تصوف در جنوب شرق آسیا

از ویکی‌وحدت


تصوف‌ در جنوب‌شرقی‌ آسیا، خصوصاً اندونزی‌ و مالزی‌، با ظهور و گسترش‌ اسلام‌ در قرن‌ هفتم‌/ سیزدهم‌ در این‌ منطقه‌، پیوند خورده‌ است‌، و صوفیان‌ در اسلامی‌ شدن‌ این‌ حوزه‌، که‌ گویا تا قرن‌ نهم‌/ پانزدهم‌ طول‌ کشید، نقش‌ مهمی‌ داشته‌اند.

عنوان مقاله جریان تصوف در اندونزی


تصوف‌ در جنوب‌شرقی‌ آسیا، خصوصاً اندونزی‌ و مالزی‌، با ظهور و گسترش‌ اسلام‌ در قرن‌ هفتم‌/ سیزدهم‌ در این‌ منطقه‌، پیوند خورده‌ است‌، و صوفیان‌ در اسلامی‌ شدن‌ این‌ حوزه‌، که‌ گویا تا قرن‌ نهم‌/ پانزدهم‌ طول‌ کشید، نقش‌ مهمی‌ داشته‌اند. [۱] [۲]

تاریخ‌ تصوف‌

تاریخ‌ تصوف‌ در فرهنگ‌وتمدن‌ آسیای‌ جنوب‌شرقی‌، خصوصاً اندونزی‌ و مالزی‌، با ظهور و گسترش‌ اسلام‌ در قرن‌ هفتم‌/ سیزدهم‌ در این‌ منطقه‌، پیوند خورده‌ است‌. به‌ نظر پژوهشگران‌، صوفیان‌ در اسلامی‌ شدن‌ این‌ حوزه‌، که‌ گویا تا قرن‌ نهم‌/ پانزدهم‌ طول‌ کشید، نقش‌ مهمی‌ داشته‌اند.

به‌ عقیده‌ آنان‌ صوفیان‌ پس‌ از سقوط‌ بغداد به‌ دست‌ مغولان‌، همراه‌ با تجار و کشتیهای‌ بازرگانی‌ تعالیم‌ اسلام‌ را همراه‌ با افکار صوفیانه‌ به‌ مالاکا (واقع‌ در مالزی‌ امروزی‌) آوردند. البته‌ در اسناد این‌ دوره‌، به‌طور مشخص‌ از هیچیک‌ از طریقتهای‌ تصوف‌ ذکری‌ به‌ میان‌ نیامده‌ است‌.[۳] [۴] [۵]

حمایت‌ و مقابله‌ حاکمان‌

ظاهراً در آغاز، حاکمان‌ و قدرتمندان‌ از صوفیان‌ حمایت‌ و برای‌ توجیه‌ قدرت‌ و مشروعیت‌ حکومت‌ خود از تعالیم‌ عرفانی‌ ابن‌عربی‌ و مکتب‌ او، مانند نظریه‌ انسان‌ کامل‌، استفاده‌ می‌کردند. [۶] با این‌ حال‌ بر لزوم‌ پیروی‌ از شریعت‌ نیز تأکید داشتند، ازینرو با صوفیانی‌ که‌ از نظر حاکمان‌ محلی‌ و عالمان‌ دینی‌ مرتد شناخته‌ می‌شدند بشدت‌ مقابله‌ می‌کردند، چنانکه‌ یکی‌ از این‌ صوفیان‌ به‌ نام‌ سیتی‌جنار، که‌ زندگی‌ و سخنانش‌ را شبیه‌ حلاج‌ دانسته‌اند، در ۹۲۲/ ۱۵۱۶ اعدام‌ شد. تا قرن‌ یازدهم‌ نیز چند تن‌ دیگر از این‌ گروه‌ صوفیان‌ محکوم‌ به‌ مرگ‌ شدند. [۷]

مشهورترین‌ نماینده‌ قادریه‌

اما مشهورترین‌ نماینده‌ سلسله‌ قادریه‌ و اندیشه‌ وحدت‌ وجود، در آسیای‌ جنوب‌شرقی‌ حمزه‌ فَنْصوری‌ (قرن‌ دهم‌/ شانزدهم‌) است‌ [۸] که‌ از پیشروان‌ اشاعه‌ تفکر اسلامی‌ در این‌ منطقه‌ محسوب‌ می‌شود. مرید او، شمس‌الدین‌ سوماترانی‌ (متوفی‌ ۱۰۴۰)، نیز صاحب‌ آثاری‌ در کلام‌ و عرفان‌ بود. [۹]


انتشار اندیشه‌ وحدت‌

مشابهتهای‌ موجود میان‌ اندیشه‌ وحدت‌وجود، آیین‌ هندو و بودا و تأثیر درازمدت‌ این‌ دو آیین‌ در آسیای‌ جنوب‌شرقی‌، سبب‌ شد اندیشه‌ وحدت‌وجود که‌ بیشتر از طریق‌ فنصوری‌ و سوماترانی‌ معرفی‌ شده‌ بود، بسرعت‌ انتشار یابد. [۱۰] [۱۱] [۱۲]

تاثیر صوفی مهم‌ منطقه‌

از دیگر صوفیان‌ مهم‌ این‌ منطقه‌، نورالدینِ رانیری‌ (متوفی‌ ۱۰۶۸) است‌. وی‌ که‌ از پیروان‌ احمد سرهندی‌، صوفی‌ اصلاح‌طلب‌ هندی‌ بود، حدود ۲۹ کتاب‌ نوشت‌ که‌ بیشتر آن‌ها در نفی‌ تعالیم‌ وحدت ‌وجودی‌ فنصوری‌ و سوماترانی‌ بود، آثار وی‌ هنوز در مراکز دینی‌ سنّتی‌ مالزی‌ تدریس‌ می‌شود. [۱۳][۱۴] رانیری‌ در کتاب‌ تبیان‌ فی‌ معرفه‌الادیان‌، ۷۲ گروه‌ را خارج‌ از اسلام‌ دانسته‌ است‌ که‌ پیروان‌ فنصوری‌ و سوماترانی‌ از آن‌ جمله‌اند. [۱۵] وی‌ که‌ معتقد بود اندیشه‌ وحدت‌وجود مردم‌ را دچار سر در گمی‌ و انحراف‌ از اسلام‌ کرده‌ است‌، در دوره‌ هفت‌ ساله‌ قضاوت‌ و شیخ‌الاسلامی‌ خود در زمان‌ سلطان‌ اسکندر دوم‌ (۱۰۴۷ـ۱۰۵۱/ ۱۶۳۷ـ۱۶۴۱)، سلطان‌ را واداشت‌ نسبت‌ به‌ وحدت‌وجودیها شدت‌ عمل‌ نشان‌ دهد و آن‌ها را وادار به‌ توبه‌ رانیری‌ بر هماهنگ‌ ساختن‌ شریعت‌ و طریقت‌ تأکید بسیار داشت‌. کتاب‌ الصراط‌المستقیم‌ او، اولین‌ کتاب‌ در‌باره‌ مسائل‌ فقهی‌ در مالزی‌ است‌. [۱۶] وی‌ با از دست‌ دادن‌ حمایت‌ جانشینِ اسکندر دوم‌ به‌ هند رفت‌ و چهارده‌ سال‌ بعد در هند وفات‌ یافت‌.[۱۷]

اختلاف علما و صوفیان

در قرن‌ یازدهم‌ و دوازدهم‌، میان‌ آن‌ دسته‌ از علمای‌ دینی‌ که‌ با تکیه‌ بر آثار غزالی‌ مدافع‌ سرسخت‌ عرفان‌ متشرعانه‌ بودند و صوفیانی‌ که‌ می‌کوشیدند عقاید عرفانی‌ اسلامی‌ را با اندیشه‌ها و مناسک‌ آیینهای‌ هندو و بودا تلفیق‌ کنند، بخصوص‌ در‌باره‌ وحدت‌وجود بحثهایی‌ در گرفت‌ که‌ سبب‌ ابهام‌ و سردرگمی‌ دینی‌ مسلمانان‌ مالایایی‌ شد. [۱۸] این‌ موضوع‌ توجه‌ عالمان‌ و صوفیان‌ مکه‌ و مدینه‌ را نیز جلب‌ کرد، چنانکه‌ ابراهیم‌ کورانی‌ (متوفی‌ ۱۱۰۲) با نوشتن‌ کتابهایی‌ سعی‌ کرد به‌ مشکلات‌ دینی‌ مردم‌ در این‌ باب‌ پاسخ‌ گوید. [۱۹] [۲۰]

صوفیان‌ اصلاح‌طلب‌

به‌ نظر می‌رسد که‌ در اواخر قرن‌ یازدهم‌، اصلاح‌ دینی‌ و مبارزه‌ با آنچه‌ از نظر عالمان‌ دینی‌ در تعالیم‌ صوفیان‌ بدعت‌ شمرده‌ می‌شد، از طریق‌ عالمان‌ و صوفیانی‌ مانند احمد قُشاشی‌ (متوفی‌ ۱۰۷۱)، ابراهیم‌ کورانی‌ و عبدالکریم‌ سمّان‌ (متوفی‌ ۱۱۸۹) که‌ در مدارس‌ دینی‌ مکه‌ و مدینه‌ تحصیل‌ و تدریس‌ کرده‌ بودند، به‌ آسیای‌ جنوب‌شرقی‌ راه‌ یافت‌. اصولاً همه‌ مبلّغان‌ سلسله‌های‌ صوفیه‌ در این‌ منطقه‌، در مدارس‌ دینی‌ مکه‌ و مدینه‌ درس‌ خوانده‌ بودند؛ حتی‌ شطاریه‌ و نقشبندیه‌ نیز مستقیماً از هند به‌ این‌ مناطق‌ نرسیدند بلکه‌ از حرمَین‌ شریفَین‌ (مکه‌ و مدینه‌) به‌ آنجا راه‌ یافتند. [۲۰] [۲۱] [۲۲]

عبدالرئوف‌ سینکیلی‌

از جمله‌ عبدالرئوف‌ سینکیلی‌ (متوفی‌ ۱۱۰۴/ ۱۱۰۵) که‌ در آچه‌ متولد شد و سپس‌ به‌ حجاز رفت‌. در آن‌جا به‌واسطه‌ کورانی‌ از تعالیم‌ احمد قشاشی‌ که‌ از مشایخ‌ شطاریه‌ ـ قادریه‌ بود، بهره‌مند شد. [۲۳] [۲۴] سینکیلی‌ قرآن‌ و تفسیر بیضاوی‌ را به‌ زبان‌ مالایی‌ ترجمه‌ کرد. تألیفاتی‌ در فقه‌ شافعی‌ نیز از او به‌جا مانده‌ است‌. [۲۵] [۲۶] عمده‌المحتاجین‌، رساله‌ معروف‌ سینکیلی‌ در عرفان‌، شامل‌ آداب‌ طریقت‌ از جمله‌ در‌باره‌ برگزاری‌ جلسات‌ ذکر و مناجات‌ است‌. مخالفت‌ وی‌ با ابن‌عربی‌ کمتر از رانیری‌ بود و حتی‌ نظریه‌ مراتب‌ هفت‌گانه‌ وجود و انسان‌ کاملِ ابن‌عربی‌ را در آثار خود منعکس‌ کرده‌ است‌. [۲۷] سینکیلی‌ با اعتقاد به‌ اینکه‌ خداوند از نور محمد، صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌، اعیان‌ ثابته‌ و از اعیان‌ ثابته‌ جهان‌ (اعیان‌ خارجیه‌) را آفرید و اعیان‌ خارجیه‌ از خدا متمایزند، سعی‌ داشت‌ میان‌ خدا و خلق‌ تمایز قائل‌ شود. [۲۸] هدف‌ اصلی‌ او هماهنگ‌ کردن‌ شریعت‌ و طریقت‌ (تصوف‌) بود و تعالیم‌ شطاریه‌ را مطابق‌ با شریعت‌ می‌دانست‌. [۲۹]

شیخ یوسف‌

یکی‌ دیگر از صوفیان‌ اصلاح‌طلب‌ که‌ شاگرد کورانی‌ نیز بود، محمدیوسف ‌بن‌ عبداللّه‌ خلوتی‌ مَقاصِری‌ (متوفی‌ ۱۰۳۷) مشهور به‌ شیخ‌یوسف‌ است‌. [۳۰] او تصوف‌ را ایمان‌ خالص‌ به‌ یگانگی‌ خداوند می‌دانست‌. به‌ نظر شیخ‌یوسف‌ وجود خدا حقیقی‌ و وجود مخلوقات‌ مجازی‌ است‌ و به‌زعم‌ او، این‌ عقیده‌ مشکلات‌ وحدت‌ وجود را حل‌ می‌کند. [۳۱] شیخ‌یوسف‌ طریقت‌ خود را، که‌ تلفیقی‌ از تعلیمات‌ نقشبندیه‌ و خلوتیه‌ بود، طریقت‌ محمدیه‌ یا احمدیه‌ می‌خواند. [۳۲] [۳۳]

عبدالصمد پالیمبانی‌

یکی‌ دیگر از تربیت‌یافتگان‌ مدینه‌، عبدالصمد پالیمبانی‌ (متوفی‌ ۱۲۰۳) است‌ که‌ از نمایندگان‌ تصوف‌ غزالی‌ بود و در هدایه‌السالکین‌ و سِیرالسالکین‌، از آثار غزالی‌ بسیار اقتباس‌ کرده‌ است‌. وی‌ و شاگردانش‌ تلفیقی‌ از تعالیم‌ سمّانیه‌ (شاخه‌ای‌ از خلوتیه‌)، خلوتیه‌، نقشبندیه‌ و قادریه‌ را در آسیای‌ جنوب‌شرقی‌ گسترش‌ دادند و هدف‌ اصلی‌ آنها هماهنگ‌ کردن‌ طریقت‌ با شریعت‌ بود. [۳۴] [۳۵]


شورش‌ علیه‌ استعمارگران‌

در قرن‌ سیزدهم‌ برخی‌ سلسله‌های‌ صوفیانه‌ مانند سمانیه‌، قادریه‌، نقشبندیه‌ و گاه‌ شطاریه‌، سازمانها و تشکیلاتی‌ برای‌ شورش‌ علیه‌ استعمارگران‌ تدارک‌ می‌دیدند، ازینرو در دوران‌ استعمار هلند این‌ سلسله‌ها مورد تهدید و ارعاب‌ قرار گرفتند. بتدریج‌ با رشد جریانات‌ ملی‌گرایانه‌ در آغاز قرن‌ چهاردهم‌، شورشهای‌ ضداستعماری‌ صوفیه‌ رو به‌ افول‌ نهاد و سلسله‌های‌ صوفیانه‌ موردحمله‌ جریانات‌ اصلاح‌طلب‌ اسلامی‌ قرار گرفتند. [۳۶] [۳۷]


این‌ جریانات‌ بیشتر تحت‌تأثیر عقاید اصلاح‌طلبانه‌ مصر بودند و از آرای‌ شیخ‌محمد عبده‌ و رشیدرضا الهام‌ می‌گرفتند [۳۸] البته‌ برخی‌ شاخه‌های‌ صوفیه‌، مانند خالدیه‌ (از شاخه‌های‌ نقشبندیه‌) که‌ از اوایل‌ قرن‌ چهاردهم‌ در این‌ منطقه‌ گسترش‌ بسیار یافته‌، با گرایشهای‌ متشرعانه‌ خود تا حدی‌ با جریانات‌ اصلاح‌طلب‌ همراه‌ شده‌اند. [۳۹]

در این‌ قرن‌ طریقه‌ تِجانیه‌ از شمال‌ افریقا به‌ آسیای‌ جنوب‌شرقی‌ وارد شد. برخی‌ ادعاهای‌ بنیانگذار آن‌، از جمله‌ اینکه‌ طریقتش‌ را مستقیماً و بی‌واسطه‌ به‌ پیامبر می‌رساند، با مخالفت‌ صوفیان‌ و اصلاح‌طلبان‌ مواجه‌ شد، ولی‌ علی‌رغم‌ این‌ مخالفتها توانست‌ گسترش‌ یابد و حتی‌ از فقها تأیید رسمی‌ دریافت‌ کند. [۴۰] [۴۱]


موجبات تضعیف‌ تصوف‌

در قرن‌ چهاردهم‌/ بیستم‌، پیروان‌ بعضی‌ از سلسله‌ها با انجام‌ دادن‌ کارهایی‌ از قبیل‌ فروکردن‌ میخ‌ و میله‌های‌ آهنی‌ در قفسه‌سینه‌ و نواختن‌ طبل‌ در ملأعام‌ و رفتن‌ به‌ زیارت‌ اولیا و تقدیم‌ هدایا به‌ زیارتگاهها، که‌ به‌ نظر اصلاح‌طلبان‌ شرک‌ محسوب‌ می‌شود، موجب‌ تضعیف‌ تصوف‌ در این‌ منطقه‌ شدند [۴۲] [۴۳] [۴۴]


امروزه‌ بعضی‌ از سلسله‌ها خود را با نیازهای‌ روز همراه‌ ساخته‌اند و مهمترین‌ کارکرد آن‌ها استفاده‌ از تعلیمات‌ عرفانی‌ برای‌ ترک‌ اعتیاد و درمان‌ بیماریهای‌ روانی‌ است‌.[۴۵]


موفقیت تصوفِ منطبق‌ با شریعت‌

تا به‌ امروز، تصوفِ منطبق‌ با شریعت‌ در آسیای‌ جنوب‌شرقی‌ موفقتر بوده‌ و آثار رانیری‌ و سینکیلی‌ رواج‌ بیشتری‌ داشته‌ و معمولاً عالمان‌ دینی‌ نیز طرفدار تصوف‌ جنید، قشیری‌ و غزالی‌ بوده‌اند. بعلاوه‌، تقریباً از ابتدای‌ گسترش‌ تصوف‌ در این‌ منطقه‌ تاکنون‌، فقهای‌ آن‌، خود از صوفیه‌ بوده‌اند، ازینرو مخالفتی‌ با تصوفِ سازگار با شریعت‌ ندارند. [۴۶] خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد</ref>


امروزه‌ گرایش‌ به‌ تصوف‌ در میان‌ مقامات‌ بالای‌ دولتی‌، روشنفکران‌، علمای‌ دینی‌ و حتی‌ اصلاح‌طلبان‌ وجود دارد [۴۷] [۴۸] [۴۹]. [۵۰]


== پانویس ==

فهرست منابع‌

(۱) مرل‌ كالوین‌ ریكلفس‌، تاریخ‌ جدید اندونزی‌، ترجمه‌ عبدالعظیم‌ هاشمی‌نیك‌، تهران‌ ۱۳۷۰ ش‌. (۲) محمدرضا مظفری‌، اندونزی‌، تهران‌: دفتر مطالعات‌ سیاسی‌ و بین‌المللی‌، ۱۳۷۴ ش‌. (۳) دلیارنوئر، نهضتهای‌ نوین‌ اسلامی‌ در اندونزی‌، ترجمه‌ ایرج‌ رزاقی‌ و محمدمهدی‌ حیدرپور، مشهد ۱۳۷۰ ش‌. (۴) Azyumardi Azra, "Education, law, mysticism: constructing social realities", in Islamic civilization in the Malay world , ed. Mohd. Taib Osman, Kuala Lumpur: Dewan Bahasa dan Pustaka, ۱۹۹۷; (۵) idem, "Opposition to Sufism in the East Indies in the seventeenth and eighteenth centuries", in Islamic mysticism contested: thirteen centuries of controversies and polemics , ed. Frederick de Jong and Bernd Radtke, Leiden: Brill, ۱۹۹۹; (۶) Julian Baldick, Mystical Islam and introduction of Sufism , London ۲۰۰۰; Martin van Bruinessen, "Controversies and polemics involving the Sufi orders in twentieth-century Indonesia", (۷) in Islamic mysticism contested , ibid; (۸) Sven Cederroth, "Indonesia and Malaysia", in Islam outside the Arab world , ed. David Westerlund and Ingvar Svanberg, Richmond: Curzon, ۱۹۹۹; (۹) EI ۲, s.v. "Indonesia. IV: History. a: Islamic period" (by S.M.N. A l-Attas); (۱۰) Ismail Hamid, "Kitab Jawi : intellectualizing literary tradition" , in Islamic civilization in the Malay world , ibid; (۱۱) Alexander Knysh, Islmic mysticism: a short history , Leiden ۲۰۰۰; (۱۲) Ira M. Lapidus, A history of Islamic societies , Cambridge ۱۹۹۱; (۱۳) The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world , ed. John L. Esposito, New York ۱۹۹۵, s.v. "Malay and Indonesian literature" (by Hendrik M.J. Maier).


منبع : ویکی فقه  : دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تصوف در جنوب شرقی آسیا»، شماره۵۰۳۱. بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تصوف در جنوب شرقی آسیا»، شماره۵۰۳۱.

  1. مرل‌ کالوین‌ ریکلفس‌، تاریخ‌ جدید اندونزی‌، ج۱، ص‌ ۱۸ـ۱۹.
  2. سدروث‌، ج۱، ص‌ ۲۶۵.
  3. مرل‌ کالوین‌ ریکلفس‌، تاریخ‌ جدید اندونزی‌، ج۱، ص‌ ۱۸.
  4. سدروث‌، ج۱، ص‌ ۲۶۵.
  5. لاپیدوس‌، ج۱، ص‌ ۲۴۸ـ۲۴۹.
  6. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۶۶.
  7. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۷۱ـ۶۷۲.
  8. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۷۲.
  9. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۷۲ـ۶۷۳.
  10. نوئر، ص‌ ۲۵.
  11. لاپیدوس‌، ج۱، ص‌ ۲۴۸ـ۲۴۹.
  12. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۱۶۸.
  13. کنیش‌، ج۱، ص‌ ۲۸۶ـ۲۸۷.
  14. اسماعیل‌ حمید، ج۱، ص‌۲۱۴ـ۲۱۵.
  15. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۷۷.
  16. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۷۶.
  17. مرل‌ کالوین‌ ریکلفس‌، تاریخ‌ جدید اندونزی‌، ج۱، ص‌ ۷۹.
  18. دایره‌المعارف‌ جهان‌ اسلام‌ آکسفورد، ج‌ ۳، ص‌ ۲۹ـ۳۰.
  19. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌۱۷۰ـ۱۷۲.
  20. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۱۷۱ـ۱۷۲.
  21. کنیش‌، ج۱، ص‌ ۲۸۷.
  22. بروئینسن‌، ج۱، ص‌ ۷۰۶.
  23. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌۶۷۸.
  24. کنیش‌، ج۱، ص‌ ۲۸۷.
  25. د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل "Indonesia .IV".
  26. کنیش‌، ج۱، ص‌ ۲۸۷.
  27. کنیش‌، ج۱، ص‌ ۲۸۷.
  28. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۱۷۴.
  29. اسماعیل‌ حمید، ج۱، ص‌ ۲۵۱.
  30. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۸۱.
  31. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۸۱.
  32. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۸۱.
  33. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۱۷۴.
  34. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۸۲ـ۶۸۳.
  35. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۱۷۶.
  36. کنیش‌، ج۱، ص‌ ۲۸۸.
  37. بروئینسن‌، ج۱، ص‌ ۷۰۹
  38. نوئر، ص‌ ۳۶۲ـ۳۶۳
  39. بالدیک‌، ج۱، ص‌ ۱۶۳.
  40. بالدیک‌، ج۱، ص‌ ۱۶۳
  41. بروئینسن‌، ج۱، ص‌ ۷۲۸
  42. بالدیک‌، ج۱، ص‌ ۱۶۴
  43. نوئر، ص‌ ۳۶۷.
  44. نوئر، ص‌۳۷۰ـ۳۷۱
  45. کنیش‌، ج۱، ص‌ ۲۸۸
  46. عظیمردی‌ آزرا، ج۱، ص‌ ۶۸۲ـ۶۸۳
  47. بروئینسن‌، ج۱، ص‌ ۷۱۸ـ۷۱۹
  48. بروئینسن‌، ج۱، ص‌ ۷۲۸
  49. نوئر، ص‌ ۲۵، پانویس‌۲۰
  50. محمدرضا مظفری‌، اندونزی‌، ج۱، ص‌ ۳۲