مجوس

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۰۴ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)
معرب مغ یونانی، ماگوس. لاتینی، مگوس. آرامی، مجوشا می‌باشد. معرب کلمه ٔ پارسی مگوش و مگو (پارسی باستان) که به یونانی ماگوس و به فارسی حالیه مغ گویند. به صورت مگو چندین بار در کتیبه‌های بیستون آمده و در اوستا به صورت مغو و در پهلوی مغ شده‌است. گروهی از ایرانیان قدیم که قائل به دومبداء نور و ظلمت و یزدان و اهرمن بوده‌اند و اینان پیش از ظهور زرتشت هم بوده‌اند و مجوس خوانده می‌شدند. در ادبیات عربی و فارسی به هر دو معنی استعمال شده اما از ملل و نحل شهرستانی چنین بر می‌آید که زرتشتی و مجوس را جدا دانسته و علمای اوایل اسلام نیز مجوس وزرتشتی را یکی نمی‌دانستند.به انگلیسی ماگوس: ماگوس Magus، جمع ماگیMagi، عضو یک قبیله باستانی ایرانی که در فعالیتهای فرقه ای تخصص یافته بود.

این نام شکل لاتین شده ماگویی Magoi(برای نمونه هرودوتHerodotus 1:101) میباشد که ترجمه یونانی از اصل ایرانیستی. کلمه جادو Magic از همین لغت استخراج شده اینکه آیا مغان از ابتدا پیروان زرتشت بوده و مبلغین او بوده باشند جای جدل است. در کتیبه سه زبانه بیستون که در آن داریوش کبیر پیروزی سریع و نهایی خود را بر مغ که بر علیه قدرت او شوریده بود شرح میدهد (522 قبل از میلاد) چنین به نظر نمیرسد. در دایره المعارف اسلام اثر E.J. Brill به Madjus مراجعه شود. قاموس المحیط: مجوس؛ کصبور، رجل صغیر الاذنین

ابهامات تعاریف مجوس در فرهنگ نامه ها

در خصوص اینکه آیا مجوسان تابعان زرتشت هستند یا نه در میان لغت نامه نویسان اختلافات زیادی وجود دارد آناندراج قوم آتش پرست که از تابعان زرتشت اند و در منتخب گوید پرستندگان ماه و آفتاب و آتش (این زرتشتیان نیستند که پرستندگان آفتاب و آتشند). رساله معربات نوشته که مجوس منجگوش یعنی صغیرالاذن. چون واضع دین مجوس مرد خردگوش بود لذا چنین گفتند (خوب اگر چنین کسی دین مجوس را وضع کرده پس با دین زرتشت متفاوت است). ناظم الاطباء گوید: معرب موی گوش و یا سیخگوش که نام کسی بوده که در آیین زردشت بدعتها گذاشته و اکنون پیروان زرتشت را گویند(پس مجوس حداقل قبلا به چیز دیگری اطلاق میشده). در انسان کامل گفته که مجوس گروه آتش پرستان را گویند و در شرح مواقف آورده که مجوس فرقه‌ای از ثنویه‌اند که قائلند به فاعل خیر که او را یزدان خوانند و به فاعل شر که او را اهریمن نامند (به نظر می‌رسد این درک نادرستی از افکار زروانی مغان باشد). در ملل و نحل گفته‌است که مجوس طایفه‌ای بودند که کتاب آسمانی داشتند مردی آن کتاب را تحریف و تبدیل کرد چون یک شب بگذشت بامدادکتاب اصل را ناپدید یافتند و گویند کتاب به آسمان برده شد و از این رو آنان را اهل کتاب نتوان شناخت اما در شرح مواقف گفته مجوس اهل کتاب باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی و دیگر علوم را که در آن زمان معروف بود تعلیم می‌دادند (از قاموس کتاب مقدس) از ملل و نحل شهرستانی چنین بر می‌آید که زرتشتی و مجوس را جدا دانسته و علمای اوایل اسلام نیز مجوس وزرتشتی را یکی نمی‌دانستند (دهخدا). در دوران هخامنشی مجوسان مغان به یک رسته از روحانیان زرتشتی اطلاق می‌گردید که بدین لحاظ اختلاط واژ مغ با موبد (و طبقه روحانی) و از سوی دیگر یکی انگاری آیین مهر و زرتشتی پدید آمده. اینکه زرتشت پیامبر آیین مهر بوده که آموزه‌هایش در ادوار هخامنشی و بخصوص ساسانی به انحراف کشیده شد، یا اینکه زرتشت دین جدیدی را با آموزه‌های کنونی با خود آورد جای تحقیق دارد. (همچنین ببینید: مغ)

تفاوت مجوس (مغ) با زرتشتی

منظور از مجوس (مغوس= مغ) پیروان آیین مهر یا میترا است که دین اقوام آریایی بوده و قدمت آن به پیش از زرتشت بازمی‌گردد. این نکته متاسفانه توسط کسانی که آشنایی کافی با این دو آیین نداشته اند معمولا مخلوط و مشتبه گردیده است. دکتر هاشم رضی مترجم وندیداد (اوستا) نوشته‌است: «آنچه که دَرَش، گمانی نیست، زرتشت در شرق ایران، - شمال‌شرقی- زاده شد و دین خود را ارایه کرد. جائی که زرتشت دین آورد، دین میترایی مورد ایمان و علاقهٔ مردم بود... میترائیسم یا مهرپرستی نام دین باستانی اقوام آریایی است که بنا بر اندیشه‌های زروانیسم خود هم نور و هم ظلمت را از قوای طبیعت و لازمه هستی می‌دانستند و بروز طبایع ایزد و اهریمن را در انسانها زاده جبر شرایط محیطی دانسته از این رو تلاش برای در ستیز انگاشتن این دو را همواره بسوی صلح سوق می‌دادند. اگر مجوس را تغییر شکل یافته کلمه مغ بدانیم، این کلمه سابقه بسیار طولانی دارد. در اوستا این کلمه یکبار به صورت موغو Moghu که همان مغ فارسی است[۳] آمده اما کلمات دیگری که از این ریشه‌است مکرراً در خود گاتها به کار رفته‌است از جمله کلمه مگ که در یسنای ۲۹، قطعه ۱۱ و ۱۶ و یسنای ۵۳، قطعه ۵۳ آمده‌است (پورداود). لفظ موغو در یسنای ۶۵ قطعه ۷ در جزو کلمه موغوتبیش Maghu – Tbish به معنی مغ آزار آمده‌است:

آب از آن کسی که از ]میان ما[ بداندیش است مباد، آب از آن کسی که از ما بد گفتار است مباد، آب از آن کسی که از ما بدکردار است مباد، نه از آن بد دین، نه از آن دوست آزار، نه از آن مغ آزار، نه از آن هم برزن (همسایه) آزار، نه از آن خانواده آزار… (پورداود، ۲/۹۱). در تورات هم در کتاب ارمیا باب ۳۹، جمله ۳ چنین آمده: نبوکد نصر پادشاه بابل با تمامی لشکر خود به اورشلیم آمده و شهر را محاصره کرد، همراه او و از سروران وی یکی نَرجَل شر اَصَر رئیس مجوسان بود (کتاب مقدس، ۱۱۶۰). و در جمله ۱۳ همان باب گوید: ارمیا را نکشتند و چند تن از جمله رئیس مجوسان ]مغان؟[ را با او فرستادند. در قاموس کتاب مقدس ذیل کلمه مجوس آمده‌است: ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی را که در آن زمان معروف بود تعلیم می‌دادند و با پادشاه به میدان جنگ می‌رفتند و هر چند که علم ایشان بر قواعد صحیحه بنا نشده بود با وجود آن دانیال ایشان را به حکمت و دانشمندی توصیف می‌نماید (دانیال: ۱، ۲۰) و از برای ایشان نزد نبوکد نصر وساطت نمود (دانیال: ۲، ۲۴) و خود رئیس ایشان گردید

زرتشتیان کنونی خود از این باب که مغان مهرآیین پیش از زرتشت بوده اند و حتی رد پای آنها در کتب مذهبی آنان بخوبی دیده میشود کاملا آگاهند برای نمونه قسمتی از سخنان سرموبد گرتیر به نقل از امرداد بدین شرح است: نسک ها که نبشته مغان و موبدان سدها سال پس از زرتشت ميباشند از نگاه يک زرتشتی اگر در راستای آموزه های اشو زرتشت باشند پذيرفته ميباشند و اگر نباشند حتی اگر در اوستا باشند پذيرفته نميباشند مانند قربانی جانوران که در گاثاها کنار گذاشته شده اند اما در بخش ديگر اوستا دوباره گنجانده شده اند که اگر خوب بنگريد رد پای مغان مهرايين و اناهيتايی را بروشنی ميتوان ديد . جای تعجب است که وقتی خود زرتشتیان مغ را مهرایین و متفاوت از زرتشتی میدانند چرا کلمه مجوس که همان معرب مغ است توسط برخی به زرتشتیان منتسب گردیده.