زردشتیان هند (مقاله)
زردشتیان هند عنوان مدخلی است که به شناخت پیروان آیین زدشت در کشور هند می پردازد. از آنجا که کشور هند به تعدد آیینها و مذاهب شناخته شده است و شناخت جریانهای تاثیر گذار در این کشور وابسته به شناخت جریان های مذهبی و آئین های ساکنین آن است که یکی از آئین ها، آئین «زردشت» در هند است.
معرفی اجمالی
پارسیان هند گروهی از زرتشتیان ایرانیتبار هستند که اغلب آنان در شبهقاره هند زندگی میکنند. نیاکان آنها در سده دوم هجری پس از سلطه اعراب مسلمان بر ایران از ایران به هند کوچ کردهاند و از این رو میتوان آنان را نخستین جامعه مهاجر ایرانی بهشمار آورد. نخست آنان در ایالت گجرات در کشور هندوستان مستقر شدند. امروزه جمعیت پارسیها حدود یکصد هزار نفر برآورد میشود که نزدیک به ۸۰ درصد آنها در ایالت ماهاراشترای هند و در شهر بمبئی (مومبای) و اطراف آن ساکن هستند و مابقی در سایر نقاط شبه قاره هند یا بریتانیا، آمریکا، استرالیا و کانادا پراکندهاند. با وجود آنکه پارسیان در بمبئی اقلیت کوچکی هستند، حضور آنان در این شهر مشهود است و از نظر اقتصادی اقلیت مهمی در هند بهشمار میروند. آنان از انسجام خاصی برخوردارند و با گذشت ۱۲۰۰ سال بسیاری از سنن ایرانی را حفظ کردهاند.
تاریخچه
پس از ورود اعراب مسلمان به ایران و درهم شکسته شدن امپراطوری ساسانی بسیاری از زرتشتیان به خراسان و از آنجا نیز به گجرات در هند مهاجرت نمودند. آنها بدین وسیله آتش مقدس خود موسوم به آتش بهرام را به شهر نوساری (ساری جدید) در گجرات منتقل نمودند. با توجه به منابع تاریخی و امروزی دو دسته از ایرانیان زرتشتی به گجرات کوچ کردند. یک دسته از زرتشتیان ایرانی از شهر ساری در شمال ایران به گجرات کوچ کردند و نام نخستین آن شهر ناگ مندال بود و چون منطقه را از لحاظ آب و هوایی شبیه به شهر خودشان (ساری)یافتند آن را نوساری به معنای ساری جدید نامگذاری کردند. مانند نوروز که نو پیشوند برای روز میباشد.
زرتشتیان ابتدا از منطقهای به نام سنگان (سنجان) از توابع خواف در خراسان رضوی و شاید هم شهری به همین نام که یکی از شهرهای خراسان بزرگ در نزدیکی مرو بود و بعدها از هرمزگان، سفر مخاطره آمیز، پرماجرا و عذابآوری را به گجرات هند آغاز کردند. دسته دیگری از زرتشتیان از شهر ساری در استان مازندران امروزی به گجرات کوچ کردند و در شهر نوساری (ساری جدید = navsari) مسکن گزیدند.
روبرو شدن آنها با حکومت و مردم آن خطه چند سده بعد در کتابی به نام «قصه سنجان» از زبان بهمن پسر کیقباد پسر هرمزدیارسنجانی به نظم کشیده شدهاست. کشتی پارسیها بر اساس اطلاعات این کتاب در دریا دچار طوفان میشود. آنها بر کشتی طوفانزده با دعا و ثنا به گرد آتشی که با خود میبردند به استغاثه میپردازند تا از این مصیبت نجات پیدا کنند و به ساحل برسند و در آنجا از حاکم گجرات «جادی رانه» پناه جویند. فرمانده گجرات سه شرط برای پذیرش پارسیان گذاشت: نخست یادگیری زبان محلی که به همین سبب زبان رسمی پارسیان در هند امروز، گجراتی است. دوم پوشیدن لباس زنان هندی برای زنان زرتشتی و سوم به زمین گذاردن (تحویل) سلاحهایی بود که زرتشتیها با خود برده بودند.
پس از پذیرش شرایط، به پارسیها اجازه اقامت در گجرات داده شد و کمکم آتشکدههایی بنا کردند که با آتشی که با خود از آتشکدههای ایران آورده بودند روشن کردند و به داد و ستد و امور دیگر پرداختند. اگر چه پارسیها قوانین مردم و دولت هند را پذیرفتند تا به آن وسیله اجازه اقامت در آن کشور را بهدست آورند، آنها از هرگونه ازدواج برون گروهی (با غیرزرتشتی و غیرپارسی) سر باز زدند و این شاید یکی از دلایلی باشد که آنها توانستهاند جامعه و دین خود را تا امروز حفظ کنند.
پس از موفقیتهای شایانی که پارسیها طی سدههای ۱۶ تا ۱۸ در تجارت با اروپائیان بدست آوردند، بهوسیله انگلیسیها تشویق شدند که تا در بمبئی اقامت گزینند. پس از آن پارسیان مقیم بمبئی و هند روابط خوبی با انگلیسیها برقرار ساختند و رفته رفته بخش مهمی از شریانهای صنعتی، اقتصادی و علمی هند را بدست گرفتند. آنها همچنین در گجرات منطقهای را که ساکن شدند، (Navsari) یا نوساری نامیدند.