کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین

از ویکی‌وحدت

سیدکاظم نور مفیدی، در سال ۱۳۱۹ خورشیدی متولد شد. پس از دوره ابتدایی، در دوازده سالگی به تحصیل علوم دینی مشغول شد و پس از چهار سال تحصیل در گرگان به مشهد و از آنجا به قم مهاجرت کرد و در حدود هیجده سال در آن مراکز مهمّ معارف اسلامی به تحصیل علوم دینی پرداخت و به درجه اجتهاد رسید. از فعالیت های وی : حوزه علمیه امام خمینی گرگان، موسسه فرهنگی میرداماد و مدرسه علمیه خواهران الزهرا توسط نورمفیدی در گرگان تاسیس شده اند. او در جدایی گرگان از استان مازندران و ایجاد استان گلستان نقش به سزایی ایفا کرد. نورمفیدی هم اکنون نماینده ولی فقیه در استان گلستان، امام جمعه گرگان، عضو مجلس خبرگان، مدرس سطوح عالی و خارج فقه حوزه علمیه گرگان و رئیس شورای مدیریت حوزه های علمیه استان گلستان است.

نسب

آيت ا… حاج سيدكاظم نورمفيديدر سال ۱۳۱۹ در خانواده‏اي متدين و اصيل در گرگان ديده به جهان گشود. اجداد ایشان از روحانيون بنام و مورد احترام اين شهر بودند. پدر بزرگ ایشان مرحوم حاج سيد احمدنورمفيدي و سایر اجداد‏شان از جمله سيدمحمدموسوي مفيدي، سيدمحمد باقر موسوي مفيدي، سيدقوام‏الدين محمدموسوي ‏مفيدي و سیدمفيدموسوي، همگی از علما و روحانیون مورد وثوق ایالت استرآباد و دارای کرسی تدریس، وعظ و خطابه بودند. مدرسه علمیه سادات مفیدی در گرگان از مراکز به یادگار مانده از اجداد ایشان است. نسب آیت ‏ا…نورمفیدی با واسطه ۲۸ نسل به امام هفتم، امام کاظم(ع) می‏رسد. سادات مفیدی استرآباد از نسل «ابراهیم مجاب» نوه‏ی گرانقدر امام موسی بن جعفر(ع) هستند، ابراهیم مجاب شخصیتی بزرگ در تاریخ شیعه است. او را به این دلیل مجاب یعنی کسی که پاسخ شنیده، خوانده‏اند چون وی وقتی وارد حرم حضرت سید الشهداء(ع) شد، عرض کرد: «السلام علیک یا ابا». (سلام بر تو‌ ای پدر). در جواب، صدایی شنیده شد: «و علیک السلام یا ولدی». (و بر تو سلام‌ ای فرزندم) و از این رو به «مُجاب» شهرت یافت. قبر او در مجاورت قبر امام‏حسین(ره) زیارتگاه زائران ابا عبدا…(ع) است.

معرفی اجمالی

سیدکاظم نورمفیدی در مهر ۱۳۱۹ در گرگان زاده شد. پدرش سیدمهدی از سادات مفیدی گرگان و کارمند دولت بود و برای اشتغال به کار در دستگاه دولتی از سیدحسین بروجردی اجازه گرفته بود. مادرش نیز بانویی متدین و پارسا بود[۱]. سیدکاظم نورمفیدی در دوازده‌سالگی، مقدمات علوم حوزوی را در مدرسه عمادیه گرگان نزد سیدحسین نبوی و سیدعبدالله بهبهانی خواند[۲] و در سال ۱۳۳۵ به مشهد رفت و نزد استادانی چون محمدجواد ادیب نیشابوری درس خواند. وی در سال ۱۳۳۶ به حوزه قم رفت و دوره سطح را از محمدتقی ستوده، مصطفی اعتمادی، جعفر سبحانی[۳] و محمد فاضل لنکرانی[۴] فرا گرفت و در درس خارج فقه سیدحسین بروجردی و امام‌خمینی شرکت کرد و پس از تبعید امام‌خمینی، از درس خارج محمدعلی اراکی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، مرتضی حائری یزدی[۵]، سیدمحمد محقق داماد[۶] و میرزاهاشم آملی[۷] استفاده کرد؛ همچنین از مباحث فلسفی مرتضی مطهری بهره برد[۸]. وی همزمان با تحصیل، تدریس نیز می‌کرد[۹].

تحصیل در حوزه علمیه

فضای معنوی خانواده و عشق و علاقه وافر او به معارف دینی باعث شد تا در سال۱۳۳۱ با ورود به حوزه علمیه عمادیه گرگان تحصیلات علوم دینی خود را آغاز کند. مقدمات را در گرگان به پايان رسانيد. در سال ۱۳۳۵ عازم مشهد مقدس شد و تحصیلات خود به ویژه ادبیات را ادامه داد و نزد اساتيد بزرگي همچون اديب نيشابوري دوم به تحصيل علم مشغول شد. در همين ايام دوستي و رفاقت او با حضرت آيت ‏ا… خامنه‏ اي و آيت‏ ا… شهيد سيد عبدالكريم هاشمي ‏نژاد آغاز گردید. آیت ‏ا… نورمفیدی نحوه آشنایی خود با مقام معظم ‏رهبری را اینگونه نقل کرده‏ اند: «اواسط پاییز ۱۳۳۵، وقتی که ۱۶ سال سن داشتم، مدت کوتاهی بود که در مشهد مقیم شده بودم. آقايي به نام حاج سيدجواد بختياري كه گاهي براي تبليغ به گرگان مي‏ آمد و از آنجا ما يكديگر را مي‏شناختيم. در مدرسه‏ي نواب حجره داشت. روزي به حجره‏اش كه در طبقه‏ ي دوم مدرسه بود رفتم. وقتی با او مشغول صحبت بودم يك سيد جوان كه هنوز صورتش مو در نياورده بوده و عينكي هم داشت، آمد. من و آقاي بختياري را براي صرف چاي به حجره‏اش دعوت كرد. ما با هم به حجره‏ي‏ ایشان که در طبقه ‏ي اول مدرسه بود، رفتیم. آن طلبه حضرت آیت ‏ا… سيدعلي‏ خامنه ‏اي بود. آشنايي و دوستی من با ايشان از همان جا شروع شد. عصر بسیاری از روزها، با هم به مسجد گوهرشاد كه پاتوق طلاب مشهد بود، مي‏ رفتيم. طلبه‏ هاي مدارس آنجا جمع مي‏ شدند. هم ديدار و مصاحبت بود و هم زيارت امام ‏رضا(ع) و خواندن نماز جماعت مغرب و عشا. بعدها پس از مهاجرت به قم این دوستی بیشتر شد.»

مراجعت به گرگان

در سال ۱۳۵۴ به درخواست مرحوم حجه ‏الاسلام والمسلمین نبوی امام جماعت مسجد حاج آقا کوچک که در آن زمان در بستری بیماری بود و نیز به دعوت جمعي از اهالي گرگان به اين شهر بازگشت و به اقامه جماعت و تشكيل جلسات سخنراني و درس‏هاي تفسير قرآن و نهج البلاغه همت گماشت. مسجد حاج آقا كوچك میدان عباسعلی گرگان با حضور ایشان به سرعت به كانون مبارزه عليه رژيم طاغوت بدل شد و جوانان بسياري از گوشه و كنار در آن اجتماع مي‏كردند.

آیت ا… نورمفیدی سکان‏دار مبارزه با رژیم ستم شاهی در این منطقه بود. به همین دلیل به دستور شخص شاه به تبعيد از گرگان محكوم شد. ایشان را ابتدا به مریوان و سپس بندر لنگه فرستادند.

فعالیت‌ها

نمایندگی ولی فقیه

پس از پيروزي انقلاب اسلامي عهده ‏دار كميته‏ موقت انقلاب در منطقه گردید[۱۰]. سپس به حكم شخص امام(ره) به سمت حاكم شرع دادگاه انقلاب منصوب شد[۱۱]. در مدتي كه در اين سمت فعالیت کرد. هيچ‏گاه تسليم فضاي احساسي آن دوران نگرديد. همواره بر اساس عدل و انصاف و موازين قانوني و شرعي حكم كرد و حركت‏هاي افراطي بر احكام صادره توسط ايشان تاثير گذار نبود. این نگاه ایشان از قبل هم وجود داشت. در جریان حمله مردم خشمگین گرگان به شهربانی این شهر در آخرین ساعات سقوط رژیم شاه، هر چند در ابتدای امر تعدادی از ماموران شهربانی کشته شدند اما حضور و درایت آیت ا… نورمفیدی باعث شد که از ادامه برخورد با ماموران شهربانی خارج از قانون و محاکمه جلوگیری شود.

در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ با حكم شخص امام به عنوان امام جمعه گرگان منصوب گرديد. و اولین نماز جمعه گرگان به امامت ایشان همزمان با اولین نماز جمعه بعد انقلاب در تهران، برگزار شد. لذا ایشان قدیمی‏ ترین امام جمعه ایران هستند.

در سال۱۳۶۱ به رغم آنکه امام(ره) در هر استان یک نماینده داشت، و گرگان و دشت بخشی از استان مازندران بود، حکم کم نظیری به آیت ا… نورمفیدی دادند و با اجازه تصرف در اموری که نیاز به اذن ولی فقیه دارد، ایشان را به عنوان نماینده خود در گرگان و دشت منصوب کردند[۱۲]. این حکم پس از ارتحال امام(ره) توسط مقام معظم رهبری عیناً تنفیذ شد.

وحدت

آیت ‏ا… نورمفیدی از همان اوايل انقلاب با الهام از تعاليم و سيره اهل بيت عليهم‏ السلام و فرمايشات رهبركبير انقلاب و با درايت و تدبير خاص خويش به مسئله وحدت شيعه و سني توجه خاصي مبذول داشت و روابط صميمانه‏اي را كه با اهل سنت منطقه تركمن صحرا از قبل از انقلاب آغاز كرده بود تعميق و توسعه بخشيد. وي ضمن برخورد با عوامل تفرقه افكن، سنگ بناي محكم وحدت را در اين منطقه بنيان نهاد[۱۳]. بي ترديد مي‏توان گفت كه استان گلستان با وجود تنوع قومي و مذهبي، نمونه‏اي كامل و عالي از وحدت امت اسلامي است. و نگاه از سر اعتقاد نه مصلحت به وحدت باعث شد که معظم له به عنوان چهره‏ای محبوب در بین اقوام و مذاهب شناخته شود. جریان ترور ایشان و اعترافات عامل ترور گواه خوبی بر این مدعا است.

حضرت آیت ‏ا… در سال ۱۳۶۰ از سوي منافقين مورد سوء قصد قرار گرفت؛ دو تن از محافظين وي به شهادت رسيدند و يك تن نيز به درجه جانبازي نائل شد. که چند سال بعد به شهادت رسید. سال‏ها بعد عامل ترور ايشان پس از دستگيری دلیل ترور را اینگونه مطرح کرد که سازمان منافقین به این نتیجه رسیده که آیت ‏ا… نورمفیدی عامل وحدت در منطقه و مانع رشد تضادها است و بايد از بين برود تا با تشديد اختلافات مشكلات نظام بيشتر شود.

دفاع مقدس

با شروع جنگ تحميلي او يكي از پشتيبانان اصلي رزمندگان دفاع مقدس بود. شاید اولین نهاد مردمی پشتیبانی از رزمندگان اسلام و کمک به آسیب دیدگان جنگ تحمیلی در ایران با درایت ایشان در آغازین روزهای جنگ به نام «کمیته انصار» در مسجد آقا کوچک گرگان تشکیل شد که تا زمان تشکیل ستاد رسمی جذب و هدایت کمک های مردمی، مسئولیت جمع‏ آوری و ارسال کمک‏ های مردمی به جبهه را بر عهده داشت. شخص آیت‏ ا… نورمفیدی بارها با حضور در جبهه‏ هاي جنگ حق عليه باطل، به ويژه هنگام عملیات مايه دلگرمي آنان مي‏شدند. فرزندان ایشان هم به صورت مکرر به جبهه اعزام شدند.

ارتباط ایشان با یادگاران دفاع مقدس بسیار صمیمی و عاطفی بوده و هست، این شرایط را هم در وصیتنامه ‏ی بسیاری از شهدای دفاع مقدس و هم در ارتباط نزدیک خانواده آنان و همچنین رزمندگان و ایثارگران به عینه می‏توان مشاهده کرد[۱۴].

پانویس

  1. قاسم‌پور، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۴۵۶.
  2. قاسم‌پور، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۴۵۶.
  3. مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۳/۱۴۹۱.
  4. نورمفیدی، حریم امام، ۱۰.
  5. نورمفیدی، خبرگان ملت، ۲/۵۹۱؛ قاسم‌پور، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۴۵۶.
  6. مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۳/۱۴۹۱.
  7. انصاری، ستاره فروزان، ۲۰۳.
  8. مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۳/۱۴۹۱.
  9. نورمفیدی، خبرگان ملت، ۲/۵۹۱.
  10. قاسم‌پور، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۴۵۸.
  11. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۷۲.
  12. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۶۳.
  13. نورمفیدی، حریم امام، ۱۳۹/۸–۹.
  14. صادقلی، پایگاه اطلاع‌رسانی؛ نورمفیدی، استان گلستان، ۳/۸۹.

منابع

استان سیستان و بلوچستان

استان سیستان و بلوچستان در شرق جنوب شرقی ایران واقع است. این استان با حدود ۱۸۰٬۷۲۶ کیلومتر مربع وسعت، بیش از ۱۱ درصد وسعت این کشور را دربرمی‌گیرد. سیستان شامل زابل و شهرهای اطرافش است و بلوچستان دربرگیرنده بقیه شهرها از زاهدان تا چابهار می‌باشد.

سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است به ویژه بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران و آسانترین و بهترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد است.

مردم استان سیستان و بلوچستان از قومیتهای بلوچ و سیستانی می‌باشد که بلوچ ها به زبان بلوچی با لهجه های متفاوت و اغلب با مذهب تسنن و سیستانی ها به گویش پارسی سیستانی صحبت می کنند و عموماً پیرو مذهب تشیع اند. این استان بیشتر آب و هوای گرم و خشک دارد اما در عین حال از تنوع آب و هوایی و اقلیمی ویژه‌ای برخوردار است و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز در این استان پهناور به چشم می‌خورد.

زاهدان مرکز این استان است که از طریق راه‌آهن با میرجاوه پاکستان ارتباط دارد و از سوی کرمان هم به راه‌آهن سراسری ایران متصل است. به زودی قرار است خط راه‌آهنی از سوی چابهار به مشهد و از آنجا به کشورهای آسیای میانه کشیده شود که این خط آهن نقش مهمی را در توسعهٔ این استان و خاور ایران ایفا خواهد کرد.

استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوه‌های استوایی و گرمسیری) و همچنین جاذبه‌های فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای توسعه و آبادانی برخوردار است

دلیل نامگذاری

سیستان که صورت تغییر یافته سجستان یا سکستان است به معنای سرزمین قوم سکا است و بلوچستان نیز محل سکونت قوم بلوچ است.

پیش از اسلام

سرزمین اساطیری سیستان و بلوچستان از دو ناحیه شمال و جنوب تشکیل شده‌است. سیستان امروزی که قسمت شمالی استان را در برمی گیرد، در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که «اهورامزدا» آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی می‌باشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت داده‌اند. نام سیستان از نام اقوام آریایی «سکا» اخذ شده‌است. «سکاها» در حدود سال ۱۲۸ قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار یافته‌اند.

«نیمروز» نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطوره‌ای ایران چون زال، سام و رستم نسبت داده‌اند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی به شمار می‌آمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند.

اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، «یعقوب لیث» صفاری بود. همچنین یعقوب لیث صفاری پس از شکست اعراب زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور اعلام کرد بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هر یک، مدتی در این سرزمین فرمان رانده‌اند.

سر زمین سیستان دارای مکان‌های باستانی ودیدنی فراوانیست مانند کوه خواجه که نام دیگر آن به زبان پهلوی (اوشیدا) است و به معنای کوه ابدی است. این کوه تنها بلندی دشت سیستان است و مورد تقدس زرتشتیان هم قرار دارد زیرا آنان بر این باورند که پیامبر دین زرتشت از آنجا ظهور می‌کند. کوه خواجه از سه سلسله زمانی در خود آثاری بجا دارد از سه سلسله اشکانیان ساسانیان و حکومت‌های اسلامی بعد از آن.

سرزمینی که اکنون بلوچستان نام دارد، به اسم مکا «مکه» مشهور بوده که یونانی‌ها آن را «گدروزیا» نامیده اند. در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این کلمه با کلمه «مکا» کلمه‌ای پدید آمد که به مرور زمان به مکران تبدیل شد. کلمه بلوچستان نیز از زمانی به این سرزمین اطلاق شد که بلوچ‌ها در آن سکونت کردند.

در فرهنگ معین درباره قوم بلوچ آمده است:«قومی ایرانی، صحرانشین و دلیر ساکن بلوچستان، طوایف خارجی کمتر در آن ناحیه نفوذ کرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت نموده‌اند. آنان لهجه خاصی دارند که به بلوچی معروف است در تپه‌های بلوچستان آثاری به دست آمده است که تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد می‌رساند.

آنچه مسلم است، کورش هنگام لشکرکشی به هند، مکران را نیز تصرف کرد. فردوسی در شاهنامه، ازگردان بلوچ سخن گفته است یکی از وقایع مهم بلوچستان، عبور اسکندر مقدونی از این سرزمین در هنگام بازگشت از هندوستان است که در جریان آن در اثر وجود ریگ‌های روان، بیابان‌های خشک و بی‌‌آب و سرسختی مردمان این سرزمین‌، اکثر قوای خویش را از دست داد .

در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عرب‌ها فتح و یکی از سرداران عرب به عنوان حاکم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفت‌ها و جنگ‌های مردم بلوچستان با وی، سرانجام این سرزمین را ترک کرد در سال سی‌صد و چهار هجری قمری، سرزمین بلوچستان به وسیله دیلمیان فتح گردید.

در زمان حکومت سلجوقیان در کرمان، منطقه بلوچستان نیز توسط آنها اشغال و تابع کرمان شد بعد از حکومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ایران بود، اما حکومت مرکزی تسلط کاملی بر آن نداشت.

پس از اسلام

از زمان ساسانیان به بعد این سرزمین همواره جزیی از ایران محسوب می‌شد تا اینکه با دخالت بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی عملاً به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. از این به بعد بلوچستان مانند سایر ایالت‌ها و ولایت‌های کشور حکومت خانی داشت تا در سال ۱۳۰۷ ه. ش. پس از شکست دوست‌محمدخان بارکزایی قدرت حکومت مرکزی در این بخش کشور تثبیت شد.

جغرافیای استان

استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود ۱۸۷٬۵۰۲ کیلومتر مربع، پهناورترین استان ایران می‌باشد،که با قرار گرفتن در بین ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی از خطاستوا و ۵۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ، از نظر جمعیتی از کم تراکم‌ترین استان‌های کشور است.

استان سیستان و بلوچستان از دو منطقه سیستان و بلوچستان تشکیل می‌شود و از شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب بهدریای عمان و از مغرب به استان‌های کرمان و هرمزگان محدود می‌شود.

شمال استان، برآمده از آبرفتهای رودخانه هیرمند، که بزرگ‌ترین دریاچه آب شیرین جهان را در خویش جای داده‌است. کوه خواجه تنها پشتهٔ بلندی می‌باشد که در منطقه مسطح سیستان خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت سیستان که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از ۶۵ میلی متر را در سال دریافت می‌کند و میزان تبخیر در آن به بیش از ۵۰۰۰ میلی متر می‌رسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سالهایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش می‌یابد، خشکسالی‌های مخرب توسعه پیدا می‌کند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد. وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان می‌وزد در تشدید نیاز و خشکی محیط موثر است.

جنوب استان که وسعت متنوع اش را با دریای عمان گره زده‌است. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی می‌باشد. مناطق جنوبی استان با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهره‌گیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصه‌های اساسی اقلیم منطقه‌است. با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانه‌ای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از استان منابع محدود آب‌های زیر زمینی تنها امکانات تأمین آب بشمار می‌آیند. وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ۳۹۴۱ متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آورده‌است. با توجه به دوره آماری ۱۳۷۵- ۱۳۵۹ میانگین بارش سالیانه استان ۸/۱۳۹ میلی متر و میانگین دمای سالیانه ۶/۲۲ درجه سانتی گراد، می‌باشد.

شهرهای استان

آثار باستانی معروف

اقوام در سیستان و بلوچستان

لباس محلی

لباس محلی در بلوچستان بر می‌گردد به اقلیم و آب و هوای بلوچستان که حالت گرم و خشک دارد لباسشان هم را از قدیم‌الایام بیشتر برهمین اساس انتخاب کرده‌اند. پوشاک و لباس بلوچی نیز می‌تواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبار شناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده است. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخش‌هایی از خراسان (به خصوص جنوب آن)، بخش‌هایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و... از جمله نواحی هستند که مردمان ملبس به این لباس را در آن‌ها مشاهده می‌کنیم. شباهت لباس برخی دیگر از اقوام ایرانی با لباس بلوچ به دلیل ریشه‌های مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران است.

گویش سیستانی

گویش سیستانی یکی از گویش های مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم می کنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری می باشد.

این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجه های مرده ماوراءالنهری وتاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژه های مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگی های جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه ای، امری طبیعی می باشد.

سابقه تاریخی

فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کرده‌اند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده است. بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده است. اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقی‌مانده است.

یک سرود دینی به گویش سیستانی باقی‌مانده است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده می شود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده است که به هنگام روشن کردن آتشگاه ها، به آواز بلند خوانده می شده است.

خاستگاه

گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبان‌های ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند.

دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویش های سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کرده است.

نوشتار

گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگی های بارزی در رسم الخط سیستانی به چشم می خورد. تلاش های اخیری که برای یکپارچه سازی رسم الخط سیستانی انجام شده است تاکنون با بی اقبالی مواجه شده است.

گونه های زبانی

چهار گونه فرعی می توان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونه های زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی می شود.

زرگری

در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم می شود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر می شود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ می شود.

ادبی

گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل می باشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت می باشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعل هایی که تک واژ «می» دارند.

سیدی

در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده می شود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل می شود.

عربی

گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده می شود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده می شود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره می جوید.

زبان بلوچی

اولین محققی که لهجه‌های بلوچی را بیشتر بطور سیستماتیک مورد مطالعه قرارداد ویلهلم گیگر Wilhelm Geiger بود. او بلوچی را به دو لهجه اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروههای شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروههای شمالی و جنوبی که بترتیب توسط طوایف لغاری Leghلri و مری Mari نمایندگی می‌شدند تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجه‌ها به این واقعیت اشاره می‌کند که بلوچی جنوبی به میزان بالایی از زبانهای هندی همسایه لغت اقتباس می‌کند در حالیکه بلوچی شمالی بیشتر دارای لغات اقتباس شده با ریشه فارسی می‌باشد.(ترجمه و نقل از جهانی (۸۹)) یکی دیگر از محققین لهجه‌های بلوچی “سر جرج گریرسون” Sir George Grierson می‌باشد. او لهجه‌های بلوچی را به شرقی و غربی تقسیم کرد. وی معتقد بود که بلوچی غربی در محدوده حکومتی بریتانیا دارای سه لهجه می‌باشد و آنهارا بر اساس منطقه عمده‌ای که در آن صحبت می‌شوند، لهجه کراچی karلči، کیچی kیči و پنجگوری panjguri نامید.

محقق برجسته دیگری که بصورت سیستماتیک لهجه‌های بلوچی را مطالعه کرده است پروفسور جوزف الفنبین Josef Elfenbein می‌باشد، او در کتاب “زبان بلوچی، لهجه شناسی بامتن” برای نشان دادن تفاوت بین لهجه‌های مختلف، لیستی شامل آواشناسی، دستور (صرف و نحو) و لغت تهیه کرده و آنرا بعنوان معیار مقایسه شباهت‌ها و تمایز لهجه‌ها بکار برده است.

مدارس دینی

این استان، یکی از استان‌هایی است که بیشترین مدارس علوم دینی اهل‌سنت را در خود جای داده است استان سیستان و بلوچستان است. در دوران پیش از انقلاب تعداد مدارس علمیه در استان سیستان و بلوچستان محدود بوده و حداکثر از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کرد و علاقمندان به تحصیل علوم دینی برای فراگیری این علوم اغلب به کشورهای هندوستان و پاکستان مهاجرت می‌کردند. کیفیت مدارس دینی نیز به دلیل محدودیت‌های مختلف و کمبود علمای برجسته در حد پایینی بود. پیش از انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان 3 مدرسه دینی وجود داشت و اکنون 130 مدرسه دینی مخصوص برادران و 450 مدرسه دینی خواهران در استان در حال فعالیت هستند. با پیروزی انقلاب اسلامی و رشد روزافزون مدارس دینی در استان باعث شد طالبان علوم دینی از مهاجرت به کشورهای خارجی برای فراگیری علوم دینی بی‌نیاز گشته و مدارس متعددی در شهرهای مختلف استان راه‌اندازی گردید. هم اکنون تعداد مدارس دینی (مکاتب) و حوزه‌های علمیه در استان به بیش از 100واحد می‌رسد. رشد کیفی حوزه‌های علمیه باعث شده بسیاری از هموطنان اهل‌سنت از نقاط مختلف کشور و حتی کشور افغانستان و ایالت بلوچستان پاکستان برای تحصیل علوم دینی به مراکزدینی بلوچستان مراجعه کنند. تعداد محصلین علوم دینی در این استان 7000 نفر تخمین زده می‌شود، این در حالی است که رقم محصلین علوم دینی قبل از انقلاب در این استان از 300 نفر تجاوز نمی‌کرده است. هم اکنون عالی‌ترین سطوح دینی در حوزه‌های علمیه اهل‌سنت سیستان و بلوچستان تدریس می‌شود. در کنار مدارس علوم دینی اهل‌سنت در استان سیستان و بلوچستان موسسات و کانون‌های فرهنگی نیز فعال هستند. کتاب‌خانه‌های مجهز سالن‌های مطالعه خذمات بی‌نظیری را به اهل‌سنت ارائه می‌دهد.

جستارهای وابسته

منابع