علی بن محمد الحبشی

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۲ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)

علی بن محمد بن حسین الحبشی (1259-1333 ه) پیشوای مذهبی و شاعر و استاد علوم دینی و موسس اولین مرکز علمی در حضرموت است.تاثیر تبلیغی قابل توجهی در بسیاری از کشورهای ها در شهرهای حضرموت داشت. در بین مردم سئون و اطراف آن دارای جایگاه ویژه اجتماعی بود به شکلی که در تاریخ ربیع الثانی هر سال هنوز برای او مراسم سالگرد برپا می شود. میلاد او «سمط الدرر» نام دارد. او اولین نفر از سادات باعلوی بود که مراسم مولد النبی را برپا کرد.


نسب

علی بن محمد بن حسین بن عبد الله بن شیخ بن عبد الله بن محمد بن حسین بن أحمد صاحب الشعب بن محمد بن علوی بن أبی بكر الحبشی بن علی بن أحمد بن محمد أسد الله بن حسن الترابی بن علی بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن امام علی بن أبی طالب، و امام علی شوهر فاطمه بنت محمد هستند.

او سی و سومین نوه حضرت محمد صلی الله علیه و آله است.

تولد و تربیت

او در روز جمعه ۲۴ شوال در سال ۱۲۵۹ ه.ق در شهر قسم در استان حضرموت به دنیا آمد. پدرش برای تبلیغ دین اسلام و آموزش مسایل دینی در این شهر سکونت کرده بود. سپس پدرش محمد بن حسین الحبشی در سال ۱۲۶۶ ه به منظور پیروی از خواسته های شیخ عبدالله بن حسین بن طاهر به حجاز مهاجرت کرد و او را تحت مراقبت مادرش علویه بن حسین بن احمد الجفری ترک کرد. او با تربیت مادرش رشد کرد و علوم مقدماتی را نزد او فرا گرفت. خواندن قرآن را نزد یکی از اساتید آل ابوقشیر آموخت، سپس در سال ۱۲۷۱ ه .ق به همراه مادرش به سیئون رفت و برای دیدار با استاد پدرش عبدالله بن حسین بن طاهر به المسیلة رفت و برای او المختصر فی الفقه الشافعی را خواند و استاد نیز بر او خلعت پوشاند و به او اجازه نقل روایت داد. هنگامی که در سیئون ساکن شد، با دانش آموزان آنجا در مدارس و مباحث علمی آن ها شرکت کرد و در سال ۱۲۷۶ به درخواست پدرش به نجف سفر کرد و نزدیک به دو سال در آنجا ماند و در آنجا علوم و دانش های مختلفی دریافت کرد و سپس دوباره به سیئون بازگشت.

اساتید

او از اساتید و خوبان زمان خود و علمای اهل تحقیق در حضرموت و حرمین شریفین کسب علم و فضیلت کرد، از جمله:

أبو بكر بن عبد الله العطاس

والده محمد بن حسین الحبشی

والدته علویة بنت حسین الجفری

عبد الله بن حسین بن طاهر

عمر بن حسن الحداد

شیخ بن عمر السقاف

محسن بن علوی السقاف

حامد بن عمر السقاف

عبد الرحمن بن علی السقاف

حسین بن أبی بكر السقاف

عبد القادر بن حسن السقاف

محمد بن إبراهیم بلفقیه

حسن بن صالح البحر

أحمد بن محمد المحضار

أحمد بن عبد الله البار

محمد بن عبد الله بارجاء

عیدروس بن عمر الحبشی

عمر بن محمد بن سمیط

أحمد بن زینی دحلان

محمد بن سعید بابصیل

فضل بن علوی مولى الدویلة

عمر بن أبی بكر الجفری

محمد العزب المدنی

شاگردان

گروهی از علمای ارشد هادرموت که رهبری این سفر را بر دست داشت، از روند تدریس و وکالت معاصر فارغ التحصیل شدند که اولین آن ها فرزندانش عبدالله، محمد، احمد، الوی و برادرش شیخ بودند که از آن جمله می توان به:

جعفر بن عبد الرحمن السقاف

عبد القادر بن عبد الرحمن السقاف

محمد بن هادی السقاف

محسن بن عبد الله السقاف

سالم بن صافی السقاف

علی بن عبد القادر العیدروس

عبد الله بن علوی الحبشی

حسین بن عبد الله الحبشی

محمد بن سالم السری

عمر بن محمد مولى خیلة

علوی بن عبد الرحمن المشهور

محمد بن حسن عیدید

حسن بن محمد بلفقیه

علی بن عبد الرحمن المشهور

عمر بن عیدروس العیدروس

عبد الله بن عیدروس العیدروس

عبد الله بن علی بن شهاب الدین

عبد الله بن عمر الشاطری

أحمد بن عبد الله الخطیب

عبد الله بن محمد باكثیر

سالم بن طه الحبشی

عمر بن عبد الرحمن العیدروس

محمد بن سالم العطاس

حامد بن علوی البار

محمد بن أحمد المحضار

مصطفى بن أحمد المحضار

محمد بن طاهر الحداد

حسن بن محمد بارجاء

طه بن عبد القادر السقاف

عبد الإله بن أحمد السقاف

سالم بن حفیظ بن الشیخ أبی بكر بن سالم

أحمد بن عبد الرحمن السقاف

أحمد بن علی مكارم

أحمد بن عمر حسان

محمد بن عبد الله باسلامة

عبید بن عوض بافلیع

آثار او

عاد إلى أرض حضرموت وإلى سیئون بالخصوص محملًا بعلم غزیر وإطلاع متنوع ودرایة شاملة بمذهب الإمام الشافعی فابتدأ بمسجد حنبل یلقی الدروس العلمیة فی مختلف العلوم، وفی سنة 1295 هـ بنى مسجده المعروف (مسجد الریاض) وأسس بجانبه أول رباط علمی یستقبل الطلبة من أنحاء العالم كنقلة نوعیة فی الساحة العلمیة بحضرموت، وكان النواة الأولى لأربطة وادی حضرموت كرباط تریم العلمی، ورباط الغیل لمؤسسه الشیخ محمد بن عمر بن سلم، ورباط عینات، ورباط المصطفى بالشحر، فكانت هذه الأربطة تمثل المنهجیة العلمیة فی وادی حضرموت من أقصى الیمن. ورتب بحضرموت أكبر مؤتمر للاحتفال بالمولد النبوی یختم بها فی آخر خمیس من شهر ربیع الأول حیث أسسه سنة 1306 هـ ویقرأ فیه مولد سمط الدرر.

شعرهای او

یمتاز شعره بمیزات جمال الأسلوب والمعانی والقوة و الطابع الخاص سواء القریضی أو الحمینی، وهنا رؤوس من بعض قصائده: من نبویة

هو النور یهدی الحائرین ضیاؤه وفی الحشر ظل المرسلین لواؤه تلقى من الغیب المجرد حكمة بها أمطرت فی الخافقین سماؤه ومشهود أهل الحق منه لطائف تخبر أن المجد والشأو شأوه فلله ما للعین من مشهد اجتلا یعز على أهل الحجاب اجتلاؤه أیا نازحًا عنی ومسكنه الحشا أجب من ملا كل النواحی نداؤه فی المحجوبین

حجبوا وحسبهم الحجاب عذاب یالیتهم سمعوا الندا فأجابوا عكفوا على كسب الذنوب ولیت إذ عكفوا علیها بعد ذلك تابوا فسیسألون عن الذنوب جمیعها وعلیهم بعد السؤال جواب ماذا یفید صفا المعاش وبعده غصص المعاد وكربة وحساب دقق بفكرك یا فطین فإنها عبر بها قد حارت الألباب فی الحب

أعاتبها والحب لا یقبل العتبا وإن أذنبت ما كنت أشهده ذنبا فهلا أجابت دعوتی عند صبوتی فإنی ممن عند دعوتها لبى عمرت بها قلبی وتلك عطیة من الله أحیت منی الجسم والقلبا تمكن منی حین شابت مفارقی فلله حب عندما شبت قد شبا وأمر الهوى بین المحبین ظاهر سلوا عنه فی شرع الهوى كل من دبا فی العلم

تنكر وقتی أورث الحزن والهما وكیف وأهل الوقت قد أهملوا العلما این قطر علم یک ظاهر بود. و از خانواده اش خیلی چیزا دریافت کرد جهل او را به آتش کشید. تنها نامی از علم شریعت باقی مانده است. به خدا از شدت نادانی شکایت میکنم که ما در نور صبح در یک شب بی عدالتی. دوست داشتم چه کسی نادان است خدای او را بپذیرد به او اجازه داده شد که بفهمد.

تالیفات

دارای آثار و نوشته های مشهوری است:

«مدح الدردر اخبار وزش خوبان بشر » مخفف در زندگی نامه پیامبر "دستورات کامل و ترک" "مجموع سخنان او و نفس های علمی و وکالت او" دیوان شعر «ماهویت مکانیزه و راز حفظ شده» دفترها و نامه هاش . حزب فتح بزرگ "دعاهای پاسخ داده شده توسط آیات کتاب" "آشنایی با حج و امه" "پیام مقاله طبیعی است" "کل سخنرانی ها و سخنرانی ها" "فتح های الهی در دعا برای خوب وحشی" "جداول رمضان"

فرزندان

او پنج فرزند دارد: عبدالله، محمد که پس از او، الوی، که سالانه در اطراف پدرش در سولو در اندونزی، احمد ال متوفی در سولو و خدیجه زندگی می کرد، در اطراف پدرش زندگی می کرد و اشعار حفاظتی دارد.

وفات

مرگ او در شهر سایون ظهر روز بیستم بهار دوم سال ۱۳ بود و پای قبر مادرش را مطابق با خواست خود دفن کرد، و بر روی قبرستانش گنبد بزرگی برای بازدیدکنندگان ساخت و کلاس ها و شوراها تا به امروز برگزار می شود، و در حدود سال هر بهار دوم برگزار می شود.

منبع

پانویس