توحید

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۱۰ توسط Salehi.m (بحث | مشارکت‌ها)

اعتقاد به توحید از بنیادی ترین ارکان اصول دین و به معنای یگانگی خدا می باشد. این اصل حتی در دیگر ادیان توحیدی نیز به عنوان اصلی بنیادی شناخته شده است به طوری که به انسان های توحید گرا موحد می گویند. واژه توحید از منظر فلسفه و کلام به توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و توحید عبادی تقسیم می شود.و اما توحید در بستر معنا شناسی مفهومی گسترده دارد و در و آن را می بایست در روی کرد های عرفانی، کلامی و فلسفی تفسیر کرد


معنای لغوی توحید

توحید از واژه«وحد» مشتق شده و به معنای یگانه دانستن است.ووحد به معنای انفراد است و واحد یعنی چیزی که جزء ندارد. توحيد در لغت، یه معناس حكم به يكى بودن چيزى و علم به يكتايى چیزی است. [۱]

معنای اصطلاحی توحید

توحید در اصطلاح کلامی، اقرار به يگانگی خداوند و شريك نداشتن در صفات او است. [۲]

معنا شناسی توحید

توحید در بستر معنا شناسی دارای سه جهت عرفانی، فلسفی و کلامی است. شهود و وصول به یگانگی خداوند پایه توحید بر مبنای عرفان است.[۳]

توحید در فلسفه به عنوان یک مفهوم و مربوط به وحدت واجب الوجود است، اما توحید در عرفان ارتباطی با مفهوم آن ندارد بلکه توحید در عرفان به مصداق آن یعنی خدای متعال باز می گردد که  


در سه رویکرد متفاوت کلامی، عرفانی و فلسفی، سه نگرش متفاوت به توحید وجود دارد؛ توحید کلامی مبتنی بر پذیرش یکی بودن خداوند است، توحید فلسفی به معنای ایمان برخاسته از باور عقلی به یکی بودن خداوند است و توحید عرفانی، مبتنی بر شهود و وصول به یگانگی خداوند.[۵] توحید در فلسفه، درباره وحدت واجب الوجود به عنوان یک مفهوم است، اما در عرفان، سخنی از مفهوم نیست، بلکه سخن از مصداق توحید یعنی خداست که یک وجود واحد است و دیگر موجودات، از او بهره می‌برند.[۶] تلاش فیلسوف، اثبات توحید واجب الوجود است، اما تلاش عارف، شهود و رسیدن درونی به توحید است. با این حال، حکمت متعالیه که منسوب به ملاصدرای شیرازی است، جمع بین قرآن و عرفان و برهان دانسته شده و شهود عرفانی در آن، همراه با مباحث استدلالی بیان شده است.[۷]


   ۱ «توحید» در لغت
   ۲ جایگاه توحید در تعالیم اسلام
   ۳ مراتب توحید
   ۴ «توحید» از منظر مذاهب اسلامی
   ۵ توحید در نظر شیعه
   ۶ پانویس
   ۷ منابع

«توحید» در لغت

واژه «توحید» مصدر باب «تفعیل» و به معنای «یگانه دانستن» است. ریشه این کلمه «وحد» و به معنای انفراد است و از این رو «واحد» به چیزی اطلاق می شود که جزء ندارد.[۱] جایگاه توحید در تعالیم اسلام

در مباحث خداشناسی، توحید به معنای یکتاپرستی یكى از اصول اعتقادى اسلام و همه ادیان ابراهیمى است. اهمیت این اصل به این دلیل است که به نظر بسیاری از متکلمین اسلامی دیگر اصول دین اسلام مبتنی بر اصل توحید هستند. به همین دلیل است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام در روایتی از حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کنند که "التوحید نصف الدین".[۲]؛ توحید نیمی از دین است.

و یا شخصی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و پرسید: اساس علم چیست؟ حضرت فرمودند: «معرفة الله حق معرفته»؛ شناخت خدا آن چنان كه شایسته اوست. پرسید: حق معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمودند: این كه بدانی او نه مثلی دارد و نه شبیهی و او را معبود واحد خالق و قادر و اول و آخر و ظاهر و باطن بشناسی كه مثل و مانندی ندارد این است حق معرفت خداوند. مراتب توحید

توحید به معنای یگانگی باری تعالی است. این یگانگی از جنبه های گوناگونی می تواند، مورد بررسی قرار گیرد که از مهمترین آنها توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و توحید عبادی است.

توحید ذاتی

توحید ذاتی به معنای نفی شریک، شبیه و جزء از ذات خداوند است، یعنی بی نظیر از هر جهت و مطلق از جمیع جهات است. بنابر توحید ذاتی، ذات پروردگار یگانه است، مثل و مانند ندارد و ماسوا همه مخلوق اوست. آیه كریمه « لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ».(سوره شوری/ 11) و یا آیه «وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ»(سوره اخلاص/4) مبین توحید ذاتى است.

توحید صفاتی

توحید صفاتى‌ یعنى صفات خداوند از قبیل علم، قدرت، حیات، اراده، ادراك و... حقایقى غیر از ذات پروردگار نیستند. همه صفات خداوند به یك چیز برمی گردد و آن ذات خداوند است و تمام این صفات عین ذات خداوند هستند.

امام علی علیه السلام در این مورد می فرمایند: «كل عزیز غیره ذلیل و كل قوى غیره ضعیف، و كل مالك غیره مملوك و كل عالم غیره متعلم و كل قادر غیره یقدر و یعجز; هر غیر او ذلیل است و هر نیرومندى جز او ناتوان است و هر مالكى جز او مملوك است و هر عالمى جز او نوآموز است و هر توانایى جز او گاه توانا و گاه ناتوان است»[۳]

در این روایت تاکید شده است که اوصاف خداى تعالى شخصا ویژه اویند و كسى در آن‌ها با او شریك نیست.

توحید افعالی

توحید افعالى یعنى همه‌ افعال (از جمله افعال انسان) به مشیت و اراده خداوند است. یعنی همانگونه كه موجودات در اصل وجود خود وابسته به ذات او هستند در تأثیر و فعل خود نیز چنین هستند. و به تعبیر دیگر تأثیر حقیقی در همه امور از جانب خداست، نه خود مخلوقات؛ (لا مؤثر فی الوجود إلا الله).

توحید در عبادت

توحید در عبادت یعنى جز ذات پروردگار هیچ موجودى شایسته عبادت و پرستش ‌نیست. توحید در عبادت لازمه توحید ذات و صفات است. حضرت علی علیه السلام در تفسیر فرازهای اذان می فرمایند: «اما قوله «اشهد ان لا اله الاالله...‌» كانه یقول: اعلم انه لامعبود الا الله (عزوجل) و ان كل معبود باطل سوى الله»[۴]

وقتی مسلم شد كه «واجب الوجود» تنها خداست و هرچه غیر اوست ممكن و محتاج و نیازمند است، پس عبادت مخصوص اوست و او كمال مطلق است. و غیر از او كمال مطلق وجود ندارد و عبادت هم برای رسیدن به كمال است؛ بنابراین عبادت مخصوص خداوند است.

آیاتی که به توحید در عبادت اشاره دارند:

   «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» ما در هر امتی رسولی فرستادیم كه خدای یكتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب كنید. (سوره نحل، آیه 36)

   «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ» ما پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینكه به او وحی كردیم كه معبودی جز من نیست فقط مرا عبادت كنید. (سوره انبیاء، آیه 25)[۵]

«توحید» از منظر مذاهب اسلامی

در میان مکاتب اسلامی توحید ذاتی و توحید در عبادت مورد قبول قطعی همه گرایش های فکری بوده است ولی در مورد توحید صفاتی و توحید افعالی اختلافاتی وجود دارد: اشاعره، منكر توحید صفاتى‌ بوده و معتزله منکر توحید افعالی اند.

شهید مطهری در این زمینه می گوید: «توحید جزء اصول پنجگانه معتزله نیز بود، همچنانكه جزء اصول‌ اشاعره نیز هست، با این تفاوت كه توحید مورد نظر معتزله كه مشخصه مكتب آنها به شمار می‌رود توحید صفاتی است كه مورد انكار اشاعره است و توحید مورد نظر اشاعره كه مشخص مكتب آنها به شمار می‌رود توحید افعالی‌ است كه مورد انكار معتزله است...


توحید در نظر شیعه

توحید مورد نظر شیعه - علاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت - هم شامل‌ توحید صفاتی و هم شامل توحید افعالی می شود. یعنی شیعه در بحث صفات‌ طرفدار توحید صفاتی است و در بحث افعال طرفدار توحید افعالی، اما توحید صفاتی شیعه با توحید صفاتی معتزله متفاوت است، توحید افعالی او نیز با توحید افعالی اشاعره مغایرت دارد. توحید صفاتی معتزله به معنی خالی بودن ذات از هر صفتی و به عبارت‌ دیگر به معنی فاقد الصفات بودن ذات است، ولی توحید صفاتی شیعه به‌ معنی عینیت صفات با ذات است».[۶] پانویس

مفردات راغب اصفهانی، نشر مرتضوی، 1388، ص 551. شیخ صدوق، التوحید، ص 28، ح 24. نهج البلاغه، خطبه 65. شیخ صدوق، معانى الاخبار، ص 39. برای مطالعه بیشتر ر.ک به سایت پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام

   مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی: ص 35.

منابع

  1. جرجانی التعریفات ص 96 واژه التوحید
  2. قاضی عبد الجبار معتزلی، شرح الاصول الخمسه، ص 80
  3. ر ک طباطبایی،«توحید شهودی از منظر امام خمینی»، ص۱۰۴.