علوی بن طاهر الحداد

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۰ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)

علوی بن طاهر الحداد (1301 - 1382 ه.ق) مفتی، مورخ و زبان شناس از خانواده ای بود که علما و فقهای بسیاری از خاندان بعلوی در حضرموت به دنیا آمد . به علم و نویسندگی و شعر اشتغال داشت. او به جزیره جاوه مهاجرت کرد و از سنگاپور دیدن کرد و در هر دوی آنها به درگاه خداوند مناجات کرد و عضو یک انجمن خیریه مدرسه سازی در اندونزی و یکی از شرکای موسس انجمن علوی در آن بود. سپس به مالزی سفر کرد و فتوا را در سلطنت جوهر به عهده گرفت . او کتاب های بسیاری در هنرهای مختلف نوشته است که از جمله آنها می توان به «کلام پایانی بنی هاشم فضل» و «فیلم جامع تاریخ حضرموت» اشاره کرد.


نسب

علوی بن طاهر بن عبد الله بن طه بن عبد الله بن طه بن عمر بن علوی بن محمد بن أحمد بن عبد الله بن محمد بن علوی بن أحمد الحداد بن أبی بكر الطویل بن أحمد مسرفة بن محمد بن عبد الله بن الفقیه أحمد بن عبد الرحمن بن علوی عم الفقیه المقدم بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن امام علی بن أبی طالب، و امام علی، همسر فاطمه دختر محمد، صلی الله علیه و آله است .

وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

به متولد روستای Qaydun از وادی Dawan در حضرموت در شانزدهم ماه از شوال و در 1301 ه. ق. پدرش از دنیا رفت و سن او از یک سال بیشتر نگذشته بود، پس در دامان مادرش که یتیم بود بزرگ شد و تحت سرپرستی عموهای مادری خود از خاندان عیسی حبشی زندگی کرد و آنها از سرشناسان اهل بیت بودند. شهر قیدون و فتوا و قضاوت در خانه آنها بود. وی همچنین مورد عنایت و عنایت کامل شیخ مملکت قرار گرفت و طاهر بن عمر الحداد و پسرش محمد بن طاهر را برگزید. تقاضای علم او در حالی که هنوز به بلوغ نرسیده بود در کشورش قیدون زادگاهش و در کشور حوطه احمد بن زین بود که عموهای پدرش در آنجا هستند . و توانست از شهر الغرفه دیدن کند و مسند حضرموت عیدروس بن عمر الحبشی را دریافت .

من از کودکی به او علم دوست داشتم و تیزهوشان هوشمندانه و نمونه کارها کمیاب می دادم تا آنجا که قرآن کریم و الفیاء را در سه ماه با هم می خواندم و کتاب احیای علم دین را غزالی می خواندم که از آن فراتر نمی رفت. دوازده ساله بود و قبل از بیست سالگی به تدریس و موعظه پرداخت. او در سایر علوم و تفسیر و حدیث و فقه و عرفان و اصالت و ادب و تاریخ و نجوم و فلسفه سرآمد بود و در دعوت به سوی خدا مانند بسیاری از حضرمیان برجسته بود.

اساتید

او تحصیلات خود را با تعدادی از شیوخ در شهر خود از Qidoun آغاز شد، و دانش گسترده او در محله خود و خانواده خود تشکیل شد، و او را از دیگر محققان و شیوخ بزرگ حضرموت دره گرفت، به طوری که او بازدید تاریم، سیئون ، و شیبام و نیز در سفرها و سفرهای خارج از حضرموت با برخی از شیوخ ملاقات کرد، از جمله آنانی که در شهر عدن ملاقات کرد، و از میان آنان هر که او را در حرمین شریفین ملاقات کرد ، ذکر آنها را به تفصیل بیان کرد و از آن برداشت کرد. آنها در کتاب «الخلاص الشفیع» از جمله:

طاهر بن عمر الحداد محمد بن طاهر بن عمر الحداد عمه صالح بن عبد الله الحداد خاله عبدالرحمن بن عیسى الحبشی عبد الله بن أبی بكر باراسین عمر بن سعید باراسین أبو بكر بن أحمد الخطیب أحمد بن حسن العطاس عیدروس بن عمر الحبشی عمر بن محمد بن عثمان عبد الرحمن بن محمد خرد حسین بن محمد البار زین بن أحمد خرد عمر بن أحمد الجیلانی عبد القادر بافقیه محمد بن أحمد باعقیل حسین بن محمد الحبشی علی بن محمد الحبشی محمد بن سالم السری أحمد بن عبد الله الخطیب علوی بن أحمد السقاف عیدروس بن حسین العیدروس محمد بن سعید بابصیل

و به برخی از آنها از طریق مکاتبه اجازه داده شد:

أبو بكر بن عبد الرحمن بن شهاب الدین أحمد إدریسی بن محمد الأهدل داوود بن محمد المرزوقی الزبیدی حسین بن علی العمری یحیى بن محمد حمید الدین محمد بن الصدیق البطاح الأهدل محمد زاهد بن حسن الكوثری محمد عبد الحی الكتانی محمد راغب الطباخ

شاگردان

بسیاری از علما و شاگردان از آن فارغ شدند و از کسانی که از آن بهره بردند و از آن روایت کرده اند:

علوی بن شیخ بلفقیه حسن بن محمد المشاط عمر بن حمدان المحرسی علوی بن عباس المالكی سالم بن أحمد بن جندان أبو بكر بن عبد الله الحبشی محمد یاسین الفادانی محمد بن أحمد الحداد عبد الله بن عبد القادر بلفقیه أحمد مشهور الحداد أحمد بن عمر بازرعة إبراهیم الختنی إبراهیم بن عمر بن عقیل عمر بن عبد الله الخطیب عبد الإله بن حسن بلفقیه علی بن محمد بن یحیى سالم بن حفیظ علی بن محمد باعبود محمد بن أحمد الشاطری محمد بن أحمد بن سمیط حامد بن عبد الهادی الجیلانی محمد رشاد البیتی

سفرها

به سواحل و حبشه و یمن و حرمین شریفین و جاوه سفر و سفر کرد و در سفرها دعوت کننده الی الله بود و علم را گسترش می داد و به هر آنچه برای اسلام و مسلمین سودمند و خیر است کمک می کرد. او در مکلا، زنگبار، جاوه و غیره تدریس می کرد. او در سال 1328 هجری قمری وارد حبشه شد و در صدد ساخت مسجد معروف دیردوه و مسجد دیگری در آدیس آبابا برآمد. او همچنین یکی از طرفداران تأسیس مدرسه معروف بذراء در عدن بود. سپس در سال 1336 هجری قمری به عنوان بازدیدکننده وارد جاوه شد، سپس به حضرموت بازگشت و در رباط العالم الشریف که به کمک برادرش در قدون تأسیس کرد به تدریس پرداخت. و چون دید کار و آزار بر او تشدید شد، از حضرموت به اندونزی هجرت کرد و آخرین عزیمتش در سال 1341 هجری قمری بود و در جزیره جاوه به تبلیغ و تدریس پرداخت و از اهل بیت بود . بنیانگذاران انجمن خیر.و مدرسه یتیم خانه جاکارتا که رهبری اتحادیه علویان را در آنجا به عهده گرفت و مقالات ارزشمندی در مجله آن دارد که از سال 1346 تا 1351 هجری قمری هر دو ماه یکبار منتشر می شد. در سال 1353 هجری شمسی با تصدی ولایت ابراهیم بن ابی بکر سلطان جوهر، وظیفه صدور فتوا در ایالت جوهر، یکی از ایالت های مالزی را به عهده گرفت ، چرا که قانون و قانون اساسی کشور، مفتی را ایجاب می کند. از علویان باشد . محبت و تقوا را از سلطان مذکور دریافت کرد، پس در آن سکنی گزید تا از دنیا رفت.

فعالیت ها

شاید بزرگترین كسب و كار او شركت با برادرش عبدالله بن طاهر در ساخت رباط علم شریف در قیدون در سال 1331 ه. قیدون، و حتی رواج جاهلیت حتی در میان فرزندان منازل علمی با فضیلت، به دلیل عدم ذکر و رواج تهمت در طلب علم. رباط تعدادی شاگرد از فرزندان قیدون و کسانی که به آن می آیند پذیرفته است و اکنون سمینارهایی برای آموزش قرآن کریم و تدریس فقه برگزار می شود. زمانی که به همراه برادرش به جاوه سفر کرد، در تلاش برای ساخت و تأسیس مدرسه ای برای فرزندان مهاجران عرب که همان مدرسه خیریه در سورابایا است، فعال بود و در تلاش خود موفق شد و تلاش های وی منجر به تأسیس مدرسه ای شد. مدرسه ای که بعدها به چراغ دانش و پیشرفت در شرق آسیا تبدیل شد.

تالیفات

علوی بن طاهر به دانش گسترده و توانایی درخشان در طبقه بندی معروف بود که هوش و حافظ قوی او به آن کمک می کرد، از این رو علاوه بر سرعت نوشتن، نوشتن برای او آسان بود. نوشته‌های او به کتاب‌هایی در زمینه هنر و موضوعات تخصصی و مقالات منتشر شده در روزنامه‌ها که در آنها به مسائل زمان خود و بسیاری از مشکلات جامعه حضرمی خود می‌پردازد، به‌ویژه در دیاسپورای اندونزیایی‌اش، پیش از این که کارش را آغاز کند، متفاوت است. صدور فتوا در جوهر. کتابهای او شامل امور اجتماعی و سیاسی، ایمان و تاریخ و همچنین ویرایش فتاوای دینی در بخش افتاء بود. وی بیش از شصت کتاب تألیف کرد که مهمترین آنها عبارتند از:

«القول الفصل فیما لبنی هاشم وقریش والعرب من الفضل» «الشامل فی تاریخ حضرموت ومخالفیها» «الخلاصة الشافیة فی الأسانید العالیة» «الأطراف من أخبار الأشراف» «دروس السیرة النبویة» «إعانة الناهض فی علم الفرائض» «الزهر الفائح فی تخریج أحادیث النصائح» «أنوار القرآن فی الرد على دجال قادیان» «الرد على بعض المتصوفة فی تلاعبهم فی بلفظ الجلالة» «عقود الألماس بمناقب الإمام العارف بالله الحبیب أحمد بن حسن العطاس» «المدخل إلى تاریخ الإسلام فی الشرق الأقصى» «الفرائد اللؤلؤیة فی القواعد النحویة» «إثمد البصائر فی مذهب المهاجر» «مجموعة من علوم الفلك»

فرزندان

او جانشین هشت پسر و به همین تعداد دختر شد و اما پسران: طاهر، حمید، محمد اعظم، عبدالله، حسین کبیر، علی، حسین صغیر و محمد صغیر.

وفات

وی در نوزدهم جمادی الاخیرا سال 1382 هجری قمری در شهر جوهر مالزی درگذشت و در قبرستان محمودیه در جنوب شهر به خاک سپرده شد .

منبع

الحداد، علوی بن طاهر (1438ق). تاریخ جامع حضرموت و متخلفان آن . عمان، اردن: دارالفتح. بایگانی شده از نسخه اصلی در 10 دسامبر 2019.

پانویس