای تحقق نيازهای خود به ميانجيگری بين آنها و پروردگارش احتياج دارد.
با گذشت زمان، ارتباط جامعه تونس با تصوف و خانقاه‌ها به سبب چندين پديده، متاثر از تغيير نقش‌ها و گرايش‌های صوفيانه از طريق بنياد خانقاه در انواع مختلف تغيير كرده و شكل گرفته است. بر هيچ پژوهشگر متخصص در پديده¬هاي ديني در هيچ جامعه¬اي مخفي نيست كه آن را با تغييرات سياسي و اجتماعي پيوند مي¬دهد وهمن رويكردي است كه ما را به مراحل سياسي تاريخي در سرزمين هاي تونس سوق مي¬دهد و هنوز هم تأثير زياد و عميقي بر دينداري مردمي جامعه تونس به ويژه در تصوف اهل سنت و بنياد خانقاه دارد كه در نهايت صحنه¬هاي مذهبي، اجتماعي و فرهنگي در سرزمين¬هاي تونس شكل خواهد گرفت.