بو مدین هواری
بومِدیَن هُواری، نام مستعار محمدبنابراهیم بوخاروبه، از سرکردگان انقلاب الجزایر و رئیسجمهور این کشور در 1344ـ 1357 ش/ 1965ـ 1978 است.
تولد و تحصیل
در 1304ش در روستایی نزدیک غُویلما از توابع قُسنطینَه (قُسْطَنطینَه) در الجزایر متولد شد.[۱]. نخستین مرحله از تحصیلات خود را در مدارس قرآنی و مدرسة فرانسوی در قسنطینه به پایان رساند. پس از آن، به زادگاهش بازگشت و به آموزگاری پرداخت.
فعالیت های مبارزاتی
بوخاروبه همانند بسیاری از مردم الجزایر با اعتقادات ملیگرایانه به پیکار با استعمار فرانسه روی آورد. مبارزات او با شرکت در «شورش سِطیف » در 1324ش/ 1945 و جنگ استقلال الجزایر (1333ـ1341ش/ 1954ـ 1962) به اوج خود رسید. در 1324ش/1945 به «حزب خلق الجزایر» به رهبری مِصالی الحاج * پیوست. در 1331ش/ 1952 برای گریز از خدمت در ارتش فرانسه، میهن خود را به قصد قاهره ترک گفت[۲]. وی در دانشگاه الازهر مصر و زیتونة تونس به تحصیل علوم دینی پرداخت[۳] و در 1334ش/1955 پنهانی به الجزایر بازگشت و همراه با مجاهدان ارتش آزادیبخش الجزایر، در ناحیة اورانیه (غرب الجزایر)، به مبارزة مسلحانه با استعمارگران فرانسوی پرداخت. از آن پس، به «هواری بومدین» ملقب شد. از 1336ش/ 1957 بومدین بتدریج سلسله مراتب ارتش آزادیبخش را طی کرد و در 1339ش/1960 به ریاست ستاد مشترک ارتش آزادیبخش رسید[۴].
بو مِدیَن پس از استقلال الجزایر
پساز استقلالالجزایر در 1341ش/ 1962، بومدین از احمدبن بلاّ برای تشکیل حکومت حمایت کرد[۵]. در نخستین حکومت الجزایر مستقل، به ریاست بنبلا، بومدین به سمتهای وزیر دفاع و فرمانده کل قوا، رئیس شورای انقلاب میهنی و معاون اول رئیس جمهور منصوب شد[۶].در 29 خرداد 1344/ 19 ژوئن 1965، سرهنگ بومدین با کودتای نظامی بنبلا را برکنار کرد. پس از کودتا، شورای انقلاب، مرکب از شخصیتهای نظامی و به ریاست سرهنگ بومدین، زمام اختیار را به دست گرفت[۷]. در جریان کودتا، بومدین یاران بنبلا را از مناصب مهم مملکتی کنار نهاد. در واقع کودتا حاصل کنشهای سیاسی بود که با برکناری وزیر کشور احمد مِدِغْری، از حامیان بومدین، آغاز شد، و موفقیت آن در نتیجة سیاستهای مستبدانة بنبلا بود که سبب شد حمایت بسیاری از سیاستمداران و وزرای الجزایر را از دست بدهد[۸].
تشکیل حکومت
بومدین در 19 تیر 1344/ 10 ژوئیة 1965، حکومتی مرکب از بیستنفر تشکیل داد که در آن مقام نخستوزیری، وزارت دفاع و ریاست شورای انقلاب را خود در اختیار داشت. اهداف حکومت جدید عبارت بود از استقرار مجدد اصول انقلاب؛ ترمیم و جبران مفاسد و ضایعات ناشی از استبداد فردی بنبلا؛ پایاندادن به اختلافات داخلی؛ ایجاد جامعة سوسیالیستی واقعی مبتنی بر اقتصاد سالم؛ استمرار سیاست خارجی عدم تعهد؛ و پشتیبانی از جنبشهای آزادیبخش و استقلالطلب[۹].
کودتا علیه بو مدین و نتایج آن
با روی کار آمدن بومدین نفوذ و حضور مقتدرانة نظامیان در کلیة بخشها و در ساختار کشور توسعه یافت[۱۰]. اما کودتای نافرجام سرهنگ طاهرزُبَیری در 1346ش/1967، بومدین را برآن داشت که به جای وابستگی به حمایت نظامیان، به ائتلاف متخصصانِ با سابقة اداری و مشاوران نظامیِ متخصص متکی باشد[۱۱]. پس از شکست کودتای زبیری، برخوردهای جناحی در الجزایر فروکش کرد، امنیت داخلی برقرار شد و از آن پس هیچگونه مخالفت فعالی با حکومت بروز نکرد[۱۲] [۱۳] [۱۴].
موفقیت های حکومت بو مدین
در سالهای 1347ـ1350 ش/ 1968ـ1971، تشکیلات حکومتی شکل گرفت و اقتصاد دولتی توسعه یافت. بومدین الگوی تعاونیهای دولتی و سرمایهگذاری دولتی را معمول کرد. اوج این مرحله، کامیابی او در ملیکردن صنایع نفت و گاز در 1350 ش/ 1971 بود[۱۵]، دولت الجزایر با هدف سوسیالیستی کردن کشور، تقریباً همه سرمایهگذاری های اقتصادی را به دست گرفت. باور مسلّم بومدین این بود که فقط با نظام تصمیمگیری منسجم و متمرکز میتوان بر آثار نامطلوب اقتصادی ناشی از هشتسال جنگ استقلال و ستیزههای دامنهدار جناحی غلبه کرد[۱۶][۱۷] بومدین برای توسعة کشور، بر تغییر زیربنای مادی جامعه از طریق رشد سریع صنعتی تأکید داشت[۱۸]. سیاست «تجهیز صنایع » در قالب یک طرح و برنامة سهسالة مقدماتی و دو برنامة چهارسالة توسعه (مجموعاً از 1346ش/1967 تا 1356ش/1974) دنبال شد[۱۹][۲۰] [۲۱].
آثار سوء سیاست های اقتصادی بومدین
راهبردهای اقتصادی بومدین در درازمدت آن گونه که او انتظار داشت موفق نبود. تا اواسط دهة هفتاد میلادی، دخالت وسیع دولت سبب بیکفایتی بخش عمومی شد و دیون خارجی کشور نیز به وخامت اوضاع افزود[۲۲] [۲۳] [۲۴].
سیاست خارجی حکومت بو مدین
در سیاست خارجی، پس از مرگ جمال * عبدالناصر (1349ش/1970)، بتدریج نفوذ بومدین در دنیای عرب و جهان سوم بیشتر شد و الجزایر، با گذشتة انقلابی و سیاست خارجی فعال خود، یکی از چند کشور برجستة جهان سوم به شمار میرفت[۲۵].
اساسیترین تغییر در سیاست خارجی این کشور، پس از سقوط بنبلا، حمایت از پانعربیسم * (اتحاد عرب) بود. در راستای این سیاست، در پیجنگ اعراب و اسرائیل در 1346ش/1967، الجزایر به کشورهای «جبهة امتناع * » (جبهةالرفض) پیوست و با هرگونه مذاکرهای برای صلح با اسرائیل مخالفت کرد.
بومدین از سازمان آزادیبخش فلسطین نیز حمایت میکرد.
در جنگ رمضان (مهر 1352/اکتبر 1973) میان اعراب و اسرائیل، الجزایر در جبهة دیپلماتیک فعال بود (اسعدی، ج1، ص170). بومدین کشورهای افریقایی را به قطع روابط با اسرائیل تشویق میکرد تا از این طریق اسرائیل را در انزوایی سیاسی قرار دهد[۲۶].
در آذر 1356/دسامبر 1977، الجزایر با امضای اعلامیة طرابلس، تلاشهای مصر برای مذاکره با اسرائیل را محکوم و روابط سیاسی خود را با مصر قطع کرد[۲۷].
بومدین الجزایر را به سمت اتخاذ سیاست بیطرفی * در روابط بینالملل سوق داد، در حالی که به اتفاقنظر دربارة مسائل مورد علاقة کشورهای جهان سوم نیز متعهد بود[۲۸].
الجزایر در دهة هفتاد میلادی، با داشتن هیئتهای دیپلماتیک قوی، یکی از بانیان «گروه 77 » و مشوّق طرح «نظام نوین اقتصاد بینالملل » در چارچوب سازمان ملل متحد شناخته میشد[۲۹] [۳۰][۳۱]. در اجلاسهای سران سازمان وحدت افریقا و چهارمین نشست سران جنبش عدم تعهد (1352 ش/ 1973 در الجزایر)، بومدین در ایجاد هماهنگی میان کشورهای عربی ـ افریقایی نقش مهمی داشت (ادموندسون، همانجا) و در 1356 ش/ 1977 به ریاست جنبش غیرمتعهّدها انتخاب شد (سریعالقلم، همانجا). تنشآمیزترین مسئله در سیاست خارجی دولت بومدین مسئلة صحرای غربی بود. حمایتهای مادی و معنوی الجزایر از پولیساریو * ، سبب تیرگی روابط این کشور با مراکش و موریتانی شد. در 1354ش/1976، الجزایر «جمهوری دموکراتیک عربی صحرا» را به رسمیت شناخت و مراکش و موریتانی روابط سیاسی خود را با الجزایر قطع کردند (اسعدی، همانجا؛ رجوع کنید به سریعالقلم، ص 79ـ80 و جاهای دیگر). همچنین در دوران حکومت بومدین و با میانجیگری و ابتکار او، قرارداد الجزایر (در 15 اسفند 1353) برای رفع اختلافات میان ایران و عراق، بین دو کشور به امضا رسید (مهدوی، ص399؛ ایران. وزارت امور خارجه، ص 75).در دوران زمامداری بومدین، بازگشت به هویّت عربی در الجزایر قوت گرفت و جناح فرانکفونی (فرانسه زبان) نتوانست بر هیئت حاکمه تسلط پیدا کند (قربان اوغلی، ص 81). برخلاف بنبلا، بومدین، با وجود خط مشی سکولار به میراث عربی ـ اسلامی به طور اصولی احترام میگذاشت و اسلام را طریقتی روحانی و دارای برنامة اجتماعی سیاسی میدانست که در مبارزه برای آزادی انسان، از مذاهب دیگر پیشروتر است. او خود را یک سوسیالیست مسلمان مینامید (فارسون، ص 91). بومدین «سیاست عربیکردن» الجزایر را به طور جدی دنبال میکرد و به این منظور «وزارت تعلیمات اصلی و امور مذهبی» را در 1349ش/1970 تأسیس کرد. اجرای این سیاست، فضای مساعدی برای علمای دینی جهت تبلیغ و ترویج آموزشهای اسلامی در سراسر الجزایر فراهم آورد (کوک، ص 98ـ103).در 1355 ش/ 1976، «منشور ملی» پس از انتشار و همهپرسی تصویب شد. این منشور تأکیدی بود بر تعهد فسخناپذیر و غیرقابل بازگشت الجزایر به سوسیالیسم، و در آن نقش مسلط جبهة آزادیبخش ملی دوباره احیا شد. در آبان/نوامبر همان سال، اصول مندرج در منشور ملی، به عنوان قانون اساسی جدید، در همهپرسی از تصویب عمومی گذشت. قانون اساسی جدید، اسلام را دین رسمی، شکل حکومت را جمهوری و الگوی اقتصاد را سوسیالیستی اعلام کرد. در آذر/دسامبر همان سال نیز بومدین در انتخابات ریاست جمهوری الجزایر، با کسب 99% آرا، برگزیده شد (رودی، ص210؛ اسعدی، ج 1، ص 157ـ 158).بومدین در 6 دی 1357/27 دسامبر 1978، به بیماری سرطان خون درگذشت (رودی، ص231).
منابع
مرتضی اسعدی، جهان اسلام ، تهران 1366ـ1369 ش؛
ایران. وزارت امور خارجه، روابط خارجی ایران در سال 1353 ، تهران [ 1354 ش ] ؛
تاریخ معاصر کشورهای عربی ، نوشتة د. ر. فوبلیکوف... [ و دیگران ] ، ترجمة محمد حسین روحانی، تهران 1367 ش؛
حمید راسخ، «نظامیان در بحران دهة 90 الجزایر»، مجله سیاست خارجی ، سال11، ش4 (زمستان 1376)؛
محمود سریعالقلم، نظام بینالملل و مسالهی صحرایغربی ، تهران 1374ش؛
احمد عکاش، سرمایههای خارجی، آزادی اقتصادی، تجربة الجزایر ، ترجمة مسعود محمدی، تهران 1363 ش؛
کارل فارسون، سرمایهداری دولتی در الجزایر: بررسی تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی الجزایر قبل و پس از استقلال ، ترجمة پیروزالف، تهران 1358 ش؛
جاوید قربان اوغلی، «جمعیت العلما و نقش آن در احیای هویت اسلامی الجزایر»، مطالعات افریقا ، سال1، ش 2 (زمستان 1373)؛
آنتونیو کاسسه، حقوق بینالملل در جهانی نامتحد ، ترجمة مرتضی کلانتریان، تهران 1370ش؛
ژوزف کوک، مسلمانان افریقا ، ترجمة اسداله علوی، مشهد1373 ش؛
موسوعة السیاسة ، چاپ عبدالوهاب کیالی، بیروت 1979ـ1994؛
عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1357ـ1300 ، تهران 1373 ش؛
Mahfoud Bennoune, The making of contemporary Algeria 1830-1987 , Cambridge 1988;
The Cambridge encyclopedia of the Middle East and North Africa , ed. Trevor Mostyn, Cambridge 1988;
Locksley Edmondson, "Africa and the developing regions", in General history of Africa , VIII, ed. Ali A. Mazrui, Paris 1993;
Encyclopedia of the modern Middle East , eds. Reeva S. Simon, Philip Mattar, and Richard W. Bulleit, New York 1996, s.v.
"Boumإdienne, Houari" (by Dirk Vandewalle); John Ruedy, Modern Algeria: The origins and development of a nation , Bloomington 1992.
منبع
پانویس
- ↑ دایرةالمعارف خاورمیانة معاصر، ذیل مادّه
- ↑ رودی ، ص182
- ↑ رودی، همانجا؛ موسوعةالسیاسة ، ذیل «هواری بومدین
- ↑ دایرةالمعارف خاورمیانة معاصر؛ رودی، همانجاها
- ↑ اسعدی، ج1، ص151؛ دایرةالمعارف خاورمیانه و شمال افریقای کمبریج ص 305
- ↑ موسوعة السیاسة ، همانجا
- ↑ تاریخ معاصر کشورهای عربی ، ص 604ـ605
- ↑ اسعدی،ج1، ص154؛ رودی، ص 207؛ موسوعةالسیاسة ، همانجا
- ↑ موسوعة السیاسة ؛ اسعدی، همانجاها
- ↑ راسخ، ص1053
- ↑ دایرةالمعارف خاورمیانة معاصر، همانجا
- ↑ اسعدی، ج1، ص156؛
- ↑ دایرةالمعارف خاورمیانه و شمال افریقای کمبریج، ص304
- ↑ کوک، ص96
- ↑ دایرةالمعارف خاورمیانه و شمال افریقای کمبریج، همانجا؛ فارسون، ص43)
- ↑ دایرةالمعارف خاورمیانة معاصر، همانجا
- ↑ عکاش، ص 129
- ↑ فارسون، ص70
- ↑ فارسون، ص 45ـ46
- ↑ بنون، ص129ـ 138
- ↑ دایرةالمعارف خاورمیانة معاصر، همانجا
- ↑ دایرةالمعارف خاورمیانة معاصر، همانجا
- ↑ بنون، ص 309
- ↑ فارسون، ص 85 ـ86
- ↑ سریعالقلم، ص78
- ↑ ادموندسون ، ص852
- ↑ اسعدی، ج1، ص171
- ↑ دایرةالمعارف خاورمیانة معاصر، همانجا
- ↑ سریعالقلم، همانجا
- ↑ رودی، ص211،213
- ↑ کاسسه، ص 413