اصحاب اجماع

از ویکی‌وحدت

اصحاب اجماع، یک اصطلاح جدیدی است بین متأخرین از علمای رجال، که آن را یکی از موضوعات علم رجال قرار داده‌اند و در مقدمه و یا در خاتمه علم رجال از آن بحث کرده‌اند، و به تعداد‌ اندکی از اصحاب امام باقر (علیه‌السلام) و امام صادق (علیه‌السلام) و امام موسی کاظم (علیه‌السلام) و امام رضا (علیه‌السلام) گفته می‌شود که آنها از موثقین رواة ائمه (علیهم‌السلام) بوده‌اند و شأن و مقام بزرگی در نزد آن ها داشته‌اندو به این جهت بوده است که بسیاری از احادیث فقه شیعه به این بزرگواران (اصحاب اجماع) منتهی می‌شود و فقه اسلامی به برکت اصحاب اجماع پویا شده است، در فقه شیعه اصحاب اجماع آن‌چنان مقام والایی دارند که اگر اسامی آنها و احادیث منقوله از آنها را از فقه شیعه برداریم، اثری از فقه شیعه نمی‌ماند [۱]

معنا شناسی اصحاب اجماع

اصحاب اجماع عبارت از اتفاق نظر مجتهدان اسلام در هر عصرى بر حكمى شرعى است.از پيغمبر (ص) روايت شده است «لا تجتمع امتى على الخطاء»، يعنى امت من بر خطا جمع نيايند، و نيز روايت شده كه «ان امتى لا تجتمع على ضلالة»، يعنى امت من بر گمراهى فراهم نيايند. بنابراين، اجماع عوام درست نيست. بعضى از فرق اسلام اجماع را، اجماع اصحاب پيغمبر در هر امرى شرعى مى ‏دانند، بعضى ديگر اجماع فقهاى مدينه، و برخى اجماع فقهاى دو شهر كوفه و بصره را معتبر مى‏ شمارند، در مقابل اجماع، اختلاف است كه سبب جدايى مذاهب مختلف اسلامى از يكديگر شده است.«اجماع» در نظر شيعه بايد در عصرى باشد كه امام معصوم (ع) در آن وجود داشته باشد و مدعيان بايد مستقيما و بى ‏واسطه حكايت از قول امام كنند و دليل حجت بودن خبر واحد دليل بر حجيت «اجماع» است و شرط حجيت اجماع، بودن معصوم در ميان اجماع كنندگان است. علامه حلى مى‏ گويد: هر جماعتى خواه اندك يا بسيار، اگر قول امام در جمله اقوال آنان باشد، اجماع ايشان «حجت» است. علماى مذهب جعفرى می گويند: «اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدين شيعه بر هر امر شرعى به نحوى كه كاشف از قول معصوم باشد و چون معتقدند هيچ عصری خالى از معصوم نمى ‏باشد، از باب «لطف» بر خداوند واجب است كه هرگاه بندگان بر خطا روند، به وسيله امام آنان را راهنمايى فرمايد. پس اگر در مسأله ‏اى «اجماع» كردند و قول خلافى هم اظهار نشد، دليل بر اين است كه معصوم بدان راضى بوده است.اصحاب اجماع در اصطلاح علماى شيعه چند تن از اصحاب كبار حضرات ائمه (ع) مى‏ باشند، چنان كه همه علما متفق هستند بر اين كه هر روايتى كه از ايشان به طريق صحيح نقل شده و روايت آن از اول سند تا يكى از ايشان موثوق و معتمد باشند، آن روايت را صحيح و سالم و لازم العمل دانسته و بعد از آن ملاحظه احوال خود ايشان و يا روات ديگر كه ما بين ايشان و معصوم هستند لازم ندانند.[۲]

تاریخچه پیدایش اصطلاح اصحاب اجماع

اساس پیدایش این اصطلاح از نظر تاریخی ، به اواخر سده سوم و اوائل سده چهارم هجری قمری بازمی گردد که در تعبیرات برخی چهره های رجالی معروف امامی مانند ابو عمرو کشی در چند جای کتاب رجالی وی آمده و پس از آن در سده های بعد میان رجالیان شکل گرفته است.[۳] [۴] [۵] [۶]

اسامی اصحاب اجماع

در منابع معتبری چون رجال کشّی، نام هجده‌نفر از اصحاب امام باقر(ع) تا امام رضا(ع) به‌عنوان اصحاب اجماع بیان شده است. شش نفر از این جمع از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام به شمار می روند.شش نفر وسط فقط از اصحاب امام صادق علیه السلام هستند و شش نفر آخر از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهما السلام محسوب می شوند. تمام عالمان این افراد را موثق می‌دانند و برای آنان درجه بسیار بالایی از اعتبار قائل‌اند. البته دیدگاه‌ها درباره میزان اعتماد به آنان متفاوت است و از اعتقاد به وثاقت خود این افراد تا ثقه‌دانستنِ هر کسی که این افراد از آنان روایت کرده باشند در تغییر است.

اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع)

کَشّی اصحاب اجماع امام باقر(ع) و امام صادق(ع) یعنی کسانی از آن ها که هر دو امام را درک نموده‌اند، چنین معرفی می‌کند:

  1. زُرارَة بن اَعین
  2. مَعروفِ بنِ خَرَّبوذ
  3. بُرَید بن معاویه
  4. فُضَیل بن یسار
  5. محمد بن مُسلِم
  6. ابوبصیر اَسَدی.
اصحاب اجماع امام صادق(ع) عبارت انداز:  
   1.جَمیل بن دَرّاج
   2.عبدالله بن مُسکان
   3.عبدالله بن بُکَیر
   4.حَمّاد بن عثمان
   5.حماد بن عیسی
   6.اَبان بن عثمان

اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) عبارت اند از:

   1.یونس بن عبدالرحمن
   2.صَفوان بن یحیی
   3.اِبن اَبی عُمَیر
   4.عبدالله بن مُغَیرِه
   5.حسن بن محبوب
   6.احمد بن محمد بن اَبی نَصر بَزَنطی. [۷]


پانویس

==رده ها== فرف اسلامی، تاریخ کلام اسلامی، مذاهب کلامی

  1. جعفر سبحانی، کلیات فی علم الرجال، ص۱۶۸.
  2. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 59
  3. اختیار معرفة الرجال ج۲، ص۵۰۷.
  4. اختیار معرفه الرجال ج2 ص 673
  5. کلیات فی علم الرجال، ص۱۶۸.
  6. دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج۹، ص۱۰۴
  7. ر.ک. دائرة المعارف بزرگ اسلامی