فقه شعائری و تقریب
فقه شعائری و تقریب یکی از رویکردهای مهم فقهی مربوط به تقریب مذاهب اسلامی است.
تبیین رویکرد
علاوه بر مشترکات فراوانی که بین اصول مذاهب مختلف اسلامی وجود دارد در بسیاری از فروع فقهی نیز این مشترکات به چشم می خورد که تأکید بر آنها گام مهمی برای تحقّق تقریب به شمار میرود. علاوه بر تأکید بر این مشترکات، گاهی می توان با توجه و بازنگری در فروعات فقهی، به توسعه این مشترکات فقهی نیز دست پیدا کرد و از این طریق به سمت وحدت فقهی گام برداشت. این امر در برخی از شعائر اسلامی امکان پذیر است. به عنوان نمونه، اذان، یک حداقل پذیرفته شده در بین تمام مذاهب دارد و یک مستحبّاتی که یکی از آنها در مذهب امامیه، شهادت به ولایت امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابیطالب (علیه الصّلاة والسّلام) است. تأکید بر اذان حداقلی که مورد وفاق بین همه مذاهب است و ترویج آن می تواند به عنوان شعار واحد برای مسلمانان تلقی شده و به وحدت و انسجام و تقریب بین پیروان مذاهب کمک کند. نمونه دیگر از شعائر مشترک، اعیاد واحد است. با توجه به برخی از مبانی پذیرفته شده نزد اهل سنّت در احراز اول ماه قمری مانند حکم حاکم که مورد پذیرش مذاهب اهل سنّت نیز هست و پذیرش این مبنا در فقه شیعه می توان در اعیادی مانند عید فطر وقربان، اعلام مشترک عید از طرف صاحبان مذاهب داشت. بنابراین رویکرد فقه شعائری به تقریب معتقد است که می توان با توجه به مبانی فقهی مورد قبول در نزد همه مذاهب، شعائر مشترک دینی را احیاء کرد و به سمت وحدت فقهی حرکت کرد.
طرفداران
این رویکرد در آراء و عملکرد امام موسی صدر رهبر سابق شیعیان لبنان یافت می شود. ایشان تأکید بر اشتراکات در اصول دین را به تنهایی کافی نمی دانست و معتقد بود برای تقریب بیشتر و بهتر بین پیروان مذاهب باید به سمت وحدت فقهی و شعائر مشترک واعمال عبادی مشترک گام برداشت. ایشان در برخی از مصاحبه ها گفتهاند:
«دو سال قبل به نشست «مجمع پژوهشهای اسلامی» پیشنهاد دادم کمیتهای برای مطالعه درباره امکان یکپارچهسازی شعائر اسلامیمانند اعیاد و مناسبتها و اعمال عبادی و اذان تشکیل شود. من ایمان کامل دارم که تحقق چنین هدفی امکانپذیر است»
ایشان در پاسخ به این پرسش که چگونه می توان بین این پیشنهاد و اختلاف افق در بین کشورهای اسلامی سازگاری ایجاد کرد فرموده اند:
«اختلاف افق تأثیری حتمی بر واجبات مرتبط با افق و زمان طلوع و غروب خورشید دارد؛ مانند زمان نمازهای صبح و ظهر و عصر و حتی وقت نماز عید و زمان روزه گرفتن و افطار کردن. اما مناسبتهایی که به خود روز مربوط میشود، مانند عیدها و روزهای هفته و مناسبتهای عمومی اسلامی، میتواند یکپارچه باشد؛ مانند روز جمعه و شنبه و دیگر روزهای هفته که در همه جای دنیا با وجود تفاوت ساعتها، یکی است. باید گفت: دیدگاه مذاهب اسلامی در مورد امکان یکپارچه کردن عیدها متفاوت است، ولی اخیراً اجتهاد، ما را به اتفاق نظر بیشتر علما، از همه مذاهب، برای یکپارچه کردن عیدها رسانده است. مرجع بزرگ اسلامی، آیت اللّه ابوالقاسم خویی فتوا داده است که ثابت شدن عید در یک منطقه سبب ثابت شدن آن در همه مناطق میشود. از علمای گذشته نیز صاحب جواهر و مرحوم نراقی در کتاب المستند و برخی دیگر از علما به این دیدگاه متمایل هستند و به آن توجه دارند. مذاهب حنفی و مالکی و حنبلی، از دیرباز چنین دیدگاهی داشتهاند. علمای بزرگ شافعی در عصر ما نیز با این دیدگاه موافقت کردهاند. بدین ترتیب، راه را برای یکپارچه کردن اعیاد هموار کردهاند. این کار وقتی تحقق مییابد که بتوانیم گام دوّم را برداریم و از ابزارهای علمی جدید برای دیدن هلال ماه و اثبات وجود آن در افق با زاویهای مشخص استفاده کنیم. به نظر من این گام نیز به برخی از مناقشات پایان میدهد؛ بهویژه پس از آنکه مرجع بزرگ اسلامی، آیت اللّه محسن حکیم (قدّس اللّه سرّه) نیز فتوا داد و مجتهدان و علمای بزرگ جهان اسلام با آن موافقت کردند.»
مبانی
بنابر تفحّصی که انجام شد امام موسی صدر در سخنرانی ها و نوشته ها مبانی این رویکرد را به وضوح روشن نساخته اند و بحثی راجع به مبانی دیدگاه وحدت فقهی نکرده اند امّا آنچه به دست آمده این است که ایشان معتقد بودند که تا وحدت فقهی حاصل نشود، تقریب بین پیروان مذاهب به نحو کامل اتفاق نمی افتد.
ایشان در جایی فرموده اند:
«منظور از شعائر اسلامی احکامی است که هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی اجرا می شود. چون اختلاف در این شعائر، امت را پراکنده و متفرق نشان می دهد و موجودیت آن را تضعیف میکند، به ویژه آنکه به جاآورندگان این شعایر معمولاً توده مردم اند که از اختلافات شکلی و ظاهری، بسیار تأثیر می پذیرند. بنابراین، تردیدی نیست که وظیفه اسلامی ما اقتضا میکند برای یکپارچه سازی این شعائر با وجود تفاوت در آرای فقهی تلاش کنیم و من تأکید می کنم که یکپارچه سازی این شعائر امکان پذیر است و در نشست مجمع پژوهش های اسلامی در قاهره پیشنهاد مطالعه شدهای در این زمینه ارائه داده ام و بسیاری دیگر از علما نیز تلاش های در خور تحسینی در این باره انجام داده و می دهند.»
شاید بتوان یکی از مبانی این رویکرد را عملیاتی تر بودن این دیدگاه نسبت به سایر رویکرد های تقریبی دانست و از آنجا که فقه، ناظر به صحنه عمل مسلمانان است و وحدت فقهی موجب یک پارچگی مسلمانان در صحنه عمل می شود، طبیعی است که این راه، از راه های نظری صرف برای تقریب، راه گشاتر بوده و مسیر تقریب بین پیروان مذاهب گوناگون را هموارتر کرده و دلهای پیروان مذاهب را به یکدیگر نزدیکتر می کند.
در برخی از مصاحبه ها جناب امام موسی صدر به این نکته اشاره کرده اند که چون مذاهب در عمق جان پیروانش شکل گرفته است، موضوع تقریب بعد از دستیابی به وحدت فقهی امکانپذیر است و تنها با گفت وگو و مذاکره صوری رهبران مذاهب به دست نمیآید.
بررسی
شکی نیست که وحدت فقهی در مقام عمل باعث همبستگی و شکوه بیشتر امّت اسلامی می شود و این خود به تقریب و همدلی بین پیروان مذاهب کمک فراوان می کند. این رویکرد ناظر به ورود فقه در عرصه اجتماع و موجب عملیاتی تر شدن دعوت تقریب بین مذاهب و حرکت به سمت وحدت امّت اسلامی در مقام عمل است امّا آن چه مهم است راه کارها و امکانات عملی این رویکرد است.
این که دیدگاه حرکت به سمت وحدت فقهی در صحنه عمل چه مقدار عملی است و حدود و مرزهای آن چیست و جزئیات این طرح کدام است توسط صاحبان و مروّجان این رویکرد روشن نشده است. آن چه در دست است بیان کلیّاتی در حد چند کلمه از بین مصاحبه ها و سخنرانی های امام موسی صدر است که متأسّفانه کافی نیست. بنابراین یکی از ضعف های این دیدگاه، عدم تبیین دقیق و روشن نبودن مرزها و حدود آن است.