محمد صاحب مرباط

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۴ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '[[علی بن ابی طالب (ع)' به '[[علی بن ابی طالب')
محمد صاحب مرباط
نام کاملمحمد صاحب مرباط
اطلاعات شخصی
محل تولدحضرموت، یمن
سال درگذشت۵۵۶ ق، ۵۴۰ ش‌، ۱۱۶۱ م
محل درگذشتمرباط یا ظفار قدیم، یمن
دیناسلام، اهل سنت، شافعی
استادان
  • سالم بن بصری
  • سالم بن فضل
  • علی بن یحیى الخطیب
شاگردان
آثاربرگرداندن عقیده مردم حضرموت و ظفار از مذهب اباضیه به مذهب شافعیه
فعالیت‌ها
  • ریشه آل باعلوی
  • عالم دین
  • رهبر و مصلح اجتماعی

محمد صاحب مرباط (متوفی ۵۵۶ ه)، امام، تاجر و رهبر اجتماعی با اعتبار گسترده‌ای در ظفار و حضرموت است که خانواده آل باعلوی از آن منشعب می‌شوند. او در سرزمین ظفار ساکن شد و در آنجا مشهور شد و درخشید و در آنجا مذهب شافعی از اهل سنت را تبلیغ کرد. او همچنین نقش خود را در تقویت روابط دو دولت منجویه در ظفار و دولت راشدیه در حضرموت ایفا کرد. او به دلیل اینکه در پایان عمر ظفار را اداره می‌کرد به «صاحب مرباط» ملقب شد؛ زیرا مرباط همان ظفار قدیم است.[۱]

نسب

محمد بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفرالصادق بن محمدالباقر بن علی زین‌العابدین بن الحسین بن علی بن أبی‌طالب، و امام علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است.[۲]

او چهاردهمین نوه محمد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است.

تولد و تربیت

او در شهر بیت جبیر در جنوب تریم، حضرموت به دنیا آمد و در آنجا تحت تربیت پدرش بزرگ شد. قرآن را حفظ کرد و فرهنگ قرآنی یافت. مادرش فاطمه دختر محمد بن علی بن محمد بن جدید بن عبیدالله بود. سپس با پدرش، عمو و پسرعموهایش به تریم رفتند. پس از اتمام تحصیلات در تریم، برای افزایش دانش و فرهنگ، کشور را ترک کرد و سپس به حضرموت بازگشت و از آنجا در زمان حکومت خانواده منجوی به ظفار قدیم روانه شد.[۳]

اساتید

برخی اساتید او عبارتند از:[۴]

  • سالم بن بصری
  • سالم بن فضل
  • علی بن یحیى الخطیب

شاگردان

بسیاری از دانش‌آموزان علوم در بسیاری از علوم و دانش‌ها از او بهره‌مند شدند، از جمله چهار فرزند او علوی، عبدالله، علی و احمد، و از جمله شاگردان دیگر او عبارتند از:[۵]

  • علی بن احمد بامروان
  • أحمد بن محمد باعیسى
  • علی بن محمد الخطیب
  • سعدالدین بن علی الظفاری
  • علی بن عبدالله الظفاری

فعالیت‌ها

او به کار در کشاورزی تمایل داشت و به همین دلیل همیشه به همراه خانواده و فرزندانش به بیت جبیر می‌رفت و در آنجا بر کاشت نخل‌ها و کشت انواع دانه‌ها نظارت می‌کرد و شروع به گسترش کار کشاورزی و جذب نیروی کار می‌کرد تا از کار بهره‌مند شوند و سهمی از میوه را به دست آورند و او مراقبت فصل‌های کشاورزی بود و در تریم و بیت جبیر انبارها را مرتب می‌کرد تا محصول بیشتری جا بگیرند. او علاوه بر کشاورزی به تجارت در غذا، غلات و غیر آن به ویژه در جاده حضرموت -ظفار کار می‌کرد و از ابتدای فعالیت تبلیغی تفریحی خود به ساحل ظفار اقدام به توزیع و فروش مواد غذایی نیز کرد. سپس تجارت و حمل کالا را آغاز کرد و گاهی فرزندان و عزیزانش را با خود می‌برد و ماه‌ها در مناطق ظفار می‌ماند تا اینکه در آنجا مشهور شد و مردم او را می‌شناختند.

او جایگاه اجتماعی و بزرگی مردمی را در ظفار و حضرموت داشت؛ زیرا او علاوه بر مقام علمی، دینی و شرعی که داشت از یک خانواده اصیل و قدیمی با سابقه نفوذ اجتماعی در منطقه از زمان جدش المهاجر بود. از این رو نزد قبایل و حاکمان دارای اعتبار بود. کاروان‌های تجاری دیگر برای عبور امن از بیت جبیر و رسیدن به ظفار در پناه و همراهی قابفله او رفت و آمد می‌کردند.

خانه‌اش که به سخاوت بسیار و سخاوت بیش از حد معروف است، پناهگاه مهمان و پناهگاهی برای مسافرین بود. او بیش از ۷۰ خانه را بخشید. او به تمام خویشاوندان و نزدیکانش انفاق و بخشش می‌کرد. بیشتر اموال و نخلستان هایش در بیت جبیر بود.

او ساختمان مسجد باعلوی را که خانواده‌اش هنگام نقل مکان به تریم ساختند، بازسازی کرد. او روابط سیاسی و تجاری دو ایالت منجویه در ظفار را که آن زمان مرباط پایتخت آن بود و دولت راشدیه در حضرموت را بهبود بخشید و تأثیر خوبی بر بهبود شرایط بین دو کشور داشت. هنوز بسیاری از قبایل در ظفار و مهره برای حل مشکلات دینی و اجتماعی خود به سادات آل باعلوی مراجعه می‌نمایند.[۶]

هجرت به ظفار

او در پایان عمر به مرباط در ناحیه ظفار رفت و در آنجا اقامت گزید و به خاطر محبوبیت و محبت‌هایش نزد او می‌آمدند. او در ظفار مجالس علمی و معنوی داشت و مردم آنجا را که عقاید اباضیه داشتند را با مذهب شافعی آشنا کرد و توانست همانگونه که مردم حضرموت را به مذهب شافعیه برگرداند مردم ظفار را به این مذهب برگرداند.

مسجد جامع مرباط را تاسیس کرد و سند آن را در سال 551ه. ق با انگشتر خود مهر کرد.[۷] او اولین کسی است که مذهب شافعیه را به ظفار وارد کرد و پس از او محمد بن علی القلعی این مذهب را در منطقه ظفار نشر داد. پس از آن علویان به مرباط رفت و آمدشان زیاد شد؛ زیرا مرباط در مسیر سفر ایشان به سمت شرق، هند و هند شرقی بود. آنها بسیاری از آداب و رسوم تریم در اذکار، مجالس، اوراد، دعاها به مناسبت‌های مختلف را به مرباط منتقل کردند.

فرزندان

محمد صاحب مرباط نقطه جمع کسانی است که از آل‌باعلوی امروز وجود دارند. نسل او از دو پسرش به دو شاخه شدند که یکی از آنها علی که پدر فقیه مقدم است و دیگری علوی معروف به عموی فقیه مقدم است.

وفات

او در سال ۵۵۶ ه.ق در شهر مُرباط یا ظفار قدیم درگذشت و گنبدی بر قبر او بنا شد.[۸] این مقبره توسط هزاران نفر از مناطق و کشورهای مختلف زیارت می‌شود به شکلی که محل دفن او یکی از جاهای معروف در استان ظفار عمان تبدیل شد.


پانویس

منابع

الحامد, صالح بن علی (1423 هـ). تاریخ حضرموت (PDF). الجزء الثانی. صنعاء، الیمن: مکتبة الإرشاد. صفحة 463.

المشهور, أبوبکر بن علی (1422 هـ). الإمام محمد صاحب مرباط سلسلة أعلام حضرموت 3 (PDF). عدن، الیمن: فرع الدراسات وخدمة التراث - أربطة التربیة الإسلامیة.

پیوندهای بیرونی

  1. الحبشی, عیدروس بن عمر (1430 هـ). عقد الیواقیت الجوهریة. الجزء الثانی. تریم، الیمن: دار العلم والدعوة. صفحة 1105.
  2. المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهیرة (PDF). الجزء الأول. جدة، السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 72. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 2 ینایر 2020.
  3. بلفقیه, علوی بن محمد بن أحمد (1415 هـ). من أعقاب البضعة المحمدیة الطاهرة. الجزء الأول. المدینة المنورة، السعودیة: دار المهاجر. صفحة 14.
  4. الحبشی, أحمد بن زین. شرح العینیة. سنغافورة: مطبعة کرجای المحدودة. صفحة 147.
  5. الشلی, محمد بن أبی بکر (1402 هـ). المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل أبی علوی (PDF). الجزء الأول (الطبعة الثانیة). صفحة 392. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 30 ینایر 2021.
  6. الشاطری, محمد بن أحمد (1415 هـ). أدوار التاریخ الحضرمی. الجزء الأول. المدینة المنورة، السعودیة: دار المهاجر. صفحة 191.
  7. البارق الشرقی (2019). "المسجد الجامع". تویتر. مؤرشف من الأصل فی 2 ینایر 2021.
  8. خرد, محمد بن علی (2002). غرر البهاء الضوی ودرر الجمال البدیع البهی. القاهرة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث. صفحة 172.