کفر
«كفر» به معناى «پوشاندن و پنهان كردن چيزى » مى باشد و کافر به كسى گفته مى شود كه خدا يا پیامبر(صلی الله علیه وآله) يا شریعت يا هر سه را منكر شود .
معنای لغوی
معناى لغوى «كفر»، پوشش و پوشاندن است. از اين رو، مردم عرب، شب را «كافر» مىگويند؛ زيرا اشياء را مىپوشاند و پنهان مىكند و نيز به كشاورز كه بر زمين بذر مىپاشد و بذرها را در آن پنهان مىسازد. برگهايى نيز كه ميوههاى درخت را مىپوشانند، «کافور» خوانده مىشوند[۱]
معنای اصطلاحی
كفر در اصطلاح دينى تعريفهاى متعدّدى دارد: يكى، باور نداشتنِ آنچه بايد باورش كرد؛ همانند توحید و نبوّت و معاد و ضروریّات دین[۲] ديگر، انكار آگاهانه سخن پیامبر (ص) و آنچه آورده است [۳].
تعریف جامع کفر
تعريف جامع كفر عبارت است از: انكار الوهیّت، توحید، رسالت و ضروری دین- با التفات به ضرورى بودن آن- اگر به انكار رسالت بينجامد [۴]. كفر، نقيض ایمان است و ماهيّت آن عبارت است از عناد و ميل بر پوشانيدن حقيقت[۵]
معنای قرآنی کفر
قرآن كريم كفر را به معنايى غير از آنچه گذشت نيز به كار گرفته است. در اين معنا، كفر نه تنها مذموم نيست كه از واجبات بس سترگ است: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى ...»[۶]
در اينجا كفر به معناى ردّ طاغوت و ایمان به خدا است. از اين آيه بر مى آيد كه مؤمن بايد به باطل كفر بورزد و به حق ایمان آوَرَد [۷]
اقسام کفر از منظر متکلمان
متکلمان اقسام متعدّدی برای کفر بر شمردهاند:
کفر انکار
کفر انکار بدین معنا است که کسی به قلب و زبان، خدا و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را انکار کند.
کفر جحود
کفر جحود یعنی کسی با قلب اذعان کند؛ ولی به زبان، انکار: «وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَیقَنَتْها أنْفُسُهُمْ». [۸]
کفر عناد
کفر عناد بدین معنا است که کسی به دل و زبان اذعان کند؛ امّا از روی حسادت و عناد، تن بدان ندهد؛ همانند ولید بن مغیره، که به دل و زبان قرآن را پذیرفت؛ ولی ایمان نیاورد و آن را سحر خواند. [۹]
کفر نفاق
کفر نفاق آن است که زبان دم از ایمان زَنَد؛ ولی دل از ایمان تهی باشد. [۱۰] [۱۱] [۱۲]
اقسام کفر در کلام امام صادق(علیه السلام)
تقسیمی دیگر نیز برای کفر از روایت امام صادق (علیه السلام) برون کشیدهاند: [۱۳]
کفر حجود
کفر حجود، خود بر دو قسم است:
انکار ربوبیّت
انکار ربوبیّت بدین معنا است که کسی، خدا و بهشت و دوزخ و رستاخیز را انکار کند. کفر زنادقه و دهریّه از این دست است که قرآن سخن آنان را چنین باز میگوید: «وَما یُهْلِکُنا إلّا الدَّهْرُ». [۱۴]
انکار همراهِ شناخت
انکار همراهِ شناخت یعنی هر چند به وجود خدا یقین دارند، امّا از روی ستمکاری و بزرگطلبی او را انکار میکنند. [۱۵]
کفر عصیان
کفر عصیان بدین معنا است که به خدا ایمان دارند؛ امّا از فرمان او سر میپیچند و تکالیف دینی را بر نمیتابند.[۱۶] [۱۷]
کفر برائت
کفر برائت، کفر، ناپسند نیست؛ بلکه از وظایف اعتقادی است و عبارت است از کفر به دشمنان خدا و کافران، مانند کفر ابراهیم [۱۸] و کفر شیطان به اولیای خود. [۱۹]
کفر نعمت
کفر نعمت عبارت از ناسپاسی در برابر نعمتهای الهی است. قرآن کریم از سلیمان پیامبر -علیه السلام- نقل فرموده است: «این از فضل پروردگار من است تا مرا به سپاسگزاری و ناسپاسی بیازماید»[۲۰] [۲۱] [۲۲]
کفر مطلق
کفر مطلق کفری است که هیچ یک از قیدهای پیشین را ندارد. [۲۳] [۲۴] برخی کفر را سی و پنج قسم دانسته اند که از ضرب هفت قسم متعلق کفر در پنج قسم کافر حاصل گردد. [۲۵]