تصوف در صربستان، مونتهنگرو، مقدونیه و کوزوو
این پژوهش با هدف توصیف تصوف در مرزهای امروزی جمهوری صربستان، جمهوری مونتهنگرو، جمهوری مقدونیه، استان خود مختار کوزوو و طریقتهای مختلفی که در این کشور در یک دوره زمانی طولانی فعال بودهاند و یا هنوز در حال فعالیت هستند، و هم چنین نفوذ این پدیده مذهبی در فرهنگ جامعه بالکان، به ویژه در بخش هنر و ادبیات نگاشته شده است. تلاش بر این بوده است که تأثیر تصوف و طریقتهای آن به مثابه نیروی محرکی برای گسترش دین اسلام در صربستان و دیگر سرزمینهای مجاور که بعداً توسط امپراطوری عثمانی اشغال شدند نشان داده شود.
در طول قرنهای گذشته، تعداد زیادی از مکتبهای عرفانی در منطقه ایجاد شده است که شبکه گستردهای از خانقاهها را تأسیس و در آن دراویش به فعالیتهای آموزشی و عملی صوفیانه پرداختهاند و هم چنین آثار ادبی ارزشمند مانند اشعار و غزلهای اصیل و هم چنین تفاسیر بخشهای مهم از تصوف را منتشر نمودهاند. آنها رسوم سنتی یادگیری زبان تمدن اسلامی قرون وسطی که عربی، فارسی و ترکی عثمانی بوده است را در خانقاهها و کتابخانههای سراسر منطقه بالکان توسعه دادهاند. امروزه تعداد زیادی از خانقاههای اهل تصوف در منطقه فعال هستند و اسناد و مدارک موجود حاکی از فعالیت نه طریقت در منطقه است، اگر چه برخی از آنان پیروان قابل توجهی ندارند.
آشنایی با تصوف
پیدایش
از دیدگاه منابع متصوفه در بالکان، ظهور تصوف مربوط به سده های 8 و 9 میلادی در محافل فرهنگی عراق و ایران میشود. این مکتب در کمترین مدت از ویژگیهای عرفان برخوردار شد. ظاهراً ابو هاشم عارف نیمه دوم سده هشتم میلادی از کوفه اولین کسی بود که نام صوفی را انتخاب کرد. تصوف از قرن یازدهم میلادی به یک جنبش مردمی و مذهب قشری تبدیل میگردد و از آن زمان به بعد طریقتهای عرفانی مختلف آن اعلام وجود میکنند.
ماهیت
پروفسور ندیم فیلیپویچ در کار مطالعاتی خویش تحت عنوان (تصوف ـ عرفان اسلامی) ثابت میکند که عرفان اسلامی نوعی عمل معنوی مجزا و منزوی نیست، بلکه ریشه در اسلام و تمدن آن دارد. بنا به اعتقاد او تصوف در مسیر رشد خود، محکم ترین تکیه گاه خویش را در قرآن یافت و به شکل یک دکترین در جناح اسلام تسنن و جناح اسلام تشیع رشد کرد.
تصوف و ایرانیان
به نظر دکتر آگیج تصوف نزد اعراب نیز وجود داشته است، لیکن این مکتب نزد ایرانیان از ویژگی فلسفی برخوردار گردید؛ لذا بسیاری از اهل قلم در صدد شناسایی تفاوتهای تصوف ایرانی با تصوف عربی برآمدهاند. بنا به اعتقاد دکتر فهیم بایراکدارویچ تفاوت این دو در این است که تصوف عربی شدیداً به اسلام پایبند است در حالی که تصوف ایرانی یا به عبارت بهتر تصوف اصیل آزاداندیشتر است و لذا بینش ضد ارتدوکسی دارد. در تصوف ایرانی رگههایی از فلسفه یونانی (مکتب افلاطونی) و نگاه شیعی به دیدگاههای اسلامی دیده میشود. وی مهم ترین و برجسته ترین صوفیان ایرانی را بابا طاهر عریان، ابوسعید و کوهی میداند. هم چنین از حافظ و رومی به عنوان شاعران برجسته ایرانی نام میبرد.
عامل گستردگی طریقتهای صوفیه
دلایل گوناگونی برای وجود طریقتهای صوفیه و تکایای آنان وجود دارد و پیدایش آنها تنها دستاورد نفوذ برخی طریقتهای خاص صوفیان یا برخی شخصیتهای شایسته نبوده است برای نمونه چرا حتی امروز شمار فراوانی از جوانان آلبانیایی، ترک و بوشنیاک با کمال میل و رغبت درونی به طریقتهای صوفیه میپیوندند. یقیناً علل و انگیزههای فردی مانند پیوندهای عاطفی، احساس تنهایی در زندگی تأثیر سکوت و آرامش تکایا بر روان آدمی و دلایل مذهبی ـ سنتی، اجتماعی، گرایش به اندیشیدن و موارد دیگر تأثیر عملی و نظری قابل توجهی در این موضوع دارند.
بررسی منطقهای تصوف
صربستان (بخش مرکزی)
منابع بسیار اندکی درباره تصوف، طریقتهای صوفیه و خانقاه در بخش مرکزی صربستان یعنی ایالت ویوودینا به ویژه پس از خاتمه سلطه عثمانیها وجود دارد. از اوایل سده شانزده میلادی اشاراتی به درویش و صوفی و زاویه یا خانقاه در برخی نواحی صربستان شده است.
مونتهنگرو
در ارتباط با تصوف، خانقاه و طریقتهای صوفیه در مونتهنگرو، به عبارت دیگر در بخش سنجاک که در سرزمین مونتهنگرو واقع شده است، متأسفانه کارهای تحقیقی کمتری صورت گرفته و علت اساسی آن رشد بسیار ضعیف تصوف و طریقتهای صوفیه طی سدههای گذشته در منطقه مذکور میباشد.
مقدونیه
محققان و پژوهشگران متعددی از جمله گلیشا الزوویچ و دکتر حسن قلشی به موضوع رشد و گسترش تصوف و طریقت های صوفیه در مقدونیه پرداخته اند.