حق
"حق'، محوری ترین موضوع در مباحث دینی است. تا معیار حق معلوم نشود، هیچ ثباتی بر ادله حاکم نخواهد شد. در ادبیات دینی مسلمانان حق، وصف و مصدری پر بسامد در قرآن و حدیث و متون فقهی، دالّ بر راستی و واقعیت میباشد. این واژه در فلسفه و عرفان نیز کاربرد فراوان دارد.
واژه «حق» در لغت و قرآن و حدیث
بررسی لغوی واژه«حق»
برای ریشه حق، دو معنای اصلی ذکر شده است: یکی استحکام و استواری، چنان که «ثوب محقَّق» به معنای لباس یا پارچه ای با بافت محکم است؛ و دیگری موافقت و مطابقت، چنان که به حفره ای که پاشنه در، در آن قرار میگیرد و میچرخد «حِقِّ الباب» و به محل اتصال دو استخوان «حُق» می گویند. [۱][۲][۳]
مهمترین کاربردهای ریشه«حقق»
مهم ترین کاربرد های ریشه «ح ق ق»، نخست مصدر های «حق» و «حقیقت» به معنای واقعیت است و دوم، صفت حق است در وصف اعتقاد یا حکمی که با واقعیت مطابقت دارد. [۴] برای یافتن تفاوت های معنایی و کاربردی حق و صدق میتوانیم از کتب لغت بهره جوییم. [۵][۶][۷][۸]
مشتقات اسمی وفعلی ریشه«حقق»
مشتقات اسمی و فعلی ریشه «ح ق ق» بر مفاهیم مختلف مادّی و انتزاعی دلالت دارد که مشهور ترین این معانی عبارتاند از: نقیض باطل، موجود ثابت و انکار ناپذیر، نامی برای خدا (الحق)، وجوب، شایستگی، یقین، نصیب و بهره، خالص و محض هر شیء، وسط شیء، استوار و ظاهر ساختن، هر نوع بلوغ و رسیدن مانند رسیدن شتر بچه به وضعی که بتوان بر او بار برد، فربه شدن شتر، طلوع خورشید، کامل شدن بهار و معانی ای با شهرت کمتر چون پرچم، سفر شبانه، خانه عنکبوت و ظرفی که بتوان بر روی آن حکاکی نمود. [۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵]
سابقه استعمال ریشه«حق» ومشتقاتش
ریشه «حق» و برخی مشتقات آن، در زبان عرب پیش از اسلام متداول بوده [۱۶][۱۷] و دست کم در معانی اصلیِ واقعیت و راستی [۱۸] و بهره یا نصیب [۱۹] در اشعار و مَثَلها به کار رفته است. همچنین، دو واژه حاکی از نام خدا، به صورت حق و حقت، در کتیبه های جنوب عربستان یافته شده است. [۲۰][۲۱] در برخی دیگر از زبان های سامی باستانی، مانند عبری، کنعانی، آرامی و سریانی، اصلِ «ح ق» به صورتها و معانی گوناگون رایج بوده و در کتاب مقدّس عبری، ۲۵۰ واژه از این ریشه آمده است. [۲۲][۲۳] در «عهد قدیم»، اشتقاق های حق (""PPπ"") به معنای حک کردن بر چوب، سنگ یا فلز [۲۴][۲۵] اشتقاق های حُق و حَقه به معنای ظرفی که بتوان بر آن حکاکی کرد، ثبت کردن، ترسیم کردن، مقرر کردن، فرمان، قانون، سنّت متداول یا رسم مربوط به خدا یا انسان ها، طبیعتِ اشیا، حقوق و امتیاز به کار رفته است، [۲۶][۲۷][۲۸] اما در میان همه زبان های سامی، گسترده ترین حوزه معنایی و کامل ترین و عالی ترین معانی حق و مشتقات آن را در زبان عربی میتوان یافت که نه فقط بر افعال و اشیای مادّی، بلکه بر کیفیات، صفات و واقعیات غیر مادّی نیز دلالت دارد. [۲۹][۳۰]
وجوه استعمال واژه«حق» درقرآن
واژه «حَق» و مشتقات آن در قرآن ۲۸۷ بار، در حوزه های معنایی گوناگون، به کار رفته است. [۳۱] مهم ترین زمینه معنایی واژه «حَق» در قرآن، مربوط به مفاهیم وجود و هستی است. مطابق آیات قرآن، مصداق کامل و منشأ اصلی حق، خداوند است.[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] علاوه بر این، «الحق» یکی از «اسماء الحسنی» است. [۳۶][۳۷]
آیات دال برعینیت خدا و«حق»
آیاتی که خدا را عین حق دانسته یا با وصف حق توصیف کرده در دو زمینه اصلی بیان شده است: دسته نخست آیاتی که بر قدرت عظیم خدا به عنوان منشأ هر ایجاد و تغییر و تحول در عالم هستی تأکید میکند، مانند آیات مربوط به «مراحل خلقت» انسان و تدبیر امور او، تدبیر روز و شب و تسخیر موجودات. [۳۸][۳۹][۴۰][۴۱] دسته دوم آیات مربوط به بعث، بازگرداندن انسان به سوی خدا و شهادت اعضا و جوارح بر اعمال انسان است. [۴۲][۴۳][۴۴][۴۵] در آیات دسته نخست، حق در مقابل باطل ــ یعنی همان بتها و معبود های مشرکان و هر گونه اختراع بی بنیاد ــ به معنای امری بسیار واقعی و نیرویی زنده مطرح میشود که در همه فرایند های زندگی و مرگ در جهان هستی سریان دارد [۴۶] و این حقیقتی است که به تصریح دسته دوم آیات، در آخرت [۴۷] بر همگان، حتی کافران و مشرکان، نیز آشکار میشود. تفسیر این حوزه معنایی حق، در آثار مفسران، عموماً صبغه های فلسفی دارد، چنان که مفسران، حق را در این آیات به معنای موجود ثابتی دانستهاند که نمیتوان در وجود او تردید کرد و هیچ گونه باطلی، از نقص و تغییر و فنا، در او راه ندارد. در تحلیل این معنا، فخر رازی [۴۸] توضیح میدهد که موجود، یا عدم میپذیرد و باطل میشود، یا عدم و بطلان ندارد و بنابراین، واجب الوجود شایسته ترین موجودی است که میتوان او را حق نامید. او یگانه موجود مطلق، غنی و قائم به ذات است که هستی همه موجودات دیگر از اوست و همه مسخَّر و نیازمند اویند و اوست که نظام حق را در عالم جاری میسازد. [۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴] هم نشینی وصف حق با صفات ولایت، [۵۵][۵۶] علوّ، سلطنت و مالکیت خدا [۵۷][۵۸] در آیات متعدد، مؤید این معناست.
استلزام دریافت مفهوم حق،به اثبات توحیدحق
مفسران با این استدلال که هستی همه موجودات، جز خدا، به باطل، یعنی نقص و تغییر فنا، آمیخته است، [۵۹][۶۰] نشان میدهند که دریافت حقیقت ِ مفهوم حق، مستلزم اثبات توحید حق است. به این بیان که حقِ حقیقی و محض، که به هیچ باطلی مشوب نیست، یگانه و همان ذات احدیت است؛ از همین رو، در تعابیر قرآنی «لاتَقُولوا علی اللّهِ اِلّا الحقَّ» [۶۱] و «لَه دَعَوةُ الحَقِّ»، [۶۲] قول حق و دعوت حق را همان اعتقاد به توحید، تنزیه خدا از شریک یا ادای عبارت تهلیل دانسته اند. [۶۳][۶۴][۶۵][۶۶] چون از حق محض، جز حق صادر نمیشود، [۶۷][۶۸] همه افعال خدا در قرآن با تعبیر «بالحق» وصف میشود، از خلقت آسمان ها و زمین [۶۹][۷۰] و خورشید و ماه [۷۱] تا ارسال رُسُل، [۷۲][۷۳] نزول قرآن بر پیامبر، [۷۴][۷۵] خروج پیامبر از مدینه برای جنگ بدر، [۷۶] نزول فرشتگان، [۷۷] نزول عذاب، [۷۸] داوری در روز قیامت [۷۹][۸۰] و موارد متعدد دیگر. به رغم یکسانی تعبیر به کار رفته در این آیات، مفسران معانی مختلفی برای آن ذکر کردهاند که وجه اشتراک بیشتر آنها، توصیف این افعال به حکمت، به معنای فعل دارای هدف و غایت صحیح، یا وقوع حتمی است. [۸۱][۸۲][۸۳][۸۴][۸۵][۸۶][۸۷][۸۸][۸۹][۹۰][۹۱][۹۲][۹۳][۹۴][۹۵][۹۶]
عینیت قول خدا با فعل او
براساس آیات قرآن، «قول خدا» نیز، که عین فعل اوست، حق است. [۹۷][۹۸][۹۹][۱۰۰] علامه طباطبائی [۱۰۱] حق بودن قول خدا را به این معنا دانسته است که اگر از چیزی خبر دهد، مطابق با خبر الهی واقع میشود و اگر حُکمی را انشا کند، آثاری که با مصلحت واقعی مطابقت دارد، بر آن مترتب میشود. مفسران، اطلاق «حق» بر قرآن یا توصیف نزول آن به «حق» را در آیات متعدد به همین معنا دانسته اند. [۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶][۱۱۷][۱۱۸][۱۱۹][۱۲۰][۱۲۱] همچنین، ترکیب اضافی «قَوْلَ الحَقِّ» [۱۲۲] درباره حضرت عیسی علیهالسلام، عموماً تعبیری دیگر از «کلمة اللّه» [۱۲۳][۱۲۴] تفسیر میشود [۱۲۵][۱۲۶] که به نحوه خاص خلقت حضرت عیسی به واسطه یک کلمه خدا ــ کُن [۱۲۷] ــ مربوط است. [۱۲۸][۱۲۹] وعده های الهی، که از بارزترین مصادیق قول خداوند هستند، در آیات متعدد، با تعبیر «اِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ» [۱۳۰][۱۳۱][۱۳۲][۱۳۳][۱۳۴][۱۳۵][۱۳۶] وصف شده اند. حق بودن وعده های الهی، مانند نصرت و اعزاز دین پیامبر، برگشت انسانها به سوی پروردگارشان، ثواب و عقاب یا برگرداندن موسی به مادرش، به معنای وقوع حتمی آن هاست. [۱۳۷][۱۳۸][۱۳۹][۱۴۰][۱۴۱][۱۴۲][۱۴۳][۱۴۴][۱۴۵][۱۴۶][۱۴۷][۱۴۸][۱۴۹][۱۵۰] همچنین تعابیری مانند «حَقَّ عَلَیهِمُ القَولُ»، [۱۵۱] «حَقَّ عَلیهِ کلمةُ العَذابِ» [۱۵۲] و مشابه این ها، [۱۵۳][۱۵۴][۱۵۵][۱۵۶] حاکی از محقق شدن قولِ وعیدی خداوند درباره گمراهی و عذاب کافران در دنیا و آخرت است.
"دلالت واژه«حق» برعقیده=== واژه «حَق»، در دلالتی معرفتی، وصفی است برای عقیده، [۱۵۷] از این وجه، حوزه معنایی دیگر حق در قرآن، در زمینه عقیده و فعل انسان است. در آیات متعدد، عقیده مطابق با واقع، حق نامیده شده است. [۱۵۸][۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳][۱۶۴] در این معنا حق مقابل «ظن» و «ضلال» قرار میگیرد. [۱۶۵][۱۶۶][۱۶۷] مثال معروف حق و باطل در آیه ۱۷ سوره رعد بیان میکند که موضع انسانها در برابر حقیقت متفاوت است؛ برخی حق بودنِ حقایقی چون قرآن را درمی یابند و برخی نسبت به آن کور و چشم بسته اند. [۱۶۸] مطابق این تمثیل، از آبی که خدا از آسمان فرو میفرستد، دشتها به قدر خود مقداری از آب را در خود روان میکنند و کف زائد را سیل میبرد. همچنین زیور آلاتی که در آتش گداخته میشود، ماده خالصی دارد که باقی میماند و پس ماندههایی که بی فایده است. [۱۶۹][۱۷۰] در این تمثیل، ویژگی مهم و مؤکد حق، ثبات و منشأ آثار بودن است و خصوصیت باطل، ظاهر نمایی و بی ثمری است. [۱۷۱][۱۷۲] به همین ترتیب، در عالم هستی، موجودی حق است که ثابت باشد و هرچه ناپایدار و میرا باشد، از این جهت، باطل است. [۱۷۳] براین اساس، اگر انسان معتقد به چیزی باشد که وجود خارجی ندارد، یا برای موجودات، خواص وجودی ای فرض کند که فاقد آن باشند، مانند استقلال یا بقا برای موجودات ممکن الموجود، یا اعتقاد به تجسد یافتن خدا در شخص انسانی، این عقاید باطل است. [۱۷۴][۱۷۵][۱۷۶]
عارفان به«حق» درقرآن
قرآن افراد خاصی را به عنوان کسانی که حق (به طور خاص، حق بودنِ قرآن) را در مییابند، معرفی کرده است: کسانی که از جانب خدا به ایشان علم داده شده، صاحبان خردهای ناب، برخی از اهل کتاب، و مؤمنان. [۱۷۷][۱۷۸][۱۷۹][۱۸۰][۱۸۱][۱۸۲][۱۸۳] این افراد به احوال اشک ریختن از سر معرفت حق، ایمان آوردن، نرم دلی و دارا بودن بصیرت، وصف شده اند. [۱۸۴][۱۸۵][۱۸۶][۱۸۷]
اتصاف افعال انسان به صفت حق
علاوه بر حوزه معرفت، به بیان علامه طباطبائی [۱۸۸] در حوزه افعال انسانها نیز هر فعل هنگامی حق است که با غایت و نتیجه ای که برایش مقرر شده است (مانند سیری برای خوردن)، هماهنگ باشد، در غیر این صورت، فعل باطل است. ظاهرآ تعبیر «بِغَیرِالحقّ» در توصیف برخی افعال انسانها از همین باب است؛ افعالی چون غلوّ در دین، بَغیْ (ظلم)، بیرون راندن مؤمنان از سرزمینشان و فَرَح. [۱۸۹][۱۹۰][۱۹۱][۱۹۲] تعبیر «یا اَیها النّاسُ اِنَّما بَغیکُم عَلی اَنفُسِکُم» در آیه ۲۳ سوره یونس، [۱۹۳] و تأکید بر اینکه عذاب قوم مستکبر عاد در آخرت خوار کننده تر از عذاب دنیوی آنهاست، [۱۹۴] دلالتی ضمنی است بر اینکه این گونه اعمال، انسانها را به هدف و غایتی که در پی آناند نمیرساند. چون در عالم وجود، حقِ مطلق فقط خداوند است و تنها اوست که به سوی حق هدایت میکند[۱۹۵][۱۹۶] و دستیابی انسان به حقیقت در اندیشه و کردار، جز با پیروی از دین حق میسر نیست. [۱۹۷]
چیرگی دین حق برسایر ادیان
دین حق، که همان اسلام است، [۱۹۸][۱۹۹][۲۰۰][۲۰۱][۲۰۲][۲۰۳][۲۰۴][۲۰۵][۲۰۶][۲۰۷][۲۰۸][۲۰۹][۲۱۰][۲۱۱][۲۱۲] به دلیل موافقت با فطرت و سنّت تکوین، انسانها را در دنیا و آخرت به سعادت میرساند [۲۱۳][۲۱۴] و به اراده الهی سرانجام بر همه ادیان چیره میگردد. [۲۱۵][۲۱۶] قرآن در آیات متعدد، به تمثیل یا به تصریح، از پیروزی نهایی حق بر باطل خبر میدهد [۲۱۷][۲۱۸][۲۱۹] و انسانها را از معارضه با حق، کتمان حق، در هم آمیختن حق و باطل و تکذیب حق بازمی دارد. [۲۲۰][۲۲۱][۲۲۲] چون گاهی حق، مدتی پوشیده میماند [۲۲۳][۲۲۴][۲۲۵][۲۲۶][۲۲۷] و مهلت دادن به باطل از سنّت های الهی است [۲۲۸][۲۲۹] و غلبه ظاهری باطل و دشواری التزام به حق ممکن است به یأس و تردید اهل حق بینجامد، [۲۳۰][۲۳۱] در آیات متعدد، فرمان صبر به پیامبر، با تأکید بر حق بودن وعده های الهی قرین گشته [۲۳۲][۲۳۳][۲۳۴] و تواصی به حق، در کنار تواصی به صبر، از صفات مؤمنان شمرده شده است. [۲۳۵]
دلالت حقوقی واژه«حق» درقرآن
گذشته از دو حوزه معنایی وجود شناسانه و معرفت شناسانه، واژه «حَق» در قرآن با دو دلالت حقوقی نیز به کار رفته است: یکی به معنای عمل یا تکلیفی که برعهده فرد است و بر انجام دادن آن تأکید شده است، مانند وصیت کردن [۲۳۶] یا رعایت بهره زوجه از سوی زوج در احکام طلاق، [۲۳۷][۲۳۸] و دیگری به معنای نصیب یا بهره ای که متعلق به فرد خاصی است، مانند آیاتی که به دادن حق خویشاوندان، مسکینان و در راه ماندگان امر میکند، [۲۳۹][۲۴۰] یا نگاه داشتن بهره ای معین از اموال را برای سائل و محروم، از ویژگی های نمازگزاران و متقین برمی شمارد. [۲۴۱][۲۴۲]
دلالت واژه«حق» برتأکید درقرآن
واژه «حَق» در قرآن در یک ساختار نحوی ویژه ــ مثل: «یتلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»، [۲۴۳] «اِتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» [۲۴۴] ــ، برای تأکید بر انجام دادن کاری به نحو کامل و شایسته به کار رفته است؛ مانند تلاوت کتاب خدا، رعایت تقوای الهی، شناختن قدر خدا و جهاد. [۲۴۵][۲۴۶][۲۴۷][۲۴۸][۲۴۹][۲۵۰] تعبیر حَقُّ الیقین نیز، که بعدها از مهم ترین اصطلاحات عرفانی شد، دوبار در قرآن به کار رفته است. [۲۵۱][۲۵۲] اضافه حق به یقین در این ترکیب، اضافه بیانیه و برای تأکید بر حقانیت قرآن [۲۵۳] و راستی اخبار قیامت و وقوع حتمی آن [۲۵۴] است. [۲۵۵][۲۵۶][۲۵۷][۲۵۸][۲۵۹][۲۶۰][۲۶۱][۲۶۲]
وجوه استعمال واژه«حق» درحدیث
در جوامع حدیثی، درباره شناخت حق، استواری در راه حق و تقابل آن با باطل، مطالب بسیاری آمده است.
آثار و برکات شناخت حق
بنابر روایات، شناخت حق از نشانه های بصیرت و دانایی است. [۲۶۳] همچنین کمال عقل در پیروی از حق و تواضع در برابر آن نهفته است. [۲۶۴][۲۶۵][۲۶۶] در مقابل، پیروی از هوای نفس، فراموشی آخرت و کثرتِ نزاع جاهلانه، از جمله عواملی است که انسان را از حق باز میدارد. [۲۶۷][۲۶۸][۲۶۹][۲۷۰] طبق حدیثی از پیامبر اکرم، راه معرفت حق، معرفت نفس، راه موافقت با حق، مخالفت با نفس، راه رسیدن به رضایت حق، سخط بر نفس، راه رسیدن به حق، هجرت از نفس، راه طاعت حق، عصیان بر نفس، راه ذکر حق، فراموش کردن نفس و راه قرب به حق و انس با آن، دوری و وحشت از نفس است. [۲۷۱][۲۷۲] همچنین در حدیثی منسوب به علی علیهالسلام، معروف به «حدیث حقیقت»، امام در پی پرسش مُصرّانه کمیل بن زیاد از چیستی حقیقت، در چند عبارت عرفانی آن را وصف میکند.
لزوم عمل به حق وپایداری برآن
در احادیث بر لزوم عمل به حق و پایداری بر آن بسیار تأکید شده است، حتی اگر پیامدهایی سخت، مانند قطعه قطعه شدن یا سوزانده شدن، داشته باشد. [۲۷۳][۲۷۴] علی علیهالسلام به فرزند خود سفارش میکند برای حق به هر دشواری ای وارد شود و شکیبایی ورزیدن در راه حق را نیکوترین خصلت برمی شمارد. [۲۷۵] قرین گشتن سفارش التزام به حق با توصیه به صبر، دشواری پایداری در راه حق را به خوبی نشان میدهد. [۲۷۶] بنابر حدیثی از امام باقر علیهالسلام، «اِصبِر عَلَی الحَقِّ وَ اِن کان مُرّاً» وصیتِ همه امامان بوده است. [۲۷۷] البته به تصریح امام علی علیهالسلام، حق به رغم سنگینی، گوارا، و باطل در عین سبکی، بد فرجام است و اهل حق مدتی کوتاه در سختی و مدتی طولانی در عافیت و آسایش اند. [۲۷۸][۲۷۹] احادیث بسیاری نیز درباره لزوم بازگو کردن حق حتی در مواردی که به ضرر فرد باشد، و همچنین گفتن حق در رضا و غضب، وارد شده است. [۲۸۰][۲۸۱][۲۸۲][۲۸۳] براساس حدیث مشهور نبوی، برترین جهاد، گفتن کلام حق در برابر سلطانِ جائر است. [۲۸۴][۲۸۵][۲۸۶] برخی از خطبه های حضرت علی علیهالسلام، بر آمیختگی مداوم حق و باطل و در نتیجه لزوم افشای باطل برای جلوه گر ساختن حق دلالت دارد. در کلام علی علیهالسلام این وضعیت شبهه ناک، جولانگاه شیطان برای استیلا یافتن بر اهل باطل خوانده شده، اما در عین حال بر این نکته تأکید شده است که دوستان خدا به لطف حق و با هدایت نور یقین، نجات مییابند. [۲۸۷][۲۸۸][۲۸۹] "
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبد الغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبد الغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».
- ↑ محمد اعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۲۹، بیروت، دار صادر.
- ↑ توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ج۱، ص۹۷، مونترال ۱۹۶۶.
- ↑ خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل واژه «حَق»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
- ↑ محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل واژه «حَق»، ج ۳، چاپ عبدالحلیم نجار، قاهره.
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبد الغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».
- ↑ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «حَق».
- ↑ محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل واژه «حَق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۶۰، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی ، المُفَضَّلیات، ج۱، ص۱۳۱، شعر ثعلبة بن صعیر، چاپ احمد محمد شاکر و عبد السلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.
- ↑ مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، ج۱، ص۳۵۶، شعر معاویه بن مالک، چاپ احمد محمد شاکر و عبد السلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۶۰، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، ج۱، صCCCI، ذیل ""ppπ""، لندن ۱۸۸۴.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ذیل «حق».
- ↑ محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل «حق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، ج۱، صCCCI، ذیل ""ppπ""، لندن ۱۸۸۴.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۷، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۹، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ محمد فؤاد عبد الباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژه «حَق»، قم ۱۳۸۰ش.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۶.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۶۲.
- ↑ نور/سوره ۲۴، آیه ۲۵.
- ↑ لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۰.
- ↑ طه/سوره ۲۰، آیه ۱۱۴.
- ↑ مؤمنون/سوره ۲۳، آیه ۱۱۶.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۵.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۶.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۶۲.
- ↑ لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۰.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۶۲.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۰.
- ↑ نور/سوره ۲۴، آیه ۲۵.
- ↑ قصص/سوره ۲۸، آیه ۷۵.
- ↑ توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ج۱، ص۹۷ـ۹۸، مونترال ۱۹۶۶.
- ↑ سوره الحاقة:آخرت.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره رعد آیه ۱۴، قاهره، چاپ افست تهران.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره طه آیه ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره حج آیه ۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۶۲.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره حج آیه ۶، قاهره، چاپ افست تهران.
- ↑ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۶۲.
- ↑ کهف/سوره ۱۸، آیه ۴۴.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۶۲.
- ↑ مؤمنون/سوره ۲۳، آیه ۱۱۶.
- ↑ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۲۴.
- ↑ نساء/سوره ۴، آیه ۱۷۱.
- ↑ رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۴.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره نساء آیه ۱۷۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۱۴۷.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۶۰.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۷۳.
- ↑ حجر/سوره ۱۵، آیه ۸۵.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۵.
- ↑ نساء/سوره ۴، آیه ۱۷۰.
- ↑ اعراف/سوره ۷، آیه ۴۳.
- ↑ مائدة/سوره ۵، آیه ۴۸.
- ↑ اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۱۰۵.
- ↑ انفال/سوره ۸، آیه ۵.
- ↑ حجر/سوره ۱۵، آیه ۸.
- ↑ مؤمنون/سوره ۲۳، آیه ۴۱.
- ↑ زمر/سوره ۳۹، آیه ۶۹.
- ↑ زمر/سوره ۳۹، آیه ۷۵.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۷۳.
- ↑ احزاب/سوره ۳۳، آیه ۴.
- ↑ ص/سوره ۳۸، آیه ۸۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره احزاب آیه ۴.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۳.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۱۱۴.
- ↑ اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۱۰۵.
- ↑ زخرف/سوره ۴۳، آیه ۳۰۳۱.
- ↑ محمد/سوره ۴۷، آیه ۲.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره آل عمران آیه ۳.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره محمد آیه ۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ مریم/سوره ۱۹، آیه ۳۴.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۴۵.
- ↑ نساء/سوره ۴، آیه ۱۷۱.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره مریم آیه ۳۴، قاهره، چاپ افست تهران.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۵۹.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۴.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۵۵.
- ↑ هود/سوره ۱۱، آیه ۴۵.
- ↑ قصص/سوره ۲۸، آیه ۱۳.
- ↑ روم/سوره ۳۰، آیه ۶۰.
- ↑ لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۳.
- ↑ غافر/سوره ۴۰، آیه ۵۵.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره هود آیه ۴۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره قصص آیه ۱۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره روم آیه ۶۰، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره لقمان آیه ۳۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره غافر آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۴.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵۵.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره هود آیه ۴۵.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره قصص آیه ۱۳.