تصوف در آفریقا

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۴ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)


تصوف در آفریقا در قرن پنجم از طریق اندلس با ورود به مغرب (مراکش) راه خود را به دیگر سرزمین‌های افریقایی باز کرد.[۱]

گسترش تصوف در شمال آفریقا و عوامل آن

به رغم تحریم آثار متصوفه به خصوص آثار غزالی در شمال افریقا، تصوف در دوره‌ی مرابطون (447-541 / 1055-1146) در این سرزمین گسترش یافت و در دوره‌ی موحدون (515-668 / 1121-1269) صوفیان بزرگی به خصوص در مغرب ظهور یافتند. [۲]

برخی دلایل عمده‌ی نفوذ و گسترش تصوف در افریقا عبارت‌اند از:

بیزاری مردم از خشونت و فساد و اوضاع آشفته‌ی اقتصادی در دوره‌ی مرابطون و موحدون، اشتغال علما و فقها به امور دنیوی و اعمال و رفتار مقبول شیوخ صوفیه و نفوذ معنوی آنان.[۳]

توجه و اقبال به صوفیان چندان بود که مردم در هنگام وقوع بلایا و حوادث طبیعی، برای شفای بیماری‌ها و رفع گرفتاری‌ها و نیز برای تظلم از حاکمان، به صوفیان رو می‌آوردند؛ از این‌رو، سالانه فتوح و هدایای بسیاری به آنان داده می‌شد و بدین ترتیب، صوفیه گاه به مال بسیار دست می‌یافتند.[۴]

جایگاه خاص صوفیان نزد مردم، موجب شد که حکام نیز در ایام صلح درصدد جلب حمایت و توجه مشایخ برآیند و به هنگام جنگ به آنان متوسل شوند. (5) این محبوبیت و نقش سیاسی و اجتماعی صوفیان، موجب ترس و نگرانی حکام و فقها می‌شد، زیرا برخی صوفیان از آن برای دعوت به خود و ادعای مهدویت استفاده می‌کردند. (6)

اوج مخالفت با صوفیه در مغرب و اندلس، آتش زدن آثار آنان در مساجد بود. (7) البته در سِجِلماسه و فاس، علمایی مانند ابوالفضل یوسف‌بن محمدبن یوسف (متوفی 513) معروف به نحوی، با این عمل مخالفت کردند. (8)







منابع تحقیق

ابن‌بطوطه، سفرنامه‌ی ابن‌بطوطه، ترجمه‌ی محمدعلی موحد، تهران 1361 ش.

محمدابراهیم ابوسلیم، الحرکة الفکریة فی المهدیة، بیروت 1981.

آلفرد بل، الفرق الاسلامیّة فی‌الشمال الافریقی من الفتح العربی حتی الیوم، ترجمه عن الفرنسیة عبدالرحمان بدوی، بیروت 1987.

محمد حجی، جولات تاریخیّة، بیروت 1995.

حسن‌علی حسن، الحضارة الاسلامیة فی المغرب و الاندلس: عصر المرابطین و الموحدین،‌ قاهره 198.

محمد احمد درنیقه، الطریقة الشاذلیة و اعلامها، بیروت 1410 / 1990.

دانشنامه‌ی جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حدادعادل، تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، 1375 ش-. نجیب زبیب، الموسوعة العامة لتاریخ المغرب و الاندلس، بیروت 1415 / 1995.

صلاح مؤید عقبی، الطرق الصوفیة و الزوایا بالجزائر: تاریخها و نشاطها، بیروت 2002.

سلیمان سلیم علم‌الدین، التصوف الاسلامی: تاریخ – عقائد – طریق – اعلام، بیروت 1999.

عبدالفتاح مقلد غنیمی، موسوعة تاریخ المغرب العربی، قاهره 1414 / 1994.

ژوزف کوک، مسلمانان افریقا، ترجمه‌ی اسدالله علوی، مشهد 1373 ش.

مارتین لینگز، عارفی از الجزایر، ترجمه‌ی نصرالله پورجوادی، تهران 1360 ش.

صادق ملک شهمیرزادی، «صوفیان افریقا»، چشم‌انداز، سال 1، ش 9 (آذر 1376). حسین مونس، تاریخ المغرب و حضارته، بیروت 1412 / 1992.

عبدالله ناصری طاهری، مقدمه‌ا‌ی بر تاریخ سیاسی اجتماعی شمال افریقا: از آغاز تا ظهور عثمانی‌ها: تهران 1375 ش.

جان اوبرت ولت،‌ تاریخ الطریقة الختمیة فی السودان، ترجمه‌ی محمدسعید قدال، قاهره 2002.

محمدطه ولی، المساجد فی الاسلام، بیروت 1409 / 1988.

Mervyn Hiskett, The course of Islam in Africa, Edinburgh 1994.

Valerie J. Hoffman, modern Egypt, Columbia S. Sufism, mystics, and saints in C. 1995.

Frederick de Jong, "Opposition to sufism in twentieth - century Egypt (1900-1970)", in Islamic mysticism contested: thirteen centuries of controversies and polemics, ed. Frederick de Jong and Bernd Radtke, Leiden: Brill, 1999.

, Sufi orders in Ottoman and post - Ottoman Egypt and the Middle East, Istanbul: The Isis Press, [2000?[.

Edward William Lane, An account of the manners and customs of the modern Egyptians, 5th ed. by Edward Stanley Poole, New York 1973.

Ira M. Lapidus, A history of Islamic societies, Cambridge 1991.

Linda S. Northrup, "The Bahr ī Mamlϋk sultanate, 1250-1390", in The Cambridge history of Egypt, vol. 1 , ed. Carl. F. Petry, Cambridge 1998.

The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world, ed. John L. Esposito, New York 1995, s.v. "Sufism and politics" (by J. E. A. Johansen).

J. Spencer Triminghain, The sufi orders in Islam, London 1973.

منبع مقاله

جمعی از مؤلفان؛ (1388)، تاریخ و جغرافیای تصوّف، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.

  1. بل، ص 377، غنیمی، ج 6، ص 93
  2. بل، همان جا؛ هیسکت، ص 40
  3. ر.ک. بل، ص 378-391؛ ناصری طاهری، ص 313-317، 342
  4. بل؛ غنیمی، همان‌جاها؛ حسن‌علی حسن، ص 476-477