بنی هاشم

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۲ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
بنی هاشم
نام بنی‌هاشم
وجه نام‌گذاری منسوب به هاشم بن عبدمناف جد دوم پیامبر (ص)
بنیانگذار هاشم بن عبدمناف
خاستگاه مکه
عصر پیش از اسلام
انشعاب از قُرَیش
ویژگی عهده‌دار مناصب مهم مکه• سادات از نسل هاشم •اولین دعوت شوندگان به اسلام در دعوت علنی •حمایت از پیامبر در تبلیغ اسلام •دارای صفات پسندیده •وجود روایاتی در مدح بنی هاشم
حوادث حلف‌ المطیبین• حلف‌ الاحلاف• یوم الإنذار

بنی‌هاشم تیره‌ای شریف از قریش منسوب به‌ هاشم بن عبدمناف بود. سرسلسله بنی‌هاشم عمرو نام داشته که به هاشم ملقب بوده است و جایگاهی والا میان خویشاوندانش داشته و فردی اثرگذار بوده است. بنی هاشم جایگاهی بالا و اثرگذار هم پیش از اسلام و هم بعد از اسلام داشتند. فرزندان هاشم بن عبد مناف، جدّ اعلاى رسول خدا. به اهل بیت[۱] پیامبر اکرم، به همین جهت «بنى هاشم» گفته مى‏شود. هاشم و اجدادش در میان عرب، مشهور به نجابت و مورد احترام بودند و رسول الله از این دودمان بود.

«بنی هاشم» بر اثر سکونت در مجاورت کعبه از قریش بِطاح محسوب مى‌‌شدند. بنى‌‌عبد شمس بن عبدمناف، بنى مطلب بن عبدمناف و بنى‌‌نوفل بن عبدمناف از تیره‌‌هاى هم‌‌عرض بنى‌‌هاشم‌‌اند. آنها قبل از اسلام مناصبی از جمله سقایت و رفادت را عهده‌دار بودند و همچنین در پیمان حلف المطیبین و پیمان حلف الفضول نقش‌آفرین بودند.

احادیثی در باب فضیلت بنی‌هاشم، و این که آن‌ها سادات اهل بهشت هستند، روایت شده‌اند. به خاطر وجود همین فضائل، اشعار شاعران سروده شده و کتاب‌هایی در باب فضائل بنی هاشم نوشته شده است.

تعریف بنی هاشم

هاشمى یا بنى‌هاشم بنابر مشهور، به افرادى گفته مى‌شود که از طریق پدر به هاشم بن عبد مناف منتسب هستند. [۲]

هاشم بن عبدمناف

بنی هاشم فرزندان هاشم بن عبد مناف، جدّ اعلاى رسول خدا بودند. به اهل بیت پیامبر، به همین جهت «بنى هاشم» گفته مى‌شود. هاشم و اجدادش در میان عرب، مشهور به نجابت و مورد احترام بودند و رسول الله از این دودمان بود. [۳] «بنی هاشم» بر اثر سکونت در مجاورت کعبه از قریش بِطاح [۴] محسوب مى‌‌شدند. [۵] بنى‌‌عبد شمس بن عبدمناف، بنى مطلب بن عبدمناف و بنى‌‌نوفل بن عبدمناف از تیره‌‌هاى هم‌‌عرض بنى‌‌هاشم‌‌اند. [۶]

اقدامات و جایگاه هاشم در میان قریش

در پى درگذشت عبدمناف، هاشم به همراه برادران خود نسبت به انحصارى بودن مناصب کعبه در دست بنى‌‌عبدالدار (عموزادگان خود) معترض شدند، از این رو با جمع‌‌آورى متحدانى و بستن پیمان «حلف المطیّبین» در برابر پیمان «لعقة الدم» که میان بنى عبدالدار و متحدان آنان از جمله بنى‌‌مخزوم بسته شده بود مناصب سقایت (آب دادن به حاجیان) و رفادت (طعام دادن به حاجیان) و قیادت (فرماندهى و رهبرى جنگها) را براى خود بدست آورند [۷] (‌‌‌‌بنى‌‌عبدمناف) که در آن میان سقایت و رفادت به هاشم سپرده شد. [۸] و قیادت نیز در دست برادرش عبدشمس ماند. [۹]

هاشم هر ساله در اجراى مسئولیت رفادت خود به هنگام موسم حج قریش، براى پذیرایى از زائران کعبه از مشارکت و کمک هاى مالى خانواده‌‌هاى قریش بهره‌‌مند مى‌‌شد. [۱۰] او همچنین با حفر چاه «سَجْله» [۱۱] که با گسترده شدن فضاى مسجدالحرام جزو محدوده مسجد[۱۲] قرار گرفت و همچنین چاه «بَذَّر» [۱۳] در راستاى منصب سقایت تلاش کرد تا در امر آبرسانى به حج‌‌گزاران را تسهیل کند.

هاشم همچنین در کار بازرگانى توانست اولین کسى باشد که براى قریش ایلاف و پیمان نامه گرفت. او توانست در پى انعقاد پیمانهاى بازرگانى با شام و نیز بستن پیمانهایى با قبایل حاضر در مسیر کاروان هاى تجارى سفرهاى تجارى قریش را به دو سفر تابستانى به سوى شام[۱۴] و زمستانى به سوى یمن و حبشه ارتقا دهد. [۱۵] و بدین شکل زمینه توسعه تجارت و فزونى ثروت در مکه و نیز گسترش ارتباطات با کشورهاى همجوار را فراهم کند. به دنبال هاشم دیگر برادران او نیز معاهداتى را با شاهان سایر مناطق منعقد کردند. [۱۶]

خداوند در سوره قریش به این پیمانها با عنوان «ایلاف» [۱۷] اشاره‌‌ کرده است: «لاِیلفِ قُرَیش‌‌ ایلفِهِم رِحلَةَ الشِّتاءِ والصَّیف». [۱۸]

شاید بر اثر همین ارتباط ها بود که هاشم توانست در سال قحطى مکه که قریش دچار گرسنگى شده بودند با تهیه آرد و نان از شام [۱۹] یا فلسطین [۲۰] و درآمیختن آن با گوشت شتر با تهیه ترید و اطعام آن به مکیان لقب «هاشم» (تهیه کننده ترید) را براى خود به جا گذارد. [۲۱]

صفات و ویژگی هاى بنى هاشم

دورى هاشم و عبدالمطلب از بت‌‌ پرستى و دیگر ناپاکی هاى آن روزگار مورد تأکید برخى از منابع است [۲۲] تا جایى که برخى به استناد درخواست حضرت ابراهیم(ع)[۲۳] از خداوند براى دورى فرزندانش از عبادت بت ها که در آیه «و‌‌اِذ قالَ اِبرهیمُ رَبِّ اجعَل هذا البَلَدَ ءامِنـًا واجنُبنى وبَنِىَّ اَن نَعبُدَ الاَصنام» [۲۴] بدان تصریح شده، هاشم را از پرستش بت‌‌ برى مى‌‌دانند و عدم وجود هرگونه گزارشى از بت‌‌ پرستى هاشم را مؤیّدى بر ادّعاى خود قلمداد مى‌‌کنند. [۲۵]

همچنین وجود صفات پسندیده‌‌اى چون جود و بخشش، دورى از رذایل و زشتی ها و جوانمردى براى فرزندان هاشم و عبدالمطلب (بنى‌‌هاشم و بنى عبدالمطلب) نیز در گزارش ها دیده مى‌‌شود. [۲۶] پیمان حلف الفضول (که در آن بنى‌‌هاشم به همراه بنو زهره، بنو تمیم و بنو مطّلب متعهد شدند که از مظلوم تا ستاندن حقش دفاع کنند، اگرچه آن مظلوم در مکه غریب یا بنده باشد) نمونه‌‌اى گویا از فتوت و جوانمردى بنى‌‌هاشم و بنى‌‌عبدالمطلب است. [۲۷]

ابن‌‌عباس 7 صفت را براى بنى عبدالمطلب نام برده است که عبارت‌‌اند از: جمال، سخنورى، بخشش و جوانمردى، شجاعت، علم، صبر و بردبارى و گرامى داشتن زنان. [۲۸] ابن‌‌حبیب بغدادى به نقل از کلبى آورده که از امام علی(ع)[۲۹] نیز در خصوص بنى هاشم و بنى‌‌امیه[۳۰] پرسیدند؛ حضرت فرمود که بنى‌‌هاشم زیبا، سخنور و جوانمرد هستند. [۳۱]

پیامبر و بنى‌‌هاشم

به رغم حمایت هاى بنى‌‌هاشم و بنى عبدالمطلب از پیامبر (ص) چه در دوره حضور در مکه و چه پس از هجرت به مدینه، پیامبر (ص) هیچ گاه امتیازى خاص براى بنى‌‌هاشم از آن جهت که از قبیله و نزدیکان او هستند قائل نشد. این در حالى است که بسیارى از منابع اهل سنّت بر احادیثى منسوب به پیامبر تأکید کرده‌‌اند که در آنها تلاش شده بنى‌‌هاشم و بنى‌‌عبدالمطلب به عنوان بهترین عرب و حتى بهترین انسانها معرفى شوند. [۳۲]

اما با توجه به آن که این احادیث عموماً در دوره حکومت بنى‌‌ عباس نقل شده ممکن است در حمایت از عباسیان حاکم نقل شده باشد، از این رو باید عکس‌‌العمل هاى پیامبر (ص) در برابر برخى از افراد بنى‌‌هاشم را از منظر احترام آن حضرت به مؤمنان هاشمى و یاوران خود دانست.

حرام شدن زکات[۳۳] بر بنى‌‌هاشم [۳۴] و اختصاص یافتن فىء و خمس[۳۵] به آنان از احکام ویژه این تیره است [۳۶] که اعتبار آنان را در نزد خداوند نیز آشکار مى‌‌کند.

پانویس

  1. ر.ک:مقاله اهل بیت
  2. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۹، ص۵۷۳
  3. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، 1376، ص79
  4. از طوایف ۲۵ گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح» یا «قریش بطحاء» شهرت داشتند، و طایفه‌هایی نیز در کوه‌ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.
  5. المحبر، ص 167؛ مروج الذهب، ج 2، ص 63؛ معجم‌‌البلدان، ج 1، ص 444
  6. مروج الذهب، ج 2، ص 291 ـ 292؛ المنمق، ص 21
  7. السيرة‌‌النبويه، ابن هشام، ج 1، ص 132؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63
  8. الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 252
  9. اخبار مکه، ج 1، ص 111
  10. الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63 ـ 64
  11. معجم البلدان، ج 3، ص 193؛ فتوح البلدان، ص 61؛ اخبار مکه، ج 1، ص 113
  12. ر.ک:مقاله مسجد
  13. فتوح البلدان، ص 61؛ معجم البلدان، ج 1، ص 361؛ اخبار مکه، ج 1، ص 113
  14. ر.ک:مقاله شام
  15. تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 242؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62؛ المنمق، ص 42
  16. تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 244؛ المحبر، ص 163؛ المنمق، ص 44
  17. تفسير قرطبى، ج 20، ص 139؛ مبهمات القرآن، ج 2، ص 745؛ مجمع البيان، ج 10، ص 829
  18. سوره قريش/106، 1 ـ 2
  19. الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62
  20. تاريخ طبرى، ج 2، ص 252؛ سبل الهدى، ج 1، ص 268
  21. البدء والتاريخ، ج 4، ص 111؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62؛ التاريخ الکبير، ج 1، ص 4
  22. المنمق، ص 53؛ القول الجازم، ص 156
  23. ر.ک:مقاله حضرت ابراهیم(ع)
  24. سوره ابراهيم/14،35
  25. القول الجازم، ص 156
  26. کنزالدرر، ج 4، ص 53؛ القول الجازم، ص 157؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 75
  27. الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 103؛ الاغانى، ج 17، ص 290؛ المحبر، ص 167
  28. ذخائر العقبى، ص 15؛ القول الجازم، ص 157
  29. ر.ک:مقاله امام علی (ع)
  30. ر.ک:مقاله بنی امیه
  31. المنمق، ص 41
  32. شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 210؛ الدرالمنثور، ج 4، ص 328 ـ 330؛ القول الجازم، ص 153
  33. ر.ک:مقاله زکات
  34. الخصال، ج 1، ص 62؛ قرب الاسناد، ص 23؛ تفسير قرطبى، ج 8، ص 121
  35. ر.ک:مقاله خمس
  36. جامع‌‌البيان، مج 6، ج 10، ص 8؛ المغنى، ج 2، ص 714؛ المحلى، ج 7، ص 327