سید محمد سعید حکیم
آیتالله سید محمد سعید حکیم از مراجع تقلید شیعه ساکن عراق بود که در سال 1371 بعد از رحلت آیتالله خویی رساله ی خود را منتشر کرد. ایشان نوه ی دختری آیتالله سید محسن حکیم و خواهر زاده ی شهید آیتالله سید محمد باقر حکیم بود.
ولادت
ایشان در روز هشتم ماه ذى القعده سال ۱۳۵۴ هـ ق برابر با ۱۳۱۴ هـ ش بدنیا امد. پدرش حضرت آیتالله سید محمد على طباطبائى حکیم (قدس سره) ومادرش صبیّه بزرگ مرجع جهان تشیّع مرحوم حضرت آیتالله العظمى حاج سید محسن حکیم (قدس سره) بودند.
اساتید
حضرت آیتالله العظمى حاج سید محمد سعید الحکیم (مدّ ظلّه) چون به سن ۱۰سالگى رسید پدر فرزانه ایشان چون به فراست وکیاست وشور شعور بالاى فرزند خویش نظر کرد . علیرغم اشتغالات علمى وتدریس سطوح عالیه وحوزه اى و پاسخگوئى به مراجعا ت مردم وبرآوردن نیازهاى آنان ، خود، عهده دار تربیت فرزند خویش گشت به درس وتدریس وتعلیم تربیت او پرداخت تا آخرین مراحل سطوح عالیه حوزه اى همراه وهمدم او بود. ایشان با نبوغ سرشار وذهن فعّال وشور وشوق فراوان با فرزانگى وچالاکى در مدتّى کوتاه بسرعت این مراحل را پشت سر گذشت و هنوز جوانى بیش نبود که به حوزه درس خارج راه یافت و در حلقه خواص ومحفل ویژه اندیشمندان وگفتگوهاى عالمان سخن هاى ناقدان وبحث ونظر فرهیختگان وراسته اى چون مرحوم حضرت آیتالله العظمى سید محسن حکیم? ومرحوم حضرت آیتالله العظمى حاج شیخ حسین حلّی (قدس سره) ومرحوم حضرت آیتالله العظمى خوئی (قدس سره) جاى گرفت. انس طولانى ودیرین وخاطرات شیرین ایشان با آن آموزگاران وفکر واندیشه ومحفل علم وعالمان فراتر از شاگرد واستاد بود بلکه رابطه مرید ومراد بود وهمیشه همراه وهمدم آنها بود و از حضور در محضر روح پرورخرد نواز آن اربابان معرفت هرگز ملول دل ازرده نگشت وهرگز تردید به دل راه نداد وسر از پانشناخت وجرعه از کوثر وجودشان چون تشنه کامى در تب وتابِ سیراب نمودن جان وروان خویش بود بخت واقبال با او یار شد وبه دولت همنشینى همراهى همدمى با آنها بهره هاى فراوان برد و از دامن گستران خوان فقه وفقهات جان تشنه کامش را سیراب ساخت.
مرحوم حضرت آیتالله العظمى حکیم (قدس سره) که شاهد فراست واستعداد بالا وفکر واندیشه والاى ایشان گردید امیدها به او بست وگهگاه از آینده روشن وتابناک ایشان سخن ها گفت وبدان درجه از اعتماد اخلاقى ومعنوى واعتقاد علمى ایشان رسید که دست نوشتههاى مجموعه علمى وموسوعـه فقهى عمیق ودقیـق ((مستمسک العروه الوثقى)) را به ایشان سپرد تا پس از بررسى و نقد و نظر درباره مباحث آنها به تنقیح وتصحیح آنها پرداخته وآنرا به چاپ برسانند . ایشان نیز ضمن بررسى ان مباحث فقهى ونکته سنجى و دقت دقیق خود گهگاهى با استاد ومرید خود نیز به بحث عالمانه ناقدانه مباحث مستمسک مى پرداخت . و از سوئى دیگر پیوند ورابطه ایشان با استاد ومراد خویش حضرت آیتالله العظمى حلّى (قدس سره) که نمونه اى کم نظیر در زهد وتقوا وفرزانه اى توانمند ومتبحّرى اندیشمند در مسائل وپیچیدگیهاى علمى بود بسایر طولانى بود وتا آخرین لحظه هاى عمر این استاد بزرگوار ادامه داشت بگونه اى که در میان شاگردان دانش پژوهان خویش بیشتر از ایشان با افتخار وتکریم واجلال سخن مى گفت و از برجستگى هاى اخلاقى ومعنوى وعلمى ایشان همیشه یاد مى کرد.
تدریس
حضرت آیتالله العظمى حاج سید محمد سعید الحکیم (مدّ ظلّه) چون به سن ۱۰سالگى رسید پدر فرزانه ایشان چون به فراست وکیاست وشور شعور بالاى فرزند خویش نظر کرد . علیرغم اشتغالات علمى وتدریس سطوح عالیه وحوزه اى و پاسخگوئى به مراجعا ت مردم وبرآوردن نیازهاى آنان ، خود، عهده دار تربیت فرزند خویش گشت به درس وتدریس وتعلیم تربیت او پرداخت تا آخرین مراحل سطوح عالیه حوزه اى همراه وهمدم او بود. ایشان با نبوغ سرشار وذهن فعّال وشور وشوق فراوان با فرزانگى وچالاکى در مدتّى کوتاه بسرعت این مراحل را پشت سر گذشت و هنوز جوانى بیش نبود که به حوزه درس خارج راه یافت و در حلقه خواص ومحفل ویژه اندیشمندان وگفتگوهاى عالمان سخن هاى ناقدان وبحث ونظر فرهیختگان وراسته اى چون مرحوم حضرت آیتالله العظمى سید محسن حکیم? ومرحوم حضرت آیتالله العظمى حاج شیخ حسین حلّی (قدس سره) ومرحوم حضرت آیتالله العظمى خوئی (قدس سره) جاى گرفت. انس طولانى ودیرین وخاطرات شیرین ایشان با آن آموزگاران وفکر واندیشه ومحفل علم وعالمان فراتر از شاگرد واستاد بود بلکه رابطه مرید ومراد بود وهمیشه همراه وهمدم آنها بود و از حضور در محضر روح پرورخرد نواز آن اربابان معرفت هرگز ملول دل ازرده نگشت وهرگز تردید به دل راه نداد وسر از پانشناخت وجرعه از کوثر وجودشان چون تشنه کامى در تب وتابِ سیراب نمودن جان وروان خویش بود بخت واقبال با او یار شد وبه دولت همنشینى همراهى همدمى با آنها بهره هاى فراوان برد و از دامن گستران خوان فقه وفقهات جان تشنه کامش را سیراب ساخت.
مرحوم حضرت آیتالله العظمى حکیم (قدس سره) که شاهد فراست واستعداد بالا وفکر واندیشه والاى ایشان گردید امیدها به او بست وگهگاه از آینده روشن وتابناک ایشان سخن ها گفت وبدان درجه از اعتماد اخلاقى ومعنوى واعتقاد علمى ایشان رسید که دست نوشتههاى مجموعه علمى وموسوعـه فقهى عمیق ودقیـق ((مستمسک العروه الوثقى)) را به ایشان سپرد تا پس از بررسى و نقد و نظر درباره مباحث آنها به تنقیح وتصحیح آنها پرداخته وآنرا به چاپ برسانند . ایشان نیز ضمن بررسى ان مباحث فقهى ونکته سنجى و دقت دقیق خود گهگاهى با استاد ومرید خود نیز به بحث عالمانه ناقدانه مباحث مستمسک مى پرداخت . و از سوئى دیگر پیوند ورابطه ایشان با استاد ومراد خویش حضرت آیتالله العظمى حلّى (قدس سره) که نمونه اى کم نظیر در زهد وتقوا وفرزانه اى توانمند ومتبحّرى اندیشمند در مسائل وپیچیدگیهاى علمى بود بسایر طولانى بود وتا آخرین لحظه هاى عمر این استاد بزرگوار ادامه داشت بگونه اى که در میان شاگردان دانش پژوهان خویش بیشتر از ایشان با افتخار وتکریم واجلال سخن مى گفت و از برجستگى هاى اخلاقى ومعنوى وعلمى ایشان همیشه یاد مى کرد.
تالیفات
حضرت آیتالله العظمى حاج سید محمد سعید الحکیم (مدّ ظلّه) چون به سن ۱۰سالگى رسید پدر فرزانه ایشان چون به فراست وکیاست وشور شعور بالاى فرزند خویش نظر کرد . علیرغم اشتغالات علمى وتدریس سطوح عالیه وحوزه اى و پاسخگوئى به مراجعا ت مردم وبرآوردن نیازهاى آنان ، خود، عهده دار تربیت فرزند خویش گشت به درس وتدریس وتعلیم تربیت او پرداخت تا آخرین مراحل سطوح عالیه حوزه اى همراه وهمدم او بود. ایشان با نبوغ سرشار وذهن فعّال وشور وشوق فراوان با فرزانگى وچالاکى در مدتّى کوتاه بسرعت این مراحل را پشت سر گذشت و هنوز جوانى بیش نبود که به حوزه درس خارج راه یافت و در حلقه خواص ومحفل ویژه اندیشمندان وگفتگوهاى عالمان سخن هاى ناقدان وبحث ونظر فرهیختگان وراسته اى چون مرحوم حضرت آیتالله العظمى سید محسن حکیم? ومرحوم حضرت آیتالله العظمى حاج شیخ حسین حلّی (قدس سره) ومرحوم حضرت آیتالله العظمى خوئی (قدس سره) جاى گرفت. انس طولانى ودیرین وخاطرات شیرین ایشان با آن آموزگاران وفکر واندیشه ومحفل علم وعالمان فراتر از شاگرد واستاد بود بلکه رابطه مرید ومراد بود وهمیشه همراه وهمدم آنها بود و از حضور در محضر روح پرورخرد نواز آن اربابان معرفت هرگز ملول دل ازرده نگشت وهرگز تردید به دل راه نداد وسر از پانشناخت وجرعه از کوثر وجودشان چون تشنه کامى در تب وتابِ سیراب نمودن جان وروان خویش بود بخت واقبال با او یار شد وبه دولت همنشینى همراهى همدمى با آنها بهره هاى فراوان برد و از دامن گستران خوان فقه وفقهات جان تشنه کامش را سیراب ساخت.
مرحوم حضرت آیتالله العظمى حکیم (قدس سره) که شاهد فراست واستعداد بالا وفکر واندیشه والاى ایشان گردید امیدها به او بست وگهگاه از آینده روشن وتابناک ایشان سخن ها گفت وبدان درجه از اعتماد اخلاقى ومعنوى واعتقاد علمى ایشان رسید که دست نوشتههاى مجموعه علمى وموسوعـه فقهى عمیق ودقیـق ((مستمسک العروه الوثقى)) را به ایشان سپرد تا پس از بررسى و نقد و نظر درباره مباحث آنها به تنقیح وتصحیح آنها پرداخته وآنرا به چاپ برسانند . ایشان نیز ضمن بررسى ان مباحث فقهى ونکته سنجى و دقت دقیق خود گهگاهى با استاد ومرید خود نیز به بحث عالمانه ناقدانه مباحث مستمسک مى پرداخت . و از سوئى دیگر پیوند ورابطه ایشان با استاد ومراد خویش حضرت آیتالله العظمى حلّى (قدس سره) که نمونه اى کم نظیر در زهد وتقوا وفرزانه اى توانمند ومتبحّرى اندیشمند در مسائل وپیچیدگیهاى علمى بود بسایر طولانى بود وتا آخرین لحظه هاى عمر این استاد بزرگوار ادامه داشت بگونه اى که در میان شاگردان دانش پژوهان خویش بیشتر از ایشان با افتخار وتکریم واجلال سخن مى گفت و از برجستگى هاى اخلاقى ومعنوى وعلمى ایشان همیشه یاد مى کرد.
نظرات ایشان درباره فقه و فقاهت
حضرت آیتالله العظمى حاج سید محمد سعید الحکیم (مدّ ظلّه) چون به سن ۱۰سالگى رسید پدر فرزانه ایشان چون به فراست وکیاست وشور شعور بالاى فرزند خویش نظر کرد . علیرغم اشتغالات علمى وتدریس سطوح عالیه وحوزه اى و پاسخگوئى به مراجعا ت مردم وبرآوردن نیازهاى آنان ، خود، عهده دار تربیت فرزند خویش گشت به درس وتدریس وتعلیم تربیت او پرداخت تا آخرین مراحل سطوح عالیه حوزه اى همراه وهمدم او بود. ایشان با نبوغ سرشار وذهن فعّال وشور وشوق فراوان با فرزانگى وچالاکى در مدتّى کوتاه بسرعت این مراحل را پشت سر گذشت و هنوز جوانى بیش نبود که به حوزه درس خارج راه یافت و در حلقه خواص ومحفل ویژه اندیشمندان وگفتگوهاى عالمان سخن هاى ناقدان وبحث ونظر فرهیختگان وراسته اى چون مرحوم حضرت آیتالله العظمى سید محسن حکیم? ومرحوم حضرت آیتالله العظمى حاج شیخ حسین حلّی (قدس سره) ومرحوم حضرت آیتالله العظمى خوئی (قدس سره) جاى گرفت. انس طولانى ودیرین وخاطرات شیرین ایشان با آن آموزگاران وفکر واندیشه ومحفل علم وعالمان فراتر از شاگرد واستاد بود بلکه رابطه مرید ومراد بود وهمیشه همراه وهمدم آنها بود و از حضور در محضر روح پرورخرد نواز آن اربابان معرفت هرگز ملول دل ازرده نگشت وهرگز تردید به دل راه نداد وسر از پانشناخت وجرعه از کوثر وجودشان چون تشنه کامى در تب وتابِ سیراب نمودن جان وروان خویش بود بخت واقبال با او یار شد وبه دولت همنشینى همراهى همدمى با آنها بهره هاى فراوان برد و از دامن گستران خوان فقه وفقهات جان تشنه کامش را سیراب ساخت.
مرحوم حضرت آیتالله العظمى حکیم (قدس سره) که شاهد فراست واستعداد بالا وفکر واندیشه والاى ایشان گردید امیدها به او بست وگهگاه از آینده روشن وتابناک ایشان سخن ها گفت وبدان درجه از اعتماد اخلاقى ومعنوى واعتقاد علمى ایشان رسید که دست نوشتههاى مجموعه علمى وموسوعـه فقهى عمیق ودقیـق ((مستمسک العروه الوثقى)) را به ایشان سپرد تا پس از بررسى و نقد و نظر درباره مباحث آنها به تنقیح وتصحیح آنها پرداخته وآنرا به چاپ برسانند . ایشان نیز ضمن بررسى ان مباحث فقهى ونکته سنجى و دقت دقیق خود گهگاهى با استاد ومرید خود نیز به بحث عالمانه ناقدانه مباحث مستمسک مى پرداخت . و از سوئى دیگر پیوند ورابطه ایشان با استاد ومراد خویش حضرت آیتالله العظمى حلّى (قدس سره) که نمونه اى کم نظیر در زهد وتقوا وفرزانه اى توانمند ومتبحّرى اندیشمند در مسائل وپیچیدگیهاى علمى بود بسایر طولانى بود وتا آخرین لحظه هاى عمر این استاد بزرگوار ادامه داشت بگونه اى که در میان شاگردان دانش پژوهان خویش بیشتر از ایشان با افتخار وتکریم واجلال سخن مى گفت و از برجستگى هاى اخلاقى ومعنوى وعلمى ایشان همیشه یاد مى کرد.
دوران مرجعیت و دیدگاه ایشان درباره مرجعیت
در دوران درخشنده وتابناک مرجعیت پر افتخار مرجع جهان تشیّع مرحوم آیتالله العظمى حکیم ? ایشان تلاش گسترده وجدّى وپیگیرى مستمر در بهره بردارى از فرصت هاى بدست آمده پرداختند وهمزمان با درس وتحقیق به تدریس طلاب وفضلاء پرداختند واز هیچ کوششى دریغ نکردند وآنچنان در این راه تلاش کردند و از عمر وعلم واندیشه واخلاق خویش براى طلاب وفضلاء نثار کردند که رشد علمى وموفقیت در دروس حوزه اى وتعالى ورح وخرد واندیشه وپربار نمودن آنها همزمان با آموزش تقوا وپرهیزگارى پایدارى در برابر مشکلات وسختیها بردبارى در برابر فراز ونشیب زندگى بیش از همه مرهون تلاش وکوشش بیدریغ وسخاوتمندانه صمیمانه ایشان است.
پس از رحلت مرجع جهان تشیّع مرحوم حضرت آیتالله العظمى خوئی? فضلاء و اندیشمندان محافل علمى ومجامع دینى وحتّى برخى از مراجع بزرگوار وشخصیتهاى گرانمایه پیشنهاد پذیرش مرجعیت را به ایشان نمودند. در خواستهاى متعدد مکرّرى از اطراف واکناف سراسر جهان وبه ویژه علما وفضلا وپیراوان اهل بیت (علیهم السلام) به ایشان رسید. با آن همه اصرارها وبا عنایت به همه خطرها دشواریها، علیرغم خواست قلبى وبا اکراه از پذیرش چنین مسئولیت دشوار مجبور به پاسخگوئى به خواستها ونیازها و اصرارها آنان گشتند. ورساله عملیه خود را براى مقلّدین خود عرضه کردند.
در حال حاضر علاوه بر بیت ایشان در نجف اشرف دفاتر نمایندگى ایشان در شهر مقدس قم کشورهاى سوریه ولبنان برپا گردیده که همه روزه پاسخگوى هزاران نامه استفتائات فقهى ودینى سئوال هاى شرعى واخلاقى وحتّى فرهنگى هنرى از سراسر جهان مى باشد. وی نزد آیتالله محسن حکیم، شیخ حسین حلی و آیتالله ابوالقاسم خویی شاگردی کرده است.
نگرش ایشان به جایگاه مرجعیت
حضرت آیتالله العظمى حاج سید محمد سعید الحکیم (مد ظله) در عرضه مباحث نظرى ، عدالت وتقوا را بنیادى ترین شرط مرجعیت مى داند و در رساله احکام فقهیه ـ که بهترین گواه این دیدگاه است ـ وقتى سخن از عدالت میشود میفرماید: مجتهدى که انسان از او تقلید میکند باید به مرحله اى بالا وولائى از عدالت رسیده باشد وتقواى الهى را پیشه کند ، واز هرگونه معصیت برزگ وکوچک پرهیز کند وهر آینه اگر از او گناهى هر چند اگر یک مورد هم باشد ـ از او سرزند بیدرنگ توبه کند تا نفس خویش را از آن گناه بیالاید (۷).
هنگامى که از مراجعه دو نفر براى حل وفصل اختلافات خود به قاضیان حاکمیت جور وستم مطرح مى شود با جرأت وجسارت تمام وشهامتى کم نظیر ـ با در نظر گرفتن شرایط سخت و دشوار ایشان ـ مى فرمانید: مراجعه به اینها براى حل وفصل اختلافات هر چند که به حق وحقیقت هم حکم کنند گرچه حق را به صاحب حق هم بدهند جایز نیست وتصرف در آن مال هم حرام وجایز نمى باشد (۸) . بهنگامى که از ایشان درباره عضویت ویا کارمند دولت ستم پیشه طغیانگر وویرانگر وضددین ـ حتى پلیس راهنمائى ـ مى پرسند با صراحت وجرأت پاسخ مى دهند.
هرگونه همکارى ویا حضور در این چنین نظامهائى حرام وتصرف در حقوق بدست آمده نیز حرام وخوردن مال باطل است!!
در عرصه مباحث علمى وعملی:
ایشان جهاد واجتهاد وعلم وعمل را باهم در آمیخته است وخود الگو واسوه اى از انچه که بدان اعتقاد دارد وعهد وپیمانى را که باخداى خویش بسته است پایبند ووفادار مانده است چه . همانگونه که حضرت على (علیهالسلام) فرموده است: خداوند عهد وپیمانى را از علماء ودانایان گرفت تا به سیرى شکمباره هاى ستمکار از ستم وگرسنه ماندن مظلومان ستمدیده از ستمکاران رضایت ندهند (۹).
ایشان در طى ۸ سال در شرایطى سخت وشوار ـ که تاریخ در آینده اسرار نهان آن دوران را عیان خواهد کرد ـ به اجبار در میان اشرار زیست . ان جمع گمراه وکج کردار در سیماى تابناک ایشان ، جز دو چشم روشن وبیدار وبر تن نحیف واستخوانى ایشان که جز پوست تبدارى نداشت. در چشمان سرشار از صبر ، دریائى از غم واندوه بى قرار، ابشارى از مهر وعشق عطوفت یافتند، و در پیشنایش هزاران رنج ودرد نیاکانش که بر جبینش نقش بسته بود خواندند. و در دستهایش آیتى از مهر و در گفتارش آیات الهى و در رفتارش گوشه عزلت نشینى حضرت على ى (علیهالسلام) وتأمّل در قرآن وتفکّر در مفاهیم بلند والاى آن ودر جوش وخروش وعزم ورزمش سرود سرخ شهادت حسین (علیهالسلام) و در فریادش جهاد ابوذر را به عیان دیدند گمراهان دیروز به یُمن همنشینى وهمدمى با ایشان از رهروان صراط مستقیم الهى شدند ولى پس از ۸ سال که از آن دهلیز بیرون آمد و در قفس را بر ایشان گشودند . وبه گونه اى معجزه آسا از آن بند رهائى یافت هنوز آن جمع . از یار سفر کرده که از لب لعلش هزاران نکته شیرین شنیده بودند نه تنها در ذهنها نقش خاطره دارند بلکه در جانها وروانهایشان ولبهایشان همیشه به یاد یار مهربان خویش هستند که از حضور در محضر او کوثر گوارائى از صلاح وفلاح در آنها جوشید و تراوید واز صلابت وریاضت ایشان جانشان صیقل یافت دل گناهکار آنانرا با زلال ایمان شستشو داد وعشق وایمان چون خون در رگهاى روح وروانشان جارى گشت . از حضور در محضر روح پرور وایمان ساز ایشان واین ارباب نیکى وپاکى ومعرفت هزاران دفتر نانوشته در جانشان ثبت گردید. و در گلشن خاطرات حیات آنها، گلبوته هاى وجدان وایمان روئید وشکفتن آغاز کرد . سخنان سر شار از عشق وایمان که از درون وعمق جان او برمیخاست چون دم مسیحائى حیاتى دو باره به آنها بخشید. این عارف خائف در طى ۸ سال ، سخاوتمندانه آیات الهى را در گوش جان آنها زمزمه کرد وآیات صبر وبردبارى رانه تنها در سخن و در گفتار خویش بلکه در لحظه لحظه هاى کردار خویش عیان کرد . وبر دریاى بیکران ادب وفرهنگ اسلامى وپاکى نجابت وبزرگمنشى وعزّت ومقاومت که از امامان معصوم (علیهم السلام) ونیاکان خویش فراگرفته بود دعوت کرد. ایشان علیرغم آن شرائط سخت وطاقت فرسا برخى از آثار خود را در انجا به رشته تحریر در اوردند، وبرخى دیگر را در حالى که به هیچ منبع مصدرى ودسترسى داشتند تنها با تکیه بر حافظه اندوخته ها ومعلومات گذشته خویش به نگارش در آوردند . که از جمله انها:
۱ ـ کتاب (تهذیب فى علم الاصول) در سه جلد.
۲ ـ کتاب خمس که بحث فقهى واستدلالى است.
۳ ـ کتاب مباحثى در اصول عملیه ((برائت ـ تخییر واحتیاط واستصحاب)).
۴ ـ کتابى بنام سیرى در سیره وزندگینامه امامان معصوم (علیهم السلام) .
فعالیتهای اجتماعی
در شرایط سخت وپیچیده وپیشرفته جهان امروز وتهاجم گسترده وبرنامه ریزى شده وهمه جانبه از هر سو بویژه تهاجم فرهنگى به کمک وسایل ارتباط جمعى ـ که جهان را بصورت یک دهکده درآورده است ـ بر علیه اسلام ناب محمدى (صلى الله علیه وآله وسلم) وتشیّع راستین و انحراف نسل جوان وجامعه هاى اسلامى وبه دور کردن آنها از معارف اسلامى وبفراموشى سپردن ارزشهاى انسانى وبیگانه کردن آنها از اندیشه زلال وپاک واصیل وتهى نمودن حوزهاى علمیه از دانش ومعرفت وحاکمیت سیاه گستر وتباهگر بر ذهنها واندیشه هائى به دین وائین وفرهنگ وتاریخ ومیراث فرهنگى وهنر وافتخارات بنیادى واصیل غرورآفرین وافتخار آفرین ما یورش مى برند. در زمانى که هویت سرشار از عزت ومعنویت انسانها ومسلمانها ـ بویژه تمدن و علوم و دانش مشرق زمین ـ را به قربانگاه فراموشى مى برند وادبیات انسانى عرفان الهى وشور وشوق شهادت و… را به مسلخ تحریف ها وبدعت ها مى سپارند. وجلوگر شدن گرایشهاى فریبکارانه واهریمن گونه برخى از مدعیان فکر و قلم بدستان نا اهل ونیرنگ باز که دست در دست هم دادهاند تا جامعه هاى اسلامى را از خود بى خود کنند و براى همیشه در تاریخ، گذشته خویش را فراموش کنند پیوند و رابطه او را باگذشته افتخار آمیزش قطع کنند و از آنها انسانهاى مسخ شده اى را بسازند . و عزت وآزادگى را به جهل و درماندگى وفروماندگى وعزّت وکرامت را به ذلّت وشهوت واز بندگى حضرت حق به بردگى و دریوزگى و از وحدت به وحشت و از یکدلى وهمرنگى با فریب نیرنگ بسوى تفرقه وجنگ رهنمون سازند. ایشان چون مصلحى دردمند وهادیى راهشناس همچون انسان هاى وراسته اى که درد دین دارند، بى اعتنا به سلطنت سلاطین وبى مهابا از شوکت جباران و وحشت از سوط جلادان ودژخیمان وبى اعتنا به نیش زبان نیرنگ بازان وزهرخند بدعت گذاران دین فروشان دنیا پرست وجوفروشان گندم نما که چون گرگانى در لباس میش در آمده اند وبه غارت دین وآئین وایمان مردم پرداخته اند، به آرایش دین وپیرایش آئین از بدعت هاى ننگین برخاسته است. ایشان نیک مى دانند که اگر مردم را به علوم و معارف الهى و به سرچشمه زلال این ائین دعوت کند. وگفتار امامان معصوم: حلاوت وطراوت بیان آنها را به حقیقت عیان کند (۱۰) . مردم از صمیم جان واعماق وروح وروان بدان دل مى بندند وباگذشتن از سروتن، پایدار واستوار بر آن عهد وپیمان وفادار مى مانند . ایشان صلاى بازگشت را سر مى دهد ومسلمانان را به بازگشت به خویشتن دعوت در رساله عملیه منهاج الصالحین در همان آغاز مقدمه اش مىفرماید: براى تشیّع بسى همین افتخار وعزت سزاست که مغرور وسربلند سربر آسمان بساید که پاسدار این آئین واحکام راستین آن بوده است که از سر چشمه ناب وزلال، معارف اسلامى ومفاهیم انسانى را فراگرفته است . وبا پایدارى در برابر همه پیشامد هاى زمان وجور وستم حاکمان وسیاهى ها وظلمت هاى فتنه هاى فتنه گران درگذر زمان وشدّت محنت عالمان با اخلاص ورهین تلاش مؤمنان با ایمان است که نه عالمان در راه حضرت حق از ایثار جسم جان خویش دریغ کرده اند ونه مؤمنان ، فریب بدعت گذاران را خورده اند و دین را از دین داران راستین وپرهیز گاران وپارسایان فراگرفته اند ودست رد برسینه نامحرمان ونا اهلان ولاف زنان زده اند (۱۱).
حضرت آیتالله العظمى آقاى سید محمد سعید طباطبائى حکیم (مد ظله الوارف)
همّت والایش را بیشتر صرف آن کرد که میان امت اسلامى وحوزه علمیّه ومرجعیت، رابطه اى تنگاتنگ بر قرار کند تا این که مردم علما را امین خود نسبت به دنیا وآخرتشان بدانند. ایشان تاکید فراوانى دارند که مردم در اعتقادات دینى واحکام شریعت وسیر وسلوکشان از علماى إسلام پیروى کنند. چه، عقاید علما بر گرفته ازکتاب آسمانى قرآن مجید وسنّت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) است وآن را براى ما حفظ کرده اند و به ارمغان آورده اند لذا ایشان بر پاى بندى بر این بنیادها وپایدارى به آنها، به رغم فشارها ومحنتها وفتنه هاى گوناگون، تأکید بخصوصى دارند پس در چنین شرایط حسّاسى که مشکلات بزرگى براى مؤمنین در همه ممالک پیش آمده است ودر تنگنا قرار گرفته اند، قبول مسئولیت مرجعیت از جانب ایشان با اهتمام بیشتر به امور ذیل از امتیاز خاصى بر خوردار است.
۱ ـ در خصوص حوزه علمیه وحدّ و اندازه آن: حوزه علمیه مؤسسه اى دینى است که در برابر فتنه ها ونقشه هاى شوم وطرحهاى گوناگون دشمنان إسلام ، بارى گران به دوش کشیده لذا معظم له به تربیت گروهى از طلاب علوم دینى که باصفت تقوا آراسته وبه علوم گوناگون اسلامى آشنایى کامل داشته باشند کمر همت بست. اکنون هم صدها نفر در نجف اشرف تحت ظل حمایتش به علم اندوزى و دانش جویى مشغول اند. ایشان براى سطوح مختلف استادهایى معین ومهیّا مى کند. وامکانات مادى در اختیارشان مى گذارد. که احتیاج آنها را بر طرف کند وبا اضافه کردن شهریّه آنان، به ارتقاى علمى ایشان کمک مى کند و این ها گوشه أى از عنایت هاى معظم له به طلاب علوم دینى است . هم چنین براى ارشاد طلاب علوم دینى ((رساله ابویه)) (ترجمه شده به نام پندهاى پدرانه) نوشته است که در آن نکات مهمى را که لازم است طلاب علوم دینى به آن توجه کنند خاطرنشان فرموده است وما هم به برخى از آنها اشاره مى کنیم.
فعالیتها و برخی آراء فرهنگی
ایشان با توجه به ضرورت تبلیغ رسالت دینى اداى امانت الهى وپرورش دادن انسانهاى وارسته ومتعهد وفاضل در حوزه علمیه نجف اشرف ـ علیرغم شرائط سخت و دشوار آن دیار وبه دور از غوغاهاى سهمگین و حوادث خطر افرین ـ به تربیت جمعى از طلاب جوان وفرزانه ـ در کنار درسهاى حوزه اى ـ همت گماشته اند. و در ضمن کمکهاى مادّى به فرزانگان حوزه وتامین نیازهاى مختلف آنان، آنها را به شناخت اندیشه هاى جدید فلسفى وکلامى ومباحث اعتقادى بحث وتحقیق درباره آنها وپاسخگوئى علمى منطقى به شبهه ها وحدس ها وگمانهاى باطل نموده و به خزان زودگذر وفریبنده بدعتها واندیشه هاى وارداتى دعوت کرده اند وبا جدّیت تمام به استوار نمودن اندیشه ها، منطقى نمودن استدلالها وزدودن آثار ویرانگر انى نیرنگها پرداخته اند.
اعزام مبلغین جوان وآگاه به مسائل اجتماعى فرهنگى جامعه، در میان عشائر وشهرها روستاها در شمال وجنوب عراق ـ بویژه عشایر جنوب ـ وحل مشکلات وزدودن تنشها ورفع اختلافات وبر قرارى صمیمیت ودوستى در میان آنها ، همچنین اعزام مبلغین به کشورهاى هند وپاکستان وسوریه ولبنان واذربایجان ویا برخى از شهرهاى ایران ـ بخصوص جنوب ایران ـ که توسط دفتر نمایندگى ایشان در شهر مقدس قم صورت مى گیرد وکمک به برگزارى برنامههاى اردوهاى تبلیغى در مناطق محروم ایران بخشى از فعالیتها فرهنگى ایشان مى باشد.
وبراى نشر فرهنگ اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) در شهرهاى اسلامى جمهورى آسیاى میانه به ویژه در مناطق محروم طلبه هایى از طرف دفتر معظم له اعزام مى شوند ووسائل وابزار گوناگون تبلیغى بجایشان فراهم مى کنند.
ى ـ اهتمام دارند که نمایندگانشان با مراکز اسلامى ومؤسّسات دینى در آمریکا واروپا ارتباط بر قرارکنند و با کتاب هاى گوناگون اسلامى آشنا شوند تا با مطالعه آن ها بتوانند به هر نوع پرسشهاى مذهبى مسلمانان آن دیار جواب دهند ومشکلات آنان را حل کنند.
و در مناسبت هاى گوناگون بیانیه هایى صادر مى شود تا ارتباط آنان با حوزه علمیّه ومرجع دینى محکمتر گردد ودلگرمى به برخى از مراکز اسلامى در غرب بدهد، وحالت دینى وعقیده مهاجران مسلمان را در غرب تثبیت کند. اینطور ارتباطات براى بالابردن سطوح مراکز اسلامى تاثیر بسزائى دارد ، با کوشش فراوان وجدّى تغذیه سایت هاى اینترنتى دفتر معظم لـه مملّو از علوم وفرهنگ اسلامى ناب به زبانهاى عربى وانگلیسى واوردو شده تا اینکه فکر اسلامى وطریقه اهل بیت (علیهم السلام) وعلمهاى گوناگون آنان را به تمامى ممالک وآبادیهاى جهان برساند ، وهم چنین به تمامى پرسشهاى مؤمنین ودیگران در خصوص مسائل عقیدتى وشرعی.. جواب گو مى باشد.
ک ـ پى گیرى جریاناتیکه به عالم اسلامى وپیروان اهل بیت (علیهم السلام) رخ میدهد ورویدادها و روشهایى که مسلمین با آن مواجه مى شوند ولازم است که مرجعیت در مورد آن ها اظهار نظر کند و موضع خاصى بگیرد. ایشان باشهامت تمام در همه آن موارد در هر جاى جهان إسلام بود موضع گیرى اى که به نفع إسلام بود گرفتند از جمله آنان:
۱ ـ از مبارزان فلسطینى در مقابله کردن باصهیونیسم غاصب وظالم حمایت جّدى کردند و آزادى قدس شریف وتمامى سرزمینهاى فلسطینى را جدّا خواستار شدند.
۲ ـ به احزاب لبنانى که در آزادى جنوب لبنان قیام جانانه کردند وجنوب لبنان را از لوث وجود صهیونستیها پاک کردند. حق مى دادند وبر این پیروزى خوشحال بود وقبلاً براى مقاومت اسلامى در آزادى جنوب لبنان ارزش خاصى قائل بودند وبر آن مقاومت تأکید داشتند.
۳ ـ جنایات وکشتار بى رحمانه شیعیان به دست نیروهاى طالبان را تقبیح و محکوم کردند.
۴ ـ از عملیات ننگین و کشتار شیعیان به دست گروه صحابه وهم چنین از خراب کردن مساجد وحسینیه ها در پاکستان خیلى ناراحت شدند واز حکومت پاکستان خواستند که مسئولیت ساکت نمودن تعدیات آن گروه را قبول کند ، ونخستوزیر پاکستان (نواز شریف) در نامه اش به دفتر حضرت آیتالله العظمى آقاى حکیم (مد ظله) خاطر نشان کرد که ما از ناراحتى حضرتعالى باخبر شدیم وحکومتش تصمیم جدّى دارد که جلو این متجاوزان را بگیرد و متعدیان را کیفر کند.
۵ ـ تقدیر از موضعگیرى رئیس جماعت نهضت علما اندونزى (عبدالرحمن وحید) در خصوص شکست دادن خط ونظریه وهابیها که شیعه آل بیت (علیهم السلام) را تکفیر مى کردند وما نع پیشرفت آنان در سال ۱۴۱۶ هـ . شد واین خبر مسرّت بخش که به دفتر معظم له رسید درنامه خاصى از او تشکر کرد واین خود اثر مثبتى داشت .
۶ ـ آیتالله شیخ مهدى شمس الدین (رحمه الله علیه) رئیس مجلس اسلامى شیعیان در لبنان را واسطه قرارداد که به حکومت مالزى فشار بیاورد و ابلاغ کند که مرجعیّت دینى از رفتار نا مناسب وبازداشت شیعیان آل بیت (علیهم السلام) شدیداً ناراحت است . واین عمل ناهنجار حکومت هم تأثر نفوذ گروههایى که باخطّ اهل بیت (علیهم السلام) دشمنى داشتند بود که در اواخر قرن بیستم بوقوع پیوسته بود. متأثر از نفوذ گروه هایى بود که در اواخر قرن بیستم در مالزی، به دشمنى با اهل بیت و شیعیانشان برخاستند.
۷ ـ و هنگامیکه مفتى جامع ازهر باصراحت تکان دهنده شیعه آل بیت (علیهم السلام) را تکفیر مى نمود بازهم آیتالله شیخ شمس الدین (قدس سره) را واسطه قرارداد که به شیخ ازهر فشار آورد که دیگر این سخن را تکرار نکند واین حرفش را پس بگیرد و آن فقید سعید باکمال تشکر پیگیرى جریانرا بعهده گرفت.
۸ ـ د رمقابل اظهارات وموضع گیریهاى سران بعض دولتهاى غربى به ضد إسلام ومسلمین وبرخورد نابهنجار آنان باجهان گردان و توریستهاى مسلمان ساکت نشدند گفتار و کردار ناپسند آنانرا تقبیح نموده واز مسلمانان حمایت کرد ند وهم چنین در سایر مواردیکه مشکلاتى براى مسلمانان پیش مىآید و در آن نیاز به موضع گیرى رهبران دینى است بطور کامل انجام وظیفه کرده اند.
مبارزه با بدعت ها
ایشان با عنایت به مسؤولیت خطیر عالمان در برابر بدعت هاى گوناگون در هر زمان به مبارزه جدّى وسر سختانه اى برخاسته اند . بدعت هائى که گاه بصورت سعى بین حرم امام حسین (علیهالسلام) وحرم حضرت اباالفضل العباس (علیهالسلام) ـ همانند سعى بین صفا ومروه ـ ویا مدّعیان دروغین ونیرنگ بازى که هر از گاهى از رابطه مستقیم ودیدار باحضرت ولیعصر (علیهالسلام) درچهرههاى گوناگون با روشهاى مختلف که بصورت پدیده اى نو ظهور ـ امّا گسترده ـ در آن سامان مطرح مى شود قاطعانه ایستاده اند. ویانمایش دادن فیلمهائى در تلویزیون برخى از کشورهاى عربى که به مسخ هویّت فرهنگى وگسترش ابتذال وسست نمودن بنیادهاى خانوادگى مى پردازند با شهامتى بى نظیر بساط فریب نیزنگ بازان آنها را برچدند وفتواى تحریم ایشان ویا فریب کارانه خواندن مدّعیان دروغین، آثار مثبت وسازنده وامیدوار کننده اى در میان مردم داشته اند هر آینه اگر بدعت ها ـ در جامعه ـ شکل گرفت وظیفه عالمان و رسالت اندیشمندان انست که در برابر این بدعتها بایستند وبا علم واندیشه وخرد، روشنگر راه گمراهان گردند وهدایت فریب خوردگان را بر عهده گیرند (۱۳).
از سوى دیگر بنا به دستور معظم له دفتر نمایندگى ایشان در شهر مقدس قم بوسیله شبکه کامپیوترى ( (اینترنت)) به سه زبان عرب وانگلیسى واردو پاسخگوى هزاران نامه هاى رسیده از مراکز مؤسسات اسلامى از سراسر جهان مى باشد. وارتباط مستقیمى با مراکز فرهنگى ومجامع علمى وتحقیقى وپژوهشى از طریق سایت دفتر وسایت الحکمه والموعود بر قرار کرده است .
حضرت آیتالله العظمى سید محمد سعید حکیم (مد ظلّه) با توجه به شرائط سخت ودشتوار شیعیان عراق که آنها را به فقر ونکبت و.. گرفتار کرده اند وبیش از ۱۱ سال است که در محاصره اقتصادى وتحریم بین المللى قرار گرفته اند کمک هاى گسترده مادى ومعنوى ایشان به هزاران خانواده نیازمند آبرومند که هر ماهه بصورت منظم و مرتب صورت مى گیرد نشان از توجه وعنایت ویژه ایشان به شیعیان وتهى دستان آن دیار مى باشد.
وهمچنین به نیازمندان خانوادهائى که در ایران مى باشند به اندازه امکانات موجود کمک مى شود.
از ایشان نقل شده است که گفتهاند: من بسیار دلبسته و وابسته به فرزندانم بودم و شور و شوق وعشقى فزون به آنها داشتم، امّا هرگز در برابر این عشق پدرى ومحبّت فرزندى سر تسلیم فرود نیاوردم وانچه که در درون دل وضمیرم نهان بود عیان نکردم زیرا که میزان استقامت وپایدارى وپا یبندى آنها به دین وآئین در آینده برایم مبهم ونهان بود تا آنکه به کمال عقل ودرون وبه جمال ایمان برون رسیدند ومیزان پایمردى پایدارى آنها را بر دین وایمان دیدم وبر آن نیک واقف شدم آرامشى بر دل وجانم نشست و از نبردى که میان عقل وخرد عشق وعاطفه در روح وروانم عمرى جارى بود رهائى یافتم.
ایشان انس والفتى دیرینه با قرآن دارند لحظه هاى شیرین وجاودانه خود را با تامّل وتدبّر در آیات وحى وکوثر همیشه جارى آن سپرى مى کنند و در هیچ پیام ویا کلامى از این نکته غافل نمانده اند آیات الهى چون درّى گرانبها بر لب ها یشان جاریست وتنها لحظه هاى خوش ونشاط آفرین که مرهمى بر روح دردمند و زخم دل ستم دیده ایشان مى نهد سطر سطر آیات وحى الهى است از نظر ایشان هیچ چیز در این جهان بیکران وآسمان نیلگون محبوب تر ودلپذیرتر از کوثر قرآن نیست.
وفات
ایشان در روز جمعه (12 شهریور اه سال 1400 مصادف با 26 محرم الحرام سال 1443) بر اثر سکته قلبی در محل اقامت خود در بیمارستانی در شهر نجف اشرف درگذشتند.