مجلس اعلای شیعیان لبنان

از ویکی‌وحدت
Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۰:۵۷، ۱۶ فوریه ۲۰۲۲؛


مجلس اعلای شیعیان لبنان
نام
بنیانگذار امام موسی صدر
تأسیس ۱۳۴۸ش
رئیسان امام موسی صدر(۱۳۴۸-۱۳۷۲ش) • محمدمهدی شمس‌الدین(۱۳۷۲-۱۳۷۹ش) •عبدالامیر قبلان (از سال ۱۳۷۹ش)
کشور لبنان

مَجلسِ اَعلایِ اسلامی شیعیان لُبناناز نهادهای قدرتمند شیعی لبنان است که حزب‌الله لبنان و رئیس مجلس لبنان با این نهاد رابطه‌ای بسیار نزدیک دارند. تأسیس این مجلس توسط سید موسی صدر انجام گرفت. آن ایام تشکیل مجلس اعلی شیعه در واقع به منزله یک حکومت بود که شاید برای نخستین بار در طول تاریخ شیعه به دست پرتوان یک فقیه زمان‌شناس و جامع شرایط در لبنان پایه‌گذاری می‌شد.

تاریخچه تاسیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان

اول خرداد ۱۳۴۸ شمسی مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان آغاز بکار کرد. مجلسی که طرح تشکیل آن سال ۱۳۴۶ در مجلس تصویب شد و رئیس جمهور لبنان آن را امضا کرد.

این اولین بار بود که شیعیان سازمان و تشکیلاتی پیدا می‌کردند. تشکیلاتی که برای ایرانیان هم جالب بود. چون یک روحانی آن را راه انداخته بود. مردی که از قضا ایرانی هم بود؛ سید موسی صدر، هشت سال بعد از هجرت به لبنان، آنقدر کار کرده بود و برای شیعیان آبرو و اعتبار ساخته بود، که شهروندان درجه دو دیروز، به حقی رسیدند که همه طایفه‌های لبنان از آن برخوردار بودند و هر طایفه مجلسی برای خود داشت.

از روزی که امام موسی صدر در اردیبهشت ۱۳۴۵ طرح تاسیس مجلسی برای شیعیان را ارائه کرد، سه سالی طول کشید تا به سرانجام برسد. از آن سال امام صدر وجود یک مرکز مستقل را برای سازماندهی، اداره و احقاق حقوق شیعیان لازم می‌دانست. این حرف، آن هم از زبان یک روحانی آنقدر برای عده‌ای از هم لباسان و بعضی مقامات لبنانی و غیر لبنانی سنگین بود که مخالفت‌ها از هر سو شروع شد. هم لباسان امام صدر می‌گفتند این کار جلوی وحدت شیعه و سنی را می‌گیرد.

عده‌ای دیگر از اساس با دخالت یک روحانی در امور اجتماعی و سیاسی مخالف بودند. فئودال‌های شیعه هم نگران به خطر افتادن موقعیت و نفوذ خود بودند. حق هم داشتند؛ در‌‌ همان سال‌های حضور امام در لبنان فعالیت‌ها و حرف‌های او آنقدر در دل مردم جا باز کرده بود که سفیر آمریکا در لبنان در آبان ۴۵ به روسای خود از شخصیت جذاب، زیرک و محبوبی گفت که رهبر یکه تاز شیعیان شده و در نفوذ و محبوبیت رقیب جمال عبدالناصر است.

برای اینکه امام صدر را از طرح تاسیس مجلس منصرف کنند کارهای زیادی کردند: از پیشنهاد دادن پست نیابت مجلس اسلامی شرعی اعلی به امام- که مجلس اهل سنت بود-، به اضافه نصف کرسی‌های آن تا زدن انواع تهمت‌ها به او از طرف کامل اسعد _ رییس مجلس وقت لبنان و از فئودال‌های سر‌شناس شیعه – و افرادش. حتی امام موسی را جاسوس اسرائیل و عامل شاه ایران معرفی کردند و به صراحت نوشتند: ایرانیانی که جاسوس شاه در منطقه هستند، دیروز آمدند و امروز می‌خواهند سرنوشت ملت لبنان را به دست بگیرند. جواب سید موسی صدر در مقابل همه این تهمت‌ها و فشار‌ها تنها سکوت و تنها سکوت و صبر بود و ادامه دادن به راهی که به آن ایمان داشت. برای راه انداختن مجلس شیعیان امام موسی صدر خودش با همه مقامات لبنان تماس گرفت و برای تک تکشان لزوم این کار را گفت و اطمینان داد، امنیت و تمامیت ارضی لبنان تهدید نمی‌شود. مصاحبه مطبوعاتی گذاشت و براساس آمار و اطلاعات دقیقی که خودش در سال اول اقامت در لبنان با سفر به سراسر لبنان جمع کرده بود، ضرورت این کار را اثبات کرد.

در ‌‌نهایت طرح تاسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان تصویب شد و در چنین روزهایی بطور رسمی شروع به فعالیت کرد. یک هیئت شرعی ۹ نفره و یک هیئت اجرایی ۱۲ نفره برای آن انتخاب شد. این افراد‌‌ همان روز، امام موسی صدر را به ریاست مجلس انتخاب کردند. شارل حلو، رئیس جمهور وقت لبنان برای تبریک گفتن به امام به ساختمان موقت مجلس آمد.

امام صدر بعد از این انتخاب بیانیه‌ای خطاب به مردم لبنان صادر کرد و همه را به وحدت و همکاری برای نجات جنوب لبنان از بحران و درگیری فراخواند. بخشی از بیانیه این است: «مجلس اعلاى شیعیان، که جدیداً تأسیس شده است و امروزه نقش سازنده‏اى در مسائل داخلى دارد، براى این به وجود نیامده که در قالب فرقه‏ اى جدید باعث دردسر بیشتر شود و از نو تفرقه‏ اى در میان ملت اندازد. این مجلس براى این به وجود نیامده که جایگزینى براى مسئولین در سطوح مختلف باشد و وظایف آن‌ها را انجام دهد.

بلکه تأسیس شده تا اعضاى خود را براى ایفاى نقشى مثبت براى خدمت به مردم بسیج کند و ایمان و آگاهى و اخلاص آنان را فزونى بخشد و در همه سطوح ارتقاء دهد. مجلس براى این تأسیس شده که به مثابه نیروى داخلى و اهرمى قدرتمند باشد، نصیحت کند، بیدار باشد، بازخواست کند، شکاف‌ها را پر کند، مانع اهمال و سستى باشد و جلوى جدایى و تفرقه را بگیرد.»

براساس قانون تصویب شده در مجلس مدت ریاست شش سال بود. سال ۱۳۵۲ هیات رئیسه مجلس این مدت را تا سن ۶۵ سالگی امام صدر تمدید کرد. دوره‌ای که ۱۵ سال آن، از ۱۳۵۷ در اسارت و غیبت گذشت. اما تا سال ۱۳۷۲ که امام ۶۵ ساله شد، همچنان رییس مجلس اعلای شیعیان بود. در این سال امام رئیس افتخاری انتخاب شد و شیخ محمد مهدی شمس‌الدین که قبلا نایب رئیس مجلس بود، به طور رسمی رییس مجلس شد.

امروز، امام موسی صدر همچنان رئیس افتخاری مجلس اعلای شیعیان لبنان، جایی که خودش برای شیعیان برپا کرد، است؛ رهبری در غیبت.

رجعت شرف‌الدین

بیش از نیم دهه سپری گردید. در این مدت طرح‌های فرهنگی، اقتصادی و عمرانی بی‌شماری توسط سید موسی صدر در لبنان پیاده شده بود. بر اثر روشنگری‌های او جوانان و تحصیل کرده‌های لبنان به خود آمده و تا حدود زیادی به هویت انسانی خود بازگشته بودند و وضعیت آشفته زنان رو به بهبودی گراییده و پیوندهای خانوادگی از استحکام مناسب و محکمی برخوردار شده بود.

مردم لبنان که سالیان درازی تحت تأثیر عظمت علمی و شخصیت سیاسی و انقلابی آیت‌الله سید [عبدالحسین] شرف‌ الدین قرار گرفته بودند و با رحلت آن مجاهد بزرگ، سخت نگران سرنوشت آیندهٔ خود بودند، در‌‌ همان سال‌های اول و دوم اقامت سید موسی در لبنان، وقتی رفتار و کردار و فعالیت‌های دلسوزانهٔ او را مشاهده کردند همهٔ نگرانی‌ها را به یک سو نهادند و با او همراه شدند. تردید و شبهه‌هایی هم که توسط حسودان و ساده‌اندیشان مطرح شده بود خود به خود برطرف گردید. چنان که مشهور است وقتی مردم به همدیگر می‌رسیدند در مورد وی می‌گفتند:

«رَجَعَ الینا شرف‌الدین شابَّاً»؛ [۱] «شرف‌الدین از دنیا نرفته است بلکه با نیروییی شاداب‌تر و با روح جوان‌تری به سوی ما بازگشته است.» سید موسی صدر با تلاش‌های پیگیر خود در مدت کوتاهی توانست زمینه‌های تقوا و تعهد را در میان جوانان جنوب لبنان به وجود آورد. آن‌ها را از مراکز فساد و تباهی و بی‌تفاوتی به مؤسسات سازندگی و پرتحرک علمی، صنعتی، فرهنگی و مذهبی سوق دهد، اکثرشان را با هویت گمشده خویش آشنا سازد و با اسلام و مذهب تشیع آشتیشان دهد.

تدبیر تاریخی

کم‌کم زمینه برای حرکت‌های حیاتی‌تر آماده می‌شد، او هیچ وقت به کارهای انجام گرفته هرچند مؤثر و مفید قانع نبود و همه آن‌ها را حرکت‌هایی مقطعی می‌پنداشت که تنها لبنان بیمار را برای یک عمل جراحی بزرگ آماده می‌کرد.

مردم شیعه لبنان که اکثریت جمعیت آن کشور را تشکیل می‌دادند، احتیاج به یک مرکز سازماندهی قانونی برای خود داشتند تا از حقوق طبیعی و شخصیت انسانی آنان به خوبی حراست نماید. در آن زمان همه پانزده طایفه موجود در لبنان گرچه در اقلیت بودند ولی برای خود مرکزیت و دستگاه رهبری داشتند و بدین‌وسیله از حقوق خویش دفاع می‌کردند. چنان که طایفه اهل تسنن دارای مجلسی به نام «دار الفتوی» بودند که رهبری آن را «شیخ حسن خالد» به عهده داشت و طایفه دروزی‌ها برای خود مرکز قانونی داشتند و رهبری به نام «شیخ العقل» از حقوق آنان پاسداری می‌کرد و یک نفر مسیحی به نام «خُریش» نیز امور مسیحیان مارونی را رهبری می‌کرد و همین‌طور طایفه‌های دیگر...

در این میان تنها شیعیان فاقد تشکیلات و مرکزیتی قانونی بودند و این باعث شده بود حتی از حقوق بسیار ناچیزی که بر اساس قانون طایفگی به آنان تعلق می‌گرفت محروم بمانند و حقشان همچنان پایمال بشود. [۲] سید موسی صدر برای گرفتن حقوق قانونی شیعیان ره‌سپار بیروت شد و مبارزه وسیعی را در این خصوص آغاز نمود. وی تمام نیروی خود را به کار گرفت تا یک مجلس قانونی برای شیعیان آن کشور تشکیل دهد. در حرکت نخست، موضوع را به طور جدی با شخصیت‌های بزرگ سیاسی محلی و مذهبی شیعه و غیر شیعه لبنان در میان گذاشت و هدف خود از تأسیس این مرکز را برای آنان توضیح داد. او در یکی از این نشست‌ها که در اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ برابر محرم الحرام ۱۳۸۶ با حضور شخصیت‌های مختلف مسلمان و مسیحی انجام گرفت طی سخنرانی مستدل و مبسوطی با عنوان «علل عقب ماندگی مسلمانان» ابتدا به علل فرعی اشاره کرد و سپس علت اصلی و منشاء عقب‌ ماندگی را با استناد به آیات قرآن و روایات اهل بیت و براهین عقلی، تنها در عدم تشکیلات منسجم و عدم تشکیل حکومت مقتدر قلمداد نمود.

آنگاه جهت احقاق حقوق، سازماندهی و اداره بهتری شیعیان لبنان، به تشکیل حداقل یک مرکز مستقل تاکید کرد. [۳] در این میان مخالفت‌ها و کارشکنی‌هایی از سوی دولت‌های عربی و برخی از شخصیت‌های داخلی آغاز گردید. ولی او هیچ وقت از پای ننشست و به تلاش‌های پیگیر خود ادامه داد. در مرحله دوم تصمیم گرفت موضوع را در سطح جهانی مطرح کند، از این رو، او روز دوشنبه ۲۷ ریبع‌الثانی ۱۳۸۶ق [۴] طی یک مصاحبه مطبوعاتی بزرگ در شهر بیروت، به مشکلات وگرفتاری‌های شیعیان در آن کشور اشاره کرد و به شکل علمی و تحقیقی و بر اساس آمار، محرومیت و مظلومیت آنان را در معرض افکار جهانی قرار داد و بر ضرورت تشکیل یک مجلس شیعی در لبنان تأکید فراوان نمود. [۵]

واکنش‌ها و مخالفت‌ها

در آبان ماه ۱۳۴۵ برابر با رجب ۱۳۸۶ قمری سفیر آمریکا در لبنان از حرکت‌های اصلاح طلبانه سید موسی صدر در جهت سازماندهی شیعیان آن کشور احساس خطر کرد. او طی گزارش به مسئولین مافوق خود از شخصیت جذاب، زیرکی و مقبولیت مردمی این عالم شیعی در لبنان سخن به میان آورد و از برنامه‌های گسترده و چند جانبه و اصلاحی او نیز سخن‌ها گفت و سپس اعلام داشت وی به رهبر یکه تاز فرقه شیعه مبدل شده و بالقوه رقیب جمال عبدالناصر در آن کشور است. [۶]

در همین ایام شیخ شفیق یموت یکی از عالمان سر‌شناس اهل سنت لبنان، چون خواسته‌های سید موسی صدر را به اصطلاح غیر قابل تصور و ناممکن می‌پنداشت، پیشنهاد کرد به جای طرح «مجلس اعلای شیعه» پست نیابت «مجلس اسلامی شرعی اعلی» همراه با نصف کرسی آنکه متعلق به برادران اهل سنت بود، به شیعیان اختصاص یابد!؟ [۷]

به دنبال آن آقای کامل اسعد ـ رئیس مجلس وقت لبنان، شیعه خود فروخته و یکی از فئودال‌های جنوب آن کشور، که فعالیت‌های بنیادین سید موسی صدر را کاملاً بر ضد منافع شخصی و خانوادگی خود می‌دید، شدیداً به مخالفت با این طرح برخاست و با تحریک عده‌ای از معممین ساده‌لوح و بازی خورده شیعه، موانع و مشکلات زیادی را بر سر این طرح سرنوشت‌ساز به وجود آورد. تا جائی که انواع و اقسام تهمت‌ها و افترا‌ها را در حق سید موسی صدر روا داشتند، حتی او را در برخی از روزنامه‌ها جاسوس اسرائیل و عامل شاه ایران در لبنان معرفی نمودند. [۸]

این آقایان در ادامه این کارشکنی‌ها، در بهار ۱۳۴۶ هـ ش تحت عنوان مقدسی چون «جمعیت علمای شیعه» قانون و شرایطی را برای تصدی ریاست مجلس اعلای شیعه تنظیم کردند، از آن جمله: رئیس مجلس باید مجتهد باشد، تنها از مراجع تقلید نجف اجازه اجتهاد کسب کند و در ضمن خود و پدرش هم لبنانی باشد [۹] و با این طریق می‌خواستند به خیال خودشان دست سید موسی صدر را از ریاست مجلس کوتاه کنند. آن‌ها با صراحت در روزنامه‌ها می‌نوشتند: ایرانیانی که جاسوس شاه در منطقه هستند، دیروز آمدند و امروز می‌خواهند سرنوشت ملت لبنان را به دست بگیرند. [۱۰] اما در مقابل همه این کم لطفی‌ها، این تنها صبر، بردباری، بزرگواری و درایت سید موسی صدر بود که همه این ترفند‌ها و توطئه‌ها را نقش بر آب می‌کرد.

پانویس

  1. به نقل از آیت‌الله موحد ابطحی اصفهانی.
  2. شهید چمران، لبنان، ص۷۲
  3. متن کامل این سخنرانی تاریخی را در کتاب‌های «الامام موسی الصدر، السیره و الفکر» عدنان فحص، ص۱۴۳ و «الامام موسی الصدر، الرجل، الموقف، القضیه»، ص۴۵۸، مطالعه کنید
  4. مطابق با ۲۴/۵/۱۳۴۵ (هـ ش)
  5. مهدی پیشوایی، مکتب اسلام، سال بیست و پنجم، شماره هفتم، ص۵۷
  6. نامة مفید، گاهشمار، محسن کمالیان، ص۱۵۶
  7. همان
  8. در این مورد رجوع کنید به گزارش‌های ساواک در مجموعة «یاران امام، ویژة امام موسی صدر.» گزارش ساواک
  9. نامة مفید، گاهشمار، ص۱۵۶