ابوعلی دقاق نیشابوری

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۰۹ توسط S.m.salehi.kh (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">پرونده:دقاق نیشابوری.jpg|جایگزین= سری سقطی|بندانگشتی|مزار دقاق ن...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سری سقطی
مزار دقاق نیشابوری
نام حسن بن علي بن محمد نيشابوري
نام‎های دیگر أبو علي الدقاق
درگذشت 405 یا 412ق

أبو علي الدقاق او حسن بن علي بن محمد نيشابوري دارای اصالتی نیشابوری زاهد ، عارف و شیخ صوفیه او هم نشینی با أبا القاسم النصر آبادي و أبي القاسم القشيري را تجریه کرده است. قشیری با فاطمه[۱] دختر دقاق نیز ازدواج کرد[۲].

احوالات

او به کار موعظه در باب معرفت مشغول بود همانطور که صاحب شذرات الذهب از الكواكب الدّريّة في تراجم الصوفية نقل می کند:او منبع جوشان علم ،اهل مدارا و حلم،روشی پسندیده در زندگی و در طریقت پیرو جنید و اسراری را همچون سری سقطی در بر داشت. مذهب شافعی را از قفّال ، حصري و دیگرانی فرا گرفته بود. در اصول ، فقه و ادبیات سرآمد بود.تا آن که در سفری او را یافتم او مشغول به کار بود و در عین حال وارد بر سلک تصوف شده بود[۳]. او پس از یادگیری ادبیات و اصول راهی مرو شد و از دانش الخضری فقه را فرا گرفت و در آن سرآمد شد.

گفتار

هر کس بخاطر امور دنیوی خود را فروتن کند دو سوم دینش از بین می برد ، زیرا با زبان و ظاهر تسلیم او شده.واگر قلبا بر او فروتنی کند تمام دینش از بین می رود[۴].

و گفت: مردم در مورد فقر و ثروت صحبت کردند که هر دو خوب است است ، و به نظر من بهتر است مرد کفایت امور خود را بدهد تا مصون بماند[۵].

همانطور که خداوند می فرماید: (مرا یاد کن ، تا شما را یاد کنم) [بقره: 152] مرا تا زنده باشی به یاد آور ، و من تو را به یاد می آورم در حالی که در زیر خاک ، مرده ای ، و خویشاوندان ، دوستان و عزیزانت همگی تو را رها کرده اند.

وفات

وی در ذی الحجه در سال 405 هجری درگذشت[۶]. و در سال 412 هجری نیز گفته شده است[۷].


پانویس

  1. سير أعلام النبلاء ط الرسالة (18/ 228)
  2. أبو علي الدقاق النيسابوري
  3. شذرات الذهب في أخبار من ذهب (5/ 40)
  4. البداية والنهاية ط إحياء التراث (12/ 16)
  5. طبقات الشافعية الكبرى: السبكي(هجر، ط:الثانية 1413هـ) (صـ:4/ 331)
  6. تبيين كذب المفتري (226)
  7. في النجوم الزاهرة فى ملوك مصر والقاهرة (4/ 255)