طاهر بن حسین بن طاهر

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۶ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)
Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۹:۲۶، ۱۱ دسامبر ۲۰۲۱؛



طاهر بن حسین بن طاهر (1184 - 1241ق) عالم دینی، ادیب و رهبر سیاسی حضرمی بود. او در اصلاح میان مردم و خاموش کردن فتنه ها و اختلافات بسیار تلاش می کرد. او در سال 1220 هجری قمری به ناصر الدین ملقب شد و با همت برادرانش در ایجاد حکومت واحد اسلامی در حضرموت برای نجات وطن و مردمش از استبداد حاکم از ناحیه قبایل مسلح کوشید[۱].


نسب

طاهر بن حسین بن طاهر بن محمد بن هاشم بن عبد الرحمن بن عبد الله بن عبد الرحمن بن محمد مغفون بن عبد الرحمن بابطینة بن أحمد بن علوی بن الفقیه أحمد بن عبد الرحمن بن علوی عم الفقیه المقدم بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن امام علی بن أبی طالب، و امام علی، همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است .

وی بیست و نهمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

در چهارم شعبان سال 1184 هجری قمری در شهر تریم حضرموت متولد شد. او در خانه علم و صلاح بزرگ شد و از جمله کسانی که در تربیت او مشارکت داشت، عمه اش ام کلثوم دختر طاهر بود که به دلیل گستردگی علوم از بهترین زنان زمان خود به شمار می رفت. طاهر بن حسین به همراه برادرش عبدالله بن حسین علوم اسلامی، عربی و عقلی را نزد اساتید بزرگ حضرمی، یمانی و حجازی آموختند و به ممتاز بودن شهره بودند. سپس خانواده وی در سال 1210 هجری قمری به دلیل اختلالات امنیتی در تریم مجبور به مهاجرت به روستای المسیله شدند.

اساتید

از اساتید و علمای تریم حضرموت و دیگر جاها مثل حجاز کسب علم کرد، از جمله:[۲]

أحمد بن حسن الحداد

عمر بن سقاف السقاف

حامد بن عمر المنفر

علی بن شیخ بن شهاب الدین

عبد الرحمن بن علوی صاحب البطیحاء

عبد الرحمن بن عبد الله بافرج

عبد الله بن محمد بن سهل

جعفر بن أحمد الحبشی

عمر بن زین بن سمیط

عبد الله بن أحمد الهندوان

عیدروس بن عبد الرحمن بلفقیه

سقاف بن محمد الجفری

عیدروس بن عبد الرحمن البار

زین العابدین بن علوی جمل اللیل

محمد بن عبد الرحمن الكزبری

أحمد بن علی البحر القدیمی

شاگردان

برخی از برجسته ترین شاگردان او عبارتند از:[۳]

برادرش عبد الله بن حسین بن طاهر

عبد الله بن عمر بن یحیى

عبد الله بن حسین بلفقیه

أحمد بن علی الجنید

محسن بن علوی السقاف

محمد بن عبد الرحمن الحداد

عمر بن عیدروس الحبشی

محمد بن حسین الحبشی

فعالیت ها

قبایل یافع در قرن دوازدهم هجری در حضرموت گسترش یافته بودند و نفوذ آنها قوی بود و بر حکومت چیره شدند و در مناطقی نفوذ مشترک داشتند و نارضایتی و هرج و مرج و نزاع در میان خود قبایل و دیگران گسترش یافت. اندیشه انقلاب بر علیه شرایط حاکم و ضرورت اتحاد ملت و احیای شریعت اسلامی مطرح شد. پس طاهر بن حسین برای اتحاد مردم و بازگرداندن قوام ملت قیام کرد، آن هم در زمانی که اهل علم و بزرگان دینی نمی‌توانستند از میان سلسله‌های مسلح با عصبیت قبیله‌ای، کسی را بیابند که بتواند به رأس صدارت برسد. پس مردم در سال 1220 هجری قمری در سن 36 سالگی با او بیعت کردند و بار دولت را خود به دوش کشید و امیدها به او بسته شد و گرد او جمع شدند بسیاری از علویان به رهبری او بر خلاف راه و رسم خویش اسلحه به دست گرفتند. و قبایل زیادی برای حمایت از حق و اجرای احکام شرع و حمایت از ضعیفان به او پیوستند.

علویان در ذی الحجه 1225 هجری قمری توافق نامه ای نوشتند و در دو مرحله تعداد زیادی از علویان آن را امضا کردند. سپس در محرم 1226 هجری قمری بین طاهر بن حسین و بین قبایل خانواده تمیم جلسه ای تشکیل شد و توافق نامه ای مبنی بر حمایت از او در حق و اعمال شریعت اسلام و اینکه هر اختلاف و قتل یا غیر آن قبل از تاریخ شامل آتش بس برای مدت دو سال می شود و آنچه بعد از این تاریخ اتفاق می افتد ناشی از حاکمیت شرع است به امضای سران قبایل آل تمیم رسید. بدین ترتیب حاضران به شهادت علویان با طاهر بن حسین بیعت کردند.

سپس عبدالله بن علوی العیدروس از طرف طاهر بن حسین برای بیعت میان طاهر بن حسین و خاندان آل کثیر و اقامه حق و بازدارندگی از ظلم به (السریر) و (شبام) رفت و در محرم 1226 هجری قمری با او عهد بستند.

پس از آن از خاندان جابر بیعت گرفت و با ایشان پیمان بست.

او نماینده خود را به سوی الکسادی امیر المکلا و ابن بریک امیر الشحر فرستاد ، و نامه خود را مبنی بر تقاضای اصلاح رابطه و رفع اختلاف آن دو فرستاد و آنچه خواست اتفاق افتاد و از تنش بین آنها جلوگیری کرد. همچنین دو قبیله متخاصم آل عبدالشیخ و آل مرساف را آشتی داد.

بدین ترتیب حکومت خود را در تمام مناطق پیرامونش اجرا کرد و مردم را از کشتار حفظ کرد و از ظلم رهایی داد ، علم را گسترش داد و کشاورزی را احیا کرد.

با وجود این، در زمانی که به جمع آوری و سازماندهی سربازان خود و نظارت بر تمرینات نظامی مشغول بود، خود را وقف آموزش، تعلیم و تربیت کرد. و شهر تریم را مدتها محاصره کرد ، زیرا بزرگان یافع که رئیس آنها عبدالله بن عوض غرامة بود، بر ادامه و ماندن در آن اصرار کردند ، سپس به لشکر خود دستور داد تا محاصره را بردارند، زیرا برخی پیرزنان با گریه و شکایت به سوی او آمدند که محاصره فقط بر افراد فقیر و بی گناهی مانند آنها تأثیر می گذارد.

طاهر بن حسین و برادرانش نتوانستند خود را به طور کامل وقف این انقلاب کنند، زیرا خود را ناگزیر به انجام کارهای دیگری می‌دانستند که از نظر آنها کمتر نیست، مانند گسترش علم و فرهنگ، تنظیم امر مستمری و عبادت. هدف او این نبود که بر سکوی حکومت بنشیند یا شخصاً سلطان باشد یا حکومتی ایجاد کند، بلکه هدفش حمایت از شریعت و زدودن بی عدالتی و فساد از سرزمینش بود.

وقتی دید شرایط برای حکومت مهیا نیست و تجربه کافی برای حکومت ندارد عقب نشست و یک گروه از رهبران علویین و قبایل دیگری که در این مسیر او را یاری کردند ایجاد کرد و به آنها خط مشی را نشان داد و نکات لازم را آموزش داد تا راه را ادامه دهند. اما آنها نتوانستند این راه را طی کنند و این مسئولیت سنگین را تحمل کنند، پس شانه خالی کردند و انقلاب بیش از 10 سال دوام نیاورد و پایان یافت.

تالیفات

او در شریعت و عرفان و ادبیات و اذکار کتابهایی تألیف کرد زیرا او شاعر و سخنوری فصیح بود و از عهدنامه ها و گفتارهای او با اقوام تصویر خوبی از زبان ارتباطی او به دست می آید . کتاب های او عبارتند از:[۴]

«كفایة الخائض فی علم الفرائض»

«إتحاف النبیل ببعض معانی حدیث جبریل»

«المسلك القریب لكل ناسك منیب»

فتاوى ووصایا ورسائل عدیدة

دیوان شعر

وفات

پس از کنار رفتن از مسئولیت سیاسی، بقیه عمرش را به تحصیل و عبادت و سایر منفعت ها اختصاص داد تا اینکه در شب جمعه نهم ربیع الاول سال 1241 هجری قمری در المسیله درگذشت .

منابع

الشاطري, محمد بن أحمد (1415 هـ). أدوار التاريخ الحضرمي. الجزء الأول. المدينة المنورة، السعودية: دار المهاجر. صفحة 388.

المشهور, عبد الرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهيرة. الجزء الثاني. جدة، المملكة العربية السعودية: عالم المعرفة. صفحة 587.

پانویس

  1. القضماني, محمد ياسر (2014). السادة آل باعلوي وغيض من فيض أقوالهم الشريفة وأحوالهم المنيفة. دمشق، سوريا: دار نور الصباح. صفحة 142.
  2. زبارة, محمد بن محمد بن يحيى (1348 هـ). نيل الوطر من تراجم رجال اليمن في القرن الثالث عشر. الجزء الثاني. القاهرة، مصر: المطبعة السلفية ومكتبتها. صفحة 16.
  3. الحبشي, عيدروس بن عمر (1430 هـ). عقد اليواقيت الجوهرية. الجزء الأول. تريم، اليمن: دار العلم والدعوة. صفحة 323.
  4. السقاف, عبد الله بن محمد (1357 هـ). تاريخ الشعراء الحضرميين. الجزء الثالث. الإسكندرية، مصر: مطبعة الرشديات. صفحة 111.