کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین

از ویکی‌وحدت
عبقات الانوار (کتاب)
نامعَبَقاتُ الاَنوار فی اِمامَة الاَئمةِ الاَطهار
پدیدآورانسيد مير حامد حسين هندى نيشابورى
زبانعربی
زبان اصلیعربی
ترجمهفارسی
موضوع(کلام)احادیث خاص (ثقلین)

عبقات الأنوار في إمامة الأئمة الأطهار،کتاب عبقات الانوار میر حامد حسین پاسخی است علمی، مستند و منطقی به کتاب تحفه اثناعشریه عبد العزیز دهلوی. مولوی عبد العزیز (1159-1239ه.ق) از علمای برجسته سنی، که به تعصب شهره بود و به «سراج الهند» شهرت داشت. کتاب عبقات الانوار میر حامد حسین پاسخی است علمی، مستند و منطقی به کتاب تحفه اثناعشریه عبد العزیز دهلوی. مولوی عبد العزیز (1159-1239ه.ق) از علمای برجسته سنی، که به تعصب شهره بود و به «سراج الهند» شهرت داشت. وی در راستای تحقق اهداف بیگانگان و ایجاد شکاف در صفوف مسلمین در نیمه اول قرن سیزدهم کتاب تحفه اثناعشریه را تالیف کرد و در این کتاب با تمام توان به عقاید و آرای شیعه اتهام زد و افترا بست. وی در چاپ اول نام مستعار خود، غلام حلیم را بر آن گذارد و این نام، ماده تاریخ تولد عبدالعزیز دهلوی مؤلف کتاب است و در چاپ دوم نام اصلی خود را بر آن نهاد[۱].

میر حامد حسین می‌گوید

در این کتاب عقاید و آرای شیعه را به طور عموم و فرقه اثناعشریه را به خصوص، در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان، به عباراتی خارج از نزاکت و کلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به شیوه کتب نوآموزان که به خطاب نزدیک تر است تا به برهان مورد حمله و اعتراض قرار داده... کتاب را مملو از افتراآت و تهمت های شنیعه ساخته است[۲].

استاد محمد رضا حکیمی در خصوص فرایند منفی این کتاب در جهان اسلام می نویسد:

باری این کتاب بدین گونه انتشار یافت و باعث تشتت جبهه اسلامی هند شد و در دل برادران مسلمان، نسبت به یکدیگر کینه و نفرت پدید آورد و صفای مسجد و محراب و شکوه رمضان و عاشورا را کدر ساخت و طنین با حشمت بانگ «الله اکبر» و وحدت جهت قبله را که دل دشمن را آب می کرد و جان یهود و نصارای استعمارگر را می گداخت دستخوش نابه سامانی و تزلزل ساخت. سپس برخی دیگر از جان های تاریک و ایادی شر، به گونه ای دیگر به نشر و تکثیر کتاب پرداختند[۳].

مولوی عبدالعزیز دهلوی حرف تازه ای برای زدن ندارد بلکه حرف های پیشینیان خود، مثل ابن تیمیه، روزبهان، جوزی[۴] و کابلی از عالمان متعصب اهل سنت را تکرار کرده است.

جالب توجه است که این کتاب کاری ابتکاری هم نبوده است و مؤلف ایراد و اشکال تازه ای بر شیعه عرضه نکرده است، بلکه ترجمه و سرقتی بوده است از تالیفی که سال ها پیش نوشته شده است؛ زیرا بنا به نگارش نویسنده نجوم السماء (ج 1، ص 352) و مؤلف کتاب عبقات الانوار (مجلد حدیث غدیر)، اصل این کتاب همان کتاب صواقع خواجه نصرالله کابلی است که عبدالعزیز آن را به (فارسی) ترجمه کرده[۵] و به نام خود به چاپ رسانده است. مولوی عبدالعزیز دهلوی کتاب تحفه اثناعشریه را با تهمت، جسارت و بسیار بی محتوا و سبک به پایان برد.

خدا گواه است هنگامی که انسان نوشته های واهی و بی بن کتاب تحفه اثناعشریه را می نگرد، می بیند که یک صدم معلومات بیکرانی که در اقیانوس میرحامد حسین موج می زند و خیزابه می گیرد، برای روشن شدن نادرستی کتاب تحفه و ضعف علمی نویسنده آن بسنده است[۶].

هم اندیشان کج اندیش خیال نگر او با پندار محکم بودن تحفه اثناعشریه سعی بر ترویج آن داشتند تا با ارائه آن ورژنی جدید از سقیفه ارائه دهند. در این راستا کتاب تحفه اثناعشریه «در سال 1227 به وسیله غلام محمدبن محیی الدین اسلمی در شهر مدارس هندوستان به عربی ترجمه شد[۷]» و از آن پس چندین بار به صورت خلاصه و ترجمه چاپ و توزیع شد. کتاب تحفه، با چاپ های متعدد، در تحریک حس بدبینی اهل سنت علیه جامعه شیعه، اختلاف در صفوف مسلمین، تیره و تار ساختن روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مسلمین تا حدودی مؤثر افتاد.

مباحث مورد بحث کتاب تحفه اثناعشریه در دوازده باب تنظیم شد که عبارتند از:

  1. درکیفیت حدوث مذهب تشیع و انشعاب آن به فرق مختلف؛
  2. در مکاید شیعه و طرق اضلال و تلبیس؛
  3. در ذکر اسلاف شیعه و علما و کتب ایشان؛
  4. در احوال اخبار شیعه و ذکر روات آن ها؛
  5. در الهیات؛
  6. در نبوات؛
  7. در امامت؛
  8. در معاد؛
  9. در مسائل فقهیه؛
  10. در مطاعن خلفای ثلاثه و ام المؤمنین و دیگر صحابه؛
  11. در خواص مذهب شیعه مشتمل بر سه فصل:
  • الف) در اوهام،
  • ب) در تعصبات،
  • ج) در هفوات؛
  1. در تولا و تبرا مشتمل بر مقدمات عشره[۸].

میرحامد حسین کیست

علامه سید میرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، متکلمی بزرگ، عالمی متبحر و نام آور و استوانه ای استوار در قرن سیزدهم به شمار می آید. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، سید محمد نامی، از علمای نیشابور، به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی به مناصب دولتی در آمدند و کم کم اهمیت پیدا کردند. یکی از احفاد سید محمد، به نام برهان الملک فرماندار صوبه اود شد... در زمان پادشاهان نیشابوری، جماعت زیادی از نیشابور و مشهد مقدس و سایر شهرهای خراسان به هندوستان رفتند و در شهر لکهنو مرکز حکومت آنان ساکن شدند. سادات نقوی تکه نیشابوری هستند در زمان پادشاهان اود به هند رفته اند. مرحوم میرحامد حسین نیشابوری، صاحب عبقات الانوار درتحت حمایت این خاندان حاکم شیعی فعالیت می کرد....خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند

وی در پنجم محرم سال 1246هجری قمری متولد شد. نام وی سید مهدی و کنیه او ابوالظفر بود و به سید حامد حسین معروف گشت. سید میرحامد حسین نزد پدرش به فراگیری علوم و معارف اسلامی پرداخت و در پانزده سالگی پدرش را از دست داد. آن گاه ادبیات و نهج البلاغه را نزد مفتی سید محمد عباسی، مقامات حریری را از مولوی سید برکت علی صاحب فراگرفت و حکمت و فلسفه را از سید مرتضی بن سلطان العلما و سید محمد بن دلدار علی آموخت.

میرحامد حسین، عالمی پر تتبع بود و بر آثار عالمان گذشته و اخبار و روایات تسلط و در این خصوص شهرت خاصی داشت. وی پس از کسب علوم معقول و منقول عمر خویش را به بحث و پژوهش در اسرار اعتقادات دینی و حراست از ارزش های اسلام راستین و احیای فلسفه سیاسی اسلام گذراند و در این راستا آثار گرانسنگی از خود به یادگار گذارد که صاحب اعیان الشیعه (جلد 18، ص 373) آن ها را ذکر کرده است.

میرحامد حسین در هجده صفر سال 1308 هجری قمری به دعوت حق لبیک گفت و در حسینیه جناب غفران مآب مدفون شد. رحلت میرحامد حسین،جهان اسلام و تشیع خصوصا مردم مسلمان هندوستان را در سوگ خود داغدار نمود و در عزایش به سوگ نشستند. ادبا و شعرا در تمجید از شخصیت او قصیده ها سرودند و در رثای وی مرثیه های بسیاری گفتند.

پدر میر حامد حسین، سید محمد قلی موسوی (م 1260ه.ق) سه فرزند به نام های سید سراج حسین (م 1282ه.ق)، سید اعجاز حسین (م 1286ه.ق) و سید حامد حسین (م 1306ه.ق) داشت. سیدناصر حسین (م 1361 ه.ق) و سید ذاکر حسین از فرزندان سید میرحامد حسین هستند. فرزندان سید محمد قلی موسوی همگان از عالمان دین و مشعل داران فرهنگ، عزت و فضیلت بودند و از خود آثار گرانسنگی به یادگار گذاردند. این خاندان بزرگ، ستارگانی درخشان در آسمان اندیشه بودند و هماره مشعل علم و تقوا و اعتقادات دینی را فروزان نگه داشتند.

علامه امینی درباره میرحامد حسین می گوید:

این سید پاک بزرگوار چونان پدر قدیس خویش، یکی از شمشیرهای آخته خداست بر سر دشمنان حق و درفش پیروزی حقیقت و دین، و آیتی بزرگ از آیات خدای سبحان است. خداوند به دست او حجت را تمام کرد و راه راست و حق را آشکار ساخت. (11)

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

  1. علامه سید علی حسینی، میلانی، خلاصه عبقات الانوار، ج 1،ص 158
  2. عبقات الانوار، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1198.
  3. محمد رضا حکیمی، میرحامد حسین، ص 118.
  4. علامه سید علی حسینی میلانی، همان، ج 1، ص 111.
  5. عبقات الانوار،حدیث ثقلین، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1198-1199.
  6. محمدرضا حکیمی، همان، ص 151.
  7. عبقات الانوار، حدیث ثقلین، چاپ اصفهان، ج 6، ص 1199.
  8. همان، ص 1200.