وحدت اسلامی از منظر شهید مطهری (مقاله)

از ویکی‌وحدت
عنوان مقاله وحدت اسلامی از منظر شهيد مطهري"ره"
زبان مقاله فارسی
اطلاعات نشر ایران - پژوهشگاه مطالعات تقریبی

وحدت اسلامی از منظر شهيد مطهري"ره" [۱] عنوان مقاله اي است كه در زمينه مساله وحدت به رشته تحرير در امده است . وحدت اسلامي نقش اساسي در حيات و ممات جوامع اسلامي دارد . در قرآن، سنت و سيره اهل بيت عليهم السلام به اين موضوع عنايت جدي شده است بگونه اي كه در قران كريم از مخالفين فكري و عملي وحدت اسلامي به عنوان مخالفين رسول الله ياد شده است .

عالمان راستين نيز درطول تاريخ مروج انديشه وحدت اسلامي بوده و اقدامات فراواني در اين راستا از انان بجا مانده است كه از جمله انان ، انديشمند و متفكر بزرگ عصر حاضر شهيد مطهري مي باشد . در مقاله حاضر به تبيين ديدگاه ايشان در زمينه وحدت اسلامي پرداخته شده است . از نگاه ايشان اصل لزوم وحدت اسلامي حتي درفرض اختلافات اصولي و عقيدتي -بين مذاهب اسلام- ،مبتني بر اموزه هاي قران و سنت و سيره ائمه معصومين عليهم السلام مي باشد .



چكيده

كليد واژه

وحدت ، اسلام، سنت ، اهل بيت ، مذاهب، مطهري، سيره


مقدمه

مساله وحدت اسلامي از مباحث كليدي است كه نقش حياتي در احياي هويت ديني داشته و غفلت از ان مي تواند سبب مرگ نظامات اسلامي گردد . در قران، سنت و سيره اهل بيت عليهم السلام به اين موضوع عنايت جدي شده است بگونه اي كه در قران كريم از مخالفين فكري و عملي وحدت اسلامي بعنوان مخالفين رسول الله ياد شده و هر نوع انتساب انان را به ان بزرگوار مردود مي داند :‌ إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ –[۲] عالمان راستين نيز درطول تاريخ مروج انديشه وحدت اسلامي بوده و اقدامات فراواني در اين راستا از انان بجا مانده است .


از جمله اين عالمان ، انديشمند و متفكر بزرگ عصر حاضر شهيد مطهري مي باشد . بايد گفت وحدت اسلامي از دغدغه هاي جدي ايشان در طول زندگي شان بوده بگونه اي كه در بخش هاي گوناگون مجموعه اثارشان توجه به اين امر بخوبي مشهود مي باشد. موضوع مقاله حاضر تبيين ديدگاه شهيدمطهري در مفهوم وحدت اسلامي است .


وحدت اسلامي از منظر انديشمندان اسلامي

درزمينه وحدت اسلامي و انديشه تقريب مذاهب تفاسير گوناگوني از سوي انديشمندان اسلامي مطرح شده است كه برخي از انان تفاوتهاي اساسي با يكديگر دارد .

شهيد مطهري در پاسخ به اين پرسش كه مقصود از وحدت اسلامی چیست؟ احتمالات - و تفاسير - گوناگوني را دراين زمينه مطرح مي كند :‌

احتمال اول :‌ مراد از وحدت اسلامي اين است كه :‌" از میان مذاهب اسلامی یکی انتخاب شود و سایر مذاهب کنار گذاشته شود؟"-

احتماال دوم :‌ وحدت اسلامي يعني :" مشترکات همه مذاهب گرفته شود و مفترقات همه آنها کنار گذاشته شود و مذهب جدیدی بدین نحو اختراع شود که عین هیچ یک از مذاهب موجود نباشد؟"

احتمال سوم :‌ وحدت اسلامی به هیچ وجه ربطی به وحدت مذاهب ندارد و مقصود از اتحاد مسلمین، اتحاد پیروان مذاهب مختلف در عین اختلافات مذهبی، در برابر بیگانگان است؟[۳]

ايشان معتقد است مخالفين انديشه وحدت اسلامي بدليل تفسير ناصوابشان از وحدت – نظير احتمال اول و دوم - انرا امري غير منطقي مي دانند :‌

"مخالفین اتحاد مسلمین برای اینکه از وحدت اسلامی مفهومی غیرمنطقی و غیرعملی بسازند، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه می‌کنند تا در قدم اول با شکست مواجه گردد."[۴]

ايشان احتمال سوم را منطقي و معقول دانسته و معتقد است داعيه داران وحدت اسلامي بدنبال چنين وحدتي هستند :‌

بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها ـ که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی ـ نیست. منظور این دانشمندان متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.[۵]

ايشان در تبيين تفسير سوم از وحدت اسلامي و بيان مباني ان مي نويسد :‌

...مسلمین مایه وفاق‌های بسیاری دارند که می‌تواند مبنای یک اتحاد محکم گردد. مسلمین همه خدای یگانه را می‌پرستند و همه به نبوت رسول اکرم(ص) ایمان و اذعان دارند، کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه است، با هم و مانند هم حج می‌کنند و مانند هم نماز می‌خوانند و مانند هم روزه می‌گیرند و مانند هم تشکیل خانواده می‌دهند و داد و ستد می‌نمایند و کودکان خود را تربیت می‌کنند و اموات خود را دفن می‌نمایند و جز در اموری جزئی، در این کارها با هم تفاوتی ندارند. [۶]


ايشان در ادامه از وحدت جهان بيني – فرهنگي – تمدني مسلمانان مي نويسد :‌ مسلمین همه از یک نوع جهان‌بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدن عظیم و باشکوه و سابقه‌دار شرکت دارند. وحدت در جهان‌بینی، در فرهنگ، در سابقه تمدن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستش‌ها و نیایش‌ها، در آداب و سنن اجتماعی خوب، می‌تواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم و هایل به وجود آورد که قدرت‌های عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند، خصوصا اینکه در متن اسلام بر این اصل تأکید شده است.[۷]


ايشان وحدت اسلامي رااز از اصول مسلم قراني دانسته و دراين زمينه مي نويسد :‌

مسلمانان به نص صریح قرآن برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصی آنها را به یکدیگر مربوط می‌کند. با این وضع چرا مسلمین از این همه امکانات وسیع که از برکت اسلام نصیبشان گشته، استفاده نکنند؟ [۸] ايشان وجود مذاهب گوناگون اسلامي و اختلافات عقيدتي حتي در برخي اصول مذهبي را مانع انديشه وحدت ندانسته و معتقدند لازم نيست در تحقق وحدت ، هيج نوع مصالحه اي بين پيروان مذاهب نسبت به اصول و فروع اعتقادي شان صورت گيرد :

"از ديدگاه قائلين به وحدت اسلامي ، هیچ ضرورتی ایجاب نمی‌کند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند، همچنان که ایجاب نمی‌کند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فیمابین بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند."

ايشان تنها مانع اساسي وحدت را احساسات كينه توزانه و جاهلانه پيروان برخي از مذاهب دانسته و معتقدند مسلمانان بر اساس اموزه هاي قران در تعامل با يكديگر هيچگاه نبايد از حريم منطق و استدلال خارج شوند  :‌ تنها چیزی که وحدت اسلامی از این نظر، ایجاب می‌کند، این است که مسلمین برای اینکه احساسات کینه‌توزی در میانشان پیدا نشود یا شعله‌ور نگردد، متانت را حفظ کنند، یکدیگر را سبّ و شتم ننمایند، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق یکدیگر را مسخره نکنند و بالاخره عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند. [۹]


ايشان ادامه مي دهد :‌

لازم است مسلمانان در تعامل با يكديگر "ـ لااقل ـ حدودی را که اسلام در دعوت غیرمسلمان به اسلام لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند: اُدعُ الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهُم بالتی هی احسنُ."


وحدت اسلامي حتي درفرض اختلافات اصولي و عقيدتي

شهيد مطهري در رد تصور ناصواب برخي كه مي گويند :‌ "مذاهبی که تنها در فروع با یکدیگر اختلاف دارند، مانند شافعی و حنفی، می‌توانند با هم برادر باشند و با یکدیگر در یک صف قرار گیرند، اما مذاهبی که در اصول با یکدیگر اختلاف نظر دارند – نظير اختلاف شيعه و سني در مساله امامت ،- به هیچ وجه نمی‌توانند با یکدیگر برادر باشند... به همین دلیل شیعه و سنی به هیچ وجه نمی‌توانند دست یکدیگر را به عنوان دو برادر مسلمان بفشارند و در یک جبهه قرار گیرند، دشمن هرکه باشد!"[۱۰] ايشان در ادامه مي نويسد :‌


اولا :‌ دلیلی ندارد ما "اصول "را در حکم یک مجموعه به هم پیوسته شمرده و از اصل «همه یا هیچ» در اینجا پیروی کنیم. اینجا جای قاعدة «المیسورُ لایسقُطُ بالمعسور» و «ما لایُدرکُ کُلُهُ لایُترکُ کُلُه» است.

ثانيا :‌ تصور مذكور- قاعده "همه يا هيچ " و "عدم امكان وحدت بين شيعه و سني - با سيره امام علي عليه السلام مخالفت اشكار دارد .ان حضرت در برابر مخالفين فكري خويش " راه و روشی بسیار منطقی و معقول که شایسته بزرگواری مانند او بود، اتخاذ کرد. او برای احقاق حق خود از هیچ کوششی خودداری نکرد، همه امکانات خود را به کار برد که اصل امامت را احیا کند، اما هرگز از شعار «یا همه یا هیچ» پیروی نکرد. برعکس، اصل «ما لایدرک کله لایترک کله» را مبنای کار خویش قرار داد. [۱۱]


ايشان در ادامه نسبت به تبيين سيره امام علي عليه السلام در ترجيح مصالح اسلامي بر مصالح شخصي مي نويسد :‌ علی در برابر ربایندگان حقش قیام نکرد و قیام نکردنش اضطراری نبود، بلکه کاری حساب‌شده و انتخاب شده بود. او از مرگ بیم نداشت، چرا قیام نکرد؟ حداکثر این بود که کشته شود. کشته شدن در راه خدا منتهای آرزوی او بود. او همواره در آرزوی شهادت بود و با آن از کودک به پستان مادر مأنوس‌تر بود. علی در حساب صحیحش بدین نکته رسیده بود که مصلحت اسلام در آن شرایط، ترک قیام و بلکه همگامی و همکاری است. خود کراراً به این مطلب تصریح می‌کند.


ايشان با تمسك به گفتار حضرت امير ع در اهميت وحدت اسلامي مي نويسد :‌امام علي عليه السلام در یکی از نامه‌های خود به مالک اشترمی‌نویسد: فأمسکتُ یدی حتی رأیتُ راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام، یدعون الی محق دین محمد(ص)، فخشیتُ ان لم انصُر الاسلام و اهلهُ ان اری فیه ثلما او هدما تکونُ المُصیبةُ به علی اعظم من فوت ولایتکُمُ التی انما هی متاعُ ایام قلائل [۱۲]


ترجمه :‌"من اول دست خود را پس کشیدم، تا دیدم گروهی از مردم از اسلام بازگشتند و مردم را به نابودی دین محمد(ص) دعوت می‌کنند. پس ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمین برنخیزم، شکاف یا انهدامی در اسلام خواهم دید که مصیبت آن از فوت خلافت چندروزه بسی بیشتر است." [۱۳]


ايشان به موضعگيري وحدت بخش و مدبرانه امام علي عليه السلام در شوراي شش نفره اي كه توسط خليفه دوم جهت انتخاب خليفه تشكيل شد اشاره نموده و مي نويسد :‌


در شورای شش نفری پس از تعیین و انتخاب خلیفه سوم به وسیله عبدالرحمن بن عوف، علی(ع) شکایت و هم آمادگی خود را برای همکاری اینچنین بیان کرد: «لقد علمتُم انی احقُ الناس بها من غیری، و و الله لاُسلمن ما سلمت امورُ المسلمین و لم یکُن فیها جور الا علیّ خاصه [۱۴] : شما خود می‌دانید من از همه برای خلافت شایسته‌ترم، و حال به خدا قسم مادامی که کار مسلمین روبراه باشد و رقیبان من تنها به کنار زدن من قناعت کنند و تنها شخص من مورد ستم واقع شده باشد، مخالفتی نخواهم کرد و تسلیم خواهم بود.»


شهيد مطهري سيره مذكوراز امام علي عليه السلام را ناقض اصل "همه يا هيچ "دانسته مي نويسد :‌


اینها می‌رساند که علی عليه السلام اصل «یا همه یا هیچ» را در این مورد – وحدت اسلامي - محکوم می‌دانسته است. [۱۵]

گفتار علامه اميني درزمينه وحدت اسلامي

شهيد مطهري در زمينه عدم منافات بين انديشه اتحاد مسلمين برغم اختلافات مذهبي به نقل از علامه اميني مي نويسد :‌


«عقاید و آرا درباره مذاهب آزاد است و هرگز رشته اخوت اسلامی را که قرآن کریم با جمله انما المُؤمنون اخوه بدان تصریح کرده پاره نمی‌کند، هرچند کار مباحثه علمی و مجادله کلامی و مذهبی به اوج خود برسد. سیره سلف و در رأس آنها صحابه و تابعین همین بوده است.

ما مؤلفان و نویسندگان در اقطار و اکناف جهان اسلام، با همه اختلافی که در اصول و فروع با یکدیگر داریم، یک جامع مشترک داریم و آن ایمان به خدا و پیامبر خداست. در کالبد همه ما یک روح و یک عاطفه حکمفرماست و آن روح اسلام و کلمه اخلاص است. ما مؤلفان اسلامی همه در زیر پرچم حق زندگی می‌کنیم و تحت قیادت قرآن و رسالت نبی اکرم انجام وظیفه می‌نماییم. پیام همه ما این است که: ان الدین عند الله الاسلامُ و شعار همه ما لا اله الا الله و محمد رسولُ الله است. آری ما حزب خدا و حامیان دین او هستیم.»[۱۶]

== نقش كتاب الغدير در تحكيم وحدت اسلامي ==


شهيد مطهري بر اساس تفسيري كه از وحدت اسلامي ارائه گرديد معتقدند :‌

تدوين كتبي كه بيانگر تبيين عالمانه و منطقي معارف خاص شيعي مي باشد نه تنها ناقض وحدت نيست بلكه درراستاي وحدت بمعناي واقعي اش قراردارد . از اينرو ايشان - بر خلاف برخي كه حركت عظيم علامه اميني در تدوين كتاب الغدير را مخالف وحدت اسلامي مي دانند معتقدند اين كتاب دقيقا در راستاي وحدت اسلامي و تعميق ان تدوين شده است .

پايان بخش مقاله حاضر را گفتار شهيد مطهري در زمينه نقش مثبت الغدیر در وحدت اسلامی قرار مي دهيم : اولا :‌– اين كتاب - منطق مستدل شیعه را روشن می‌کند و ثابت می‌کند که گرایش در حدود صدمیلیون مسلمان به تشیع ـ برخلاف تبلیغات زهرآگین عده‌ای ـ مولود جریان‌های سیاسی یا نژادی و غیره نبوده است، بلکه یک منطق قوی متکی به قرآن و سنت موجب این گرایش شده است.

ثانیا :‌ثابت می‌کند که پاره‌ای اتهامات به شیعه که سبب فاصله گرفتن مسلمانان دیگر از شیعه شده است، از قبیل اینکه شیعه غیرمسلمان را بر مسلمان غیرشیعه ترجیح می‌دهد و از شکست مسلمانان غیرشیعه از غیرمسلمان شادمان می‌گردد، و از قبیل این که شیعه به جای حج به زیارت ائمه می‌رود، یا در نماز چنین می‌کند و در ازدواج موقت چنان، بکلی بی‌اساس و دروغ است. ثالثا شخص شخیص امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را که مظلومترین و مجهول‌القدرترین شخصیت بزرگ اسلامی است و می‌تواند مقتدای عموم مسلمین واقع شود، و همچنین ذریه اطهارش را به جهان اسلام معرفی می‌کند." [۱۷]

نتيجه

از منظر شهيد مطهري انديشه وحدت اسلامي و تقريب مذاهب اسلامي از اموزه هاي عظيم قراني بوده و منافاتي با اختلافات مذهبي حتي در مسائل اصولي نخواهد داشت . سيره عملي پيامبر ص و ائمه عليهم السلام هميشه بر رعايت اين اصل در جوامع اسلامي بوده و پيروانشان را نيز در اين مسير سوق داده اند به اميد تحقق وحدت امت واحده اسلامي در سراسر جهان والسلام

منابع

قران

نهج البلاغه

‌مجموعه اثار شهيد مطهري ج 25

پانويس

  1. نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری
  2. انعام 159
  3. مجموعه اثار شهيد مطهري ج 25ص 26-27
  4. همان
  5. همان
  6. همان
  7. همان
  8. همان
  9. همان ص 27
  10. همان ص 27
  11. همان ص 27-28
  12. نهج البلاغه نامه 62
  13. ترجمه از شهيد مطهري – مجموعه اثار ج 25ص28
  14. همان خطبه 72
  15. مجموعه اثار شهيد مطهري ج 25ص 28-29
  16. همان ص 31
  17. همان ص 32