احمد سرهندی
أحمد السرهندي الفاروقي او در سال 971 هجری قمری در شهر سرهند هند متولد شد. صاحب کتاب سبحه المرجان می گوید: در هند مانند دو این دو فاروق نیامد یکی در علم تصوف که احمد سرهندی است و دیگری در علم حکمت و ادبیات که ملا محمود نام داشت[۱].
تولد و تربیت
او در دامان پدر بزرگ شد از این رو اصول کتب عربی را از او گرفت،در کودکی قرآن کریم را حفظ کرد و متون متعددی را در انواع علوم فراگرفت. سپس به سیالکوت رفت و در آنجا از کمال الدین کشمیری که استاد عبدالحکیم السیالکوتی است چند کتب معقول را آموخت. وی در علم حدیث از یعقوب کشمیری صرفی و نیز از ابن حجر مکی و عبدالرحمن بن فهد مکی، حدیث در حرمین شریفین گرفته و در علم حدیث ،تفسیر و اصول صاحب اجازه شد. و در سن هفده سالگی تحصیلات آکادمیک را به پایان نرسانده بود.
قدیریه و طریقه جشتیه را نزد پدر آموخت، از این رو او در هر دو طریق صاحب اجازه شد. وی در زمان حیات پدرش علوم ظاهری را تدریس و علوم باطنی را می آموخت و در آن دورانرسالات متعددی نوشت که عبارتند از:رسالة التهليلية ، رسالة رد الروافض و رسالة إثبات النبوة.
چون پدرش درگذشت، برای انجام مناسک حج عازم شد و چون وارد شهر دهلی شد نزد محمد بقیع الله رفت و پس از گذشت دو روز از ملاقات با او بیعت کرد. و از او طریقه نقشبندی را آموخت. پس از گذشت يك ماه و چند روز، محمد بقيع بالله او را در نقشبندي تأييد كرد و به وطن بازگشت و به تدريس این طریقه پرداخت.
آراء
مقالات او تحت تأثیر فلاسفه بود و از اصل «وحدت شهود» استفاده می کرد[۲]. آنان را كه بدعت را به خوب و بد تقسيم مي كنند، نكوهش مي كرد و تمام بدعت ها را بد می دانست و سنت را مهم مي دانست، و مواردي را كه از بدعت ها تهيه شده بود را ذكر مي كرد «از قبيل صلاة الرغائب والصلاة الغوثية والعرس والميلاد والعاشوراء و آنچه در آن است» تا اینکه می فرماید: «و احکام قبور و فاتحه مروج و اذان بعد از دفن همه را بدعت است». ذبح بر قبور را انکار کرده و آن را شرک میدانست، لذا میگوید: «بسیاری از جاهلان حیوانات را به بزرگان و صالحان و اولیای خود برحذر میداشتند و به قبر میبردند و ذبح میکردند، از جمله قربانیهایی که مشرکان برای جنیان به امید رضایت و از ترس خشم آنان قربانی میکردند»[۳]. وی در پاسخ به کسانی که ادعا میکردند عقل به تنهایی قادر به درک واقعیات حال و غایب و جدا از پیامبران و وحی است، میگوید: عقل حجت است، اما حجت جامع و کاملی نیست.
تالیفات
المكتوبات الربانية، در سه جلد.
آداب المريد
أثبات النبوة
أثبات الواجب
تعليقات العوارض
المبدأوالمعاد
المعارف اللدنية
المكاشفات الغيبية[۴]
در نگاه دیگران
خواجه محمد بقی بالله درباره او می گوید: «هزاران ستاره مانند ما محو می شوند.و شعاع نورهای خورشید او باقی است.اگر جز این شهادت از استادش نبود کافی بر فضیلت والای او بود».
عبدالحکیم سیالکوتی او را به شیوایی تمجید می کرد و با شدیدترین مضمون به منکرانش تاخت و او را تجدید کننده هزاره دوم اعلام می کرد و گفته می شد که او اولین کسی بود که او را اینگونه وصف کرد.
مریدان
آدم البنوري
مير محمد نعمان البدخشي
شيخ تاج الدين الهندي صاحب الرساله التاجية[۵]