سعدالدین تفتازانی
سعدالدین مسعود بن عمر بن عبداللّه هروی خراسانی تفتازانی فقیه، متکلم، منطق دان و ادیب ایرانی در قرن هشتم هجری قمری میزیست. وی در تفتازان (تفتازان امروزه جز شهرستان شیروان است) به دنیا آمد و در سرخس، سمرقند، هرات، خوارزم و دیگر نواحی ایران به تحصیل و پژوهش و تدریس و تألیف پرداخت. در تاریخ تولد و وفات او اختلاف بسیار است، اما بنا به قول صحیحتر او متولد سال ۷۲۲ هجری قمری و متوفی ۷۹۲ قمری میباشد.
معرفی اجمالی
نام او در بیشتر تراجم «مسعودبن عمربن عبداللّه تفتازانی» آمده است[۱]، اما ابن حجر نام او را محمود نوشته است.
در پایان نسخهای از المطول، به نقل از خود تفتازانی آمده است که وی در ۷۲۸ق و در ۱۶ سالگی، کتاب شرح التصریف را تألیف کرده است که بر طبق آن، سال ولادت او میبایست ۷۱۲ق باشد. ابن حجر و به تبع او سیوطی و ابن عماد نیز تاریخ تولد او را همین سال دانستهاند، اما مولانا فتحالله شروانی، از شاگردان تفتازانی، در اوایل شرح خود بر کتاب الارشاد فی النحو وی سال ولادت او را ۷۲۲ق دانسته است. از سوی دیگر، به گزارش دیگر منابع تألیف شرح التصریف در ۷۳۸ق صورت گرفته است.[۲]
ابن حجر به نقل از ابن جزری ولادت او را در سال ۷۱۲ دانسته است. شاید بتوان گفت که با توجه به شواهد مذکور و فاصله معقول میان نخستین تألیف تفتازانی و تاریخ اثر بعدی او، یعنی شرح تلخیص المفتاح (۷۴۸ق)، در مجموع قول دوم در باب تاریخ تولد او اعتبار بیشتری دارد.
حفظ میراث علمی بعد از مغول
اهمیت وی در گسترش و اعتلای معارف و فرهنگ اسلامی در دورهی پس از ویرانگریهای مغول به اندازهای است که مورخان، وی را حد فاصلِ متقدمان و متأخران دانسته اند.
اهمیت تفتازانـی به جز تألیف آثار متعدد در حوزههای منطق، کلام، فقه، اصول، بدیع، معانی و بیان، به جهت نقش درخور توجه او در حفظ میراث علمی گذشته است. ابن خلدون، دانشمند معاصر تفتازانی، پس از مشاهده ی آثار او در مصر، در مقدمهی تاریخ خود از تفتازانی به عنوان یکی از بزرگان شهر هرات نام میبرد که آثار او در شاخههای مختلف، نشان از احاطهی او بر این علوم دارد. پس از حملهی مغول، زمانی که شمار بسیاری از کتابهای ارزشمند در خطر از میان رفتن بود، شرح نویسانی چون تفتازانی و دیگران سهم بسزایی در نگهداری این آثار داشتند. افزون بر این، حُسن تدوین و بیان فصیح او در آثارش سبب شده است تا امروزه نیز برخی از آنها همچون گذشته از متون آموزشی به شمار آیند.
عقاید تفتازانی
معروف است که وی در کلام ، مشرب اشعری و در فقه، مذهب شافعی داشته است. عده ای او را حنفی دانسته اند. برخی به گرایشهای کلامی وی به مشرب ماتریدی اشاره کردهاند. تفتازانی در شانزده سالگی اولین تألیفش را که شرح تصریف زنجانی بود، به انجام رساند. از آن پس وی آثار متنوعی در صرف و نحو، بیان و بدیع، لغت، فقه و اصول، منطق، کلام، حدیث و تفسیر نوشت.
اساتید
تراجم نویسان اشخاص مختلفی را به عنوان استاد تفتازانی نام بردهاند که از آن جملهاند: قطب الدین رازی تحتانی بویهی (متوفی ۷۶۷)، قاضی عضدالدین ایجی (متوفی ۷۵۶)، ضیاءالدین بن عثمان قزوینی (متوفی ۷۸۰) فقیه شافعی، و نسیم الدین محمد نیشابوری کازرونی (متوفی ۸۰۱). از میان اینها قاضی عضدالدین ایجی و قطب الدین رازی تحتانی شهرت دارند. کهنترین منبعی که منابع دیگر این مطلب را از قول او آوردهاند، انباء الغمر بابناء العمر از ابن حجر عسقلانی است؛ در حالی که در نسخههای چاپی موجود از این کتاب نامی از عضدالدین ایجی، به عنوان استاد تفتازانی یاد نشده، و عبارت «أخذ عن القطب و غیره» آمده که در منابعی که در آنها به این کتاب استناد شده، به عبارت «أخذ عن القطب و العضد» مبدل شده است.
افزون بر این، از یک سو چنانکه منابع نشان میدهند، عضدالدین ایجی تنها یک بار به دعوت ابوسعید بهادرخان، آخرین فرمانروای ایلخانی از حوزه شیراز خارج شده، به سلطانیه سفر کرده، و پس از بازگشت به زادگاهش در همانجا وفات یافته است.
ابن حجر قاضی را به عنوان استاد تفتازانی نام برده و دیگران نیز از او پیروی کردهاند. اما چه بسا این اطلاع نادرست باشد، چرا که قاضی در ایج (ایگ) در نواحی شیراز متولد شده و بیشتر عمر را در سلطانیه (نزدیک زنجان) گذرانده است، از سوی دیگر نشانهای دالّ بر خروج تفتازانی از خراسان وجود ندارد. احتمالاً سخنی که تفتازانی در تجلیل از قاضی عضدالدین گفته ــ و چه بسا صرفاً ناظر به آثار او باشد ــ سبب شده که تفتازانی را شاگرد وی به شمار آورند.
برخی از منابع با توجه به گزارشی که در آن میرسیدشریف جرجانی با ملازمت سعدالدین تفتازانی به دربار شاه شجاع مظفری (حاکم شیراز) معرفی شده است، شاگردی او نزد عضدالدین ایجی را پذیرفتهاند، حال آنکه این معارفه را، سعدالدین انسی که از رجال و مصاحبان دربار شاه شجاع بود، ترتیب داده، و گویا منشأ این اشتباه نوعی تشابه اسمی بوده است.
آثار
بیشتر تألیفات تفتازانی در قالب حواشی و شروحی است که به لحاظ اهمیت خاص تاریخی، ارزشی کمتر از اثر مستقل نداشتهاند و میتوان آثار او را بر سه قسم تقسیم کرد:
1: درسنامه، مانند تهذیب المنطق و الکلام. 2: شرح درسنامههای رایج، مانند شرح عقاید نسفی. 3: تعلیقه بر دیگر آثار و شرح آنها، مانند حاشیه بر کشّاف.