جنبش اسلامی چاد

از ویکی‌وحدت

قاره افریقا در قرن نوزدهم مورد یورش استعمارگران اروپایی قرار گرفت و این امر موجب پیدایش جنبش های رهایی بخش در سراسر افریقا گردید. مسلمانان چاد برای نخستین بار، در سال 1895 با دولت های استعمارگر، رو در رو شدند؛ زیرا مسلمانان چاد وظیفه دینی و اسلامی خود می دانستند تا در برابر استعمارگران غربی که با میسیون های تبشیری یا با لباس های دیگری به سراغ آنها آمده بودند، بجنگند.

جنبش اسلامی چاد


چاد از کشورهای مسلمان شاخ افریقاست که در افریقای مرکزی و در ناحیه صحرای بزرگ افریقا، بین سودان و نیجر واقع شده است. چاد، دارای سرزمین جلگه ای و صحرایی بوده و از آب و هوای گرم و خشک و بارانی برخوردار است.
اسلام در قرن چهارم هجری وارد این سرزمین صحرایی شد و مورد استقبال مردم بومی این منطقه قرار گرفت. هم اکنون از جمعیت هفت میلیونی چاد (در سال 1997) مسلمانان با 85 درصد، اکثریت ساکنان این کشور را تشکیل می دهند که بیشتر مذهب سنی دارند.[۱]

آغاز قیام رهایی بخش مسلمانان چاد


قاره افریقا در قرن نوزدهم مورد یورش استعمارگران اروپایی قرار گرفت و این امر موجب پیدایش جنبش های رهایی بخش در سراسر افریقا گردید. مسلمانان چاد برای نخستین بار، در سال 1895 با دولت های استعمارگر، رو در رو شدند؛ زیرا مسلمانان چاد وظیفه دینی و اسلامی خود می دانستند تا در برابر استعمارگران غربی که با میسیون های تبشیری یا با لباس های دیگری به سراغ آنها آمده بودند، بجنگند. مبارزات مردم چاد در آن تاریخ از یک سو در آغاز راه قرار داشت و از سوی دیگر، مبارزان که نه تجربه کافی برای مبارزه داشتند و نه از امکانات لازم برخوردار بودند شکست خوردند و نتوانستند از تجاوز اشغالگران به چاد جلوگیری نمایند. به این ترتیب نیروهای فرانسه وارد این کشور گردیدند. با پایان جنگ جهانی اول و بعد از برچیده شدن خلافت عثمانی در سال 1917، چاد به طور رسمی جزو دولت های زیر سلطه فرانسه درآمد.در عین حال، مبارزات مردم چاد برای آزادی سرزمین شان از اشغال متجاوزان استعمارگر ادامه پیدا کرد. سرانجام مبارزان موفق شدند که پس از 43 سال نبرد با استعمار، در سال 1960، استقلال کشورشان را به دست آورند.
با وجود اعلام استقلال، نیروهای فرانسه خاک این کشور را ترک نکردند و با پشتیبانی آنها «تامبل بای»، رهبر «حزب ترقی خواه» قدرت را به دست گرفت. او که یک فرد غیرمسلمان و وابسته به غرب بود، لبه تیز حملات خود را متوجه مسلمانان و گروه های سیاسی جهاد نمود و یک دیکتاتوری بسیار خشن و مخالف با باورهای اسلامی را روی کار آورد.
«تامبل بای» درصدد ایجاد یک نظام غیرمذهبی در چاد بود. این امر، خشم مسلمانان را برانگیخت و مورد اعتراض شدید آنها واقع شد. این اعتراض ها، تهدید جدی و زنگ خطری برای حکومت «تامبل بای» در آینده به شمار می آمد؛ به همین دلیل تحمل گروه های سیاسی و مسلمان برای او گران بود، از این رو پس از تثبیت حکومت خود، در نخستین اقدام، به سرکوب آنان پرداخت. گروه ها و احزاب سیاسی چاد با درک موقعیت حساس کشور، ناگزیر با سیاست های «تامبل بای» به رویارویی برخاستند و برای برآورده شدن خواسته های شان هماهنگ شده و «حزب ملی افریقا» را پایه ریزی کردند و به جز «حزب اتحاد ملی» دیگر احزاب سیاسی به آن پیوستند.
این همبستگی احزاب سیاسی، حکومت «تامبل بای» را در وضعیت دشوار و بحرانی قرار داد؛ رژیم که از وضعیت به وجود آمده در کشور، خطر را در چند قدمی خود احساس می کرد، بلافاصله رهبران سیاسی را دستگیر و احزاب را منحل اعلام کرد. برچیده شدن گروه های سیاسی و در پی آن تعطیل نمودن مجلس از سوی رژیم و واکنش های مردم در برابر آن، به زیان دولت «تامبل بای» تمام شد؛ زیرا احزاب نه تنها به حیات سیاسی شان ادامه دادند، بلکه با متحد نمودن صفوف خود و پیوستن برخی وزیران دولت و رهبران سیاسی به «حزب اتحاد ملی»، احزاب جایگاه بهتری را در جامعه به دست آوردند.
«تامبل بای» برای ریشه کن نمودن این مخالفت ها به زور متوسل گردید و در مارس 1963 با یک حمله ناجوان مردانه، بیش از هزار نفر از شخصیت های سیاسی را دستگیر کرد؛ در این جمع، عده زیادی از رهبران مسلمان نیز دیده می شدند؛ از آن جمله «سید محمد ابا»، دبیر کل حزب اتحاد ملی چاد و «محمد عبدالکریم»، رییس مجلس این کشور که هر دو مسلمان بودند، به زندان های ابد و درازمدت محکوم شدند.
«تامبل بای» به این هم بسنده نکرد و در سپتامبر 1963 تصمیم گرفت که تمامی رهبران مسلمان را پاکسازی کند. به این منظور، حمله تازه ای را علیه آنان آغاز نمود و بسیاری دیگر از شخصیت های مهم سیاسی مسلمان را نیز دستگیر کرد. مسلمانان در اعتراض به این اقدام دولت، به خیابان های «فورت لامی» ریختند و دست به تظاهرات مسالمت آمیز زدند. واکنش «تامبل بای» به این اعتراض ها که با کمک نیروهای فرانسه صورت گرفت، بسیار شدید بود و با گشودن آتش به روی تظاهر کنندگان، صدها هزار مرد، زن، پیر و کودک قتل عام شدند.
با وجود حمایت نیروهای فرانسوی از رژیم، مبارزات مردم چاد بعد از اعلام استقلال نیز بر ضد سیاست های استعماری فرانسه تداوم یافت، ولی هر بار که شورش های مردمی شدت می گرفت با دخالت مستقیم فرانسوی ها سرکوب می گردید و «این خود بیانگر این واقعیت است که جنبش اسلامی چاد، یکی از جنبش های پیشرو در مبارزات ضد استعماری کشورشان است و پیوسته بر علیه منافع فرانسه قیام کرده است.»
فشارهای روزافزون، سرانجام گروه ها و جریان های سیاسی را واداشت تا برای آزادی کامل سرزمین شان از اشغال نیروها و مزدوران فرانسوی، در تاریخ 22/6/1966، در یک اقدام مشترک «جبهه آزادی بخش ملی چاد» (فرولینا) را به وجود بیاورند. این جنبش پس از تشکیل، اهداف سیاسی و اصلاحی خود را این گونه اعلام داشت:


1. آزادسازی چاد از وضعیت نابسامان موجود که مسلمانان بیش از دیگران از دامنه آن در رنجند؛
2. برچیدن تمامی پایگاه های نظامی فرانسه در چاد و بازگردانیدن حق انتخاب و حاکمیت ملی به مردم این کشور؛
3. پایان دادن به سلطه مذهبی صهیونیسم در چاد و افریقا؛
4. تحکیم روابط دوستانه با کشورهای عربی و اسلامی؛
5. آزاد کردن رهبران مسلمان و زندانیان بدون محاکمه رژیم و همه کسانی که به دست مزدوران «تامبل بای» مورد شکنجه قرار داشتند؛
6. فراهم ساختن بستر مناسب برای بیشتر مردم چاد در یادگیری احکام اسلام، زبان و خط عربی.
جنبش رهایی بخش مردم مسلمان چاد در این مرحله به نام «فرولینا» از هماهنگی و یکپارچگی بیشتری برخوردار بود. سرانجام مبارزات مردم چاد بعد از 13 سال به نتیجه رسید و با خروج نیروهای فرانسه از این کشور، اولین رییس جمهور مسلمان (حسن هابره) در سال 1980 قدرت را به دست گرفت. با روی کار آمدن «حسن هابره» که فردی مسلمان بود، انتظار می رفت زمینه برای فعالیت گروه های اسلام گرا آماده گردد. متأسفانه وضعیت برعکس شد و «حسن هابره» که تحت نفوذ فرانسه قرار داشت، با تأیید نظام غیرمذهبی این کشور، از رشد روزافزون اسلام گرایی جلوگیری کرد.
به همین دلیل، اسلام گرایان به جنگ های چریکی خود در برابر استبداد داخلی تا سرنگونی رژیم غیرمذهبی این کشور ادامه دادند. «ادریس دبی» که فردی مسلمان بود و با اسلام گرایان رابطه خوبی داشت، در دسامبر 1990، در پی یک جنگ چریکی که از سودان رهبری می شد با راه اندازی کودتای نظامی، قدرت را در این کشور به دست گرفت. منابع مختلف مذهبی در ارتباط او با اسلام گرایان گزارش دادند که چندین روحانی و از جمله امام مسجد اعظم همراه «ادریس دبی» وارد چاد شدند و روحانیون دیگری نیز از پاکستان و ایران به چاد آمده اند.