عبدالله عیدروس
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۹:۱۸، ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱؛
عبدالله العیدروس (۸۱۱ - ۸۶۵ هجری قمری) امام و عالمی بود که در میان مردم حضرموت دارای اعتبار و مقامی بلند بود . نسب او از سادات آل باعلوی است که به رسول خدا صلی الله علیه و آله می رسد. او پس از عمویش عمر المحضار، علیرغم سن کمش، به دلیل جایگاه بلند و مقبولیت اجتماعی متولی نقابت سادات علوی شد . پدربزرگش او را به «العیدروس» ملقب کرد که العیدروس لقب امام اولیاء الله است. و گفته اند العیدروس یکی از نامهای اسد (شیر) است. نسب همه علویان آل عیدروس به او برمی گردد.
نسب
عبد الله بن أبی بكر السكران بن عبد الرحمن السقاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن أبی طالب، و علی، همسر فاطمه، دختر محمد، صلی الله علیه و آله است.
وی بیست و دومین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
تولد و تربیت
وی در ده روز اول ماه ذی الحجه سال 811 هجری قمری در شهر تریم حضرموت به دنیا آمد . مادرش مریم دختر احمد بن محمد بارشید است. او هشت ساله بود که جدش عبدالرحمن السقاف از دنیا رفت و ده ساله بود که پدرش را از دست داد. عمویش عمر المحضار او را سرپرستی کرد و او را به ازدواج دخترش عایشه درآورد . قرآن را نزد محمد بن عمر باعلوی آموخت و در علوم شریعت «التنبه» و «المنهاج» و «خلاصه غزالی» را مکرر خواند. در علوم تفسیر و حدیث و فقه و نحو و زبان و هیات تحصیل کرد. در علم تصوف بیشتر به کتابهای ابوحامد غزالی علاقه داشت . به خصوص کتاب «إحیاء علوم الدین».[۱]
اساتید
از جمله اساتید او عموهایش احمد و شیخ و محمد و حسن می باشند و اساتید دیگر از جمله:
عمویش عمر بن عبد الرحمن المحضار
محمد بن حسن جمل اللیل
محمد بن علی مولى عیدید
محمد بن أحمد بافضل
سعد بن علی مذحج
علی بن محمد باعمار
سعد بن عبد الله باعبید
عبد الله بامروان
إبراهیم بن محمد باهرمز
عبد الله باغشیر
عبد الله بن أحمد باهراوة
شاگردان
مردم طبقات مختلف از آن بهره گرفتند و تعدادی از بزرگان و مجتهدان از آن بهره بردند:
برادرش علی بن أبی بكر السكران
عمر بن عبد الرحمن صاحب الحمراء
عبد الله بن محمد مولى عیدید
عبد الله بن عبد الرحمن باوزیر
عبد الله بن أحمد باكثیر
أحمد قسم بن علوی الشیبة
محمد بن علی بن عفیف
ابنه أبو بكر بن عبد الله العدنی
ابنه حسین بن عبد الله العیدروس
ابنه شیخ بن عبد الله العیدروس
تولیت نقابت
عمویش عمر المحضر ناخدا بر بنی علوی و به رحمت خدا برو و عبدالله عیدروس پسر بیست و پنج ساله نظر علویان را برای رفتن به نزد جناب محمد شب شتر و ناخدای انسابوه بر آنان جمع کرد و ساکن بروژ بود. از خود عذرخواهی کرد و گفتند ما از تردا تو به نزد ما آمدیم، نماز استخاره خواند و از خداوند توفیق خواست که او را در آنچه انتخاب می کند توفیق دهد، پس خداوند سینه او را با تقدیم عیدار گشود و در مقابل او ایستاد و چنگ زد. از دستانش گفت: «تو بر همه مقدم میشوی و با همه بزرگواران و فرومایهها سخن میگویی.» در آن هنگام بر او قرارداد امضا کرد و آوازهاش گسترش یافت.
وضعیت او پول و اعتبار خود را به همه مسلمانان به ویژه فقرا و ضعیفان و نیازمندان می بخشید و با هر کس مطابق فطرت خود رفتار می کرد و هر کس را در مرتبه خود قرار می داد و با فقرا در آنچه که صلاح آنهاست می نشیند و فقها را به فراگیری می پردازد. به آنچه با آنها توافق شده است. او دوست داشت نعمت های درونی و بیرونی خود را نشان دهد، بنابراین لباس های فاخر می پوشید، با زنان خوب ازدواج می کرد و در خانه های خوش ساخت زندگی می کرد. و پادشاهان از او می ترسیدند و تسلیم حیثیت او بودند و از ربوبیت بزرگ او می ترسیدند و با این حال به آنها رسیدگی می کرد و با آنها به نیکی رفتار می کرد و به نرمی سخن می گفت و چه بسا برخی از آنها به قصد ملاقات غلو می کردند. ما آنها را انجام می دهیم و به پیروان خود در مورد آنها هشدار می دهیم. شنیدن و آمیزش با حاكمان.» ابتدا از شنیدن سخنان او متنفر بود و چون بحث بر سر او ادامه یافت و او روز به روز بیشتر شد، در جلسات استماع شركت كرد .
از دیدگاه های آموزشی و علمی او عبدالله العیدروس می گوید: «و ما بعد از آن راه و روشی جز کتاب و سنت نداریم و همه اینها را استاد گردآورنده و بقیه مجتهدین برهان اسلام علیه السلام بیان کرده است . غزالی در کتاب «معجزه زمان کبری» ملقب به « احیای علوم دینی » که شرح اول و آخر کتاب و سنت و ظاهر و باطن و نظر و اعتقاد است. و اصحاب خود را به خواندن « فتوح مکه » و « لوب » به پایان رساند و آنان را به حدس و گمان نیکو در مؤلف آن و این اعتقاد که یکی از اولیای بزرگ اهل علم است و تنها اوج فهم کل و ابهام معانی برای بسیاری از الوهوم، بر خلاف کتب امام غزالی ، به فهم معانی خود می رسند و به دانش عمومی و خصوصی خود سهیم می شوند.
از جمله نظرات او عبارتند از:
از علوم مردم: علم الیقین و چشم الیقین و حقیقت الیقین. علم الیقین مخصوص اربابان عقل و چشم یقین مخصوص اهل علم و حق الیقین مخصوص اهل علم و مشاهدات است. محکم ترین ارکان وصول به خدا مخالفت با نفس است و نفس سه جنبه دارد: اطمینان بخش، ملامت و امر. آرامش دهنده کسى است که در طاعت خداوند متعال اطمینان حاصل کند و در صدد سرکشى به فرمان او نباشد، و ملامت کننده کسى است که انسان را در گناهان سرزنش کند و او را توبه کند و به توبه روى آورد. برای کسانی که داروی نفس را مخالفت می دانند و طلبه باید با خود مخالفت کند و از آن چیزی نپذیرد مگر آنچه که رضای خداوند متعال است. حقیقت تصوف این است كه حق تو را از جانب تو می كشد و با آن زنده می كند و به قول آگاهان: تصوف ورود به هر سنت و خروج از هر عالمی است و نشانه صوفی بزرگ این است كه اوست. مانند زمین که هر چیز زشتی بر آن افکنده می شود و جز هر نیکی از آن بیرون می آید. از دستورات او سید عیدروس بن حسین بن احمد العیداروس در کتاب «الکواکب الدریة فی مناقب العلویة» احکام و مکاتبات عبدالله العیدروس را گردآوری کرده است و در اینجا به برخی از اوامر او در رابطه با. راه سالک الی الله و راه رسیدن به راه مبارزه:
همه مردم را دوست بدار و هیچ کس را برنگردان و مردم بر سه دسته اند: محبت آمیز، متوسط و منکر. اما عاشق، محبّتشان ارباب است، و معتدلان، دوستیشان یاریدهنده، و منکران، کفایت و احتمال ضرر و مدارهایشان سودمندتر است. شما باید در مورد دوستان خدا به طور خاص و عام فکر خوبی کنید و از نظر حب دنیا و حسد فریب انبوه نظرات و اختلاف نظرها را نخورید که هر مسلمانی ولی است پس نخبگان چگونه هستند. ? و باید سینه را از بدی ها محفوظ داشت و علامت بدی ها این است که در غیبت و ظلم و کینه و حسد و تکبر و پیروی از شهوت عورت و غضب زیاد و بخل و بی اعتمادی با تکبر و تحقیر پافشاری کنی. و تو باید سکوت کنی، هر که در دین و دنیا و آخرت در هر حال ایمن می خواهد، سکوت کند، جز آنچه لازم است، که زیبایی خردمندان، سکوت و صداقت است. باطن و رازش و آشکار بودنش و باطنش کتمان اسرار دین و دنیاست.
تالیفات
وی نویسنده کتاب های متعددی است که از جمله آنها می توان به:
«الكبریت الأحمر والإكسیر الأكبر» فی علم التوحید
«رسالة لطیفة فی التصوف»
«رسالة فی دخول الخلوة والأربعینیة»
شرح لقصیدة للشیخ عمر المحضار
«فتح الفتوح شرح نحن لكم من قبل أن یلد نوح»
«دوائر الإمام العیدروس»
«مناقب الإمام سعد بن علی مذحج»
تالیفات درباره او
امامان از علما و نیکوکاران در فضایل و کرامات و احوال او کتابهایی تألیف کرده اند که از آن جمله می توان به:
«فتح الله الرحیم الرحمن فی مناقب الإمام العیدروس» لعمر بن عبد الرحمن صاحب الحمراء.
«التحفة النورانیة» لعبد الله بن عبد الرحمن باوزیر.
«البراهین المشرقة فی عجائب مناقبه الفائقة» لعبد الرحمن بن محمد الخطیب.
فرزندان
پنج مرد را وصیت کرد : محمد و ابوبکر عدنی و پاشنه آنها معدوم است و علوی و شیخ و حسین و آنها پاشنه دارند. و پنج ماده عبارتند از: رقیه، خدیجه، ام کلثوم، طلحه و بهیه.
وفات
عبدالله العیدروس از حضرموت به سواحل سفر می کرد و در هر روستا مدتی اقامت می کرد و در یکی از سفرهای خود پس از مدتی اقامت از شهر آش شهر برمی گشت. ماه و چند روز رنج کشید و بیمار شد تا اینکه در روز دوازدهم ماه مبارک رمضان سال 865 هجری قمری در روستایی به نام ابول در مسیر شهر طارم از دنیا رفت و جسدش را به طارم منتقل کردند و به خاک سپردند. در روز چهاردهم ماه مبارک رمضان در قبرستان زنبل بر سر قبر او گنبدی ساخته شد.
منابع
مجموع سلطان الملا امام عبدالله بن ابی بکر العیدروس (PDF) . طارم، حضرموت: خانه میراث. 1438 ق / 2017 م. معروف، ابوبکر بن علی (1422ق). The Greatest Aidarous, Flags of Hadramaut Series 12 (PDF) . عدن، یمن: واحد خدمات مطالعات و میراث - اوراق قرضه آموزش اسلامی.
پانویس
- ↑ الحامد, صالح بن علی (1423 هـ). تاریخ حضرموت. الجزء الثانی. صنعاء، الیمن: مكتبة الإرشاد. صفحة 757.