صهیونیسم
صهیونیسم | |
---|---|
نام حزب | صهیونیسم |
مؤسس | تئودور هرتزل |
صهیون، نام موقعیتی در بیتالمقدس است. اندیشهٔ خشونت و ترور به فرمانهای منسوب به خدا در کتابهای مقدس یهودیان بسیار آمده است. تفکر نژادپرستانه، حس برتری جویی، عشق به تسلط بر دیگران و تحقیر آنان ناشی از اعتقادهای منحرف و فاسد در دین یهودیان میباشد. این عوامل برای ایدیولوژی صهیونیسم راه را باز کرد تا به آنها برای ایجاد یک حکومت جهانی مجوز دهد و برای تسلط بر انسانها و بردهداری، قتل و ترور و خیانت و فریب دادن از آنها استفاده کنند.
از مجموعهای کنفرانسها به رهبری" تئودور هرتزل" حکومت صهیونیسم متولد شد و با کمک انگلیس در سرزمینهای فلسطینی، ملیت یهودیان تشکیل گردید. با محاصره نمودن و خرید زمینها با زور و قتل و ترور مردم فلسطین این سرزمین مقدس تبدیل به دولت یهودیان یا قوم برگزیده به نام دولت اسرائیل گردید[۱].
تعریف صهیونیسم
صهیون، نام موقعیتی در بیت المقدس است[۲]. که هیکل سلیمان، مسجدالاقصی و قبه الصخره روی آن ساخته شده است[۳] .[۴]. گاهی نیز مقصود تمام شهر اورشلیم است یعنی شهر برگزیده خدا یا شهر آسمانی. این اصطلاح درمیان علما متداول است که آرزوی قومخداوند صهیون است[۵].
اما واژه صهیونیسم که برگرفته از این کلمه است، و -این نامگذاری آیینهٔ تمامنمای هدف یهودیان ازاین نهضت میباشد- یک جریان ناسیونالیستی متعصب متعلقبه بورژوازی[۶]. یهود، برای به وجود آمدن کشور خودمختار یهودی در فلسطین میباشد. صهیونیسم جنبشی سیاسی و هدف آن جذب یهودیان و فراهم کردن زمینههای مهاجرت آنها به فلسطین است تا بدین وسیله دولتی یهودی به عنوان نماد فرهنگ و دین یهود تشکیل دهند و مشخصه بارز آن نژادپرستی یهودی باشد.
این جنبش در اواسط قرن نوزدهم میلادی به رهبری تئودور هرتزل فعالیت خود را آغاز کرد. این جنبش با نام "صهیونیسم" در واژگان سیاسی جهان تثبیت شد و علیرغم این که گرایشی فراگیر در میان فعالان مذهبی و سیاسی یهودی نبود، به دلیل انطباق با اهداف قدرتهای آن روز اروپا، خصوصاً دولت بریتانیا و در مرحله بعد فرانسه، مورد حمایت سرسختانه و گسترده آنان قرار گرفت و توانست سکان هدایت اکثریت فعالان سیاسی و مذهبی یهودی را به دست بگیرد. نظریه پردازان صهیونیست بسیار علاقمندند "صهیونیسم" را به عنوان اندیشهای معرفی کنند که ریشه در اعماق تاریخ دارد ولی تمایلی برای ارائه ادلّه مستدل برای اثبات این مدعا از خود نشان نمیدهند.
"ناهوم سوکولف" نویسنده کتاب "تاریخ صهیونیسم" و از رؤسای "آژانس یهود" مدعی شده است: "اندیشه صهیونیسم به اندازه قوم یهود قدمت دارد و نمایندگان اندیشه و مکتب یهود، آن را ترویج کرده بودند"؛ اما "موشه منوهین" یکی از اندیشمندان نامدار یهودی در کتاب خود آورده است: "تا سده نوزدهم چیزی به نام "ناسیونالیزم سیاسی یهود" (صهیونیسم) وجود نداشت و ناسیونالیزم سیاسی تعصبآمیز و خودخواهی جهان قرن نوزدهم اروپا بود که ناسیونالیزم سیاسی مصیبت بار احمقانه یهود (صهیونیسم) را زایید". [۷] اهداف صهیونیسم در تأسیس وطنی ملی برای یهودیان خلاصه میشود. آنها در کنفرانس بال در آغاز سال 1897 م. فلسطین را به بهانه این که در برههای از زمان در آن زیستهاند، انتخاب کردند. جنبش صهیونیسم عملاً موفق شد که حکومتی خارجی در قلب سرزمینهای عربی یعنی در فلسطین تشکیل دهند و بیشتر ساکنان این سرزمین را آواره کنند. صهیونیسمها همچنین موفق شدند حمایت بیشتر اعضای سازمان ملل را کسب کنند و پس از به رسمیت شناختن دولت عبری به وسیله این کشورها نوعی مشروعیت بینالمللی کسب کردند.
پس از فروپاشی خلافت عثمانی و کنارهگیری ترکیه از جهان عرب و اسلام، فلسطین تحت قیمومت انگلستان درآمد و پس از انتقال مرکز ثقل صهیونیسم جهان به بریتانیا تعدادی از صهیونیسمها به مناصب عالی از جمله عضویت در کابینه دولت انگلیس و پارلمان این کشور رسیدند و بالفور وزیر امور خارجه وقت انگلستان با صدور بیانیه معروف خود بخشی از فلسطین را به صهیونیسمها بخشید. این چنین دولت اسرائیل در 15 مه 1948 درست زمانی که نیروهای بریتانیای فلسطین را ترک کردند، تشکیل شد. [۸] صهیونیسم جدید پس ازپیدایش موج تازهٔ یهودستیزی و زیر نفوذ موج جنبشهای ناسیونالیسم اروپایی درقرن 19 پدیدآمد. بااین اعتقاد که ملت واحد یهود باید درکشور فلسطین دولت داشته باشد. ومرکزیت امروزیآن در آمریکا فعالیت همهٔ صهیونیسمها را کنترل میکند[۹].
این مسلّم است که علاقه یهودیان به سکونت در مجاورت "بیتالمقدس" و یا دیگر سرزمینهای بین "نیل تا فرات"، قدمت تاریخی دارد، اما تا قرن نوزدهم، این علاقه، تنها با مقاصد زیارتی و مذهبی دنبال میشد، همانگونه که در میان مسلمانان سراسر جهان، زیارت یا مجاورت با اماکن متبرکه در "مکه" و "مدینه" تمایلی مذهبی است. بنابراین تلاش تئوریسینهای صهیونیسم برای پیوند دادن تمایلات مذهبی یهودیان جهان به "فلسطین" و "دیگر سرزمینهای نیل تا فرات" به جنبش صهیونیسم و تراشیدن عقبة تاریخی برای این پدیده نوظهور، فاقد اعتبار است.
در هیچ نقطه از کتابهای "تورات" یا "تلمود" (کتب مقدس یهودیان) وظیفة تشکیل نظام سیاسی و اختصاصی یهودیان در این سرزمینها، به یهودیان تکلیف نشده است اما نه تنها در منابع مقدس یهودیان، بلکه در متون آسمانی مسلمانان و مسیحیان هم تشکیل یک حکومت جهانی بر پایه یکتاپرستی به پیروان ادیان ابراهیمی وعده داده شده و در تمامی این ادیان، "بیتالمقدس" به عنوان کانون و مرکز ثقل منازعات و نبردهای نهایی جهت تشکیل این حکومت معرفی شده است.
در قرن نوزدهم، همزمان با رواج و تثبیت تقسیمبندی جدید سیاسی در اروپا بر مبنای "دولت - ملت"، گروهی از نخبگان سیاسی و مذهبی یهودی هم پیرو فضای غالب بر مغربزمین، به فکر تمرکز و تجمع یهودیان در محدوده جغرافیایی معینی با دولتی مختص به خود افتادند و ایدههای خود را در محافل سیاسی آن روزگار، منتشر کردند. اما این اندیشه تا زمانی که به سرمایهداران یهودی اروپا ارائه نشد، مورد توجه و تأمل جدی قرار نگرفت[۱۰].
یهودیان که پس از ویرانی اورشلیم درسراسر جهان پراکنده شدند، وحدت دینی خود را حفظ کردند و به علت آزار و شکنجههایی که درطول تاریخ به عنوان یک اقلیت نژادی و دینی میدیدند، هرگز آرزوی "ارض موعود" را از یاد نبردند. وهمین آرزو سبب اصلی این حرکت بود. پس از تشکیل صهیونیسم جهانی، مهاجرت یهودیان علیرغم مقررات سخت، به فلسطین آغازگشت.
درپایان جنگ جهانیدوم نیز، فکر تشکیل یک دولت یهودی در اسرائیل به طور جدی مطرح میگردد و در پی تقسیم فلسطین به وجود میآید[۱۱].
صهیونیسم برای نیل به هدفش، احتیاج به نفوذ در افکار جهانی داشت. لذا از قالب یک ایدئولوژی ساده، تبدیل به یک سیستم ارتباطات پر شاخه شد. شالوده صهیونیسم بر توسعهطلبی، نژادپرستی و نفاقافکنی در میان ملل جهان نهاده شده است. این سازمان دارای مراکز اطلاعات و جاسوسی در اکثر کشورهای جهان است. مهمترین و کارسازترین حربه صهیونیسم جهانی عبارت است از: بهرهگیری از رسانههای عمومی در سراسر دنیا[۱۲].
صهیونیسم برای تسخیر جهانی خود، نیازمند ابزاری نافذ با کارکردهای قطعی است. استفاده از رسانه، به شدت در سوابق آنها به چشم میآید. چرا که آنها به دنبال قلب حقایق و باورهای عموم مردم هستند. و این مهم تنها به کمک ابزاری جهانشمول ممکن است. لذا در بخش دوم مقاله به تأثیرات این ابزار میپردازیم. تا علت انتخاب یهودیان روشن گردد.
شناخت یهودیان درطول تاریخ، از آن جهت ضروری مینماید که بدانیم استبداد و استعلاء بر سایر مردم، از خصوصیات ذاتی آنهاست و با شناخت تاریخی آنان رویکرد امروزیی شان را بهتر تحلیل کنیم. آنها سایرین را حتی در حد یک انسان نیز نمیدانند. ازهمین روی برای اثبات این برتری، و به دلیل باور قلبی آنها به این اصل، همواره از کلیه اقدامات تبلیغاتی فروگذار نکردهاند.
در مسیر تاریخ، یک چهره کریه از بنیاسرائیل رخ مینماید که به عنوان یک ملت متکبر و پریشان، نمود جاهطلبی بیمحتوایی که افراد بشر را بهسوی گمراهی آشکار سوق میدهد، شناخته شدهاند. خداوند متعال، پیامبران متعددی را به سوی ملت بنیاسرائیل اعزام نمود تا آنان به آیین یهود درآمدند. اما پس از مدتی تدیّن آنها به سمت طغیان و استبداد، متحول گردید.
به صورتی که به دیگران به دیدهٔ بردگان خود مینگریستند و همین بلندپروازی بود که بنیاسرائیل را به تساهل در قتل و کشتار دیگر ملتها و تهمت و شکنجه و آزار آنان واداشت. این اعتقاد سوء در کوچک شمردن دیگر ملل جهان و سوءرفتار آنان به نام دین و مذهب تمام شده است. نسلهای بعدی یهود نیز با الهام گیری از این تعالیم، تربیت یافته وبنابراین طغیان یهود به صورت تدریجی، چند برابر شده است.
یهودیان بیم آن داشتند که مردم از مسیر انحرافی و اعمال آنها درحقسایر ملل و تودهها، آگاهی یابند. لذا به تلاش در تسلط بر تاریخ و وسایل تبلیغاتی، رو آوردند و جرائم خود را به دشمنانشان نسبت دادند[۱۳].
بخش عمدهای از تاریخ قرآن به بازگویی تاریخ بنیاسرائیل و یهود، در رویارویی آنان با پیامبر آخرالزمان پرداخته است و همین کافی است که نویسندگان مسلمان به این مسئله توجه کنند. اما با نگاهی گذرا به کارنامه آثار آنها چنین چیزی را نخواهیم یافت. چرا که یهود برای تأثیرگذاری بر تاریخ، تلاش فراوانی کرده و هزینههای هنگفتی برای تحریفش پرداخته است. لذا در آن اثری از جنایات یهودیان یافت نمیشود. ایجاد سیستمی برای حذف و سانسور کتابها و نوشتارهای ضد یهودی از این جمله است[۱۴].
اهداف صهیونیسم
بازبس گیری ارض موعود
یهودیان معتقدند که همه مردم جهان به آن ظلم کردهاند به این علت کینه کلیه ملتها به ویژه عربها را به دل گرفتهاند. صهیونیسمها بر این باور هستند که ملتهای عرب سرزمین آنها را سلب کردهاند و لذا یکی از اهداف اصلی صهیونیسم پس گرفتن سرزمین موعود است تا در آن جا نظم نوین جهانی را اعلام کنند.
صهیونیسمها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان میدهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم علیهالسلام عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلهٔ حضرت موسی علیهالسلام نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنیاسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. بنیاسرائیل نخستین مرتبه در زمان حضرت یوسف (علیهالسلام) به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطهٔ حضرت موسی (علیهالسلام) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه بخت النصر اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود.
نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی (علیهالسلام) با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم سوره إسراء استنباط میشود: عَسی رَبُّکمُ أَن یَرْحَمَکمُ وَ إنْ عُدتمُ عُدْنَا [إسراء–8]
یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعتگذاران یهود در اواخر قرن ۱۹ مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات شدند[۱۵].
تئودر هرتزل بنیانگذار رژیم صهیونیستی در مورد استراتژیهای خود دراین رژیم، مینویسد: "مرزهای اسرائیل به اندازهای وسیع خواهد بود که مرزهای دولتهای داود و سلیمان را در بر گیرد. این مرزها براساس نیازها و افزایش مهاجران متغیر خواهد بود". طبق این تفکر، توسعهطلبی به عنوان جزء لاینفک صهیونیسم، نیازمند برنامهریزیهای کلان رسانهای و نظامی میباشد.
لذا از جمله برنامههای مهم استراتژی آنان، تصرف مقدار بیشتر از زمینهای کشورهای مجاور و اخراج اجباری ساکنان آنها با استفاده ازخشونت مستمر و تهدید اعراب است. ایجاد جنگ روانی به منظور ارعاب و اجبار اعراب، و تشویق مادی آنها برای مهاجرت و فرارکردن راه حل این مشکل بود[۱۶].
موجودیت اسرائیل براساس شهرکسازی است و از همین روی، توسعهطلبی - که از عمق باورهایشان برمیخیزد - جزء طبیعت این رژیم است. این فکر براساس اعتقادات فکری و سیاسی آنهاست، ازجمله:
الف) تشکیل دولت اسرائیل برسرزمین داود و سلیمان با تصرف تمام مناطقعربی (که مرحله اول هدف بلندمدت آنها است.)
ب) ضرورت هجرت یهودیان به فلسطین و پذیرفتن رهبری اسرائیل، برای یهودیان جهان
ج) عمقبخشیدن به تهدیدات فراگیر و قریبالوقوع اعراب، و در نتیجه افزایش نقش نیروهای نظامی به عنوان تنها وسیله دفاع از این رژیم. [۱۷]
سلطه بر رسانه برای جهت دهی به افکار عمومی جهان
از همان سالهای میانی قرن نوزدهم میلادی که صهیونیسم به عنوان فصل مشترک یهودیگری نژادپرستانه، منفعت محور و سیاست زده اروپایی- آمریکایی پا به عرصه رشد و گسترش گذاشت، اهدافی چون سیطره بر ارتباطات جهانی در دستور کار رهبران این مرام سیاسی- اجتماعی- مذهبی قرار گرفت. در سال 1869 میلادی (1248 ه. ش) "راشورون" خاخام یهودی، در سخنرانی خود در کنگره جهانی صهیونیسم بر الزام سیطره کامل یهود بر رسانههای جمعی آن زمان درجهان تاکید کرد واعلام داشت که پس از طلا به عنوان نماد ثروت بینالمللی، دستگاههای خبررسانی به ویژه مطبوعات، دومین ابزار صهیونیسمها برای استیلا بر جهان خواهد بود.
از این رو از همان ابتدا با برنامهریزیهای دقیق و صرف هزینههای کلان، تلاش بی وقفهای برای به دست گرفتن جریانهای اصلی خبر رسانی و مطبوعات در سراسر جهان از سوی صهیونیسمها آغاز شد. در ترسیم وضعیت کنونی امپراتوری رسانهای صهیونیسمها میتوان گفت که تنها در آمریکا به عنوان قطب رسانهای و تبلیغاتی جهان با وجود جمعیت سه درصدی یهودیان، نزدیک به نیمی از امکانات رسانهای در اختیار صهیونیسمها قرار دارد. گفته میشود که حدود 90 درصد سینمای آمریکا زیر سیطره ائتلاف هالیوودی- صهیونیستی قرار گرفته و در بسیاری از کشورهای غربی وضعیتی به گونهای مشابه وجود دارد همانگونه که "روژه گارودی" اندیشمندفرانسوی در کتاب"اسطوره سیاسی صهیونیسم" بیان کرده، صهیونیست هابرای تثبیت خودبیش از هر چیزی بر روی رسانهها و ابزارهای تبلیغاتی حساب باز کردهاند. به گفته گارودی:" صهیونیسمها بی آنکه در جهان ما ریشه و اصالتی داشته باشند، توانستهاند به مدد پول، قدرت سیاسی و ابزار رسانهای سلطه خود را بر کانونهای قدرت در اروپا و آمریکا بگسترانند."
یکی از مهمترین اهداف صهیونیسمها از نفوذ در رسانه، تلاش در جهت به کارگیری شیوههای گمراه کننده به منظور معرفی اسلام بهعنوان یک جنبش انعطاف ناپذیر و مخالف تمدن است. و اینکه اسلام خطری جدی برای جهان است[۱۸]. استراتژی صهیونیسم بین الملل در ساخت فیلم نیز تنها به تولید فیلمهای صهیونیستی در جهت موجه جلوه دادن چهره صهیونیسم و اسرائیل محدود نمیشود، بلکه شامل فیلمهایی نیز میگردد که به تخریب هویت اسلامی و تضعیف رنگ و بوی مذهب در زندگی مسلمانان میپردازند. اساساً قسمتی از چالشهای فرهنگی که در جهان اسلام با آن مواجهیم برگرفته از این صنعت و هنر است که رهاورد آن نیز جنگ روانی غافلانهای است که در جهت مقاصد صهیونیستی رخ میدهد و این یک واقعیت است.
صهیونیسم از آن جا که میداند بدون تغییر در باورهای فرهنگی، ملی و معنوی دیگر جوامع امکان دستیابی به اهداف خود راندارد، درتکاپو است تا با تغییر باورها و ارزشهای انسانی، همچنین تخریب اعتقادات مذهبی ملتها به این مهم دست یابند. صهیونیسم بین الملل همچنین در عرصه سینما با اشاعه ضد ارزشها، ترویج مفاسد اخلاقی، خشونت و پول پرستی سعی درسوق دادن جهانیان به سوی غفلت و روزمرگی دارد و در تمامی این موارد تنها به منافع اقتصادی و سیاسی خود میاندیشد. امروزه ردپای شهوت، پول پرستی و خشونت را در فیلمهای خانوادگی و حتی آثار ویژه کودکان نیز میتوان مشاهده کرد.
یکی از دلواپسیهای اصلی صهیونیسم، اطمینان یافتن از این است که گفت و گوی مردم راجع به اسرائیل، استدلالهای اخلاقی و استراتژیک را منعکس سازد. عوامل مختلف آن، این کار را برعهده دارند که از طریق تأکید دائم بر ارزش استراتژیک اسرائیل، تکرار توصیف یک طرفه از آن و نحوه تأسیس اش، و از طریق دفاع ازاقدامات اسرائیل در مباحثات سیاسی این کار را انجام میدهند. (هدف این است که مردم متقاعد شوند آمریکا و اسرائیل منافع و ارزشهای یکسان دارند)
سوق دادن گفتگووتفکر مردم درجهت طرفداری از اسرائیل فوقالعاده مهم است، زیرا مباحثهای آزادورک در مورد سیاست اسرائیل (مثلاً در مورد اراضی اشغالی، تاریخ اسرائیل و نقش آن در شکلدادن سیاست خاورمیانهای آمریکا) ممکن است به راحتی منجربه زیر سؤال رفتن اسرائیل در آمریکا، و درخواست مردم منوط به محدودتر کردن روابط با آن بگردد. لذا عوامل مهم در رژیم، میکوشند در گفتگوهای مربوط به اسرائیل در رسانههای عمومی، مؤسسات مشاوره و محافل دانشگاهی نفوذ کنند. زیرا این نهادها برای شکل دادن افکارعمومی حیاتی هستند. آنهاازهیچ اقدامی درجهت مثبت جلوهدادن اسرائیل و کنارزدن افراد منتقد نسبت به این سیاستها، یا محاسن پشتیبانی بیقیدوشرط آمریکا از اسرائیل، فروگذار نمیکنند. البته این تلاشها همواره موفقیتآمیز نیست، ولی در مثبت بودن طرز تفکر عمومی نسبت به اسرائیل بسیار مؤثر است[۱۹].
اهداف یاد شده در پروتکلها
- از میان برداشتن روسیه تزاری.
- از میان برداشتن تاج و تختهای اروپایی.
- از بین بردن قلمرو پاپ.
- انتخاب اروپا با عنوان پایتخت (موقت) پادشاهی خود.
- قلمداد کردن ملتها واقوام به مثابهٔ حیواناتی که فقط آفریده شدهاند تا «قوم برگزیده» بر آنها فرمان براند.
- نابود کردن تمدن و تکه تکه نمودن ملتها و اقوام و تخریب جامعه قبل از برپایی پادشاهی داودی.
- با تشکیل پادشاهی داودی- صهیونیستی جهان به روزگار پر برکت دولت یهود قدم میگذارد و انسانها در سایه آن به استراحت و آسودگی میپردازند.
- زمان لازم برای رسیدن به این هدف یک قرن است؛ و آغاز آن سال 1897 میباشد.
- بعد از محو ادیان و تمدن و تأسیس سلطنت داودی، دین موسی تنها دین جهان و پادشاه یهود پاپ سراسر جهان میشود.
- مهمترین ابزارهای اجرایی این برنامه یا پروتکلها قبالای (کابالای) سرّی و فراماسونری یهودی، با هر دو شعبه آن است. یکی شعبه فراماسونری سری منحصر به یهود و دیگری را فراماسونری گوییم. گروه اخیر مزدورانی هستند در خدمت فراماسونری سری و ترور و قتل مخفیانه تمام کسانی که با اوامر فراماسونری عالی مخالفت ورزند.
- در دین موسی پارهای اسرار ژرف وجود دارد که این اسرار را منحصراً تعداد بسیار اندکی از ارکان دولت یهود خواهند دانست.
- تخریب اقتصادی، اجتماعی، مطبوعاتی و اخلاقی جامعه و پخش عمومی میکروبهای واگیردار مطالبی هستند که در بیست و چهار پروتکل یاد شده به تفصیل از آنها بحث شده است. چه خوب است که خواننده برگردد و یک بار دیگر این برنامهٔ بیست و چهار قسمتی را مطالعه کند و هر عبارت آن و ابزارهایی را که به کار میگیرند و هدف و مقصدی را که دنبال میکنند مورد امعان نظر قرار دهد.
- آنها در پروتکلها از توضیح زیاد پیرامون دو نکته عمداً لب فرو بستهاند. نکتهٔ اول «یهود آزاری» یا «آنتی سمیتیزم» است. آنها به دلیلی، این موضوع را از پروتکلها برچیدهاند. و به اظهار همین نکته بسنده کردهاند که به عقیدهٔ آنها این مسأله برای مصالح و منافع آنها ضروری است. نکته دوم «فلسطین» یا به تعبیر کهنه و بر باد رفتهٔ آنها «سرزمین اسرائیل» است. علت سکوت آنها در این مورد همان است که خودشان در هنگام صحبت از برنامهشان برای نابودی دربار پاپ و قرار دادن اروپا به عنوان پایتخت پادشاهی خویش، اظهار داشتهاند و گفتهاند که پرداختن به ادیان دیگر فعلاً - در زمان طرح برنامه پروتکلها - زود است. مقصود آنها از ادیان دیگر «امپراتوری عثمانی» میباشد. سران صهیون در آن سال عملاً کار نفوذ در این امپراتوری را آغاز کرده بود، بنابراین، به نظر این سران رسیدن به فلسطین با آینده این امپراتوری در ارتباط بود و آنها سخت میکوشیدند که این آینده را به تباهی بکشانند و بیست سال پس از طرح این برنامه (پروتکلها)، در سال 1917، به اعلامیه بالفور دست یافتند. (نویهض، عجاج. (1387)، پروتکلهای دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم (1387)[۲۰].
پانویس
- ↑ اندیشه و تفکر حکومت صهیونیسم.
- ↑ ر. بهفرهنگ نفیسی ج 3، ص 218
- ↑ قدس ازنظرسه دین یکتاپرست مسلمانان، مسیحیان ویهودیان درنهایتدرجهتقدس قرار داردو پیش ازمکه قبلهگاه مسلمین بود. صخرهای که پیامبرازآنعروج کردند قبهالصخره نام داشت. یهودیان نیزکوه صهیون و شهرقدس را سمبلملیت خودمیدانندوعقیده دارندکه مقدسات ملی ومذهبیشان به دست پادشاهان بنیاسرائیل دراین شهربناشده است(جمالزاده1386،ص59).
- ↑ جمالزاده 1386، ص 59).
- ↑ خزایی 1389، ص 26.
- ↑ این واژه به دسته بالاتر یا مرفه و سرمایهدار اطلاق میشود. این دسته قدرت خود را از استخدام، آموزش و ثروت به دست میآورند و نه از اشراف زادگی ((www.loghatnaameh.org
- ↑ zionism.pchi.ir
- ↑ yahood.net
- ↑ بابایی 1384، ص 378 وجمالزاده، ص 59 وآشوری 1387، ج 1، ص 226.
- ↑ zionism.pchi.ir.
- ↑ در حقیقت، آنها این واقعیت را که در فلسطین ملتی با تمدن اصیل و غنی ساکن است را نادیده گرفته و با اخراج روز افزون اعراب مسئله "آوارگان فلسطین" را به وجود آوردند.
- ↑ بابایی 1384، ج 1، ص 378 و ربه طلوعی 1386، ج 1، ص 59.
- ↑ الطایی 1384، ج 1، ص 12.
- ↑ ارجینی 1385، ص 195.
- ↑ faraghlit.com.
- ↑ صفاتاج 1382، ج 1، ص 144.
- ↑ عبدالعال 1387 ج 1 ص 113
- ↑ یکی از روزنامههای تحت نفوذ صهیونیسمها در آمریکا به نام "شیکاگوسان تایمز" در یکی ازشمارههایخود در مقالهای تحت عنوان (تفاهمی با اسلام نیست، مگر به زبان آهن و آتش) نظرات نویسنده مقاله را پیرامون اسلام را در قالب مقایسه با کمونیسم، چنین القاء کرد: "ازآنجا که ایده کمونیسم در اصل تفکری غربی است، بهتر میتوان با آن به تفاهم و نظرهای مشترکرسید، اما با اسلام نمیتوان به تفاهم و نظر واحد دست یافت، مگر با آهن و آتش"(علیخانی 1384).
- ↑ جیمی یرشایمر 1389، ج 1، ص 209.
- ↑ صهیونیسم چیست و چه اهدافی دارد؟
کتابنامه
1. داریوش آشوری. دانشنامهٔ سیاسی. چاپ اول 1387. تهران، مروارید.
2. ابراهیم ارجینی. تبارانحراف. چاپ سوم 1385. قم. مؤسسه لوح وقلم. انتشارات ابتکاردانش.
3. فاطمه امین پور. فصلنامهٔ تخصصی مطالعات رسانه. 1390. تهران. مرکزپژوهشهای صداوسیما.
4. نجاح الطایی. مظلومنمایی یهود. چاپ اول 1384. بیروت. دارالهدی.
5. نعیم بدیعی. فصلنامهٔ مطالعاتی تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی. 1390. تهران.
6. اسماعیل بیابانگرد. فرزندمن ورسانه. چاپ اول 1387. تهران. مرکزامورزنان وخانوادهٔ نهاد ریاستجمهوری.
7. نیل پستمن. تکنوپولی. چاپ اول 1389. صادق طباطبایی. تهران. اطلاعات.
8. ناصرجمالزاده. اصطلاحات سیاسی. چاپ اول 1386. قم. پارسایان.
9. جانجیمییرشایمر. گروهفشاراسرائیل وسیاستآمریکا. چاپ اول 1389. رضاکامشاد. تهران فرزان.
10. محمدحسنی. فرهنگ ورسانههای نوین. چاپ اول 1385. تهران. دفترعقل.
11. سمیه خزایی. بنمایههای تاریخیصهیونیسم. چاپ دوم 1389. قم. بوستان کتاب.
12. علیاکبردهخدا. دهخدا. چاپ اول. بی تا. تهران. افست.
13. مجیدصفاتاج. تروریسم صهیونیستی. چاپ اول 1382. تهران.
14. حسن عمید. عمید. چاپ اول. بی تا. تهران. نشرجاویدان.
15. علیخانی بی نا.1384. سایت باشگاه اندیشه.
16. صفامحمودعبدالعال. ادعاهایحقوقیتاریخیدرسرزمیناسرائیل. چاپاول 1387. رضوانحکیمزاده. تهران. دفترمطالعات سیاسی بینالمللی.
17. غلامرضاعلی بابایی. فرهنگ سیاسی آرش. چاپ اول 1384. تهران. آشیان.
18. ادواردلیلاموره. برگزیدهٔ دانشنامهٔ دین ارتباطات ورسانه. چاپ اول 1388. حمیدرضاقادری. قم.
19. جریماندر. کندوکاوی درماهیت تلویزیون. چاپ دوم 1385. آیدین میرشکار. تهران. کتاب صبح.
20. محمدمعین. تهران. امیرکبیر. بی تا.
21.. م. م. ک 1390International@irna.ir.
22. مهدی نیکخو. نقش هنر ورسانه درتعلیم وتربیت. چاپ اول 1379. قم. دارالثقلین.
23. ستوارت هوور. دین درعصررسانه. چاپ دوم 1385. علی عامریمهابادی. تهران. مرکزپژوهشهای صداوسیما.