بنان حمال

از ویکی‌وحدت
نام ابوالحسن بُنان بن محمد بن حَمدان بن سعید
نام‎های دیگر حمّال،بُنان حمّال
درگذشت 316ق

بُنان حمّال عارف و زاهد قرن‌های سوّم و چهارم می‌باشد.

نام اصلی و لقب بنان

نام او ابوالحسن بُنان بن محمد بن حَمدان بن سعید و لقبش حمّال است [۱].

تاریخ و محل تولد بنان

تاریخ تولد وی در منابع ذکر نشده است. با این‌که مولدش را در واسط نوشته‌اند[۲].

محل رشد بنان

در بغداد نشو و نما یافته است، [۷] و شاید به همین سبب، ابونعیم او را «بُنان بغدادی» معرفی کرده است[۳].

وجه تسمیه بنان به حمال

در وجه تسمیه او به حمّال، گویند: در سفر حج توشه‌ای بر پشت داشت؛ پیرزنی به او گفت : «ای بنان تو حمّالی، زاد بر پشت می‌گیری و به خدا توکل نمی‌کنی.» پس بنان توشه را به دور افکند[۴].

مصاحبت با صوفیان بغداد

بنان با جنید و دیگر صوفیان بغداد مصاحبت داشت و ابوالحسین نوری (متوفی ۲۹۵) را از شاگردان او دانسته‌اند[۵].

بنان و روایت حدیث

همچنین او را از محدثانی می‌دانند که از حسن بن محمد زعفرانی (متوفی ۲۶۰) و حسن بن عَرَفه (متوفی ۲۵۷) حدیث روایت کرده است[۶].

مهاجرت به مصر

بنان از بغداد به مصر رفت و جزو مشایخ تصوّف آن‌جا محسوب شد.

وفات بنان

و سرانجام بنان در سال ۳۱۶ در همان‌جا (مصر) وفات یافت [۷]. او را در قُرافه به خاک سپردند [۸]. و به جهت شأن و مقام والایش، بیشتر مردم در تشییع جنازه‌اش شرکت کردند[۹].

خصوصیات بنان

وی در زهد و عبادت مثل بوده [۱۰]. و از آمران به معروف و ناهیان از منکر به شمار می‌آمده است[۱۱]. گویند که او احمد بن طولون (متوفی ۲۷۰) را به سبب منکری که انجام داده بود، نکوهش کرد. ابن طولون خشمگین شد و دستور داد تا بنان را در قفس شیر بیندازند. اما شیر او را می‌بویید و می‌لیسید. وقتی که وی را از قفس شیر بیرون آوردند، از او پرسیدند: در آن هنگام به تو رنجی رسید؟ گفت: رنجی نبود جز اندیشیدن در اختلاف علما در موضوع نجس یا پاک بودن آب دهان جانوران[۱۲].

طریقه بنان در تصوف

از بنان سخنان پراکنده‌ای به جای مانده است که طریقه او را در تصوف نشان می‌دهد؛ از جمله: وقتی از او پرسیدند: برترین حال صوفیه چیست ؟ گفت: اطمینان به آنچه (از روزی ) ضمانت شده است؛ به فرمان‌ها (ی الهی ) عمل کردن؛ رازداری و گسستن از دو جهان با پیوستن به حق تعالی[۱۳].


پانویس

  1. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲
  2. محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیه، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶
  3. احمدبن عبدالله ابونعیم، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۳۲۴، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷
  4. عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریه، ص۱۷۰، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸
  5. عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۸۴، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۵
  6. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر والقاهره، ج۱، ص۵۱۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، (قاهره) ۱۳۸۷/۱۹۶۷
  7. عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۱۶۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش
  8. عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۸۴، مصر ۱۳۴۳/۱۹۲۵
  9. ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۲۷۱، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹
  10. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۳، ص۲۷۳، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲
  11. عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۹۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش
  12. محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۸۹، ج۱۴، چاپ شعیب ارنؤوط و اکرم بوشیی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳
  13. عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۹۷، چاپ محمد سرور مولائی، تهران ۱۳۶۲ ش