تفاوت مفهوم تقریب با مفهوم وحدت (مقاله)
تفاوت مفهوم تقریب با مفهوم وحدت در پاسخ به سوالات زیر مشخص می شود: آیا مقصود منادیان تقریب مذاهب اسلامی از مفهوم تقریب، همان مفهوم وحدت امّت اسلامی است یا از این اصطلاح مقصود دیگری دارند؟ اساساً چه نسبتی بین این دو مفهوم وجود دارد؟ و آیا میتوان یکی را در جای دیگری بکاربرد؟
پاسخ به این سوالات جلوی بسیاری از خلطها و سوء برداشتها در بحثهای نظری مربوط به تقریب و وحدت اسلامی را میگیرد. چه این که برخی از کسانی که در این رابطه قلم زده یا سخن گفتهاند بدون روشن کردن مرزهای این دو مفهوم، مخاطبان را دچار اشتباه و یا سردرگمی کرده اند.
نسبت تقریب با وحدت
برای روشن شدن نسبت بین این دو مفهوم، بعد از روشن شدن چیستی مفهوم تقریب، به بیان مفهوم «وحدت اسلامی» میپردازیم.
تعریف شهید مطهری از مفهوم وحدت
شهید مطهری از منادیان وحدت و تقریب مذاهب اسلامی در تعریف معنای اصطلاحی واژه «وحدت اسلامی» میفرماید:
«منظور علماى روشنفکر اسلامى از وحدت اسلامى متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.»[۱]
تعریف مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی از مفهوم وحدت
تعریف مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی از مفهوم وحدت نیز این گونه است:
«همکاری و تعاون پیروان مذاهب اسلامی بر اساس اصول مسلم و مشترک اسلامی و اتخاذ موضع واحد برای تحقق اهداف و مصالح عالیه امت اسلامی و موضعگیری واحد در برابر دشمنان اسلام و احترام به التزام قلبی و عملی هر یک از مسلمانان به مذهب خود».[۲]
از مجموع تعاریفی که برای مفهوم «وحدت اسلامی» شده است روشن میشود که مقصود از وحدت اسلامی همبستگی مسلمانان و اتحاد پیروان مذاهب گوناگون با وجود اختلافات مذهبی، در برابر دشمنان اسلام و بیگانگان است.
از طرف دیگر همان گونه که در گفتار قبلی در ذیل عنوان برداشت های ناصحیح از تقریب گذشت مفهوم وحدت اسلامی نیز مانند تقریب به معنای یکی شدن مذاهب نیست. این وحدت نه شدنی است و نه منظور داعیان این وحدت است. همانطور که وحدت به معنای نادیده گرفتن اختلافات و شیعه شدن سنی، یا سنّی شدن شیعه نیز نیست.[۳]
تعریف مقام معظم رهبری از مفهوم وحدت
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت اللّه خامنهای «مدظلّه» در تبیین مفهوم وحدت اسلامی می فرمایند:
«مراد ما از وحدت اسلامی، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست. میدان برخورد مذاهب و عقاید اسلامی و عقاید کلامی و عقاید فقهی - هر فرقهای عقاید خودش را دارد و خواهد داشت - میدان علمی است؛ میدان بحث فقهی است؛ میدان بحث کلامی است و اختلاف عقاید فقهی و کلامی میتواند هیچ تأثیری در میدان واقعیت زندگی و در میدان سیاست نداشته باشد. مراد ما از وحدت دنیای اسلام، عدم تنازع است: «ولاتنازعوا فتفشلوا» تنازع نباشد، اختلاف نباشد»[۴]
شهید مطهّری نیز در تفاوت بین مفهوم «وحدت اسلامی» و مفهوم «وحدت مذهبی» میفرماید:
«مخالفین اتّحاد مسلمین براى اینکه از وحدت اسلامى مفهومى غیر منطقى و غیر عملى بسازند، آن را به نام وحدت مذهبى توجیه مىکنند تا در قدم اول با شکست مواجه گردد. بدیهى است که منظور علماى روشنفکر اسلامى از وحدت اسلامى، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها- که نه معقول و منطقى است و نه مطلوب و عملى- نیست. منظور این دانشمندان متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.»[۵]
با توجه به تعاریفی که از دو مفهوم وحدت و تقریب مذاهب شده است روشن میگردد که ایده«تقریب مذاهب اسلامی» در مقایسه با ایده «وحدت اسلامی» یک ایده متأخر محسوب می شود.
آنچه تلقّی علمای مذهب از وحدت امّت اسلامی در اعصار گذشته بود، همسان سازی دیدگاه های فقهی و کلامی مذاهب و نزدیک کردن افکار پیروان مذاهب به یکدیگر نبود، بلکه مسئلهی اصلی، وحدت عملی در تقابل با بیگانگان بود و قرار بر این نبود که پیروان مذاهب اسلامی به یکدیگر نزدیک شوند. بعدها عالمان مصلح و اندیشمندان جهان اسلام به این باور رسیدند که تا پیروان مذاهب اسلامی نتوانند اندیشه های خود را به یکدیگر نزدیک کرده و اختلافات خود را به حداقل نرسانند و یا در مناسبات اجتماعی و درون آئینی خود افتراقات مذهبی را ملاک قرار نداده و براساس مشترکات حرکت نکنند، نمیتوانند در برابر دشمن مشترک نیز موضع واحد داشته باشند. به همین جهت، اصطلاح تقریب مذاهب را جایگزین اصطلاح وحدت کردند.
نتیجه گیری
نتیجه اینکه ایده «تقریب مذاهب اسلامی» به مثابه راهکار و مقدمه ای برای تحقّق مفهوم «وحدت اسلامی» محسوب شده و در نتیجه نسبت این دو مفهوم را میتوان نسبت بین مقدمه و ذی المقدمه دانست.[۶]
با این بیان روشن است که هر قدر وجوه اشتراک بیشتری بین مذاهب به وجود آید و مرزهای فکری مذاهب به یکدیگر نزدیک تر شوند و سوء تفاهمات بین پیروان مذاهب برطرف شده و نقاط افتراق کمرنگ تر گردند، جامعهی اسلامی به مفهوم «وحدت اسلامی» نزدیک تر شده و تحقق این مفهوم سهل تر میگردد.