علم غیب
علم به غیب طبق آموزههای قرآن به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ و اوست که بر تمامی عالم احاطه همهجانبه دارد. بعضی از بندگان شایسته خداوند نیز، با تعلیم الاهی و بر اساس شایستگیهای نفسانی که از خود ابراز میدارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی مییابند و نادیدنیها را دیده، و ناشنیدنیها را میشنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و ائمه اطهار عنایت مینماید. لذا میبینیم که انبیا از وحی (که امری غیبی است) و یا دیگر امور غیبی خبر میدهند، حوادث آینده را پیش گویی مینمایند و دقیقا مطابق همان گفتهها، حوادثی رخ میدهد و از آنجا که بعد از پیامبر، امامان معصوم(ع) مأمور هدایت انسانها در تمام جنبههای مادی و معنوی بودند، لازم است که از بسیاری از امور غیبی، باخبر و آگاه باشند. بر همین اساس در مواردی که لازم باشد که از غیب مطلع باشند و آنان بخواهند، خداوند این علم را در اختیارشان قرار میدهد.[۱]
معنا
به آنچه بر انسان پنهان است، غیب گویند. علم غیب، علم به اموری است که از حوزه آگاهی و حواس ظاهری پوشیده باشد.
کاربرد فقهی
از آن به مناسبت در باب تجارت و حدود سخن گفتهاند.
افراد دارای علم غیب
از آنجا که تمامی هستی آفریده و صنع خدای تعالی میباشد، او به همه هستی عالم است و چیزی از او پنهان نیست؛ از این رو، در قرآن کریم، در آیات متعدد، خداوند به «عالِمُ الغَیبِ و الشَّهادَةِ» توصیف شده است؛ [۲][۳][۴] چنان که در برخی آیات دیگر، علم غیب، به خداوند اختصاص یافته است.[۵][۶] از سوی دیگر، مفاد روایات متعدد، برخورداری پیامبران الهی و جانشینان آنان، بویژه رسول خاتم صلّی اللّه علیه و آله و اهل بیت آن حضرت علیهم السّلام از علم غیب است. مضمون حدیثی از امام صادق علیه السّلام چنین است:«خداوند علم گذشته و حال و آینده تا روز قیامت را به اهل بیت علیهم السّلام داده است». [۷] شاهد آن این آیه شریفه است:«عالِمُ الغَیبِ فَلا یُظهِرُ عَلی غَیبِهِ اَحَداً إلاّ مَن ارْتَضی مِن رَسُولِ؛ [۸] او عالم به غیب است؛ پس هیچکس را بر غیب خود آگاه نمیکند، مگر پیامبری که او بپسندد». خداوند دراین آیه شریفه به صراحت از اعطای علم غیب به پسندیده و برگزیده خود سخن میگوید.
منشأ علم غیب
البته منشأ علم غیب خدا و حجتهای او متفاوت است. منشأ علم غیب خدا، پدید آمدن هستی از مشیّت او و آفریننده بودن او است و او این خصیصه را از کسی نگرفته است؛ در حالی که منشأ علم غیب حجتهای او، افاضه و اعطای خدای تعالی است؛ از این رو، ائمه علیهم السّلام بر پایه روایاتی علم غیب را از خود نفی کردهاند؛ که ممکن است مراد از غیب در این گونه روایات، ذات الهی باشد که دست نایافتنی است و امکان علم به آن برای احدی میّسر نیست. احتمال میرود مراد علم ذاتی به غیب از نوع علم خدا باشد. در روایاتی به این احتمال اشاره شده است، با این مضمون که معصومان علیهم السّلام پس از نفی علم غیب از خود، فرمودهاند:آنچه ما میدانیم از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به ارث بردهایم و یا از کتاب خدا فهمیدهایم [۹] بنابراین، علم غیب برای حجتهای الهی ثابت است؛ چنان که در عمل نیز تحقق یافته است و آنان از بسیاری از رخدادهای گذشته و آینده خبر دادهاند.
طرق مشروع رسیدن به علم غیب
البته علم غیب با استفاده از علومی همچون کهانت، جفر، رمل و نجوم مورد پذیرش شرع مقدس نیست و خبر دادن جزمی به چیزی از راه علوم یاد شده و مانند آن و مترتب ساختن آثار بر آن، جایز نخواهد بود؛ زیرا اشتباه و خطا در این علوم زیاد است. بنابراین، چنانچه فردی از این راهها به دزدی یا فسق کسی پی ببرد، نمیتواند آثار دزدی یا فسق را بر آن مترتب کند. در روایات متعدد از مراجعه به کسانی که مدّعی علم غیباند، مانند کاهنان و رمالان و نیز تصدیق آنان، نهی شده است [۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] تکلیف انسان در ارتباط با دیگران، دائر مدار علمی است که از راههای عادی که شرع مقدس آنها را ملاک و میزان قرار داده است، به دست میآید نه از راههای غیر عادی که شرع آنها را ملاک قرار نداده است. (علوم غریبه)[۱۴]
منابع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، ج۵، ص۴۶۰، برگرفته از مقاله«علم غیب».
پانویس
- ↑ سایت پرسمان
- ↑ انعام/سوره۶، آیه۷۳.
- ↑ توبه/سوره۹، آیه۹۴.
- ↑ سجده/سوره۳۲، آیه۶.
- ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۲۰.
- ↑ نمل/سوره۲۷، آیه۶۵.
- ↑ الکافی (کلینی)، ج۱، ص۲۶۱ -۲۶۲.
- ↑ جن/سوره۷۲، آیه۲۶ ۲۷.
- ↑ الکافی (کلینی)، ج ۱، ص۲۶۰ - ۲۶۱.
- ↑ جواهرالکلام، ج ۲۲، ص۱۰۸.
- ↑ ینابیع الاحکام، ج ۲، ص۳۲۸- ۳۲۹.
- ↑ انوار الفقاهة (التجارة)، ص۱۹۶.
- ↑ انوار الفقاهة (التجارة)، ج۴، ص ۳۴۴ - ۳۴۵.
- ↑ انوار الفقاهة (الحدود و التعزیرات)، ص۴۶۷.