کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین
احمد بن یعقوب اصفهانی، ادیب و محدث شیعی. معروف به «بزرویه» (به تقدیم زای بر راء). وی اصالتاً ایرانی و اهل اصفهان است. بخش عمدهای از تحصیلات او در اصفهان سپری شد و در آنجا نزد اساتید شیعی و سنی، به فراگیری ادبیات و حدیث اشتغال یافت، سپس به بغداد رفت و تا آخر عمر در آنجا ماندگار شد.
معرفی اجمالی
احمد بن یعقوب اصفهانی، ادیب و محدث شیعی. معروف به «بزرویه» (به تقدیم زای بر راء). ولادت او با توجه به اینکه وی با یک واسطه از «ابن هلال ثقفی»(م283ق) نقل حدیث کرده است، باید حدود 280 هجری روی داده باشد. تاریخ وفات او به گفته شاگردش «ابوعلی بن شاذان» در رجب 354 هجری اتفاق افتاده است. وی اصالتاً ایرانی و اهل اصفهان است. بخش عمدهای از تحصیلات او در اصفهان سپری شد و در آنجا نزد اساتید شیعی و سنی، به فراگیری ادبیات و حدیث اشتغال یافت. سپس به بغداد آمد و مدتی از محضر «ابوعبدالله نفطویه نحوی ظاهری»(م323ق) بهره برد و آموختههای ادبی خود را تکمیل کرد. وی در بغداد مسکن داشت و ظاهراً تا آخر عمر در آنجا ماندگار شد. همچنین در اصفهان از استادانی چون «ابوجعفر احمد بن علی (علویه) اصفهانی شیعی»(م320ق)، «محمد بن یحیی بن منده اصفهانی حنبلی»(م301ق)، «علی بن رستم اصفهانی» و دیگران بهره برد و به تدریج در دانش نحو و حدیث تبحر یافت. از شاگردان او تنها «ابوالحسین بن رزقویه» و «حسن بن احمد بن ابراهیم بن شاذان» معروف به «ابوعلی بن شاذان»(339- 425ق) را میشناسیم که ناقل حدیثی از او در باره اسرار شب معراج است که پیامبر اکرم(صل الله عليه وسلم) آن را برای علی(علیه السلام) بازگو نموده است. در باره تشیع او اگرچه سخن قاطعی نمیتوان گفت، اما در عصر او به دلیل ورود «ابن هلال ثقفی»(م283ق) به اصفهان و ترویج فرهنگ تشیع توسط او، و همچنین پس از ابنهلال، با روی کار آمدن دولت شیعی آل بویه، باعث شد تا مردم اصفهان به تدریج گرایشات سنی را رها کرده و به مذهب شیعه رو آورند. چنانکه شاگردی او نزد «احمد بن علویه» و همچنین قرار داشتن امامان شیعه در سلسله اسناد حدیثی که از او پیش از این یادآور شدیم، شواهد دیگری بر تشیع او میتواند بوده باشد. از او اثر تألیفی بر جای نمانده است.
منابع
- فتح الابواب، ابن طاوس، ص193 به بعد؛
- بحارالانوار، ج88ص267 حدیث21؛
- تاریخ بغداد، ج5ص436 شماره 3021؛
- اکمال الکمال، ج1ص258، باب برزویه و بزرویه و بردزبه؛
- طبقات اعلام الشیعه، ج1ص60؛
- الکنی و الالقاب، ج2ص77.