پیمان اسلو

از ویکی‌وحدت
قرارداد اسلو.jpg

پیمان اسلو، یا توافق سازش معروف به اسلو، به پیمانی اطلاق می‌گردد که میان سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) و رژیم جعلی صهیونیستی در سال ۱۹۹۳ میلادی منعقد شد. در این معاهده یاسر عرفات رئیس وقت سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) تحت نظارت بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا به امضای این توافق سازش با اسحاق رابین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی تن داد. این توافق سازش با ادعای حل منازعه فلسطین-اسرائیل، در یک چارچوب زمانی مشخص، و به رسمیت شناختن دوجانبه حق موجودیت و تشکیل کشور فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ امضا شد؛ اما متاسفانه پس از این پیمان هم، رؤیای تشکیل کشور فلسطین محقق نگردید و شهرک‌سازی و یهودی‌سازی قدس بیشتر شد. این توافق ثابت کرد، مذاکره با رژیم صهیونیستی، راهکار درستی نیست. این توافق در محوطه کاخ سفید به امضای عرفات و اسحاق رابین رسید، اما به دلیل آن‌که مذاکرات محرمانه این توافقنامه در اسلو پایتخت نروژ بین تیم ساف به ریاست احمد قریع و تیم رژیم صهیونیستی با نظارت شیمون پرز و رابین صورت گرفته بود، توافق‌نامه اسلو نامگذاری شد.

مفاد این توافق‌نامه

  1. به رسمیت شناختن متقابل: سازمان آزادیبخش فلسطین اعلام کرد حق موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت می شناسد، رژیم موقت نیز این سازمان را به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطین به رسمیت شناخت. (گروههای فلسطینی این شناسایی را قبول ندارند).
  2. ایجاد خودگردانی در فلسطین: بر سر ایجاد یک حکومت خودگردان فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه طی یک دوره انتقالی حداکثر پنج ساله، توافق شد.
  3. اجرای تدریجی: توافق شد که توافقات بتدریج اجرا شود، به این ترتیب که مرحله نخست با خروج رژیم اشغالگر اسرائیل از شهرهای جنین و اریحا آغاز شود.
  4. مذاکرات درباره مسائل نهایی: توافق شد که مذاکرات بین دو طرف در مورد مسائل نهایی مانند بیت المقدس، آوارگان فلسطینی، مرزها و شهرک‌ها در سال سوم مرحله انتقالی آغاز شود که هیچ یک انجام نشد و تل‌آویو قدس را پایتخت خود می‌داند و هرگز حاضر نیست آوارگان به فلسطین برگردند.

تشکیلات خودگردان فلسطین

تشکیلات خودگردان فلسطین طبق توافق اسلو و توافق غزه- اریحا، در ۲۲ درصد از خاک فلسطین تأسیس شد تا نهادی موقت برای مدیریت امور خودگردانی فلسطینی‌ها در کرانه باختری و نوار غزه باشد. در این میان فلسطینی‌های داخل اراضی اشغالی ۱۹۴۸، از این توافق مستثنی شدند، به این بهانه که آنها یک موضوع داخلی اسرائیل هستند.

دو طرف در ادامه به توافق‌های تفصیلی دیگر که مکمل توافق اسلو بود، دست یافتند مانند توافق اقتصادی پاریس در جولای ۱۹۹۴ که روابط اقتصادی و مالی میان دو طرف را مشخص کرد. یا توافق مقدماتی قاهره برای انتقال اختیارات مدنی در کرانه باختری (در آگوست ۱۹۹۴) که ارکان انتقال قدرت مدنی را از طرف اسرائیلی به طرف فلسطینی ایجاد می‌کرد. دو طرف، پس از آن در خصوص مراحل اجرای مرحله دوم «توافق اسلو» برای خروج ارتش رژیم صهیونیستی از شهرهای فلسطینی در کرانه باختری، آزادی اسرای فلسطینی از زندان‌های این رژیم و سازماندهی انتخابات قانون‌گذاری در اراضی فلسطینی وارد مذاکره شدند. ساحت کرانه باختری، با حفظ سلطه رژیم موقت بر مرزهای آن، امنیت خارج از آن، قدس، شهرک‌های صهیونیست و مسئولیت امنیت فراگیر اسرائیلی‌ها، به سه بخش تقسیم شد.

تقسیم بندی مناطق

  • منطقه A (الف) : از نظر امنیتی و اداری کاملا تحت کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین و مساحت آن، ۱۸ درصد کرانه باختری را شامل می‌شود.
  • منطقه B (ب): از نظر اداری تحت نظارت تشکیلات خودگردان فلسطین و از نظر امنیتی تحت اداره رژیم صهیونیستی است و مساحت آن، ۲۱ درصد کرانه باختری را شامل می‌شود.
  • منطقه C (ج): از نظر امنیتی و اداری، کاملا تحت کنترل رژیم صهیونیستی و ۶۱ درصد مساحت کرانه باختری را تشکیل می‌دهد.

کرانه باختری ۵۶۵۵ کیلومتر مربع مساحت دارد که ۲۱ درصد مساحت تاریخی کل فلسطین است و مساحت منطقه موسوم به «ج یا C» برابر با ۳۴۵۰ کیلومتر مربع است و اکنون تحت کنترل رژیم صهیونیستی قرار دارد و شهرک‌سازی رژیم صهیونیستی در منطقه ج متمرکز است. شهرک‌سازی‌هایی که حتی متحدان غربی تل‌آویو به آن اعتراض میکنند در این بخش ادامه یافته است.

کابینه کنونی رژیم صهیونیستی به نخست‌وزیر نتانیاهو نیز در ادامه اقدامات غیرقانونی برای الحاق مناطقی از کرانه باختری به اراضی اشغالی، به دنبال تصرف کامل منطقه موسوم به منطقه ج در کرانه باختری و الحاق آن به اراضی اشغالی خود است. منطقه‌ای که نظامیان صهیونیست به صورت مستمر و دوره‌ای به بهانه ساخت‌وساز بدون مجوز، در حال تخریب منازل فلسطینی‌ها هستند و این امر مقدمه الحاق این اراضی به فلسطین اشغالی است و ساخت‌وساز غیرقانونی برای شهرک‌نشینان است.

پس از توافق اسلو

پیمان اسلو 2.jpg

از لحاظ تاریخی صهیونیست‌ها تا کنون، به هیچیک از توافق‌هایی که امضا کردند، نه از نظر سیاسی و نه اقتصادی و میدانی پایبند نماند‌ند. توافق اسلو نیز از این قاعده مستثنی نبود. کشور فلسطین که سازمان آزادیبخش فلسطین آرزو داشت، توافق اسلو مقدمه تشکیل آن، باشد، ایجاد نشد و مساحت‌هایی که پس از توافق تحت کنترل خودگردان بود، طی کمتر از هشت سال پس از امضای توافق اسلو، بار دیگر به اشغال صهیونیست‌ها درآمد. امری که سرآغاز انتفاضه الاقصی در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ بود زیرا روند موسوم به صلح در فلسطین، به بن‌بست رسید.

تشدید شهرک‌سازی

در مرحله پس از توافق اسلو، شهرک‌سازی و شمار شهرک‌نشینان دچار جهش شد و فلسطینی‌ها شاهد ساخت جاده‌های کنارگذر بیشتر و ایجاد مناطق صنعتی برای شهرک‌های صهیونیست‌نشین در اراضی فلسطینی بودند.

شمار شهرک‌نشینان از ۹۰ هزار نفر در سال ۱۹۸۹ به ۱۰۰ هزار نفر در سال ۱۹۹۱ و ۱۵۴ هزار نفر در سال ۱۹۹۶، پیش از انتخاب بنیامین نتانیاهو به عنوان نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی رسید. سپس این تعداد در سال ۲۰۰۰ به ۲۰۵ هزار نفر و در سال ۲۰۱۰ به ۳۲۷ هزار نفر رسید. تا این‌که شمار شهرک‌نشینان در کرانه باختری در سال ۲۰۲۲، -بدون محاسبه شهرک‌نشینان حاضر در محله‌های قدس شرقی- به حدود ۴۷۰ هزار نفر رسید، .

در کنار این شهرک‌سازی‌ها، یهودی‌سازی قدس و مسجدالاقصی هر روز روند رو به رشدی دارد و روند سازش، مذاکرات تشکیلات خودگردان با صهیونیست‌ها و هماهنگی‌های امنیتی میان دو طرف هم‌چنان ادامه دارد.

از همان آغاز امضای توافق اسلو تا به امروز، میان گروه‌های فلسطینی شکاف ایجاد شده که تا به امروز ادامه دارد و این امر یکی از اهداف پنهان صهیونیست‌ها از امضای این توافق بود و به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران، اسلو دامی بود که با هدف، پایان دادن به مقاومت مسلحانه فلسطین پهن شد.

از جمله دلایل ننگین بودن اسلو:

  1. ماهیت موقتی بودن این پیمان: این قرارداد به نحوی تنظیم شده بود که به طور تدریجی، شرایط را تغییر دهد. پایه‌ گذاران این توافق‌نامه، آن را به گونه‌ای تنظیم کردند که رهبران هر دو طرف، زمان کافی را برای اعتماد سازی و متقاعد کردن مردم خود داشته باشند. پیش بینی می‌شد که این توافقنامه بیش از 5 سال دوام نیاورد. اکنون که چند دهه گذشته و کابوس فلسطین‌یان در مورد این‌که این توافقنامه موقتی، به توافقنامه‌ای دائم تبدیل نشود، به حقیقت پیوسته است. هیچ ماده‌ای در این قرارداد، برای مقابله با این مسئله وجود ندارد.
  2. فقدان چهارچوب: این قرارداد موقتی نه تنها تبدیل به قراردادی دائمی شد، بلکه ماهیت موقتی بودن این توافقنامه، این امکان را به تنظیم کنندگان آن داده بود که از برخی از مسائل اساسی که باید برای آنها محدودیت اعمال می‌شد، خودداری کنند. مسائلی چون مرزها، شهرک‌ها، پناهندگان، امنیت و بیت المقدس، در عرض این دوره 5 ساله، بدون وجود مرجع مشخصی که مذاکره کنندگان آتی به آن ملزم باشند، قابل حل نبودند؛ به علاوه، فقدان چهارچوب در این قرارداد، وضعیت مناطق اشغالی در سال 1967 را نیزمشخص نکرد.
  3. نبود محدودیت در شهرک سازی: درحالی‌که گفته می‌شود مذاکره کنندگان فلسطینی در طول این دوره موقت 5 ساله، سعی داشتند که ساخت تمام شهرک ‌های رژیم صهیونیستی را به تعلیق درآورند، اما در انجام این تعهد شکست خوردند و اکنون با گذشت چند دهه از امضای این پیمان، اسرائیلی‌ها در غیاب یک چهارچوب مناسب، آزادانه و در هرکجا و هرزمانی که اراده کنند، بدون هیچ گونه محدودیت قانونی، به ساخت و ساز خود ادامه می‌دهند. در حال حاضر، شهرک‌های یهودی نشین در مناطق اشغالی، نسبت به سال 1993، دوبرابر شده است.
  4. بیت المقدس (اورشلیم): به خاطر وجود اختلافات عمده بر سر بیت المقدس، طرفین این قرارداد، توافق کردند که بحث‌های مربوط به این شهر مقدس و جمعیت آن را تا زمان برگزاری مذاکرات، جهت روشن شدن وضعیت دائمی، که باید در عرض 5 سال در مورد آن به نتیجه می‌رسیدند، به تعویق بیاندازند. اما در نبود چهارچوب و عدم توافق بر سر این مسئله در مذاکرات، رژیم صهیونیستی که در شرق اورشلیم [بیت المقدس] قوانین خود را پیاده می‌کند، خواسته‌های خود را در عمل به اجرا درآورده و از آن زمان تاکنون، با کشیدن دیواری 10 متری و ایجاد ده‌ها ایست بازرسی، موفق به جداسازی این شهر شده است. هیچ کنترلی بر سیاست‌های اجرایی که منجر به از دست دادن اقامت هزاران فلسطینی ساکن در بیت المقدس شد، وجود ندارد و سیاست رژیم صهیونیستی در خصوص مکان‌های مقدس، به ویژه مسجدالاقصی، همچنان ادامه دارد.
  5. مناطق A, B , C: تقسیم و جداسازی نواحی اشغالی فلسطین به مناطق مختلف نیز، مسئله‌ای موقتی در نظر گرفته شده بود. از آنجایی که بیش از 60 درصد این مناطق، به عنوان منطقه C در نظر گرفته شده، و اسرائیل روی آن کنترل امنیتی و اجرایی دارد، از رشد و توسعه مناطق فلسطینی در این ناحیه کاملا جلوگیری شده است. به علاوه، اسرائیلی‌ها به تعهدات خود در خصوص منطقه A که در آن به فلسطینی‌ها حقوق انحصاری امنیتی و اجرایی اعطا شده بود، پایبند نماندند.
  6. ساز و کارهای اجرایی: یکی از بزرگترین شکاف‌های پیمان اسلو این است که در صورتی‌که هر یک از طرفین، در انجام تعهدات خود کوتاهی کند، هیچ راه حلی برای این مسئله در نظر گرفته نشده است. با آنکه این تفاهم نامه در واشنگتن به امضا رسیده است، اما هیچ طرف سومی، کارایی و اجرای درست و کامل این قرارداد را تضمین نکرده است. درصورتی‌که یکی از طرفین این موافقتنامه، تعهدات خود را زیر پا گذارد، هیچ مجازاتی شامل حال آن نخواهد شد و این موضوع، به اشغالگران اجازه داده تا تمام جنبه‌های زندگی فلسطینیان را کنترل کرده و بدون آنکه بهایی بپردازند، هر یک از اصول این توافقنامه را که لازم بدانند، زیر پا گذارند.
  7. پناهندگان: پناهندگان فلسطینی بیش از هر کس دیگری از پیمان اسلو ضربه خورده‌اند. در حالی‌که سازمان آزادیبخش فلسطین، خود را عمدتا جنبشی می‌نامید که از میان پناهندگان برخاسته و در جهت منافع آنها ایجاد شده است، این توافقنامه به مسئله پناهندگان، تنها به عنوان یکی از مسائل دائمی اشاره می‌کند که مانند قطعنامه 194 سازمان ملل، هیچ چهارچوب یا مرجع اصلی ندارد.
  8. روابط اقتصادی: «پروتکل پاریس» که از پیمان اسلو سرچشمه گرفته، تا حد بسیار زیادی به سود اقتصاد اسرائیل و کسب و کار این رژیم بوده است. اسرائیل همچنان ورود کالاها به مناطق فلسطینی را کنترل کرده و از کالاهایی که برای ارسال به فلسطین در نظر گرفته شده‌اند، عوارض گمرکی دریافت می‌کند. تولیدکنندگان اسرائیلی نیز در بازار گرفتار فلسطین، همچنان از انحصار تقریبی بهره‌مند هستند.
  9. محدودیت‌های جابه جایی: باوجودی که پیمان اسلو شامل مقرراتی برای حضور دائمی پلیس فلسطین در تمامی گذرگاه‌های مرزی است، اما رژیم صهیونیستی پس از انتفاضه دوم در اکتبر 2000، این مقررات را زیر پا گذاشت و صدها نقطه بازرسی را ایجاد کرد که تا به امروز پابرجا هستند و با وجود تعهد رژیم صهیونیستی مبنی بر بازگشت به وضعیت پیش از سال 2000، این رژیم تاکنون به تعهدات خود عمل نکرده‌ است.
  10. آب: کمبود آب و امتناع اسرائیل در اجازه دادن به فلسطینی‌ها برای حفر چاه در منطقه C که از لحاظ داشتن آب‌های زیرزمینی بسیار غنی است، به کمبود شدید آب منجر شده است؛ این در حالیست که رژیم صهیونیستی، مقادیر فراوانی از آب یارانه‌ای را در اختیار شهرک نشینان خود قرار می‌دهد.
  11. مجوز عبور غزه-کرانه باختری: جابه جایی مردم وکالاهای مورد نیاز آنها، جزوی از پیمان اسلو به شمار می‌رفت که تنها چند روز اجرا شد. آخرین تلاش صورت گرفته توسط کاندولیزا رایس، وزیر سابق امور خارجه آمریکا برای احیای این توافقنامه، از سوی رژیم صهیونیستی ناکام ماند.
  12. دیوار: از آنجایی که در پیمان اسلو، هیچ اشاره‌ای به دیوار امنیتی اسرائیل نشده است، اسرائیل در غیاب یک توافقنامه در خصوص مرزها، توانسته است که به طورغیرقانونی دیواری در پشت مناطق فلسطینی احداث کند. این مانع، بر مبنای منافع اسرائیل و در جهت حفاظت از شهرک‌های یهودی نشین و تقویت مرزهای وسیع اورشلیم (بیت المقدس)، ایجاد شده است. با این‌که فلسطینی‌ها این موضوع را به دادگاه لاهه کشاندند، اما اسرائیل زیر بار رای این دادگاه مبنی بر غیرقانونی بودن این دیوار نرفت و حاضر به جابه جایی آن نشد.
  13. دولت مدنی: در حالی‌که پیمان اسلو در مورد لزوم انحلال دولت به اصطلاح مدنی اسرائیل که علاوه بر مسائل دیگر، مجوز ساخت و ساز در ناحیه C را کنترل می‌کند، صحبت می‌کند، این مسئله هرگز اتفاق نیفتاده است.
  14. انزوای غزه: طبق پیمان اسلو، غزه و کرانه غربی دارای یک موجودیت واحد هستند. مقامات بین المللی بارها اعلام کرده‌اند که از دولت مستقل فلسطین حمایت می‌کنند. عقب نشینی یک‌جانبه اسرائیل از غزه، موجب جداسازی و انزوای نوار غزه شده است. اسرائیل در پیمان اسلو هیچ تضمینی در خصوص تداوم این کار ارائه نداده است و در حقیقت، فرودگاه و بندر غزه را نیز تخریب کرده است. به علاوه، عدم اجرای توافقنامه‌های مرزی و تعهدات مربوط به مجوز عبور غزه-کرانه باختری، بیش از پیش بر انزوای غزه افزوده است.
  15. ارتباطات: یکی از شروط مندرج در پیمان اسلو، ایجاد یک کمیته فنی مشترک برای حل و فصل مسائل مربوط به ارتباطات است. این کمیته مشترک، به ندرت تشکیل شده و در صورت تشکیل، توافق چندانی در مورد این مسائل صورت نگرفته است. اسرائیلی‌ها عملا قدرت وتوی خود را در مورد تمام توسعه‌های ارتباطی و مخابراتی حفظ کرده‌اند. برای مثال، اسرائیل از توسعه سیستم‌های ارتباطاتی سلولی 3G ، جلوگیری می‌کند.

دستاوردهای تلخ اسلو برای فلسطین

پیمان اسلو با گذشت بیش از سه دهه، نشان داد که تمام وعده‌های این پیمان دروغین و مهم‌ترین نتایج آن یهودی‌سازی بیت‌المقدس و گسترش سرطانی مانند شهرک‌های صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین بود؛ نکته اینجا است که در مقابل این همه خیانت اسرائیل، تنها اقدام تشکیلات خودگردان فلسطین شکایت به آمریکا یا همان حامی جلاد، بود که این شکایت نیز هرگز شنیده نشد.

نکته دیگر این که توافق‌نامه اسلو تصریح می کند که هیچ یک از طرفین نمی توانند در زمان پیش از اعلام نتایج مذاکرات تعیین وضعیت نهایی، اقدامی انجام دهند که وضعیت را در کرانه باختری و نوار غزه تغییر دهد. این بند از پیمان اسلو برای اسرائیل، تنها چند سطر روی کاغذ بود و در طول دوره مذاکرات، برعکس شهرک سازی را تسریع کرد.

این اقدام صهیونیست‌ها رویای تشکیل کشور مستقل فلسطینی را پیش از محقق شدن، پایان داد اما حکومت خودگردان فلسطین همچنان آرزوی مذاکره برای دستیابی به آن را دارد، هرچند که دیگر سرزمینی برای مذاکره وجود ندارد!

بر اساس آمار منتشر شده توسط مراکز فلسطینی و حتی مراکز وابسته به رژیم صهیونیستی، تعداد شهرک نشینان هنگام امضای توافقنامه اسلو در سال 1993 از 150 هزار نفر فراتر نمی‌رفت که در 144 شهرک در کرانه باختری، قدس و نوار غزه مستقر بودند، اما پس از توافق اسلو شمار شهرک‌ها دو برابر شد و امروز آمار آن به بیش از 550 عدد رسیده است.

به طور کلی، شهرک‌سازی در مقایسه با دوره پیش از امضای معاهده اسلو و تأسیس تشکیلات خودگردان فلسطین در سال 1994، رشد بیش از 240 درصدی داشته و هم اکنون تعداد شهرک نشینان در کرانه باختری به بیش از 700 هزار نفر می رسد.

تعداد صهیونیست‌ها در شرق قدس بیش از 300 هزار نفر است که به وضوح طرح تل آویو برای تبدیل قدس اشغالی به پایتخت «اسرائیل» را آشکار می کند.

انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی گواه آن است‌که شهرک سازی رژیم صهیونیستی برخلاف آنچه در رسانه‌های آمریکایی تبلیغ می شود، از حمایت و تشویق صریح واشنگتن برخوردار است.

در مقابل توطئه اسلو برای فراموشی مبارزه امروز شاهد نسلی در فلسطین هستیم که نه تنها مقاومت را کنار نگذاشته است بلکه معادله جدیدی بر اشغالگران صهیونیست تحمیل کرده است، جوانان فلسطینی در برابر دشمن، اسلحه به دست گرفتند چرا که به خوبی می‌دانند با زبان مذاکره نمی توان با اشغالگر صحبت کرد، رژیم تنها زبان زور را می‌فهمد.

جوانان فلسطینی در کرانه باختری که زمین را زیر پای اشغالگران به لرزه درآورده اند، متقاعد شده اند که مذاکرات توهمی بیش نیست که آمریکایی‌ها آن را در ذهن برخی فلسطینی‌ها کاشته است تا نبینند که چگونه زمین‌شان غصب می‌شود و چشمان‌شان را به روی بیش از 360 شهرک صهیونیست نشین در سرزمین‌های اشغالی و محاصره شدن فلسطینیان در میان آن، ببندند.

این نسل از طعم تلخ ثمره‌های پیمان اسلو خسته شده و دریافته است‌که رژیمی که به زور توسط استعمارگران انگلیس به آنها تحمیل شده و به لطف قدرتی که آمریکا به آن داده است تا امروز به حیات خود ادامه داده است، حق فلسطینیان را هرگز بنا ندارد که بازگرداند و تنها راه باقی مانده برای ملت فلسطین در مقابل اشغالگران، اعمال زور و استفاده از اسلحه مقاومت است.

منابع