کاتبان وحی
وقتی قرآن کریم توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای مردم خوانده میشد، افراد زیادی آن را به حافظه میسپردند تا از گزند فراموشی در امان باشد. در این میان برخی به کتابت وحی پرداختند که به کاتبان وحی شهرت یافتند.
نزول آیات
حضرت محمد(ص) در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شد.آن حضرت در غار حرا مشغول راز و نیاز با خداوند بود که اولین آیات نورانی قرآن کریم توسط جبرئیل به ایشان وحی شد.[۱]
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) طبق آیات قرآن کریم[۲][۳] و به شهادت تاریخ[۴] فردی امی و درس نخوانده بود.
بنابراین چون آن حضرت شخصا نمیتوانست آیات قرآن را بنویسد، به کسانی که با کتابت آشنا بودند، دستور داد قرآن را بنویسند تا آیات الهی همواره محفوظ بماند.
به افرادی که دستاندرکار نگارش قرآن بودند، کاتبان وحی گفتهاند.
لقب امی برای پیامبر
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ظاهر خواندن و نوشتن نمیدانست، و در میان قوم خود بهداشتن سواد معروف نبود زیرا هرگز ندیده بودند چیزی بخواند یا بنویسد، بنابراین او را «امی» میخواندند. قرآن هم او را با همین وصف یاد کرده است:
«الذین یتبعونالرسول النبی الامی...؛ فامنوا بالله و رسوله النبی الامی...»[۵]
امی «منسوب به ام» (مادر) است و کسی را گویند که همچون روزی که از مادر زاده شده است فاقد سواد باشد.
معنای دیگری نیز گفتهاند: منسوب به ام القری (شهر مکه)، یعنی کسی که در مکه زاده شده است.
در قرآن در موارد دیگر نیز مشتقات این واژه آمده است:
«هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم...»[۶]
شاید مقصود منسوبین به شهر مکه باشد، ولی احتمال نخست مشهورتر است و با آیههای دیگر قرآن بیشتر سازش دارد: «و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی...»[۷]، در این آیه جمله «لا یعلمون الکتاب» ظاهرا تفسیر «امیون» است و نیز از مقابله آنان (عرب) با اهل کتاب که باسواد بودند، به دست میآید (به جهت تناسب در عطف) که مقصود، فاقد کتابت و سواد است و حدیث منقول از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که فرمود: «إنّا امة امیة لا نکتب و لا نحسب؛[۸] ما مردمی هستیم فاقد سواد کتابت و نگارش حساب» معنای نداشتن سواد را تایید میکند.
شمار کاتبان وحی
روند نگارش آیات به این صورت بود که پس از نزول آیات بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن حضرت آیات را بر «کاتبان وحی» املاء میکرد و آنها آیات را مینوشتند.[۹]
در این که «کاتبان وحی» چند نفر و چه کسانی بودهاند، اختلاف است. بعضا افرادی از «کاتبان وحی» وحی شمرده شدهاند که اصلا جزء کاتبان نبودهاند و گاه هم در ذکر نام برخی از افراد اهمال شده است و در برخی از موارد نیز افرادی به عنوان کاتب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی شدهاند، اما مشخص نیست که این افراد آیا کاتب «وحی» بودهاند یا غیر وحی.[۱۰]
دکتر محمود رامیار مینویسد:
«در شماره کاتبان وحی اختلاف نظر بسیار است. حافظ، ابن عساکر در تاریخ دمشق ۲۳ نفر را یاد میکند. ابن عبدالبر ۲۵ نفر را ذکر میکند. برهان الدین حلبی ۴۳ نفر را ذکر میکند و مجتهد زنجانی نیز همین عدد را نقل میکند.»[۱۱]
اولین کاتبان مکه و مدینه
کتابت وحی در مکه
پيامبر اكرم (ص ) به كاتبانى نياز داشت تا در شؤون مختلف از جـمـلـه وحـى بـراى او كـتـابت كنند، لذا چه در مكه و چه در مدینه زبده ترين با سوادان را براى كـتـابـت انـتـخـاب فـرمـود اولـيـن كـسـى كـه در مكه عهده دار كتابت مخصوصا كتابت وحى شد، على بن ابى طالب(ع) بود و تا آخرين روز حيات پيامبر(ص) به اين كار ادامه داد پيامبر(ص )نيز اصرار فراوان داشت تا على , آن چه را نازل مى شود, نوشته و ثبت نمايد تا چيزى از قرآن و وحى آسمانى از على دور نماند.
سـلـيم بن قيس هلالى، كه يكى از تابعين بود, مى گويد: نزد على(ع) در مسجد كوفه بودم و مردم گـرد او را گـرفـته بودند, فرمود: «پرسش هاى خود را تا در ميان شماهستم از من دريغ نداريد درباره كتاب خدا از من بپرسيد, به خدا قسم آيه اى نازل نشد مگر آن كه پيامبر گرامى آن را بر من مـى خـواند و تفسير و تاويل آن را به من مى آموخت».
عبداللّه بن عمرو يشكرى معروف به ابن الكوا، يـكـى از پـرسش كنندگان صحابه على(ع) و بسيار دانا و دانش مند بود، از وى پرسيد: آن چه نازل مـى گـرديـد وشـمـا حـضـور نـداشـتـيد, چگونه است؟
على (ع) فرمود: «هنگامى كه به حضور پيامبرمى رسيدم , مى فرمود: يا على در غيبت تو آيه هايى نازل شد, آن گاه آن ها را بر من مى خواند و تاويل آن ها را به من تعليم مى فرمود».[۱۲]
کتابت وحی در مدینه
اولـيـن كسى كه در مدينه عهده دار كتابت وحى گرديد, ابى بن كعب انصارى بود، او قبلا در زمان جـاهـليت نوشتن را مى دانست محمدبن سعد گويد: «كتابت در ميان عرب كمتر وجود داشت و ابـى بـن كـعـب از جـمله كسانى بود كه در آن دوره كتابت رافراگرفته بود».[۱۳]
ابن عبدالبر مى گويد: «ابى بن كعب نخستين كسى است كه درمدينه عهده دار كتابت براى پيامبر(ص ) شد و او اولين كسى بود كه در پايان نامهها نوشت: كتبه فلان.[۱۴]
ابى بن كعب كسى است كه پيامبر اكـرم (ص ) قرآن را به طوركامل بر وى عرضه كرد او از جمله كسانى است كه در عرضه اخير قرآن حضورداشت، بدين جهت در دوران يک سان كردن مصاحف در عهد عثمان سرپرستى گروه به او واگـذار شـده بـود و هـرگـاه در مـواردى اخـتـلاف پـيـش مـى آمـد بـا نـظر ابى، مشكل حل مى گرديد.[۱۵]
زيـد بـن ثـابـت در مـدينه در همسايگى پيامبر(ص) خانه داشت او نوشتن مى دانست در ابتداى امر هرگاه پيامبر(ص) نياز به نوشتن داشت و ابى بن كعب حاضر نبود، به دنبال زيد مى فرستاد تا براى او كـتـابـت كند.
رفته رفته كتابت او هم رسميت يافت و حتى با دستور پيامبر(ص ) زبان و نوشتن عـبرانى را نيز فرا گرفت تا نامههاى عبرى را براى پيامبر(ص) بخواند، ترجمه كند و پاسخ بنويسد زيـدبـن ثـابـت بـيـش از ديـگـر اصـحـاب، مـلازم پـيـامـبـر(ص) بـراى نـوشـتـن بود و بيش تر نامه نگارى مى كرد.[۱۶]
بـنابراين عمدهترين كاتبان وحى، على بن ابى طالب (ع)، ابى بن كعب و زيد بن ثابت بودند و ديگر كاتبان وحى , در مرتبه دوم قرار داشتند.
روش کتابت در زمان پیامبر(ص)
به دستور پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آیههای قرآن پس از نوشته شدن، به گونهای منظم و مرتب، در هر سوره ثبت میشد و نزد پیامبر(ص) و در خانه ایشان نگهداری میگردید.
هر سوره با نزول بسم الله آغاز یافته و با نزول بسم الله جدید ختم آن سوره اعلام میشد و سورهها با این رویه هر یک جدا و مستقل از یکدیگر ثبت و ضبط میشد.[۱۷]
گاهی برخی از صحابه میخواستند سوره یا سورههایی داشته باشند، آنها را استنساخ کرده و بر روی تکههای برگ یا کاغذ مینوشتند و نزد خود نگه میداشتند و معمولا در محفظههای پارچهای به دیوار میآویختند.[۱۸]
کاتبان غالبا قرآن را با خط نسخ مینوشتند. «عقیده عدهای بر آن است که برای نگارش قرآن بیشتر از خط کوفی استفاده میشد... اما کهنترین نسخه قرآن که در موزه بریتانیای لندن قرار دارد، به خط نسخ بیشتر از خط کوفی شباهت دارد».[۱۹]
در عهد رسالت هیچ گونه نظم و ترتیبی بین سورهها صورت نگرفت. علامه طباطبایی میفرماید:
«قرآن به صورت امروزی در عهد رسالت ترتیب داده نشده بود، جز سورههای پراکنده بدون ترتیب و آیههایی که در دست این و آن بود و در میان مردم به طور متفرق وجود داشت».[۲۰]
پانویس
- ↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی وفرهنگی، ۱۳۷۴، ج۱، ص۶۳۱.
- ↑ عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۸.
- ↑ جمعه/سوره۶۲، آیه۲.
- ↑ صالحی شامی، محمدبن یوسف، سبل الهدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴، اول، ج۵، ص۵۴.
- ↑ اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷و۱۵۸.
- ↑ جمعه/سوره۶۲، آیه۲.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۷۸.
- ↑ رازی، فخرالدین، تفسیر کبیر، ج۱۵، ص۳۸۰.
- ↑ مقریزی، احمدبن علی، امتاع الاسماع، بیرت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، اول، ج۹، ص۳۳۴.
- ↑ میر محمدی زرندی، سید ابوالفضل، بحوث فی تاریخ القران، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۰، اول، ص۱۰۵-۱۰۷.
- ↑ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۰، پنجم، ص۲۶۲- ۲۶۱.
- ↑ سليم بن قيس هلالى , السقيفه , ص 214 ـ 213.
- ↑ طبقات ابن سعد, ج3 , قسمت 2, ص 59.
- ↑ ابـن عـبدالبر قرطبى , الاستيعاب في معرفة الاصحاب در حاشيه الاصابه , ج1 ,ص 51 ـ 50.
- ↑ مصاحف سجستانى , ص 30.
- ↑ الاستيعاب در حاشيه الاصابه , ج1 , ص 50
- ↑ معرفت، محمدهادی، تاریخ قرآن، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چهارم، ص۳۰.
- ↑ معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ حجتی کرمانی، محمد باقر، تاریخ قرآن کریم، تهران، دفتر نشرفرهنگ اسلامی، ۱۳۷۹، پانزدهم، ص۲۱۲و۲۱۳.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۳، ص۷۸-۷۷.