دیوبندیه مماتی

از ویکی‌وحدت

دیوبندیه مماتی گروهی از مسلمانان حنفی هستند که با تیعیت از برخی دانش آموختگان مدرسه دارالعلوم دیوبند و در ایالت پنجاب پاکستان، دیوبندی نامیده می شوند. دیوبندی ها بنابر اختلاف عقیده ای که در خصوص حیات پس از وفات پیامبر (ص) دارند به دو دسته مماتی و حیاتی تقسیم می شوند.

ایجاد نگرش مماتی

در میان نسل دوّم دانش آموختگان مدرسه دارالعلوم دیوبند و در ایالت پنجاب پاکستان، حسین علی میانوالی از شاگردان رشید احمد گنگوهی[۱] که در حیات علمی اش بیشترین تأثیر را از اندیشه شاه اسماعیل دهلوی پذیرفته بود، روش خاصّی در تفسیر قرآن با محوریت توحید شروع کرد که نتیجه آن مشرک دانستن مسلمانان و کافر تلقی کردن مردم بود.

مبانی اعتقادی نگرش مماتی

حسین علی مردم را به رد استغاثه به غیر الله و عدم علم غیب برای پیامبر اکرم(ص) دعوت میکرد.[۲] نگرش او در مسائل توحید بگونه ای شده بود که طبق گفته مولوی احمد علی لاهوری، مردم پنجاب او را با لقب وهابی خطاب می کردند. میانوالی به شدّت با مردم برخورد می کرد و برخی از علمای حنفی مدافع استغاثه و توسل را تکفیر می کرد.

ترویج اعتقادات مماتی

حسین علی میانوالی در حدود40 سال در ترویج اندیشه خود به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت و تعدادی از علماء هندوستان و پاکستان و همچنین مالزی، اندونزی، آفریقا، افغانستان و ایران از وی تاثیر پذیرفتند.[۳] از مبرزترین شاگردان حسین علی که روش تفسیری او را ادامه داد، غلام الله خان بود که کتاب تفسیری «جواهر القرآن» وی به نحوی تقریرات درس تفسیر میانوالی به شمار می رود.[۴]

غلام الله خان دیوبندی پاکستانی، در تفسیر خود به مقابله با برخی از علماء دیوبندی و بریلوی پرداخته و کارهای آنان را شرک آلود میخواند. این تفکر در مقابل رویکرد جمهور دیوبندیه قرار گرفت و جمهور دیوبندیان در صدد ردّیه برآمدند و در این مورد شیخ عبدالشکور کتاب «هدایة الحیران فی جواهر القرآن» را در رد عقائد غلام الله خان نوشت و اندیشه غلام الله همانند استادش حسین علی را خروج از اندیشه دیوبندیان دانست.[۵] شمس الدین افغانی، غلام الله خان را از معدود علمای دیوبندی معرفی میکند که متأثر از دعوت محمّد بن عبد الوهّاب گشت و در برابر برخی از معتقدات دیوبندیان و بریلویان ایستادگی کرد. لذا دیوبندیان، چون عقائد وی را در مقابل جمهور دیوبندیان دیدند، افکارش را ملحق به عقائد وهابیت کردند.[۶]

از میان شاگردان غلام الله، عبدالغنی جاجروی از جایگاه ویژه ای برخوردار بود. در نقلی آمده است که غلام الله خان میگفت: «من بیشتر از همه شاگردانم به عبد الغنی اعتماد دارم» رابطه او با استاد آنقدر صمیمانه بود که اهل علم رابطه او با استادش را همانند رابطه ابویوسف با ابوحنیفه و ابن قیم با ابن تیمیه قیاس میکردند.[۷]

از دیگر شاگردان حسین علی، محمد طاهر بن آصف (م1407) متولد منطقه پنج پیرِ ولایت سرحدّ پاکستان است که نزد میانوالی درس خواند و سپس به حجاز رفت و بعد از بازگشت از عربستان در سال1357ق «جماعت اشاعة التوحید و السنة» را تأسیس کرد.[۸] جماعت اشاعة التوحید از فروعات مسلک دیوبندیه است که تفکرات نزدیک به وهابیت در بحث توحید و شرک را در شبه قاره هند ترویج می کند.[۹]

محمد طاهر پنج پیری و جماعت وی در باب توحید الوهی متأثر از تفکرات ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه و محمّد بن عبد الوهاب بوده و دیوبندیان، آنان را ملحق به وهابیت می کنند.[۱۰] محمد طاهر با این اندیشه شاگردان زیادی را در مناطق پیشاور پاکستان و افغانستان تربیت کرد. شاگردان این مکتب در اواخر عمر محمد طاهر در حدود سه هزار نفر بوده که بعد از وفات پنج پیری و با در دست گرفتن زعامت این جماعت توسط محمد طیب طاهری و ادامه دادن کرسی درس پدر، تعداد دانش آموختان این مکتب به شش هزار نفر رسیده است.[۱۱] گرچه خود محمد طاهر در کتاب نیل السائرین تصریح دارد که در حدود چهل هزار نفر از کرسی درس وی بهره بردهاند[۱۲].

شمس الدین محمّد افغانی که خود قبلاً در این جماعت بوده و از شاگردان محمد طاهر محسوب می­شد، این گروه از دیوبندیه را از نزدیکترین گروه به وهابیت در باب توحید میخواند.[۱۳] پنج پیری همانند ابن عبد الوهاب کفر و شرک مسلمین اهل زمانه خود را از مشرکین عرب های دوران جاهلیت بدتر دانسته[۱۴] و به صرف این ادّعا که مشرکین زمان پیامبراکرم خداوند را فقط در شدائد ندا میدادند، امّا مشرکین زمان ما در همه امور غیرالله را ندا میدهند از مشرکان زمان پیامبر بدترند.[۱۵]

امّا با این حال «پنجپیریه» یا «اشاعة التوحید والسنة» همگی صوفیان نقشبندی مسلک بوده[۱۶] و بدین منظور شاگردان خود را توصیه به ورود به طرق تصوف میکنند.[۱۷] این گروه همانند دیگر گروههای دیوبندیه در باب صفات الهی پیرو اندیشه ماتریدی هستند و در مدارس خود کتب ماتریدان را تعلیم میدهند و در مسائل فقهی حنفی مذهب بوده و در پیروی از مذهب خود تعصب دارند و عدول از مذهب حنفی به مذاهب دیگر فقهی را جایز نمی دانند[۱۸] و در این مسأله با جماعت غیرمقلد و اهل حدیث در مناطق خود رابطه خصمانهای دارند به طوریکه این جماعت را برادران قادیانیه خطاب میکنند.[۱۹]

برخلاف دیوبندی های حیاتی که قائل به حیات دنیوی و عنصری برای پیامبراکرم و دیگر انبیاء هستند، دیوبندی های مماتی این اندیشه را نپذیرفته و حیات انبیاء را صرفاً برزخی قلمداد میکنند که هیچ ارتباطی با دنیا ندارند. غلام الله خان در تفسیر آیه ﴿فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ﴾[۲۰] قائل است که ارواح انبیاء در بدنهایشان بعد از موتشان وجود ندارد و موت آنان به نحو حقیقی بوده و حیاتشان در قبور به نحو حیات برزخی میباشد نه دنیوی و ناسوتی؛ لذا انبیاء نه از اتّفاقات اطراف خود خبری دارند و نه این که کلام بندگان را می ­شنوند.[۲۱]

مماتی ها که به پنج پیریها مشهورند، درباره حدیث متفق علیه بخاری و مسلم: «إن المیت لیسمع قرع نعالهم»[۲۲] و همچنین حدیث «قلیب بدر»[۲۳] و احادیث دیگر که دلالت بر شنیدن اموات در قبر دارد، قائلند که این روایات از اخبار آحاد و ظنی الصدور هستند و دلالت آنان مخالف با آیات قطعی الصدور که دالّ بر عدم سماع اموات است و برفرض قبول این روایات، رویات ظنی بوده و در مباحث اعتقادی ظنیات هیچ اعتباری ندارد.[۲۴]

پانویس

  1. محمد یوسف حسینی بنوری، تكلمة البنوري لفقه أهل العراق للكوثري، ص80
  2. عبد الحي بن فخر الدين حسني طالبي، نزهة الخواطر وبهجة المسامع والنواظر، ج8، ص1217
  3. سجاد بخاری، مقدّمه جواهر القرآن، ص5.
  4. عبد العلی دامنی، بلوچستان در آیینه تاریخ، ص523
  5. شمس الدين بن محمّد افغاني، جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص779
  6. همان، ج2، ص779
  7. عبد الغنی جاجروی، گزیده مقدمه کتاب التوحید، ص19
  8. محمد خير بن رمضان بن إسماعيل يوسف، تكملة معجم المُؤلفين، ص723-724
  9. شمس الدين بن محمّد افغاني، عداء الماتریدیة للعقیدة السلفیة، ج1، ص292-291
  10. شمس الدين بن محمّد افغاني، جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص772 و780
  11. محمد خير بن رمضان بن إسماعيل يوسف، تكملة معجم المُؤلفين، ص723-724
  12. محمد طاهر پنجپیری، نیل السائرین في طبقات المفسرین، ص451
  13. http://www.dorar.net
  14. محمد طاهر پنج پیری، البصائر للمتوسلین بأهل المقابر، ص85، به نقل از: جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص1192
  15. محمد طاهر پنجپیری، ضیاء النور من احیاء السنة لدحض الفجور واماتة البدعة، مقدمه ناشر، صفحه الف
  16. شمس الدين بن محمّد افغاني، جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص782
  17. همان، ج2، ص783
  18. همان، ج2، ص804
  19. مجموعة من الباحثين بإشراف الشيخ علوي بن عبد القادر السقاف، موسوعة الفرق المنتسبة للإسلام، موقع الدرر السنية على الإنترنت dorar.net
  20. بقره: 259
  21. غلام الله خان، جواهر القرآن، ج1، ص127
  22. محمّد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري، ج2، ص190؛ مسلم بن حجّاج نيشابوري، صحیح مسلم، ج4، ص2200
  23. محمّد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري، ج5، ص77؛ مسلم بن حجّاج نيشابوري، صحیح مسلم، ج4، ص2203
  24. شمس الدين بن محمّد افغاني، جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص884