حج در الجزایر
زیارت خانه خدا و ادای مناسک حج، از سوی مسلمانان سراسر جهان یکی از فرائض و اعمال عبادی مهم به شمار میرود. در مغرب اسلامی و کشور الجزایر هم این فریضه وحدتبخش، همواره و به ویژه از دوره امپراتوری عثمانی مورد اهتمام جدی بوده و هر سال با تشریفات خاص دنبال میشود. جالب است بدانیم در سده ششم قمری گروهی در میان صوفیان این سرزمین پدید آمد که به «طائفة الحجاج» شناخته میشدند و هرکس را که به زیارت خانه خدا نرفته بود، به جمع خود راه نمیدادند.
حج الجزایر
درباره پیشینه حج الجزایر در فاصله پس از فتح اسلامی تا حاکمیت عثمانیها، آگاهی اندکی داریم؛ زیرا الجزایر با هویت سیاسی جدید خود پیشینه فراوانی در تاریخ ندارد.
تاریخچه حج این بخش از مغرب اسلامی تا زمانی که در دوره عثمانی به ایالتی مستقل بدل شود، بیشتر با نام کلی مغرب قابل بررسی است. از سوی دیگر، گر چه بسیاری از دانشوران الجزایر در این دوره با انگیزههایی چون گزاردن حج و عمره، آموزش علوم دینی، مهاجرت، و مجاورت به حجاز میرفتهاند، اندکی از آنان گزارش سفر حج خود را نگاشتهاند و از آن میان، تنها برخی به دست ما رسیدهاند.
محمد مَقَّری، استاد ابن خلدون و جدّ احمد مقری، از آن جمله است که سفرنامهای از خود به جای نگذاشت. ابن مرزوق خطیب و نواده او نیز سالها مجاور کعبه بودند؛ اما گزارشی از سفر خود به دست ندادهاند. نیز دانشورانی چون علی بن والی بن حمزه، محمد بن عبدالرحمن بونی و عیسی ثعالبی را میتوان نام برد که مجاور حرمین شدند و همان جا درگذشتند و سفرنامهای ننوشتند. از جمله زنان نیز صفیه بنت محمد (اُم الحیاء البسکریه) مقیم مدینه شد و در دانش حدیث درخشید. اما از او نیز سفرنامهای برجای نمانده است.[۱] هر کاروانی که از مغرب به قصد حج به راه میافتاد، کاروانی نیز کنار آن با عنوان «رکب الشیوخ» شکل میگرفت که دانشورانی را در بر داشت که افزون بر گزاردن حج، به قصد فراگیری علوم نقلی و عقلی به حجاز میرفتند.
در سده ششم ق. گروهی در میان صوفیان مغرب پدید آمد که به «طائفة الحجاج» شناخته میشدند و هرکس را که به زیارت خانه خدا نرفته بود، به جمع خود راه نمیدادند. این گروه، دانشوران صوفیمشربی بودند که شاگردی دانشوران حجاز کرده و با اجازاتی از آنها به سرزمین خود بازگشته بودند. طائفة الحجاج شاگردانی تربیت کردند که باعث شکوفایی فرهنگ اسلامی در تلمسان شدند.[۲]
حج الجزایر در دوره حاکمیت عثمانیها رونق گرفت و سفرنامههای حج فراوان در این دوره نگاشته شد؛ زیرا عثمانیها شاید از آن رو که خود را وارث خلافت اسلامی میدانستند، به احداث و اصلاح راههای مکانهای مقدس به ویژه راه حج و برقراری امنیت و ساخت استراحتگاه در آنها اهتمام داشتند.
در نتیجه، سفر حج از راه مغرب، آسان و دارای امنیت نسبی بوده است. در سده نخست حضور عثمانیها در الجزایر نیز سفرنامه حج به چشم نمیخورد؛ شاید از آن رو که الجزایریها در آن روزها سخت سرگرم مقابله با تهاجم اسپانیاییها و پرتغالیها بودند و بسیاری از دانشورانشان رهبری مبارزات را بر عهده داشتند و راهها نیز ناامن بود.
هنگامی که عثمانیها توانستند بر اوضاع مسلط شوند، به اوضاع حج سر و سامان دادند. امیر کاروان حج (امیر الرکب) از سوی پاشا یا حاکم مرکزی تعیین میشد که سرپرستی کاروان را در همه مسیر حج بر عهده داشت و هنگام بازگشت کاروان را سرپرستی میکرد.
امارت کاروان حج شغلی بود که خانواده ابن فکون از اهالی قسنطینه آن را به ارث میبردند. عبدالکریم فکون یکی از مشهورترین امیران حج این خانواده است که لقب مفتی و شیخالاسلام داشت. والیان الجزایر همه ساله هدایای ارزنده که از منابع گوناگون از جمله موقوفات ویژه حرمین به دست میآمد و «صُرّه»اش مینامیدند، با فهرستی بلند بالا برای اشراف و فقیران حرمین و برخی مقاصد دیگر روانه حرمین میکردند. آنها برای این کار مأموری ویژه داشتند که او را «وکیل الحرمین» مینامیدند و وی موظف بود این هدایا را بیکم و کاست و همراه با کاروان حج به مقصد برساند.[۳]
رفت و آمد میان حجاز و الجزایر در دوره استعمار فرانسه کاهشی چشمگیر یافت، به گونهای که شمار حاجیان الجزایری به سال 1315ق. بیشتر از 27 تن نبود. با آنکه فرانسویها کاروانهای رسمی را زیر نظر مأموران خودشان برای حج اعزام میکردند، از نگاه الجزایریها آنها موانعی فراوان بر سر راه خواستاران سفر به حج قرار داده بودند.
حاکمان فرانسوی الجزایر همچنین چند سال به نام پیشگیری از انتقال بیماری وبا از حجاز که گویا آن روزها در عربستان فراگیر شده بود، مدتی حج را ممنوع کردند. برخی گزارشها نشان میدهد که فرانسویها پس از مدتی ممنوعیت، به سال 1900م. با این توضیح که وضعیت سلامت در شرق اسلامی به حدّ رضایتبخشی رسیده است، حجگزاری را آزاد کردند و دیگر بار در 1902م. همگام با تونس که از بیم انتقال وبا حج را ممنوع کرده بود و نیز مصر که به همین دلیل، شرایطی سخت را برای حضور حاجیان در کاروان حج قرار داده بود، حج را ممنوع نمودند. به ادعای الجزایریها، از آن رو که مکه در ایام حج میزبان مسلمانانی از همه کشورهای مسلمان بود، گزاردن حج فرانسویها را هراسان میکرد.
بر این اساس فرانسویها نگران آن بودند که حاجیان الجزایری در بیرون از کشور بر ضدّ استعمار فرانسوی تبلیغ کنند یا هنگام بازگشت، افکار آزادیخواهانه را با خود به ارمغان بیاورند.[۴] از این رو، در این دوره هرکس موفق به گزاردن حج شده، یا به قصد مهاجرت از الجزایر بیرون رفته و یا با تن دادن به مقررات کاروان رسمی حج، به عربستان رفته است. مکه و مدینه در این دوره پایگاهی بود برای دانشوران انقلابی و مخالف استعمار که یا به میل خود جلای وطن میکردند و یا به اراده فرانسویها تبعید میشدند.
امیر عبدالقادر از آن جمله است که یک بار پیش از اشغال کشورش همراه پدر به حج رفت و بار دیگر آنگاه که در 1846م از الجزایر رانده شد، رحل اقامت در مکه افکند. عبدالحمید بن بادیس، بنیانگذار جنبش اصلاحی الجزایر نیز در 1913م. به حجاز رفت و پس از دیدار با محمد بشیر ابراهیمی، دانشور دیگر الجزایری که در 1911م. مجاورت حرمین را برگزیده بود و در آنجا حلقه درس داشت، «جمعیة العلماء الجزائریین» را بنیاد نهاد و سپس آن دو از میان شاگردان خود نیرویی نظامی تدارک دیدند.[۵]
سفرنامههای حج الجزایری
احمد بن محمد مقری، نویسنده نفح الطیب فی غصن الاندلس الرطیب، از تلمسان برخاست. به مصر و سپس حجاز رفت و حج گزارد و دانش آموخت. او گزارشی کوتاه از سفر خود در نفح الطیب به جای نهاده است. احمد بجائی معروف به ابی عصیده نیز رسالة الغریب الی الحبیب را در شرح سفر حج خود نوشته است. احمد بن قاسم بونی الروضة الشهیة فی الرحلةالحجازیه را نگاشت. اما از این سفرنامه تنها نامی در میان است. در عوض احمد ابن عمار که چندی مجاور حرمین بود و دیدارهایی با دانشوران آن سرزمین داشت، دیدههایش را در اللبیب فی اخبارالرحلة الی الحبیب نگاشت که اکنون در دسترس است. در الجزایر عثمانی، سفرنامههای ابن مسایب و ورثیلانی از اهمیت ویژهای برخوردارند.[۶]
ابن مسایب پس از گزاردن مناسک حج قصیدهای به نام «الحرم یا رسول الله» سرود که نمونهای نیکو از شعر ملحون (عامیانه) است. به گفته تازی، این سروده تا امروز در ذهن و زبان مردم الجزایر نشسته و خانهای در الجزایر نیست که در آن از خواندن قصیده ابن مسایب لذت نبرند. ابن مسایب همچنین منازلی را که از تلمسان تا مکه پشت سر نهاده، در این سفرنامه وصف کرده است.[۷]
در نزهة الانظار فی فضل علم التاریخ و الأخبارِ ورثیلانی نیز آگاهیهایی سودمند درباره حج، حاجیان و مساجد و بازارهای حرمین در سده دوازده ق. و نیز دیدار وی با حاکم وقت مکه مییابیم.[۸]
از سفرنامه احمد بن عبدالقادر راشدی معسکری نیز میتوان یاد کرد که آن را به عنوان فصلی از خاطراتش در کتاب فتح الاله و منّته فی التحدث بفضل ربی و نعمته آورده است.[۹] شریف قاضی، پزشک همراه بعثه حج که فرانسویها پس از جنگ جهانی اول برای حاجیان الجزایری برپا کرده بودند، نیز سفرنامهای به زبان فرانسوی دارد.[۱۰]
کورتلمون فرانسوی ساکن الجزایر نیز از کسانی بود که اسلام آورد و خود را عبدالله بن بشیر نامید و به مکه سفر کرد و سفرنامهای نگاشت. مأموریت او در این سفر گویا گرفتن تأییدی از شرفای مکه برای حاکمیت فرانسویها بر الجزایر و تونس بوده است.[۱۱]
سفرنامه وی را محمد الحنّاش با عنوان رحلتی الی مکة ترجمه کرده است.
راه حج الجزایر
الجزایر بخشی از راه حج مغربی بوده و حاجیان از مناطق گوناگون مغرب برای رفتن به حجاز بیشتر از راه مراکش امروزی به الجزایر میآمدند و از آنجا به تونس و لیبی و سپس از راه مصر به حجاز میرفتند. کاروان حج مغربی همیشه میکوشید که همزمان با کاروان حج مصری و با فاصله اندکی از آن، مصر را ترک کند.[۱۲]
کاروان حج از تلمسان به راه میافتاد و از مناطقی چون مصراته، اجدابیا، برقه و بنغازی میگذشت و سپس به مصر میرفت.[۱۳] حاجیان به علت دمای بالای هوا در روز، بیشتر در شب راه میپیمودند و از راه خلیج عقبه وارد شبه جزیره عربستان میشدند. طولانی و سخت بودن راه و کمآبی به علت آشامیدنی نبودن آب بسیاری از چاهها، سفر از راه حج مغربی را دشوار میکرد.
منطقه صحرا نیز گاه و بیگاه صحنه درگیری قبایل و تاخت و تاز راهزنان بود و کاروانیانی که راه را از ساحل کج میکردند و وارد شهر میشدند، از این دشواریها بیبهره نمیماندند. الجزایریها در راه با حاجیان دیگر شهرها نیز روبهرو میگشتند و به آنها میپیوستند و رهسپار حجاز میشدند.[۱۴]
سفرنامههای مغربی با اندکی تفاوت این مسیر را مشخص کردهاند. ابن بطوطه در 725ق از طنجه در مغرب (مراکش) بیرون آمده و نخست به تلمسان رسیده و سپس به ملیانه، الجزیره، متیجه، جبل الزان و بجایه رفته و از آنجا به قسنطینه و بونه رفته و وارد محدوده تونس شده است. این بخش از مسیر و نیز از بجایه تا تونس ناامن بوده و از اینرو ابن بطوطه همه مسیر را با اسب پیموده است. سپس از راه ساحل به سوسه در چهل میلی تونس و از آنجا به صفاقس رفته است.
وی در ادامه راه، قابس، طرابلس، مسلاته و مصراته را در لیبی پشت سر نهاده تا به سرت برسد. در سرت طوایف عرب خواستهاند به این کاروان دستبرد بزنند که به علت آمادگی کاروانیان، ناکام ماندهاند. قصر برصیصای عابد، قبة السلام و قصر زعافیه منازلی دیگر است که ابن بطوطه از آنها گذشته تا به اسکندریه برسد.[۱۵]
پیش از او عبدری در 688ق. سفر خود را از حامه در مغرب آغاز کرده و پس از سوس به تلمسان رسیده است. او راه سوس به تلمسان را ناامن و بسیار خطرناک شمرده؛ زیرا مردمانی که در طول این راه زندگی میکردند، مسافران را میآزردند و هیچ کس از آنها در امان نبود.
عبدری گر چه از مردم تلمسان به خوبی یاد کرده، از دو چیز شگفتزده شده است. نخست اینکه جمعی از حاجیان به دیدار حاکم تلمسان رفتهاند و او تنها یک دینار به هر کدام از ایشان داده است و دیگر آنکه وقتی رئیس یکی از قبایل از مردمش میخواهد حاجیان را در خانههای خود مهمان کنند، هیچ کس درخواست او را اجابت نمیکند.[۱۶] او سپس به ملیانه، الجزیره، بجایه، میله و قسنطینه رسیده و از راه بونه و خولان به تونس رفته است.[۱۷]
قَیرَوان، قابس، زواره، زواغه، زنزور و طرابلس منازل پسین عبدری بودهاند. وی سپس به مصراته، سرت، برقه و اسکندریه رفته و فاصله دو شهر اخیر را ده روز یاد کرده است. او از اینکه مأموران اسکندریه زنان را نیز تفتیش میکنند، آزردهخاطر شده است.[۱۸]
مسیر بازگشت او نیز همان است؛ جز آنکه از بجایه به وهران و از آنجا به تلمسان بازگشته است. عبدری در پایان سفرنامهاش قصیدهای سروده و خلاصه سفر و مراحل آن را آورده است.[۱۹] ابوسالم عیاشی نیز از برخی شهرها یاد کرده که سجلماسه، اوکرت، وارکلا، اکرک، تماسن، تکرت، نفزاوه و طرابلس از آن جمله هستند.[۲۰]
ورثیلانی نیز که در 1179ق. به حج رفته، تقریباً همین مسیر را با جزئیاتی بیشتر ترسیم کرده است. او سفر خود را از زموره آغاز کرده و با گذر از قصر الطیر و بریکه / باریکه / بارکه به بسکره رسیده و آن را شهری پرآب و حاصلخیز شمرده است. وی برای تهیه زاد و توشه، دو روز در این شهر مانده و از آنجا به حامه، تَوزَر و سپس قابس، زواره، سبخه، نبکه، زنزور و طرابلس رفته است.[۲۱]
در مسیر بازگشت، از مناطقی دیگر در الجزایر همچون قسنطینه، بنییعلی و ایلماین که گویا شهر خودش بوده سخن گفته و نیز از اینکه مردم در ایلماین با «ضرب البارود» به استقبالشان آمدهاند، یاد کرده است. ورثیلانی این نکته را نیز تذکر میدهد که شیوه کاروان الجزایر (مغرب) پیشی گرفتن از کاروان مصر در مسیر بازگشت بوده است.[۲۲]
آداب و رسوم حج در الجزایر
پیشتر حاجیان الجزایری قبل از آغاز مسیر حج، نخست به زیارت آرامگاههای بزرگان مدفون در مناطق دور و نزدیک همچون ابومدین شعیب و شیخ سنوسی، بزرگ طریقت سنوسیه، میرفتند.
این سنت گویا برای دستیابی به آمادگی روحی جهت زیارتی بزرگتر و مهمتر در مکه و مدینه بوده است. آنان همچنین با اقوام و دوستان و آشنایانشان وداع میکردند و سپس راهی حج میشدند.
امروزه پس از آنکه فهرست رسمی حاجیان الجزایری اعلان میشود، آنها باید در دورههای آموزشی شرکت کنند تا مناسک حج را فراگیرند و راهنماییهایی برای انجام بهتر سفر دریافت کنند. در روزهای نزدیک به آغاز سفر، مراسم ویژهای برای تودیع حاجیان برگزار میشود که گاه چند شب به طول میانجامد.
مهمانان نیز غذاهای خاصی برای حاجیان میآورند تا در مقصد استفاده کنند؛ زیرا بسیاری از آنان غذاهای عربستان را سالم نمیدانند. همین جشنها هنگام بازگشت حاجیان نیز تکرار میشود. استقبال کنندگان با هلهله و شادی حاجیان را از فرودگاه تا خانه همراهی میکنند تا خانواده و نزدیکان خود را ببینند.
شیوههای استقبال در هر شهر متفاوت است. در برخی جاها در مساجد به دیدار حاجیان میروند و دیدار عمومی با حاجی را در همان جا انجام میدهند. در برخی شهرها دیدارها در خانه حاجی صورت میگیرد؛ اما پذیرایی در شربت و شیرینی خلاصه میشود. در بیشتر جاها خانواده حاجی ولیمه میدهد.
این مراسم تا چند روز و به فراخور سنتهای هر منطقه و امکانات حاجی گاه تا بیش از یک ماه ادامه مییابد. در این دیدارها، حاجی باید به پرسشهایی درباره کسانی که در حج ملاقات کرده و آداب و رسوم و اخلاق و رفتار آنها و پرسشهایی از این قبیل پاسخ دهد.[۲۳]
سازماندهی حج الجزایر
مجری حج و عمره در الجزایر، «دفتر ملی حج و عمره» است که زیر نظر وزارت امور دینی و اوقاف اداره میشود. این دفتر که اعضای آن از وزارتخانههای امور دینی و اوقاف، خارجه، راه و ترابری، گردشگری، بهداشت، اقتصاد، و بانک مرکزی هستند، پس از انحلال «کمیته ملی حج و عمره» تشکیل شد که اعضای آن تنها از مدیران وزارت امور دینی و اوقاف بودند و به دلیل بینظمی و آشفتگی در رسیدگی به امور حج، سخت مورد انتقاد بود. هر سال پس از اعلان وزارت کشور الجزایر، خواستاران سفر حج به شهرداریها مراجعه و نامنویسی میکنند.
سپس قرعهکشی انجام میشود و افراد انتخاب شده با گذراندن مراحل اداری، جواز سفر دریافت میکنند. برخی نیز که در قرعهکشی برگزیده نمیشوند یا از ابتدا در قرعهکشی نامنویسی نمیکنند، سختی سفر با وسایل حمل و نقل زمینی را به جان میخرند و چند شبانهروز راه میسپارند تا به مقصد برسند. دو مؤسسه دولتی به نامهای «باشگاه گردشگری الجزایر» و «مرکز ملی گردشگری الجزایر» سازماندهی و اعزام بخش مهمی از حاجیان و خدمترسانی به آنان در مقصد را بر عهده دارند. 16 آژانس گردشگری متعلق به بخش خصوصی، بخشهایی دیگر از حاجیان را اعزام میکنند. هشت آژانس دیگر نیز ویژه حاجیانی است که گذرنامه بینالمللی دارند.
هزینه سفر حج تمتع برای هر تن در سال 1430ق. 280 هزار دینار (نزدیک به 2500 یورو) بوده و دولت الجزایر در آن سال برای جبران افزایش هزینههای پرواز و اسکان، یارانهای 30 درصدی به حاجیان تخصیص داده است. نیز معاینات و آزمایشهای ویژه پزشکی و تزریق واکسن برای اطمینان از سلامت حاجیان در نظر گرفته شده است.
چند سالی است که دولت از اعزام کهنسالانی که از گزاردن حج ناتوانند، برای کاستن از آمار مرگ و میر در میان حاجیان، جلوگیری میکند. گروه پزشکی حاجیان نیز دست کم 800 عضو دارد که در حج سال 1430ق. نخستین بار 180 تن نیروی امداد اجتماعی نیز آن را همراهی میکردند.
دولت الجزایر هر سال میکوشد از رفت و آمد حاجیان الجزایری مقیم بیرون و نیز زائران عمره که همچنان تا موسم حج در مکه میمانند، با حاجیان رسمی خود جلوگیری کند تا خدمترسانی به آنها بهتر انجام شود. به سال 1427ق./2006م. 35 هزار الجزایری از میان 120 هزار نفری که برای سفر حج نامنویسی کرده بودند، به این سفر اعزام شدند.[۲۴]
پویش منع برگزاری حج
در الجزایر، پویش مردمی، سیاسی با هدف تحریم مناسک حج در سال 2016 میلادی به راه افتاد. این پویش مردمی را که از طریق شبکه های اجتماعی و فضای مجازی گسترش یافت، نشریات چاپ الجزایر مانند "اکسپرسیون" و "بلادی" رسما مطرح کردند. دلیل به راه افتادن این پویش عدم توجه عربستان سعودی به حفظ جان حجاج است که باعث شد در موسم حج سال 2015 میلادی صدها حاجی در شرایطی دلخراش و غیرانسانی جان خود را از دست بدهند. تیرگی روابط سیاسی میان الجزایر و عربستان نیز به این پویش دامن زده و نشریه "بلادی" مثال هایی از اختلاف های میان دو کشور درباره حزب الله، سوریه، یمن و لیبی آورده است. این اولین پویش مردمی - سیاسی در جهان اسلام پس از حادثه منا بود که خواستار تعطیلی حج شد؛ تا زمانی که عربستان در سیاست های خود در قبال جهان عرب و احترام به جان حجاج تجدید نظر کند. موسم حج 2015 میلادی با مرگ صدها حاجی در منا، به فاجعه تبدیل شد و گفته می شود علت آن، مسدود کردن راه های منتهی به جمرات و خلوت کردن مسیر برای عبور و ادای مناسک برخی شاهزادگان سعودی بوده است.[۲۵]
پانویس
- ↑ ﺍﻟﺤــﺞ ﻭ ﺍﻟﻌﻤــﺮﻩ، سال٥٨، ﺵ٦، ص ٦٧-٦٦؛ ﺭﺣــﻼﺕ ﺍﻟﺤــﺞﺍﻟﺠﺰﺍﺋﺮﻳﺔ ﻣﺼﺪﺭﹰﺍﻟﻠﺘﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﺜﻘﺎﻓﻲ ﻓﻲ ﺍﻟﺤﺠﺎﺯ؛ ﺍﻟﺸﺮﻕ ﻭ ﺍﻟﻐـﺮﺏ، ص٢٢٩-٢٢٥.
- ↑ الحج و العمره، سال 57، ش5، ص٧٨؛ رحلۀ الحج و دروها فی ﺭﺑﻂ ﺍﻟﺼﻼﺕ ﺍﻟﺜﻘﺎﻓﻴـﺔ ﺑـﻴﻦ ﺍﻟﺤﺠـﺎﺯ ﻭ ﺗﻠﻤﺴـﺎﻥ ﺧـﻼﻝ ﺍﻟﻌﺼـﺮﺍﻟﺰﻳﺎﻧﻲ.
- ↑ ؛ ﻣﻮﺳﻮﻋﺔ ﻣﮑـﺔ ﺍﻟﻤﮑﺮﻣـﻪ، ﺝ٤، ص ١٥٥-١٥؛ﺍﻟﺸﺮﻕ ﻭ ﺍﻟﻐﺮﺏ، ﺹ ٢٢٦-٢٢٥-٢٣٤؛ ﺍﻟﺤــﺞ ﻭ ﺍﻟﻌﻤــﺮﻩ، ﺳــﺎﻝ٥٨، ﺵ٦، ص٦٨؛ رﺣﻼﺕ ﺍﻟﺤﺞ ﺍﻟﺠﺰﺍﺋﺮﻳﺔ ﻣﺼﺪﺭﹰﺍ ﻟﻠﺘﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﺜﻘﺎﻓﻲ ﻓﻲ ﺍﻟﺤﺠﺎﺯ.
- ↑ المنار، محرم1320ق.، ص791؛ ذیقعده 1317ق، ص855؛ ﺍﻟﻤﺠﻠﺪ ﺍﻻﻭﻝ، ﺹ١٦٣، ١٣١٦- ١٣١٥ق.
- ↑ ﺍﻟﺤﺞ ﻭ ﺍﻟﻌﻤﺮﻩ، سال٥٨، ﺵ٦، ﺹ70؛ رﺣﻼﺕ ﺍﻟﺤﺞ ﺍﻟﺠﺰﺍﺋﺮﻳﺔ ﻣﺼﺪﺭﹰﺍ ﻟﻠﺘﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﺜﻘﺎﻓﻲ ﻓﻲ ﺍﻟﺤﺠﺎﺯ،سال58، ش11، ص15-16؛ علماءﺍﻟﺠﺰﺍﺋﺮ ﻳﺴـﺘﻤﺪﻭﻥ ﺟـﺬﻭﺭ ﺍﻻﺻـﻼﺡ ﻣـﻦ ﺍﻟﻤﺪﻳﻨـﺔالمنوره.
- ↑ ﻧﻔﺢ ﺍﻟﻄﻴﺐ، ﺝ١، ﺹ ٥٤-٤١.
- ↑ ﺍﻟﺤــﺞ ﻭ ﺍﻟﻌﻤــﺮﻩ، ﺳــﺎﻝ٥٨، ﺵ٦، ﺹ٦٨-٦٧؛ ﺭﺣﻠـﺔ ﺍﻟـﺮﺣﻼﺕ، ﺝ١، ص٣٦٧-٣٦٤؛ ﺭﺣــﻼﺕ ﺍﻟﺤــﺞ ﺍﻟﺠﺰﺍﺋﺮﻳﺔ ﻣﺼﺪﺭﹰﺍ ﻟﻠﺘﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﺜﻘﺎﻓﻲ ﻓﻲ ﺍﻟﺤﺠﺎﺯ.
- ↑ ﺍﻟﺮﺣﻠﺔ ﺍﻟﻮﺭﺛﻴﻼﻧﻴﻪ، ﺝ٢، ﺹ ٤٥٢ - ٤٩٥.
- ↑ ﺭﺣﻠﺔ ﺍﻟﺮﺣﻼﺕ، ﺝ ٢، ٤٥٧-٤٥٥.
- ↑ ﺍﻟﺤﺞ ﻭ ﺍﻟﻌﻤﺮﻩ، ﺳﺎﻝ٥٨، ﺵ٦، ﺹ٧٠؛ ﺭﺣﻼﺕ ﺍﻟﺤﺞ ﺍﻟﺠﺰﺍﺋﺮﻳـﺔ ﻣﺼﺪﺭﹰﺍ ﻟﻠﺘﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﺜﻘﺎﻓﻲ ﻓﻲ ﺍﻟﺤﺠﺎﺯ.
- ↑ ﺭﺣﻠﺘﻲ ﺍﻟﻲ ﻣﮑﻪ، ص9، ص٢١-١٩.
- ↑ ﺭﺍﻩ ﺣﺞ، ص١٤.
- ↑ ﺍﻟﺸﺮﻕ ﻭ ﺍﻟﻐﺮﺏ، ﺹ٢٨١-٢٨٠ ،٢٣٥-٢٣٣؛ ﺭﺍﻩ ﺣﺞ، ١٤.
- ↑ ﺍﻟﺸﺮﻕ ﻭ ﺍﻟﻐﺮﺏ، ﺹ٢٣٥-٢٣٤.
- ↑ ﺳﻔﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﺑﻦ ﺑﻄﻮﻃﻪ، ﺝ ١، ﺹ٦-١١.
- ↑ ﺭﺣﻠﺔ ﺍﻟﻌﺒﺪﺭﻱ، ﺹ٤٩-٤٠.
- ↑ ﺭﺣﻠﺔ ﺍﻟﻌﺒﺪﺭﻱ، ص٧٨، ٧٨ ،٨٢، ٩٣، ١٠٨، ١٠٤.
- ↑ ﺭﺣﻠــﺔ ﺍﻟﻌﺒــﺪﺭﻱ، ص157، 180، 183-184، 200-203، 209-210، 216.
- ↑ ﺭﺣﻠﺔ ﺍﻟﻌﺒﺪﺭﻱ، ﺹ٥٦٢-٥٦١، ٥٧٤-٥٦٦.
- ↑ ﺍﻟﺮﺣﻠﺔ ﺍﻟﻌﻴﺎﺷﻴﻪ، ﺝ١، ﺹ١٣٥-٧٥.
- ↑ ﺍﻟﺮﺣﻠﺔ ﺍﻟﻮﺭﺛﻴﻼﻧﻴﻪ، ﺝ ١، ﺹ١٣، ١٦٦-١٠٨.
- ↑ ﺍﻟﺮﺣﻠﺔ ﺍﻟﻮﺭﺛﻴﻼﻧﻴﻪ، ﺝ٢، ﺹ615، ٨١٢-٧٩١.
- ↑ ﺍﻟﺸــﺮﻕ ﻭ ﺍﻟﻐــﺮﺏ، ﺹ ٣٣٢، ٩٧٢؛ ﺍﻟﺤــﺞ ﻭ ﺍﻟﻌﻤــﺮﻩ، ﺟﻤــﺎﺩﻱﺍﻻﺧﺮﻱ١٤٢٣ﻕ.، ﺍﻟﺠﺰﺍﺋﺮﻳﻮﻥ ﺍﻟﻲ ﺍﻟﺤﺞ،ﺹ ٤٩-٤٧.
- ↑ سیدمحسن طاهری، سایت پژوهشکده حج.
- ↑ چرا مردم الجزایر خواهان تحریم حج هستند؟