اصول دین
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۰۱:۲۳، ۱۱ مه ۲۰۲۱ (ساعت هماهنگ جهانی) (۳ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید. |
اصول دین پایههای اعتقادی شیعه دوازده امامی است که به اعتقاد شیعیان نخست باید به آنها ایمان آورد و سپس به فروعی که از آن برخواستهاست پایبند بود. اصول دین مربوط به اعتقاد است و فروع دین مربوط به عمل. اصول دین توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت هستند؛ و در زبانها، زمانها و اقوام مختلف صورتهای متفاوتی به خود گرفتهاست.
اعتقاد
بنا به شیعه، اعتقاد به اصول دین باید از روی تحقیق باشد، نه تقلید.[۱] کسی که به اصول دین اعتقاد ندارد، از دین بیرون است. در آغاز برخی از رسالههای عملیه از اصول دین سخن رفتهاست. توحید، نبوت و معاد اصول مشترک دین اسلاماند و دو اصل امامت و عدل از مسلّمات مذهب شیعهاند (اصول مذهب) و هر کس به آنها ایمان ندارد از مذهب شیعه بیرون است گر چه از اسلام بیرون نیست.[۲]
تاریخ پیدایش
تاریخ پیدایش اصطلاح اصول دین: مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده، و چه کسی آن را وضع کرده است. شاید تعبیر اصول خمسه (هم) که ظاهراً نخستینبار آن را ابوالهذیل علاف (د ح۲۳۰ق/۸۴۵م) متکلم معتزلی به کار برده است مقدمه پیدایش تعبیر اصول دین را فراهم کرده باشد؛ چه اصول خمسه در نظر معتزله اصول دین آنان است .[۳] ابن ندیم نیز رسالهای با نام اصول الدین به ابوموسی مردار نسبت داده است .[۴] و این امر نشان میدهد که این اصطلاح در اوایل قرن ۳ق/۹م تعبیری آشنا و جاافتاده بوده است.
معنای اصول دین
اصول دین اصطلاحی کلامی است و مراد از آن باورهای بنیادین دین اسلام است که هر فرد تنها با پذیرش آنها مسلمان به شمار میآید.[۵] علت نامگذاری این باورها به اصول دین آن است که علوم اسلامی چون فقه[۶]، اصول فقه، تفسیر و حدیث بر آنها مبتنی است.[۷] واژه اصول دین در برابر فروع دین قرار دارد که به معنای احکام عملی دین است.[۸]
متکلمان برای بیان اصول دین از تعابیر مختلفی استفاده کردهاند. اصول اعتقادات، اصول ایمان، اصول اسلام، اُمّهات عقاید ایمانی و اصول اسلامی از آن جمله است.[۹] البته مراد آنها فقط مسائلی که امروزه اصول دین اسلام خوانده میشوند، نبوده است. در موارد بسیاری مسائل اخلاقی و فقهی هم اصول دین خوانده میشد. برای نمونه غزالی همه مسائل کلامی و بسیاری از مسائل فقهی و اخلاقی را با نام اصول دین یاد کرده و نماز و زهد را همچون توحید از اصول دین شمرده است.[۱۰] به گفته مصباح یزدی، اصول دین واژهای قراردادی است و میتواند در معناهای مختلف بهکار رود. به یک اعتبار میتوان همه گزارههای اعتقادی دین را اصول دین نامید. به اعتبار دیگر آنها را به گزارههای بنیادین ادیان آسمانی یا یک دین خاص از آنها محدود کرد. همچنین میتوان از آن اصول یک مذهب را اراده کرد و مثلا گفت: اصول دین به باور شیعیان پنجتا است: توحید، نبوت پیامبر اسلام(ص)، معاد، عدل و امامت؛[۱۱] چنانکه برای نمونه مرتضی مطهری در بیان اصول دین از منظر شیعیان این پنج باور را شمرده است.[۱۲]
ارکان اصول دین
توحید
به این معنی که تنها آفریدگار و مدبّر امور همه مخلوقات و موجودات هستی، «الله» تعالی است و در این خلق و تدبیر شریکی برای او وجود ندارد.
این «اصل» خود به این چهار مورد تقسیم می شود:
توحید ذاتی
توحید صفاتی
توحید افعالی
توحید در عبادت
نبوت
اعتقاد به نبوت و پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله، و اینکه ایشان آخرین فرستاده خداوند (جَلّ جلاله) برای هدایت مردم است.
معاد
باور و اعتقاد به وقوع روز قیامت و حاضر شدن همه انسانها در محضر کبریایی خداوند، برای حسابرسی اعمالشان.
اصول یاد شده مورد اتفاق همه دانشمندان اسلامی (شیعه و سنی) است. البته برخی از علمای شیعه معتقد به دو اصل دیگر به عنوان اصول دین اسلام، یعنی امامت و عدل نیز می باشند.
در اصول دین تقلید جایز نیست و تحصیل علم و یقین به آن بر هر مكلفى واجب است.[۱۳]
انكار هر یك از اصول دین موجب كفر مىگردد؛ خواه از روى عناد و لجاجت باشد یا به جهت شبههاى كه برایش پدید آمده است.[۱۴] تقیه در اصول دین براى حفظ جان، مشروع است.[۱۵]
پانویس
- ↑ سجادی، سید جعفر. فرهنگ معارف اسلامی
- ↑ آموزش دین، ۱۸
- ↑ (تعلیق) شرح الاصول الخمسه، ص۱۲۲-۱۲۳، بهکوشش عبدالکریم عثمان، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص ۲۰۷
- ↑ اصول دین، ص۲۸۲
- ↑ ر.ک:مقاله فقه
- ↑ اصول دین، ص۲۸۲
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۱۲
- ↑ محمدی، «اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، ص۹
- ↑ محمدی، «اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، ص۷، ۸
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۱۴
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۹۶
- ↑ جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، جلد 1، ص 536
- ↑ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل البیت علیهم السلام به نقل از كتاب الطهارة (شیخ انصارى)(ق)، 2/355
- ↑ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل البیت علیهم السلام به نقل از حاشیة مجمع الفائدة/730