اوستا

از ویکی‌وحدت

÷

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در

اوستا
نام اَوِستا Avesta

اَوِستا نام فراگیر مجموعهٔ کهن‌ترین نوشتار و سروده‌های زرتشتیان است که همانا دانشنامهٔ ایرانیان بوده و در روزگار باستان بیست و یک نسک(فصل) داشته و هم‌اکنون دارای پنج بخش است. بخش‌های اوستا بر این پایه‌اند: یَسنه که سخنان زرتشت، شناخته شده با نام گاهان در آن گنجانده شده، یشت‌ها(سرودهای نیایشی)، وندیداد(ونداد)، ویسپرد و خرده‌اوستا.

گذشته از این پنج کتاب و کتابچه، پاره‌هایی از نوشته‌ای بنام «هیربدستان و نیرنگستان» و… موجود است که دربارهٔ برگزاری مراسم مذهبی است.

معرفی کلی اوستا

اوستا نام کلی متون مقدس دین زرتشتی می‌باشد. تاکنون اتفاق نظری برای دانشمندان در وجه اشتقاق اوستا حاصل نشده است؛ به این علت که در متن خود کتاب، از اوستا یادی نشده است. چکیده نظر خاورشناسان اوستا چنین است: ممکن است منظور از واژه ابشتام (abashtam) در کتیبه بیستون همین اوستای معروف باشد که با تحریف به این شکل در آمده است.

برخی از اوستا شناسان برآنند که ریشه اصلی اوستای پارسی و اویستاک پهلوی از اوپستا(upasta) مشتق است که به معنی بنیان و اساس و متن اصلی است[۱]. اما ارباب کیخسرو شاهرخ از نویسندگان زرتشتی می‌نویسد: اسم کتاب مذهبی ما اوستا است که بر سه نوع آن را تعریف کرده‌اند:

اولاً: از واژه افسمان(afesman) گرفته شده که مخفف پتیمان است و به معنی کلام موزون می‌باشد.

ثانیاً: از کلمه پدان (padan) مشتق شده که معنی آن آیات پاک است و تلاوت آن طوری است که هر کلمه از آن جدا جدا شنیده شود.

ثالثاً: عقیده‌ اخیر که غالبا بر آن صحه گذارده‌اند این است که مرکب از دو لفظ می‌باشد. اول حرف اَ (A) که کلمه نفی است و به معنی نه، نا، نی می‌باشد. دوم وستا (vesta) به معنی دانسته و آشکار و معنی آن روی هم چنین می‌شود: نادانسته یعنی آنچه که قبل از آن نادانسته و نامعلوم بود آشکار شد[۲].

با ترکیب اوستا- زَند، و با واژه زند- پازند نیز به کار رفته است. اما زند و یا پازند به هیچ وجه خود اوستا نیست . زَند عبارت بوده از تفسیری به پَهلَوی که بر اوستا می‌نوشتند. چون دریافت و فهم اوستا مشکل بود و اغلب معنی و مفهوم آن دریافت نمی‌شد تفسیر یا ترجمه‌ای آزاد به پهلوی زیر هر سطر اوستایی می‌نوشتند که دریافت معنی اوستا برای خواننده حاصل شود[۳]. در اوستا از دو زبان گاهانی و اوستایی استفاده شده است.

خط اوستایی

خطی که اوستا بدان نوشته شده خط «دین دپیری» یا خط «دین دبیره» خوانده می‌شود. دین دبیره در اصل، دین- دپی- وری- بوده است و روی هم به معنی «خط نویسی دینی» است. به طور قطعی نمی‌دانیم این خط در چه زمان و تحت چه شرایطی ساخته و پرداخته شده است. متن اوستا تا زمان ساسانیان اغلب سینه به سینه نقل می‌شد. هم چنین این کتاب را همواره به شکل مکتوب به خط یا خط‌ هایی که از کم و کیف آن آگاه نیستیم می‌نوشتند[۴].

زمان اوستا

به عقیده بسیاری از محققان خط اوستایی در دوره ساسانیان یعنی بین سالهای 226 تا 641 میلادی پدید آمد و اوستا که قبلاً در سینه‌ها بود به آن خط کتابت شد و به قولی این کار پس از ظهور اسلام صورت گرفته است. البته برخی نیز معتقد هستند زمان زرتشت میان 6500 سال پیش از مسیح تا 600 سال پیش از مسیح روایت دارد که هیچ یک درست نیست بلکه زمان زرتشت و اوستا به حدود 2500 سال پیش از میلاد می‌رسد[۵].

به نظر می‌رسد زبان اوستا خیلی زود به زبان محض ادعیه و زبان مراسم عبادی تبدیل شده باشد آنقدر که دیگر گویش نداشت و به طوری ناقص فهم و درک می‌شده است. بنابراین در حالی که احساس می‌کنیم آنچه را که در کاثاها قادر به تفسیرش نیستیم به جهل و ناآگاهی خود ما بر می‌گردد در عین حال می‌توانیم در وندیداد پیرامون اشتباهات فاحش دستوری، یقین حاصل کنیم. در حقیقت در وندیداد، ما به این برداشت می‌رسیم که کاتبان نه تها با زبانی می‌نگاشته‌اند که زبان خود آنها نبوده است بلکه با زبانی سر و کار داشته‌اند که بر قوانین دستوری‌اش مسلط نبوده‌اند و این مسئله در نوع خود حیرت آور است[۶].

پانویس

  1. رضی، هاشم؛ راهنمای دین زرتشتی، تهران، انتشارات فروهر، 1352، دوم، 11.
  2. شاهرخ، ارباب کیخسرو؛ زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت، تهران، انتشارات جامی، 1380ش، اول، 53و54.
  3. رضی، هاشم، زرتشت پیامبر ایران باستان، تهران، بهجت، 1381ش، سوم، 176.
  4. راهنمای دین زرتشتی، پیشین، 12و 13.
  5. راهنمای دین زرتشت، پیشین، 14و15.
  6. زنر، آر.سی، تیمور قادری(ترجمه)، طلوع و غروب زردشتی گردی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1384ش، اول، 27