ابن قطان
علی بن محمد بن عبدالملک کتامی حِمَیری فاسی معروف به «اِبْنِ قَطّان» فقیه و محدّث مالکی است.
پیشینه
متوفای 628ق/1231م،اصل او از قرطبه بود [۱] اما ذهبی [۲] به نقل از ابن مَسدی اصل خاندان وی را (شاید در گذشتهای دورتر) به مصر باز میگرداند. گویا او مدتی مقیم فاس بوده و به همین جهت به فاسی شهرت داشته است [۳]؛ به هر حال وی بخش مهمی از سالیان عمر خود را در مراکش زیسته است [۴].
استادان
ابن قطان در راه طلب دانش، از محضر عالمان مغرب و اندلس چون ابوذر خُشَنی، ابوالحسن ابن نقرات، ابوجعفر ابن یحیی خطیب، ابوبکر ابن خلف موّاق، قاضی ابوجعفر ابن مضاء و بیش از همه از ابوعبدالله ابن فخار بهره برد [۵].
علمیت
در منابع رجالی بر وسعت آگاهی ابن قطان در فنون حدیث چون رجال و علل تکیه شده و از او به عنوان نقادی چیره دست در این فن سخن رفته است [۶]. او نه تنها در مراکش، بلکه هنگامی که در عدوه نیز مستقر بود، به تعلیم دانش میپرداخت. از جمله شاگردان وی قاضی ابوعبدالله ابن عیاض است که از او حدیث شنید [۷]، و ابن مسدی از وی اجازه روایت گرفت [۸].
ابن قطان در مراکش، مقر حکومت موحدون به عنوان شیخ الشیوخ شناخته میشد و چنانکه گفته شده است با نفوذ در دربار موحدون به جاه و ثروت دست یافت [۹]. مدتی نیز به قضا اشتغال داشت، ولی در گیر و دار پریشانیهای سیاسی دولت موحدون مورد هتک حرمت قرار گرفت [۱۰]. به دنبال وفات المستنصر در 12 ذیحجه 620 و جدال شدید میان سران و موحدون بر سر حکومت در نیمه اول 621ق به ناچار مراکش را به طور موقت ترک کرد، اما چندی بعد به آنجا بازگشت [۱۱] و به قضای شهر سجلماسه منصوب گردید و با اینکه هنوز وضع متزلزلی داشت تا هنگام مرگ در این سمت باقی بود [۱۲].
آثار
تألیف مهم ابن قطان، الوهم و الایهام الواقعین فی کتاب الاحکام است که نقدی است بر کتاب الاحکام الکبری از ابن خراط. نسخههایی از آن در دارالکتب مصر [۱۳] و کتابخانه قرویین فاس [۱۴] موجود است. برخی از صاحب نظران متقدم، ضمن ستایش تحقیقات مؤلف در این اثر، بخشی از نظرات او را مورد انتقاد قرار دادهاند [۱۵].
کار ابن قطان در الوهم و الایهام پس از وی توسط محمد بن یحیی ابن مواق در کتاب المآخذ الحفال السامیة، و سپس توسط ابن رُشید سبتی دنبال گردید [۱۶] و محمد بن عبدالملک مراکشی این دو اثر ابن قطان و ابن مواق را در کتابی تلفیق نمود [۱۷]. به گفته غبرینی (ص 43) کتاب الوهم و الایهام از همان سده 7ق/13م به مشرق نیز رسیده و مورد توجه مؤلفان واقع شده است.
آثار دیگری که از او یاد کردهاند، اینهاست:
- الاقناع فی مسائل الاجماع [۱۸]؛
- برنامج، که در آن مشایخ خود را ذکر کرده و گویا در اختیار برخی مؤلفان سده 11ق قرار داشته است [۱۹]؛
- مقالة فی الاوزان [۲۰]؛
- النزاع فی القیاس [۲۱]؛
- النظر فی احکام النظر [۲۲]، که توسط احمد بن قاسم قباب اختصار شده است [۲۳].
درباره انتساب کتاب نظم الجمان که از مهمترین منابع تاریخ مغرب در سده 6ق/12م محسوب میشود، و در 1848م دوزی قسمتهایی از آن را همراه البیان المغرب ابن عذاری منتشر کرده است، باید با دیده تأمل نگریست [۲۴]. این کتاب گرچه از منابع ابن عذاری در تألیف البیان المغرب بوده [۲۵]، ولی وی نام کامل «ابن قطان» مؤلف نظم الجمان را نیاورده است [۲۶].
در واقع منابع متأخر تصریحی ندارند که ابوالحسن علی بن محمد بن قطان مؤلف نظم الجمان بوده است. محمود علی مکی که در حدود 1965م نظم الجمان را مجدداً در دانشگاه محمد پنجم در مغرب منتشر کرد، با استناد به متن کتاب نشان داده که تألیف آن بین 646 - 665 صورت گرفته و کتاب نمیتواند از آنِ ابن قطّان بوده باشد. اخیراً موسی لقبال (ص 129) ابوعلی حسین ابن قطان کتامی را به عنوان مؤلف کتاب یاد کرده است.
منابع
- ابن ابار، محمد، التکملة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، مادرید، 1882م
- ابن خطیب، محمد، اعمال الاعلام، به کوشش لوی پرووانسال، رباط، 1934م
- ابن زبیر، احمد، صلة الصلة، به کوشش لوی پرووانسال، رباط، 1937م
- ابن سوده، عبدالسلام، دلیل مورخ المغرب الاقصی، تطوان، 1369ق/1950م
- ابن عذاری، احمد، البیان المغرب، به کوشش ج. س. کولن و لوی پرووانسال، لیدن، 1948م
- ابن قاضی مکناسی، احمد، جذوة الاقتباس، رباط، 1974م
- تجانی، عبدالله، رحلة، تونس، 1377ق/ 1958م
- حجوی، محمد، الفکر السامی فی تاریخ الفقة الاسلامی، مدینه، 1397ق/ 1977م
- خدیویه، فهرست
- ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، 1408ق/1988م
- سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة، قاهره، 1928م
- غبرینی، احمد، عنوان الدرایة، به کوشش عادل نویهض، بیروت، 1969م
- فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1983م
- کتانی، محمد، الرسالة المستطرفة، استانبول، 1986م
- لقبال، موسی، دور کتامة فی تاریخ الخلافة الفاطمیة، الجزایر، 1979م
- مجلة معهد المخطوطات العربیة، قاهره، 1378ق/ 1959م
- مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1388ق/1968م
- واندیک، ادوارد، اکتفاء القنوع، قاهره، 1896م
- وزیر سراج، محمد، الحلل السندسیة، به کوشش محمد حبیب هیله، تونس، 1907م. بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث
پانویس
- ↑ ابن زبیر، 131؛ ابن قاضی مکناسی، 2/470
- ↑ ص 296
- ↑ نک: ابن قاضی مکناسی، همانجا
- ↑ ذهبی، همانجا
- ↑ ابن ابار، 2/686؛ ابن زبیر، 131-132؛ ذهبی، همانجا؛ برای فهرستی از مشایخ او، نک: ابن قاضی مکناسی، 2/470-471
- ↑ نک: ابن ابار، ابن زبیر، همانجاها؛ ذهبی، 296-297
- ↑ ابن زبیر، 132
- ↑ ذهبی، 296
- ↑ ابن ابار، 2/686 -687
- ↑ ذهبی، همانجا
- ↑ ابن قاضی مکناسی، 2/471
- ↑ ابن ابار، 2/687؛ ابن زبیر، ابن قاضی مکناسی، همانجاها
- ↑ خدیویه، 1/450
- ↑ مجلة معهد المخطوطات، 5(2)/ 165
- ↑ نک: ابن زبیر، همانجا؛ تجانی، 9؛ ذهبی، 297
- ↑ کتانی، 178
- ↑ فروخ، 6/60
- ↑ حجوی، 2/230
- ↑ نک: ابن قاضی مکناسی، 2/471، جم؛ مقری، 3/135؛ نیز نک: ابن سوده، 325
- ↑ ابن قاضی مکناسی، همانجا
- ↑ حجوی، همانجا
- ↑ ابن قاضی مکناسی، همانجا
- ↑ وزیر سراج، 1(3)/656
- ↑ در مورد این چاپ، نک: واندیک، 373؛ سرکیس، 1/172، 216
- ↑ نک: ابن عذاری، 1/3، جم
- ↑ نیز نک: ابن خطیب، 154