احمد محرم
{{جعبه اطلاعات شخصیت | عنوان = احمد محرم | تصویر = | نام = | نامهای دیگر = احمد بن حسن بن عبدالله | سال تولد = 1877 م | تاریخ تولد = | محل تولد = مصر، بحیره | سال درگذشت = 1945 م | تاریخ درگذشت = | محل درگذشت = | استادان = | شاگردان = | دین = اسلام | مذهب = | آثار = | فعالیتها =
زندگینامه
احمد بن حسن بن عبدالله معروف به احمد محرم در روز شنبه پنجم محرم در سال 1294 ق، در روستای إبیاءالحمراء، یکی از روستاهای مرکز دلنجات در استان بحیره متولد شد. پدرش حسن أفندی عبدالله، از فرزندان مملوکان شرکسی، نظامیان ترک که نزدیک به سه قرن از قرن 13 تا 16 میلادی در شام و مصر فرمانروایی کردند، و مادرش در اصل ترک بودند. با اینحال این ریشه ترکی آنان به تعبیر خود احمد محرم با خون مصری آمیخته شده بود. حسن افندی عبدالله، علیرغم اصالت ترکی، مردی بود که عمیقاً به عربیت علاقه داشت، عاشق ادبیات و تاریخ آن و مردی متدین بود که علاوه بر قرائت فراوان، به اصول اسلام و شعائر آن پایبند بود و این ویژگیهای او در تربیت دینی و سرودن اشعاری در ستایش دین اسلام و زندگی و غزوات پیامبر (صلی الله علیه وآله) توسط پسرش، احمد محرم تأثیر مهمی داشت و وی دینداری و ستایش شکوه اسلام و دفاع از آن را از پدرش به ارث برده بود.
تحصیلات
احمد محرم در روستا مانند افراد متنعم زمان خود بزرگ شده بود. و پدرش برای تعلیم وی، معلمانی را در روستا استخدام کرد و این امر موجب شد که وی به حساب، اصول خواندن و نوشتن و حفظ قرآن کریم تسلط داشته باشد. سپس پدرش او را در یکی از مدارس قاهره، که تحصیل در آن مخصوص فرزندان قشر مرفه بود، ثبت نام کرد، اما برنامههای درسی این مدرسه به مذاق محرم خوش نیامد و باز پدرش او را به مکتب دیگری منتقل کرد که به نظر او از اولی بهتر بود. ولی این مدارس، چون قدرت علاقه و عشق به ادبیات عرب را در وی زنده نمیکرد از این مدارس رویگردان شد و از این رو در شعری برای پدرش، رنج و درد بیگانگیاش از زبان عربی را در این مدارس، در خود به تصویر کشید. در حالیکه پانزده سال بیشتر نداشت. از اینرو پدرش چاره ای ندید جز اینکه او را به روستا باز گرداند و برای آموزش وی چند استاد از الازهر برای او در نظر گرفت تا به روستا بیایند و به او، فقه اللغه ( زبان شناسی) و ادبیات عرب بیاموزند. محرم در روستا در کتابخانه پدرش، با مطالعه کتابهایی که به آن علاقمند بود، ذهنش را تربیت کرد و وجدان و احساسش را با چشمههای شعر عربی سیراب کرد. پدرش نیز او را با آخرین شعرهای عربی سرورده شده توسط دوستانش را برای تحریک حس عربی دوستی، آشنا کرد و در سفرهایش به شهر دمنهور شهر هند او را با خود همراه کرد تا با شیوخ و حاضران از جمله نویسندگان و بزرگان ارتباط برقرار کند.
آثار
آثار و تألیفات احمد محرم در قالب شعر و مقالاتی انتقادی، با هدف اصلاح و تهذیب امت خویش و سپس مردم دنیا در موضاعاتی همچون: اسلام گرایی، عشق به وطن، وحدت اسلامی، بیداری ملت، وحدت عربی، تعلیم و تربیت زنان، معرفی شعر معاصر و نقد شعر شاعران است.
دیوانهای شعر
احمد محرم با اشعارش، آثار مختلفی از جمله مجموعه شعرهایی معروف به دیوان در پنج جلد خلق کرده که این دیوانها، علاوه بر ديوان مجد الإسلام و ديوان الأقصى الحزين، به شرح زیر است:
- السياسيات؛
- الاجتماعيات و المراثي؛
- الخواطر و التأملات و المساجلات؛
- الإخوانيات و التحايا و التهاني؛
- الطّبيعة و الوصف و الغزل.
این پنج مجموعه (دیوان) در سال 1988 م، توسط انتشارات مکتبه الفلاح در کویت، با باببندی و تاریخگذاری پسر احمد محرم، محمود احمد محرم، منتشر شده است. دیوان مجد الإسلام نیز، با کوشش محمود احمد محرم توسط همین انتشارات در کویت در سال 1982 م، با مقدمه دکتر ابراهیم الجیوشی چاپ گردید.
مقالات
این مقالات، تحقیقات انتقادی متعددی در موضوعات مختلفی مانند: تعلیم و تربیت، سیاست، شعر نو، نقد شاعران و ... بوده که در نشریات آن زمان منتشر شده است.
- آراء درباره تعلیم و تربیت زنان (آراء في تعليم المرأة وتربيتها)، مجله أنيس الجليس در 1899م و مجله المفتاح. سال 1900 میلادی؛
- مقالات سیاسی (مقالات في السياسه)، در روزنامه های حزب ملی؛
- تحقیق در شعر نو (بحث في الشعر العصری)، مجله أنيس الجليس از سال 1900 م تا 1901 م در چهارده شماره متوالی؛
- نقد شاعر اسماعیل صبری (نقد الشاعر إسماعيل صبری)، مجله أبولو؛
- نقد شاعر حافظ ابراهیم (نقد الشاعر حافظ إبراهيم)، مجله أبولو؛
- نقد شاعر توفیق البکری (نقد الشاعر السيّد توفيق البكری)، مجله أبولو؛
- سخنرانی در نقد دیوان شعری شاعر احمد زکی ابوشادی (محاضرة في نقد الشاعر أحمد زكي أبو شادي في ديوانه "الشعله" )، انتشارات أبولو؛
- تحقیق در شعر گریان ادبیات عرب( بحث في الشعر الباكي في الأدب العربي)، روزنامه الصدق؛
- تحقیق در شعر طنز (بحث في شعر الهجاء)، روزنامه الصدق؛
- تحقیق در نویسندگان فراموش شده (بحث في "أدباؤنا المنسيون")، روزنامه الصدق؛
- مطالبی با عنوان ادبیات سقوط کرده (مقالات في الزّجل تحت اسم "الأدب السّاقط "، روزنامه الصدق.