حجیت قول صحابه از منظر فریقین (مقاله)
حجیت قول صحابه از منظر فریقین عنوان مقالهای است به زبان فارسی که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی با موضوع بررسی حجیت قول صحابه از منظر شیعیه و اهلسنت به رشته تحریر در آمده است. [۱] در مقاله پیش رو مسائلی چون: آراء اعلام اهلسنت در موضوع قول صحابه، دیدگاه اعلام امامیه در موضوع قول صحابه و نقد و بررسی ادله قائلین به حجیت قول صحابه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
الف –آراء اعلام اهلسنت در موضوع قول صحابه
باید گفت گرچه مشهور آن است که اغلب اهلسنت قائل به حجیت قول و عمل صحابه هستند اما آنگاه به آثار و کتب آنان مینگریم میبینیم از منظربسیاری از آنان قول و عمل صحابه فاقد حجیت است. در اینجا گفتار برخی از آنان را بیان میکنیم:
1– آراءامامان اربعه اهلسنت در موضوع قول الصحابه
از کلمات ائمه اربعه اهلسنت استفاده میشود که قول و سنت صحابه آنگاه که از کتاب و سنت نبوی، دلیلی- برمساله- موجود نباشد حجت خواهد بود. مولف کتاب مقائیس نقد متون السنه در تبیین آراءامامان اربعه مینویسد: منهج ابوحنیفه آن بود که در صورت فقدان نص قرآنی و سنت نبوی به قول صحابه التزام داشت و در صورت اختلاف بین صحابه به یکی از آنها تخییرا عمل نموده و خروج از اقوال صحابه را جائز نمیدانست. ایشان بنقل از کتاب مناهج التشریع الاسلامی در تبیین دیدگاه ابوحنیفه مینویسد: از منظر ابوحنیفه قول صحابه در رتبه بعد از سنت بوده و مقدم بر قیاس میباشد
مولف کتاب مذکور در بیان دیدگاه امام مالک در زمینه عمل صحابه مینویسد:
کتاب و سنت متواتره در رتبه نخست حجیت قرار داشته و بعد از آن اجماع و عمل اهل مدینه و در رتبه بعدی عمل صحابه قرار دارد؛ بنابراین عمل صحابی مخالف با عمل و اجماع اهل مدینه، مردود خواهد بود. ایشان در تبیین دیدگاه مالک نسبت به حجیت عمل صحابه و نسبت آن با حجیت عمل اهل مدینه مینویسد: از آنجا که اهل مدینه نخستین، از صحابه پیامبرص بودند از اینرو چنین استنباط میشود که مبنای حجیت عمل و اجماع اهل مدینه مستلزم حجیت عمل صحابه خواهد بود. ایشان در ادامه دیدگاه مالک را در زمانی که اقوال صحابه متعدد باشد بیان میکند.
انگاه مولف کتاب مذکور دیدگاه امام شافعی را در زمینه قول صحابی و نسبت آن با سنت صحیحه اینچنین بیان میکند: گفتارصحابی در صورت تعارض با سنت صحیحه مردود بوده و در صورت فقدان سنت صحیحه صور مختلفی خواهد داشت که به شرح ذیل میباشد
: 1- قول صحابی مورد اجماع دیگر صحابه باشد. در این صورت قول صحابی از جهت آنکه مورد اجماع دیگر اصحاب میباشد حجت خواهد بود.
1- اقوال صحابه بایکدیگر معارض باشد: در این صورت تنها قولی از صحابه حجت خواهد بود که موافق کتاب و سنت یا اجماع بوده یا اینکه منطبق با قیاس باشد. 3-قول صحابی واحد بوده و هیچ نوع مخالف یا موافقی نداشته باشد. در اینصورت به قول صحابی عمل میگردد. ایشان در مقام نتیجهگیری از دیدگاه شافعی مینویسد: شافعی عمل صحابی را مقدم بر قول رسول الله ندانسته و تنها زمانی آن را حجت میداند که نصی در مساله نباشد و قول صحابی نیز مورد اجماع باشد.
مولف کتاب مذکور آنگاه دیدگاه احمدبن حنبل را نسبت به قول صحابه بیان میکند: دیدگاه احمد بن حنبل در زمینه قول صحابه نزدیک به دیدگاه شافعی است بدین معنا که از منظر ایشان رتبه قول و عمل صحابه بعد از احادیث صحیحه قرار داشته اما بر احادیث مرسل و ضعیف مقدم میباشد. ایشان در تبیین دیدگاه احمد بن حنبل مینویسد: فتوای صحابی در صورت عدم مخالفت با احادیث صحیحه معتبر بوده و مقدم بر قیاس و رای خواهد بود. آنگاه در ادامه دیدگاه احمد بن حنبل را در صورت اختلاف صحابه با یکدیگر بیان میکند.
2-اراء دانشمندان دیگر اهلسنت در موضوع قول صحابه
باید گفت گرچه مشهور آن است که اغلب اهلسنت قائل به حجیت قول و عمل صحابه هستند اما آنگاه که به آثار و کتب آنان مینگریم میبینیم از منظربسیاری از آنان قول و عمل صحابه فاقد حجیت است. در اینجا گفتار برخی از آنان را بیان میکنیم: ابن حزم از منظر ابن حزم دلیلی بر حجیت قول صحابه حتی در صورت عدم وجود مخالف از صحابه دیگر با ان، وجود نداشته و تنها حجت قطعی قرآن و سنت پیامبر ص میباشد. شوکانی ایشان نیز همانند ابن حزم قائل به عدم حجیت قول صحابه بوده و مسلمانان را فقط مکلف به تبعیت از قرآن و سنت میداند. مولف کتاب مقائیس نقد المتن در تبیین بیشتر عدم حجیت قول صحابه سخن شوکانی را نیز در تایید ابن حزم ذکر میکند: همه ما مکلف به قرآن وسنت بوده و فضیلت صحابه هیچگاه سبب تبعیت از آنان نبوده و نمیتوان گفتارشان را بمنزله گفتار پیامبر ص دانست.
غزالی
از منظرغزالی قول صحابه به صرف صحابه بودن فاقد حجیت بوده و قول به اعتبار آن را بدلیل عدم پشتوانه علمی امری موهوم میداند.
ایشان در المستصفی مینویسد:
از جمله اصول موهوم معتبر دانستن قول صحابه میباشد. برخی به حجیت مطلق آن قائل بوده و برخی آن را در صورت مخالفت با قیاس حجت میدانند و برخی نیز قول برخی صحابه خاص - ابوبکر و عمر- را حجت میدانند و تمامی این اقوال از منظر ما باطل است بدلیل آنکه نمیتوان به گفتار کسانی که عصمت شان ثابت نیست و احتمال بروز خطا در آنان وجود دارد اعتماد نمود؟ چگونه ممکن است قائل به عصمت کسانی شد که احتمال بروز اختلاف بینشان وجود دارد؟
ایشان ادامه میدهد: در عصر صحابه مواردی از اختلاف بین صحابه واقع گردید در حالی که افرادی نظیر ابوبکر و عمر با آن مخالفت ننموده بلکه عمل صحابه ای را که بر اساس اجتهادشان عمل نموده بودند مشروع دانستند. بنابراین عدم دلیل بر عصمت صحابه، وجود اختلاف بین آنان و تصریح آنان بر جواز اختلاف بینشان سه دلیل قاطع بر عدم حجیت قول آنان میباشد در نتیجه قول منسوب به مشهور اهلسنت در حجیت مطلق قول و عمل صحابه فاقد دلیل و مستند قطعی بوده و از منظر بسیاری از آنان، قول و عمل صحابه به صرف صحابی بودن حجت نخواهد بود.
ب - دیدگاه امامیه در موضوع قول صحابه
از منظر امامیه منابع استنباط احکام شریعت منحصر به قرآن و سنت پیامبر و ائمه معصومین ع بوده و قول صحابه تا زمانی که کاشف از قول معصوم نباشد فاقد حجیت است. علامه حلی در اثبات عدم حجیت قول صحابه به آیاتی از قرآن و نیز اجماع صحابه بر جواز مخالفت با آنان و...استناد نموده است.
ج - نقد و بررسی دلائل قائلین به حجیت قول صحابه
بعد از بیان اقوال اعلام اهلسنت نسبت به اعتبار یا عدم اعتبار قول صحابه اینک به نقد و بررسی دلائل قائلین به حجیت قول صحابه میپردازیم:
ادله قائلین به حجیت قول صحابه
1-ایات:
شاطبی به آیاتی از قرآن در این زمینه استناد نموده است:
1-1- کنتم خیر أمة أخرجت للناس....
1-2-وکذلک جعلناکم أمة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا ایشان مدعی است آیه اول افضلیت صحابه را - که مخاطبن نخست آیه هستند - ثابت نموده و آیه دوم نیز عدالت صحابه را ثابت میکند. گفتار علامه سید محمد تقی حکیم در نقد استدلال شاطبی به آیه اول- درافضلیت صحابه -
ایشان در کتاب الاصول العامه للفقه المقارن -در نقد استناد حجیت قول صحابه به آیه مذکور- مینویسد:
اولا: افضلیت امت اسلام بر امتهای دیگر مستلزم ثبات قدم همه افراد امت اسلام در همه زمانها و حالات نیست بلکه آیه شریفه بیانگر ثبات قدم نسبی امت اسلامی بر اصول و شریعت اسلامی است. بعلاوه آنکه آیه مذکور در مقام بیان حجیت گفتار صحابه و امت اسلامی عصر رسالت نیست بلکه در مقام بیان معیار فضیلت امت اسلامی بر امتهای دیگر میباشد که آن هم بر اساس مفاد این آیه، امر بمعروف و نهی از منکر است.
ثانیا: آیه در مقام بیان افضلیت امت اسلامی بلحاظ عام مجموعی است نه عام افرادی.
ثالثا: آیه مذکور در مقام بیان تفضیل امت اسلامی بر سائر امتهاست نه در مقام جعل حجیت برای همه گفتار و اعمالی که از صحابه پیامبر ص صادر میشود. رابعا: دلیل اعم از مدعا است چون مدعا افضلیت صحابه است و آیه بیانگر افضلیت امت اسلامی است.
مولف کتاب" الاصول العامه للفقه المقارن" در ادامه مینویسد: نکاتی که نسبت به استدلال شاطبی در آیه اول بیان گردید نسبت به آیه دوم هم اجرا میشود بعلاوه آنکه اثبات عدالت صحابه دلیل بر تلقی سنت از گفتارشان - صحابه - نمیگردد چون در اینصورت – معیار دانستن عدالت - مستلزم تلقی سنت از گفتار همه افراد عادل – اعم از صحابه و غیر صحابه - خواهد بود. از طرفی اثبات عدالت صحابه بمعنای آن است که اینان در گفتارشان صادق بوده و اهل کذب نمیباشند اما احتمال بروز خطا از آنان را سلب نمیکند.
2-سنت:
دومین دلیلی که برخی جهت حجیت قول صحابه بدان استدلال کردهاند روایاتی است که در این رابطه از پیامبر ص صادر شده است نظیر روایات:....فعلیکم بسنتی وسنة الخلفاء الراشدین المهدیین، تمسکوا بها وعضوا علیها بالنواجذ، وقوله: تفترق أمتی علی ثلاث وسبعین فرقة، کلها فی النار إلا واحدة، قالوا: ومن هم یا رسول الله؟ قال: ما أنا علیه وأصحابی. مولف کتاب الاصول العامه للفقه المقارن در پاسخ این استدلال مینویسد: این روایات با قطع نظر از ضعف سندی، از جنبه دلالت نیز مقبول نیست بدلیل آنکه اخذ به ظاهر روایت نخست – امر شارع به اقتدا نمودن بر صحابه- مستلزم امر شارع به تبعیت از سیرههای متناقض اصحاب که از قطعیات تاریخی است خواهد بود. در اینصورت این سئوال مطرح میگردد که چگونه شارع امر به تبعیت از سیرههای متناقض اصحاب میکند؟ نمونه بارز اختلاف در سیره صحابه – که امکان تبعیت از سیره همه آنان را ناممکن خواهد کرد- اختلاف امام علی ع با سیره شیخین و موافقت عثمان با آن در شورای عمر بود. چگونه میتوان بر اساس حدیث "اقتدوا " که امر به تبعیت مطلق از سیره اصحاب میکند در مواردی اینچنین – وجود تنازع بین و اختلاف بین اصحاب که درتاریخ بسیار اتفاق افتاده است - عمل نمود.
! مولف کتاب ارزشمند" الاصول العامه للفقه المقارن " در ادامه نقد و بررسی ادله روائی قائلین به حجیت قول صحابه مینویسد:
برخی از روایات مذکور- نظیر روایت اول - اخص از مدعاست چون اختصاص به خلفاء راشدین داشته و برخی دیگر هم ربطی به حجیت کلام صحابه ندارد چون فقط درمقام مدح و ثناء صحابه است.
ایشان در ادامه مینویسد
: روایات مذکور حتی بنابر تمامیت دلالت، بوسیله روایاتی که مبین ارتداد اکثریت صحابه است تخصیص خورده است. ایشان در ادامه به ذکر روایات دیگری که با روایات فوق اشتراک مضمونی دارد میپردازد..
3- سیره علماء در تقدیم قول صحابه بر اقوال دیگران
سومین دلیل بر حجیت قول صحابه که برخی از اهلسنت بدان استدلال کردهاند سیره علماء در تقدیم قول مطلق صحابه یا برخی از آنان بر اقوال دیگران است ّ.
این دلیل نیز مورد نقد قرار گرفته است بدین معنا که دلیل مذکور اختصاص به باب تعارض داشته وفقط اوثقیت نقل صحابه را نسبت به دیگران ثابت میکند.
4-روایاتی که بر لزوم محبت به صحابه و ذم بغض از آنان را دارد:
مخالفین حجیت قول صحابه در رد دلیل مذکور میگویند:
این حدیث در اثبات حجیت سنت و قول صحابه کافی نیست و نیز امکان بروز خطا و سهو را از آنها نفی نمیکند.
نتیجه:
از مباحثی که در موضوع حجیت قول صحابه از برخی اعلام اهلسنت نقل شد معلوم گردید که هیچیک از این ادله وافی به مقصود قائلین به حجیت قول صحابه نمیباشد. لازم به ذکر است که بیشتر اهلسنت بویژه متاخرین از آنان گرچه برای صحابه ارزش و اعتبار خاصی قائلند اما گفتار و سنت اصحاب از منظر آنان حجیت نداشته و آن را جزء سنت نبوی نمیدانند.
پانویس
- ↑ نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری
منابع